فرایند ایجاد شیر در حیوانات از منظر قرآن و علم

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
وَإِنَّ لَكُمْ فِى ٱلْأَنْعَٰمِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِى بُطُونِهِۦ مِنۢ بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَآئِغًا لِّلشَّٰرِبِينَ
و در وجود چهارپایان، برای شما (درسهای) عبرتی است: از درون شکم آنها، از میان غذاهای هضم‌شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما می‌نوشانیم!
آیه 66 سوره نحل

چکیده

شیر از جمله کامل‌ترین و سودمندترین مواد غذایی برای بشر است. از اهمیّت شیر، چه شیر مادر و چه شیر برخی حیوانات، در آیات و روایات، بسیار سخن گفته شده است.

خداوند در قرآن کریم، در آیه 66 سوره نحل، به‌طور واضح منشأ تولید شیر را فرث و دم می‌داند. از آنجایی که معنی فرث، مواد داخل شکم بوده و معنی دم نیز خون است، بنابراین هدف از این مطالعه بررسی علمی ارتباط تولید شیر با مواد داخل سیستم گوارش و خون است. در این مطالعه احتمالات مختلف بررسی گردیده و به هر کدام، با توجه به یافته‌های علمی جدید پاسخ داده شده است.

نزدیکی غدد شیری به سیستم گوارشی در فرایند ایجاد شیر نقشی ندارد؛ زیرا غدد شیری نمی‌توانند به‌طور مستقیم و بدون دخالت سیستم عروقی، مواد گوارش یافته را از سلول‌های گوارشی دریافت کنند.

از این‌رو، تعبیر «مِن بَينْ‌ِ فَرْثٍ وَ دَمٍ»، احتمالاً اشاره به منشأ ایجاد شیر، ابتدا از فرث و سپس از دم می‌نماید؛ بدین صورت که مواد سازندۀ شیر، ابتدا از مواد هضم شده درون روده‌ها استخراج می‌شود، سپس به خون انتقال یافته، آنگاه از مواد موجود در رگ‌های خونی بیرون می‌آید.

مقدمه

همواره در طول حیات، شیر یکی از سودترین مواد غذایی بشر به‌شمار می‌رفته که ضمن تضمین سلامت انسان‌، درمان‌کنندۀ بسیاری از بیماری‌های او نیز بوده است. همچنان‌که در روایات آورده شده، شیر درمان‌کننده اغلب بیماری‌ها است؛ مگر مرگ که چاره‌ای از آن نیست. امیرالمؤمنین علی(ع) در بیان فواید بی‌شمار شیر می‌فرماید: نوشیدن شیر، شفای هر درد است، مگر مرگ[۱] [۲]. همچنین مرحوم کلینی در کتاب الکافی [۳] آورده شیر گاو، دارو[۴] است.

در آیه 66 سوره نحل، فرایند ایجاد شیر در حیوانات با تعبیر «نُّسْقِيكمُ مِّمَّا فىِ بُطُونِهِ مِن بَينْ‌ِ فَرْثٍ وَ دَمٍ» توصیف شده تا شاید آنچه از شکم ستوران، از میان سرگین و خون به‌صورت شیری پاک بیرون می‌آید، عبرتی برای پندآموزان گردد. اندیشیدن به تولید شیر در طی یک فرایند طبیعی و تفکّر به تعابیر قرآن که بیانگر تولید شیر از میان پست‌ترین فضولات حیوانی (فَرْثٍ) و خون (دَم) است، هر خردمندی را به کنکاش در فهم روابط میان این سه پدیده وامی‌دارد. چگونه ممکن است شیری که در نهایت خلوص و پاکی و با رنگ و طعم گوارا است از سرگینی که در اوج پستی و خونی که شریان حیات است، به‌وجود آمده باشد؟!

درخصوص تعبیر «مِن بَينْ‌ِ فَرْثٍ وَ دَمٍ»، دو احتمال وجودارد. نخست آنکه آیا مقصود قرآن از تعبیر «مِن بَينْ‌ِ فَرْثٍ وَ دَمٍ»، اشاره به تولید شیر از مکانی (پستان) است که میان مکان مواد گوارش‌ یافته و خون قرار دارد یا غرض، اشاره به ترتیب منشآت شیر است.

همان‌طورکه می‌دانیم غدد شیری پستانداران چهارپا از یک طرف در نزدیکی سیستم گوارشی قرار داشته و از طرف دیگر توسط عروق خونی بسیاری پوشیده شده است. سؤالی که در اینجا مطرح است اینکه آیا این نزدیکی مکانی در ایجاد شیر نقش دارد یا خیر.

مطالعات انجام شده در این زمینه نشان داده است که با وجود نزدیکی سیستم گوارش با پستان، سلول‌های غدد شیری نمی‌توانند به‌طور مستقیم مواد گوارشی جذب شده از سلول‌های گوارشی را بدون دخالت سیستم عروقی دریافت کنند. در حقیقت دانشمندان معتقدند نزدیکی غدد شیری به سیستم گوارشی در فرایند تولید شیر نقش ندارد.

پس آیا تعبیر «مِن بَينْ‌ِ فَرْثٍ وَ دَمٍ»، می‌تواند اشاره به منشأ ایجاد شیر، ابتدا از فرث و سپس از دم نماید؛ بدین صورت که مواد سازندۀ شیر، ابتدا از مواد هضم شده درون روده‌ها استخراج می‌شود، سپس به خون انتقال یافته، آنگاه از مواد موجود در رگ‌های خونی بیرون می‌آید. آیا دستاوردهای جدید علم نیