اسرار آهن در قرآن
چکیده
در قرآن اشارات علمی بسیاری به کار رفته که برخی از آن ها از دیرباز و برخی نیز در سالیان اخیر با ابزار علم روشن شده و شاید بسیاری دیگر را گذشت زمان آشکار سازد. برخی آیات از جمله آیه ۲۵ سوره حدید، با ادبیاتی خاص به معرفی آهن و نسبت آن با انسان میپردازد. از این روتمرکز اصلی این پژوهش بر بخش "وَ أَنْزَلْنَا الْحَديدَ فيهِ بَأْسٌ شَديدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ" از آیه است. سپس بر مفاهیم کلمات «انزلنا»، «باس» و «منافع» تمرکز کرده و با به دست آمدن مولفه¬های معنایی فشار، مقدار، انتزاع (غیر مادی) و موقعیت ناملایم در کلمه «باس» و همچنین روشن شدن مفهوم «منافع» و تفاوت آن با «خواص»، به ویژگیهای آهن که برای انسان منفعت محسوب میشود پرداخته میشود. بررسی واژه «منفعت» و ارتباط آن با آهن، در کنار برخی ویژگی¬های آهن از جمله نقش آن در میدان مغناطیسی زمین و محافظت موجودات زنده نسبت به پرتوهای کیهانی، نقش محافظتی از لایه اوزون و ویژگی¬های شیمیایی ترکیبات آلی-فلزی در سیستم¬های زیستی که در آن اتم آهن وجود دارد، همگی به نقش بی بدیل و انکار ناپذیر آهن در حیات بشر اشاره کرده و به گونه¬ای هستند که بدون آن چرخه زندگی به نحو موجود برقرار نمیشد. همچنین مطابق با مولفه های معنایی فشار و موقعیت¬های نا ملایم در واژه «باس»، روشن میشود که خواص ومنافع آهن نیز تحت چنین شرایطی برای بشر رقم میخورد! کاربردهای آهن همگی به گونه¬ای هستند که قابلیت¬های فیزیکی همچون تحمل فشار، استحکام و سختی آن لحاظ شده است. همچنین خواص مغناطیسی آهن و پدیده "دینامو" که برای حیات بشر و میدان مغناطیسی زمین ضروری است تحت فشار و دمای بسار بالا ظهور و بروز میکنند. خواص شیمیایی آهن در سیستم¬های زیستی نیز اغلب تحت فشار و ممانعت فضایی مولکولهای "پورفیرینی" رخ داده و منافع بی بدیلی را برای حیات موجودات رقم میزند. همچنان که خداوند می فرماید: قُلْ أنْزَلَهُ الّذی یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السّماواتِ وَ اْلأرْضِ إِنّهُ کانَ غَفُورًا رَّحیماً؛ «بگو: آن را کسی نازل ساخته است که رازِ نهان ها را در آسمان ها و زمین می داند، و هموست که همواره آمرزندۀ مهربان است«. عبارات قرآن دقیق، بی نقص و کاملا حساب شده آمده¬اند و اگرچه امروزه به کمک و ابزار علم میتوانیم به عمق مفاهیم و بعد علمی اعجاز قرآن پی ببریم، ولی امید آن میرود که با پژوهشهای بیشتر بتوان از قرآن به عنوان پیشران علمی و همچنین منبعی الهام بخش در نظریه¬های علمی بهره برد. نهایتا اینکه نه تنها عبارات قرآن میتوانند به وسیله علم درک شوند، بلکه انگیزه کشفیات علمی به وسیله قرآن کریم نیز تقویت میشود.
مقدمه
قرآن کریم دارای ویژگیهای بسیاری است که تامّل در آنها همگی میتوانند معجزه بودن این کتاب آسمانی را به هر اندیشمندی ثابت کند. شگفت انگیزتر اینکه ویژگیهای ظاهری و ساختاری در کاربرد واژگان و ارتباط میان آنها با یکدیگر و همچنین ابعاد علمی گوناگونی که در آن اشاره شده¬اند، نه تنها با یکدیگر منافاتی ندارند، بلکه در یک تعبیر پرمعنا و جامع، جمع پذیر¬اند. چنین معانی جامعی، برخی ساده و همه فهم بوده و مطابق با فهم عامه مردم در زمانهای مختلف، و برخی نیز عمیق و ویژه زبدگان و خواص هر عصر میباشد. از چنین ژرفای نامحدود در روایات با عنوان « بطن» یا « بطون» یاد شده و حتی برخی چنین روایاتی را متواتر میدانند. (خوئی، ۱۴۱۷ : ۲۱۴؛ معرفت، ۱۳۷۷: ۹۹؛بابایی،۱۳۹۲: ۲۵۴).
آنچه که مفاهیم بطنی را از ظاهر قرآن متمایز میکند، ساز و کار ویژهایست که برای استخراج مفاهیم و مطالب به کار میرود4. (معرفت، ۱۳۹۷: ۹۱)، و همانگونه که از سخنان گهربار امام باقر(ع) آمده، بطون قرآن رمز ابدیت و جاودانگی آن بوده و قرآن را همانند خورشید و ماه تشبیه میکنند و میفرمایند: « ظاهر قرآن همان نزول آن، و باطن قرآن تاویل آن است. برخی از قرآن تحقق یافته و برخی هنوز تحقق نیافته است. قرآن همانند خورشید و ماه همواره در حال جریان و پرتو افشانی است»5. (مجلسی،۱۴۰۳: ۸۹، ۹۷) بنابراین قرآن همانند آثار بشری در تنگنای زمان و مکان نبوده و میتوان همچون چشمه جوشانی از معارف و لایههای پنهان آن بهره جست.
یافتهها
حدید
ک لمه آهن (حدید) شش مرتبه در قرآن به کار رفته است؛ استعمال حدید در آیات: الاسراء:۵۰، الکهف:۹۶، الحج:۲۱، سباء:۱۰ و الحدید:۲۵ به معنی آهن و در ق:۲۲ (فبصرک الیوم حدید) به معنی تیز به کار رفته است. حدید از ریشه «ح-د-د» و به معنی شدت و حدّت و بر وزن مبالغه فعیل آمده و در آیه ۲۵ سوره حدید « لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس» نیز همانگونه که در معنی واژه «باس» خواهد آمد و با قرینه واژه «شدید»، اشاره به همین معنی در ریشه «ح-د-د» دارد. همچنین در آیه مذکور، انزال آهن در ادامه انزال کتاب و میزان و به دنباله آنها آمده است. بنابراین در کنار کاربرد آهن برای برقراری قسط و عدل (سلاح و جنگ افزار)، در فلز آهن، آیات و بیناتی برای مردم و منافعی نیز برای آنان قرار داده شده است. همانگونه که خداوند می فرماید: قُلْ أنْزَلَهُ الّذی یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السّماواتِ وَ اْلأرْضِ إِنّهُ کانَ غَفُورًا رَّحیماً؛ «بگو: آن را کسی نازل ساخته است که رازِ نهان ها را در آسمان ها و زمین می داند، و هموست که همواره آمرزندۀ مهربان است«؛ عبارات قرآن دقیق، بی نقص و کاملا حساب شده آمدهاند و دقت و کنکاش در ظرائف و عبارات دقیق آیات میتواند ما را به ابعاد علمی جدیدی رهنمون سازد. از سویی دیگر و به کمک ابزار علم میتوان بیشتر به عمق مفاهیم و بعد علمی اعجاز قرآن پی برد. اگرچه پژوهشهای زیادی در زمینه علوم تجربی در مورد آهن صورت گرفته است، ولی همچنان جای خالی پژوهشی که بتوان نقش کلیدی کلمات به کار رفته در آیه مذکور را روشن کند احساس میشود. در ادامه ابتدا مفردات آیه مورد بررسی قرار خواهد گرفت و سپس خواص و ویژگیهای منحصر آهن بررسی شده و نهایتا ارتباط معنایی دقیق و واضح میان مفردات آیه و خواص اثبات شده آهن در متون علمی بیان خواهد شد.
واژه «نزل»
واژه « نزول» مصدر ثلاثی مجرد بر وزن « فَعَلَ-یَفعِلُ؛ نَزَلَ- یَنزِلُ» و در لغت به معنی «فرود آمدن چیزی از بالا به پایین» است. ولی بیشتر اهل لغت در نوع و کیفیت فرود آمدن اختلاف کردند. کاربرد های قرآنی نزول را میتوان در معانی نه گانه ذیل خلاصه کرد: نزول باران، نزول لباس، نزول انعام ثمانیه، نزول حدید، وارد شدن، ارسال، قول، نزول تورات و انجیل و نزول قرآن. (عابدینی، ۱۳۹۳)
در تعبیر برخی تلاش شده تا معانی مذکور به صورت نزول مادی و حسی تعبیر شوند. بنابر چنین تعبیری « انزلنا » نشان می دهد که آهن از کرات دیگر به زمین آمده است. در این صورت میبایست نزول لباس، انعام ثمانیه و حدید را از باب اطلاق مسبَّب بر سبب در نظر گرفت. (عسگری، ۱۴۱۸: ۵۸).
هرچند برخی مفسرین از نزول نعمتهای خداوند تعبیر به نزول مقامی، از باب تشبیه معقول به محسوس، و به معنی «نعمتی که از شخص بزرگی به زیر دستان میرسد» کرده¬اند. (مکارم شیرازی: ۱/ ۵۹).
بنابراین نزول همیشه به معنی نزول مکانی یعنی از بالا به پایین آمدن و به معنی حسی آن نیست بلکه گاهی به معنای نزول مقامی است. مثلا هر گاه نعمتی از شخص بزرگی به زیر دستان می رسد از آن تعبیر به « نزول » می شود به همین جهت در قرآن این کلمه در مورد نعمت های خداوند به کار رفته است اعم از آنهایی که از آسمان نازل می شود مانند باران و یا در زمین پرورش پیدا می کند مانند حیوانات چنان که می فرماید:« برای شما هشت زوج از چهار پایان نازل کرد»(زمر/ ۶). معلوم است که چهار پایان از آسمان فرود نیامده اند بنابراین انزلنا در این گونه موارد به معنای نزول مقامی است یعنی نعمتی که از یک مقام برتر به مقام پایین تر داده می شود. ویا می فرماید:« ای فرزندان آدم لباسی برای شما فرو فرستادیم که اندام شما را می پوشاند»(اعراف:۲۶).
تعبیر به انزال در این گونه موارد اشاره به مواهبی است که از مقام بالایی به مقامات پایین تر داده می شود و از آنجا که خزائن همه چیز نزد خداوند است و او است که آهن را برای منافع گوناگونش آفریده تعبیر به انزال شده است چنان که حضرت علی فرمود:«منظور از نازل کردن آهن، خلقت آن است»(طبرسی، : ۱:۱۴۲۴/ ۵۹؛ مجلسی: ۹۰/۱۱۴). بنابراین تعبیر نزول در این استعمالات نزول مقامی است و در استعمالات روزانه نیز زیاد به کار می رود و مثلا می گوییم از طرف بالا چنین دستوری صادر شده است. از آنجا که نعمتهای پرودگار از طرف مقام والای ربوبیت به بندگان ارزانی شده تعبیر به نزول در آن کاملا قابل درک است. (مکارم شیرازی: ۶/۱۳۴).
واژه «باس»
باس در اصل به معنای شدّت است.(ابن فارس،۱۴۰۴) برخی اهل لغت از آن به شدّت و سختی (ابن منظور،۱۴۱۴؛ راغب اصفهانی، ۱۳۷۴؛فراهیدی، 1409؛ طریحی، 1375؛ قرشی، 1371) و برخی دیگر آن را به معنی خوف نیز آورده¬اند. (ابوهلال عسگری، 1412) در قرآن کریم نیز «باس» در معانی مختلفی به کار رفته است: در «وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا» (نساء/84) به معنی قدرت، در «فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ» (انعام/42) به معنی شدت و رنج، در «وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ» (بقره:177) به معنی سختی و جنگ، در «بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ» (حشر:14) به معنی پیکار، در «بئس القَرار» (ابراهیم:29) به معنی ناپسندی، در «فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَرْكُضُونَ» (انبیاء:12) و «فَمَنْ يَنْصُرُنَا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا» (غافر:29) به معنی عذاب و در «عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا» (نساء:84) به معنی آسیب به همراه چیرگی آمده است. در کل باس و مشتقات آن 73 بار در قرآن تکرار شده و همانگونه که بیان شد معانی مختلفی برای آن آمده است. برخی برای «باس» یک ریشه به معنی «شدت و سختی در ناملایمات» تعریف میکنند. (مصطفوی،1430ق) بررسی معنی شناختی واژه «باس» نیز گویای مولفه¬های معنایی فشار، مقدار، انتزاع (غیر مادی) و موقعیت ناملایم بوده که استعمال این واژه را در موقعیت¬هایی همچون فقر، جنگ،کفر و شرک و امثال آن که مردم برای برجسته سازی ناملایمات ممکن ساخته و در قرآن نیز در فضای کفر و عقوبات بشری با عقوبات الهی استعمال شده است. (راستگو1397) بنابراین میبایست مولفه های معنایی فشار، مقدار، انتزاع (غیر مادی) و موقعیت ناملایم را در واژه «باس» که در «وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ» (حدید/25) آمده را در نظر گرفت.
واژه «منافع»
همانگونه که در بخش قبل آمد، به واسطه واژه «باس»، مولفه معنایی انتزاع (غیر مادی) برای واژه «حدید» که مادی است به کار رفته است. چنین ارتباطی را شاید بتوان برای ماده بیجان «حدید» و در استعمال واژه «منافع» که برای یک موجود زنده کاربرد دارد، یافت. اگر شیء مادی «حدید» را به تنهایی لحاظ کنیم میایست از «خاصیت» آن سخن گفت حال آنکه «نفع» برای یک موجود زنده و دارای حیات معنی پیدا میکند. مفهوم «نفع» عموما در مقابل «ضرر» میآید. «ضرر» اسم مصدر است و تقابل میان ضرر و نفع میتواند از نوع "تضاد" و یا "عدم و ملکه" باشد؛ بدین صورت که اگر از ضرر تعبیربه عدم منفعت کنیم تقابل تضاد، و اگر تعبیر به نقص در منفعت شود تقابل عدم و ملکه حاصل میشود. تضاد به دو مفهوم وجودی و عدمی گفته میشود که اجتماع آنها در صدق محال، ولی ارتفاع آنها ممکن است؛ بدین صورت که ممکن نیست در یک لحظه و در رابطه با یک موضوع مشخص، همزمان منفعت و ضرر داشته باشیم ولی ممکن است هیچ کدام از منفعت و ضرر با هم رخ نداده باشند. حال آنکه عدم و ملکه به دو مفهوم وجودی درموضوعی خاص گفته میشود که قابلیت و شانیت اتّصاف به آن دو مفهوم در آن وجود داشته باشد. بنابراین همانند تضاد، در لحظه¬ای که آن موضوع با منفعت توصیف میشود ممکن نیست که با همان جهت و حیثیت متّصف به ضرر شود؛ ولی برخلاف تضاد، اگر موضوعی نتواند با منفعت توصیف شود، حتما از همان جهت و حیثیت متّصف به ضرر خواهد شد.
با قرینه استعمال «باس» با مولفه معنایی انتزاع و غیر مادی بودن برای واژه «حدید» میتوان اینگونه استدراک کرد که منفعت و ضرر مفاهیمی غیر از خواص و عدم آن خواص برای یک شیء مادی است. خاصیت را میتوان به هر ماده ای نسبت داد زیرا هر ماده ویژگی های منحصر به خود را دارد. در حالی که منفعت را نمیتوان به سادگی به هر ماده ای نسبت داد و حتما میبایست ویژگی هایی در آن لحاظ شده باشد که مرتبط به نوعی ارتباط خاص میان آن ماده و چیزی که شانیت آن منفعت را دارد باشد.
بنابراین و با قرینه نزول آهن و وجود منافع برای مردم، میتوان برداشت کرد که مَجری بسیاری از تدابیر و الطاف الهی برای بشر و امور مهم او از طریق آهن باشد و فقدان چنین عنصری نیز میبایست مانعی مهم در مسیر مسائل مهم بشری باشد. در نتیجه خواص آهن میبایست چیزی بیش از فراهم آورنده برخی شرایط رفاهی برای انسان باشد و به نظر میرسد خواص آن ناظر و ملازم با شانیتی است که بشر آن را منفعت میبیند، یعنی اصل زنده بودن و حیات!
آهن، مادهای به گستره توسعه
آهن نام یک عنصر شیمیایی با عدد اتمی۲۶ و چگالی ۷.۸۷ است که در نخستین دوره از فلزهای واسطه قرار دارد. آهن از نظر جرمی،بزرگترین عنصر سازنده زمین است. آهن دارای سطوح صاف و نقرهای براق مایل به رنگ خاکستریست اما وقتی در هوا با اکسیژن ترکیب میشود به رنگ قرمز یا قهوهای در میآید که به آنها اکسید درای ترکیبات آهن یا زنگ گفته می شود. آهن و آلیاژهای آن از پرکاربردترین نوع فلزات می باشند. هسته اتمهای آهن تقریباً دارای بالاترین انرژیهای اتصال در هر نوکلئون است. بنابراین آهن با روش همجوشی , سنگین ترین و با روش شکافت اتمی , سبکترین عنصری است که بصورت گرمازایی تولید می گردد. به دلیل قیمت ارزان و مقاومت بالا و طیف گسترده خواص آهن نسبت به دیگر فلزات، کاربرد آن از تمامی فلزات بیشتر است.استفاده گسترده آهن در اسکلتهای ساختمانی، بدنه اتوموبیل، کشتی¬های بزرگ، ریل آهن، چارچوب تجهیزات و استفاده از خواص مغناطیس آهن در کامپیوترها گویای این مطلب است. همچنین در کنار خواص آهن، به دلیل ارزان بودن و در دسترس بودن، مصرف آهن در طول تاریخ همواره بیشتر شده و امروزه در کلّ میتوان اغلب صنایع را بر پایه آهن دانست. بنابراین پس از کشف آهن، این ماده موجب تحولاتی در اغلب مسائل زندگی بشر شده و این تحولات را میتوان مزیّت و منفعت نامید و هیچ ضرری در به وجود آمدن فلز آهن وجود نداشته است. این خود سبب میشود تا توسعه پایدار و همچنین ادغام صنایع با یکدیگر بر پایه آهن امری شدنی و ممکن باشد. بنابر مطالب مذکور روشن میشود که چرا علی رغم اینکه آهن به میزان زیادی وجود دارد و قیمت آن هم مناسب است، اما باز هم بسیار با ارزش است. حتی نا خالصیهای این فلز هم به نوعی مفید بوده و سبب به وجود آمدن طیف وسیعی از خواص در آهن ناخالص و آلیاژهای آن میشود؛ و این نیز یکی از کاربردهایی است که برای فلز آهن وجود دارد، یعنی میتوان از تمام موادی که در فلز آهن وجود دارد به نحو موثّر و ارزشمندی بهره برد.
خواص مغناتیسی
شفق قطبی (aurora) که به آن سپیده قطبی و نور قطبی هم میگویند یکی از پدیدههای جوی بسیار زیبای کره زمین است. نورهایی بسیار زیبا که در آسمان حرکت کرده و معمولا شکلهای منحنیمانندی دارند. خورشید، الکترونها و پروتونهای زیادی را در فضا پراکنده میکند و هنگامی که به زمین نزدیک میشوند، توسط میدان مغناطیسی زمین به دام افتاده و با حرکتی مارپیچی به سمت قطبها میروند. در قطب ها، میدان مغناطیسی وارد جو زمین شده و درون جو، این ذرات از طریق برخوردهای پر انرژی و مشابه تخلیه الکترونی درمحفظه لامپ فلورسانس، سبب تابش نور در گازهای تراز یونوسفر زمین میگردند. به عبارتی دیگر، با برخورد ذرات بادهای خورشیدی به مولکولهای جو، مولکولهای آن تحریک شده و هر عنصر نسبت به چیدمان مداری e خود پس از دریافت انرژی، برانگیخته شده و به تراز انرژی بالاتر رفته و به دلیل آنکه در لایه بالاتر پایدار نیست انرژی دریافت شده را به صورت فوتون¬های مرئی یا نامرئی آزاد میکنند.
در حقیقت برانگیختگی و تابش نور توسط ملکولهای جو سبب پیدایش شفق قطبیست. اتمهای نیتروژن از خود نورهای مایل به قرمز و اتمهای اکسیژن از خود نور سبز منتشر میکنند.
همچنین میدان مغناطیسی زمین به عنوان سد و پوششی محافظ در مقابل اشعههای کهکشانی و کیهانی نیز عمل میکند. هنگامی که چنین اشعههایی از اتمسفر زمین عبور میکنند سبب تولید ذرات جدیدی همچون میونهاو پیونها میشوند. هنگامی که چنین اشعههایی به همراه مشتقات آن به سطح زمین میرسند، میتوانند به ملکولهای زیستی همچون DNA آسیب برسانند. مطالعات دقیق نشان میدهد که تاثیر تجمّعی چنین اشعههایی در میدانهای مغناطیسی ضعیف، میتواند برای حیات بالقوه خطرناک باشند. ( Glassmeier, 2010)
میدان مغناطیسی زمین از یک طریق دیگر نیز نقش محافظتی برای حیات دارد. در صورت تضعیف چنین میدانی، اشعه¬های کیهانی و خورشیدی میتوانند با دو جزء مهم تشکیل دهنده اتمسفر، یعنی نیتروژن و اکسیژن، واکنش داده و تولید نیتروژن اکسید کنند. نیتروژن اکسید نیز در ادامه با اوزون استراتوسفر واکنش داده تا نیتروژن دی اکسید و مولکول اکسیژن تولید شوند. ادامه چنین روندی میتواند منجر به تخلیه استراتوسفر از اوزون شده و به راحتی میزان زیادی از امواج ماوراء بنفش، که آثار زیانبار آن برای حیات شناخته شده هستند، به سطح زمین میرسند.( Glassmeier, 2010)
همچنین وابستگی تکنولوژیکی بشر به ابزارهای الکترومغناطیسی و طیف وسیعی از خواص میدان محافظ مغناطیسی زمین اهمیت آن را بیشتر به نمایش گذاشته و تضعیف این میدان، خسارتهای جبران ناپذیر درپی خواهد داشت. (Lingam,2017; Lammer, 2009)
منشا چنین میدانی را میتوان در هسته داخلی کره زمین، که عمدتا از آهن جامد تشکیل شده، و حرکت های همرفتی در هسته خارجی، که مذاب و آهنی میباشد، جستجو کرد. (Smirnov, 2016)
آهن در دمای معمولی در فرم BCC و دارای خاصیت فرومغناطیسی است. در دماهای بالاتر ساختار با خواص فرومغناطیسی آهن به هم ریخته و به فرم HCP تبدیل میشود. اگرچه مطالعات گذشته دانشمندان وجود فرم BCC را در شرایط هسته زمین تایید نمیکردند، (Soderlind, 1996) ولی مطالعات اخیر تشکیل مجدد ساختار BCC و فرومغناطیس را در شرایط دمایی و فشاری بسیار بالا تایید میکنند. (Anatoly, 2017) با لحاظ هسته جامد فرومغناطیس و نظریه دینامو (که حرکت آهن مذاب شبه پلاسما در هسته خارجی سبب ایجاد جریان و میدان مغناطیسی میشود)، وجود میدان مغناطیسی زمین به راحتی توجیه میشود.
منشا جریان دینامو نیز میتواند حرارت حاصل از واکنشهای هستهای در هسته زمین و در دمای نزدیک به سطح خورشید و همچنین انرژی حاصل از انجماد تدریجی هسته خارجی دانست. از آنجایی که آهن پایدارترین هسته را در میان عناصر موجود دارد، خلوص و ترکیب آهنی هسته زمین در طی واکنشهای همجوشی و واپاشی هستهای تضمین میشود.
استعمال واژه «باس» با مولفههای معنایی فشار، مقدار، انتزاع (غیر مادی) و موقعیت ناملایم، همگی با حضور همزمان فاز جامد و فاز مایع با خواص مغناطیسی (که میدان و غیر مادی محسوب میشود) و در شرایط دمایی و فشاری بسیار بالا از ویژگی¬های مثال زدنی عنصر آهن است که مطابقت دقیقی با عبارات استعمال شده در قرآن داشته و به طور همزمان نمیتوان در سایر عناصر فلزی یافت.
خواص شیمیایی و سازگاری با سیستم های زیستی
موجودات زنده به دلیل عملکردهایی که نمیتوانستند به واسطه ترکیبات آلی به دست آورند، از فلزات استفاده کردند. در میان فلزات، آهن از بیشترین اهمیت در فرایند های زیستی برخوردار است. وجود آهن در جایگاههای فعال بسیاری از متالوپروتیین-های دخیل در فرایند های زیستی همچون انتقال و ذخیره اکسیژن و واکنش¬های انتقال الکترون در داخل سلول ضروری است. (Crichton,2001)
عنصر آهن به اندازهای مهم است که تمام گیاهان، حیوانات، انسانها و باکتریها برای زنده ماندن به آن نیاز داشته و عملا بدون آن تمام زندگی از بین رفته و قادر به ادامه حیات نمیباشند.
از لحاظ تکاملی نیز موجودات زنده به دلیل فراوانی عناصر آهن مجبور به استفاده از آن نبودند؛ زیرا که از لحاظ فراوانی فلز آهن دومین عنصر،پس از آلومینیم، در کره زمین، و چهارمین عنصر در پوسته زمین میباشد.( Cox, 1989; Wedepohl, 1995) هرچند در آغاز شکلگیری حیات، به دلیل اتمسفر با اکسیژن کم، یون Fe2+ به فراوانی در آب دریاها وجود داشت (3500 ملیون سال قبل)؛ ولی پس از تولید فراوان اکسیژن توسط میکروارگانیسم¬ها و خاصیت اکسندگی آن (2500 ملیون سال قبل)، غلظت Fe2+ به سرعت کاهش یافته و به یون¬های نا محلول Fe3+ تبدیل شدند و این خود چالشی بزرگ برای انتخاب و مدیریت وجود عنصر آهن در فرایندهای زیستی بود.( Holland, 2006)
هرچند در برخی چرخههای کاتالیستی پیوند میان پروتئینها و آهن شامل یونهای Fe4+ و Fe5+ میاشند، ولی شیمی محلولهای آبی آهن غالباً مبتنی بر دو تراز اکسایشی Fe2+ و Fe3+ میباشد. هر دو حالت Fe2+ و Fe3+ از لحاظ ترمودینامیکی پایدار و از نظر سینتیکی واکنش پذیر میباشند. از طرفی موجودات زنده همواره به ترکیباتی از فلزات نیاز دارند که خیلی پایدار و یا ناپایدار نبوده و بتوانند در تبدیلات مختلف مشارکت داشته باشند. تبدیل Fe2+ و Fe3+ برخی انتقالات الکترونی و واکنش¬های اسید-باز را در فرایند¬های حیات تسهیل میکنند.
آهن به دلیل شیمی کوئوردیناسیون متنوع خود میتواند گزینه بسیار مناسبی برای سیستمهای زیستی باشد. هر دو حالت Fe2+ و Fe3+ میتوانند حالتهای کوئوردیناسیونی متنوعی را در کنار پتانسیلهای کاهش و احیای گوناگون در اختیار قرار دهند. چنین ویژگیهای شیمیایی، آهن را به یک گزینه بسیار عالی برای کاتالیست فرایند¬های انتقال الکترون در سیستمهای زیستی تبدیل کرده است.¬ (Manu, 2017) حالتهای مختلف یونی و اسپینی آهن روی شعاع اتمی و پتانیل اکسایش-احیاء آن موثر است. شعاع اتمی یونها پارامتری موثر در سیستمهای زیستی محسوب میشود؛ به عنوان مثال غالب ترکیبات آهن و بسیاری از ترکیبات آلی-فلزی در داخل مولکولهایی به نام پورفیرین یافت میشوند. این حلقه آلی آروماتیک که در زنجیره انتقال الکترون، گروه هم (در هموگلوبین) و بسیاری از موقعیتهای مهم دیگر یافت میشود، دارای یک موقعیت حفره گونه در داخل خود بوده و یونهای فلزات مختلف میتوانند در داخل این حفره به فعالیت بپردازند. (شکل 1) صلب بودن حلقه پورفیرین از غیر مستقر بودن الکترونهای π در حلقه های پیرول ناشی می شود. اگر اتمهای فلز بیش از حد کوچک باشند، مثل پورفیرین نیکل، حلقه چین می خورد و باعث نزدیکی بیشتر اتمهای نیتروژن پیرول به فلز می شود. اگر اتم فلز بیش از حد بزرگ باشد نمیتواند در حفره جای بگیرد و در بالای حلقه می نشیند. حلقه پورفیرین در کنار واکنش متفاوت کوئوردیناسیونی (شیمیایی) با یونهای فلزی، به دلیل صلب بودن در صفحه و آروماتیک بودن، قابلیت انتخاب یونها بر اساس اندازه و سایز آنها را نیز دارد. به عنوان مثال Fe2+ با شعاع اتمی 78pm (پیکومتر) نمیتواند به درستی در حفره N4 پورفیرین قرار گرفته و در صورت قرار گرفتن داخل حفره، ممانعت فضایی و خروج حلقه از صفحه سبب ناپایدار شدن یون Fe2+ وتحریک آن برای تبدیل آسانتر به یون Fe3+ با شعاع یونی کمتر (55pm) میگردد. (Collman, 2004; Keiji, 2006) بنابراین اندازه شعاع اتمی آهن و میزان تغییرات آن در حالت¬های یونی و کوئوردیناسیونی، آهن را به بهترین گزینه در ارتقاء عملکرد زیستی پروتئینهایی همچون هموگلوبین و سیتوکرومها تبدیل کردهاست. (Liu, 2014; Dos Santos, 2010)
شکل1: ملکول پورفیرین و اتم آهن در حفره مرکزی آن.
در نهایت میتوان همخوانی و مطابقت دقیق و بی نقص میان اتم آهن و حلقه پورفیرین، که همانند یک قالب برای حضور اتمهای فلزی در سیستمهای زیستی عمل میکند، را دلیل بر خواص ویژه آهن در موجودات زنده برشمرد. همخوانی میان خواص و مشخصات اتم آهن با ماهیت و ساختار کربنی سیستمهای زیستی، منجر به خواص اعجاب انگیز آن میشود. فشار و ممانعت فضایی حلقه پورفیرین بر یونهای Fe2+، سبب کاهش سومین انرژی یونیزاسیون و امکان تبدیل آسان و سریع یونهای Fe2+ به Fe3+ و بالعکس را به آسانی و در دمای بدن فراهم میکند. این مطابقت و همخوانی برای اتم های آهن بسیار بالا بوده و میتواند نقش موثر آهن در فرایندهای زیستی را به روشنی توصیف کند. در نتیجه، مطابق با بررسی معنایی واژه «منفعت» و «ضرر»، نه تنها میتوان وجود یک موقعیت و رابطه شانی خاص میان آهن و موجودات زنده را به واسطه حلقههای پورفیرینی درک کرد، بلکه این منفعت را میتوان از مولفه-های معنایی واژه «باس» که در آن فشار و موقعیت ناملایم است نیز درک کرد. زیرا که خواص یونهای آهن در فشار و ممانعت فضایی که حلقه پورفیرین اعمال میکند به گونه¬ای تنظیم شده و دقیق است که کاملا با نیازهای سیستمهای زنده و زیستی همخوانی داشته و این همخوانی گواه بر شانیت «منفعت» برای عنصر آهن است!
بحث و بررسی
در آیه « لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاس»، انزال آهن و منافع آن به دنبال انزال کتاب و میزان آمده است. توالی کلمات در آیه مذکور گویای آیات و بیّناتی برای مردم در منافع آهن و ویژگی¬های آهن میباشد. بررسی مفردات آیه همچون واژه¬های «نزل»، «باس» و «منافع»، ارتباط معنایی دقیق و حساب شده میان این کلمات را نشان میدهد. واژه «نزل» در این آیه به معنی نزول حسی و از بالا به پایین آمدن نیست، بلکه به معنی نزول مقامی و به معنی «نعمتی که از شخص بزرگی به زیر دستان میرسد» میباشد. همچنین میبایست مولفه های معنایی فشار، مقدار، انتزاع (غیر مادی) و موقعیت ناملایم را در واژه «باس» در نظر گرفت. واژه «منافع» را نیز نمیتوان به سادگی به هر مادهای نسبت داد و حتما میبایست ویژگیهایی در آن لحاظ شده باشد که مرتبط با نوعی ارتباط خاص میان آن ماده و چیزی که شانیت آن منفعت را دارد باشد.
بنابراین با قرینه استعمال «باس» با مولفه معنایی انتزاع و غیر مادی بودن برای واژه «حدید» و همچنین استعمال واژه «منافع» میتوان اینگونه استدراک کرد که مَجری بسیاری از تدابیر و الطاف الهی برای بشر و امور مهم او از طریق آهن باشد و فقدان چنین عنصری نیز میبایست مانعی مهم در مسیر مسائل مهم بشری باشد. همچنین فهم چنین نقش مهمی، بازگو کننده آیات و بیّناتی برای مردم و نقش در ارتقاء معنوی و تعالی اجتماعی مردم میباشد. همچنین کمی جستجو نشان میدهد که آهن و آلیاژهای آن پرکاربردترین نوع فلزات بوده و به دلیل فراوانی، مقاومت فیزیکی و خواص مغناطیسی نقش محوری در توسعه صنعتی جوامع دارد. بنابراین تحولاتی که این ماده در اغلب مسائل زندگی بشر به وجود آورده را میتوان مزیّت و منفعت نامید و هیچ ضرری در به وجود آمدن فلز آهن وجود نداشته است. این خود سبب میشود تا توسعه پایدار و همچنین ادغام صنایع با یکدیگر بر پایه آهن امری شدنی و ممکن باشد.
از سویی دیگر ویژگیهای آهن سبب میشود تا بتواند دو لایه با خواص فیزیکی مختلف در هسته زمین تشکیل دهد؛ هسته داخلی اگرچه همانند هسته خارجی تحت شرایط عظیم فشاری و دمایی قرار دارد، ولی موقعیت آستانهای در نمودار فاز آهن سبب میشود تا مجددا وارد فاز BCC با خواص فرومغناطیسی شده و در کنار جریان عظیم دینامو در هسته خارجی، که در شرایط فشاری و دمایی بالا مذاب و شبه پلاسما میباشد، تولید میدان مغناطیسی مناسب و پایداری کرده که برای محافظت زمین از امواج و اشعه¬های مخرب کیهانی و خورشیدی بسیار حیاتی میباشد. چنین شرایط دمایی و فشاری برای پدید آمدن منفعت بزرگ میدان مغناطیسی، مطابقت دقیقی با عبارات استعمال شده همچون «باس» در قرآن داشته و به طور همزمان نمیتوان در سایر عناصر یافت. در ابعاد اتمی نیز آهن مطابقت عجیبی با ساختارهای موجودات زنده داشته و حلقههای پورفیرینی، که همانند یک قالب و واسطه میان ساختارهای زیستی و مواد معدنی همچون فلزات و آهن عمل میکنند، با فشار و ممانعت فضایی که بر یون Fe2+ اعمال میکنند سبب تبدیل سریع و آسان یونهای Fe2+ به Fe3+ و بالعکس را در دمای بدن فراهم میکند. این مطابقت و همخوانی برای اتم های آهن بسیار بالا بوده و میتواند نقش موثر آهن در فرایندهای زیستی را به روشنی توصیف کند. در نتیجه، مطابق با بررسی معنایی واژه «منفعت» و «ضرر»، نه تنها میتوان وجود یک موقعیت و رابطه شانی خاص میان آهن و موجودات زنده را به واسطه حلقههای پورفیرینی درک کرد، بلکه این منفعت را میتوان از مولفههای معنایی واژه «باس» که در آن فشار و موقعیت ناملایم است نیز درک کرد. زیرا که خواص یونهای آهن در فشار و ممانعت فضایی که حلقه پورفیرین اعمال میکند به گونهای تنظیم شده و دقیق است که کاملا با نیازهای سیستم¬های زنده و زیستی همخوانی داشته و این همخوانی گواه بر شانیت «منفعت» برای عنصر آهن است!
نتیجهگیری
نزول آهن، قوت شدید و منافع برای مردم، همگی واژههایی دقیق و حساب شده هستند که خواص و ویژگیهای آهن و ارتباط آن با موجودات زنده را به دقت توصیف میکند. امروزه و با توسعه تجربی علوم و تکنولوژی این امکان فراهم شده تا بتوانیم ارزش و بار معنایی جملات و واژهها را در قرآن کریم سنجیده و عمیقاً آن را مورد کاوش قرار دهیم. واژه «انزل» اشاره به نزول مقامی آهن و موهبت بزرگی که از جانب خداوند در فلز آهن برای بشر قرار داده شده است دارد. همچنین واژه «باس» با مولفههای معنایی فشار، مقدار، انتزاع (غیر مادی) و موقعیت ناملایم، میتواند ارتباط میان یک شیء مادی «حدید» با واژه «منافع» که برای بشر وجود دارد را بر قرار کند.
در نهایت بررسی های علمی از خواص آهن در زمینه خواص فیزیکی، مغناطیسی و خواص شیمیایی آهن، نه تنها به روشنی گویای ارتباط منفعت گونه با سیستمهای زنده را روشن میکند، بلکه خواص و منافع آهن را کاملا مطابق و هماهنگ با استعمال واژه «باس» در قرآن و مولفههای معنایی آن (فشار و موقعیت ناملایم) توصیف میکند.
چنین پژوهشهای دقیق و موشکافانه علمی در مورد عبارات و مفاهیمی که در قرآن کریم آمده انگیزه برای باور و اقناع علمی به اعجاز علمی این کتاب آسمانی را تقویت کرده و ضرورت بررسیهای مفهوم شناختی در کنار توصیفاتی از طبیعت که در قرآن آمده را روشن میکند.
منابع و پانویس
1. ابن فارس،احمد، 1404ق، مقاییس اللغه، مکتب الاعلام الاسلامی
2. ابن منظور، محمد ابن مکرم،1414ق، لسان العرب، بیروت، دارصادر.
3. عسگری، ابوهلال، معجم الفروق اللغویّه، 1412، قم، موسسه النشر الاسلامیه.
4. بابایی، علی اکبر، روش شناسی تفسیر قرآن، (1392)، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
5. خوئی، ابوالقاسم، المحاظرات، (1417 ق)، نشر انصاریان.
6. راستگو، کبری؛ مهدی زاده، مرضیه، 1397، بررسی معنا شناختی مفهوم "باس" در قرآن کریم با رویکرد مولفه¬ای، سومین همایش ملی زبان ادبیات و باز شناسی مشاهیر و مفاخر.
7. راغب اصفهانی، حسین ابن محمد، 1374، المفردات فی غریب الفاظ القرآن، تهران، مرتضوی.
8. طبرسی، احمد ابن علی، 1424ق، الاحتجاج علی اهل اللجاج، قم، اسوه.
9. طریحی، فخر الدین ابن محمد، 1375، مجمع البحرین، تهران، مرتضوی.
10. عابدینی، ناصر، معنا شناسی نزول در قرآن با تاکید بر واژگان بیانگر نزول قرآن، (1393)، فصلنامه تخصصی تفسیر، علوم قرآن و حدیث، سال ششم، شماره بیست.
11. عسگری، مرتضی، المصطلحات الاسلامیه، (1418ق)، نشر کلیه اصول الدین.
12. فراهیدی، خلیل ابن احمد، 1409ق، العین، قم، هجرت.
13. قرشی، علی اکبر، 1371، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
14. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، (1403 ق)،دارالکتب الاسلامیه.
15. مصطفوی، حسن، 1430 ق، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، چاپ سوم، بیروت، دار الکتب العلمیه.
16. معرفت، محمد هادی، التفسیر المفسرون، (1377)، الجامعه الرضویه للعلوم الاسلامیه.
17. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، (1397)، التمهید.
18. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1387، دارالکتب الاسلامیه.
19. Moghaddasi, A. (2021). Why the Dhul-Qarnayin’s dam is impenetrable? Chemical and physical study. Interdisciplinary Quranic Studies 1, 1
20. Glassmeier, K.H. Vogt. J. (2010), Magnetic polarity transitions and biospheric effects, Space Sci. Rev., 155, 387–410.
21. Lingam, M. Loeb.A. (2017), Risks for life on habitable planets from superflares of their host stars, Astrophys. J., 848, 41.
22. Lammer, H. et al. (2009), What makes a planet habitable?, Astron. Astrophys. Rev., 17, 181–249.
23. Smirnov. A. V. et al. (2016), Palaeointensity, core thermal conductivity and the unknown age of the inner core, Geophys. J. Int., 205(2), 1,190–1,195.
24. Anatoly B. et al. (2017). Stabilization of body-centred cubic iron under inner-core conditions. Nature Geoscience, DOI: 10.1038/ngeo2892
25. So¨derlind, P. Moriarty, J. A.. (1996). First-principles theory of iron up to earth-core pressures: Structural, vibrational, and elastic properties. Physical Review B, 53, 14063-14072.
26. Crichton, R. Boelaert, J. R. (2001). Inorganic biochemistry of iron metabolism: from molecular mechanisms to clinical conse quences. John Wiley & Sons.
27. Cox, P. A. (1989). The elements. Their origin, abundance, and distribution. Oxford University Press, Oxford (UK).
28. Wedepohl, K. H. (1995). The composition of the continental crust. Geochim. Cosmochim. Acta 59, 1217–1223.
29. Holland, H. D. (2006). The oxygenation of the atmosphere and oceans. Philos. Trans. R. Soc. B 361, 903–915.
30. Manu,S. Laura,S. Natividad, G. Merce`, C. Jose M. Dominguez,V. (2017). Iron Chemistry at the Service of Life. IUBMB Life, 69, 382-388.
31. Keiji, S. (2006). Nature of the FeO2 bonding in myoglobin and hemoglobin: Anew molecular paradigm. Prog. Biophys. Mol. Biol. 91, (1-2), 83–162.
32. Liu, J., Chakraborty, S., Hosseinzadeh, P., Yu, Y., Shiliang, T., et al. (2014). Metalloproteins containing cytochrome, iron-sulfur, or copper redox centers. Chem. Rev. 114, 4366–4469.
33. Dos Santos, P. C., and Dean, D. R. (2010). Bioinorganic chemistry: Electrons.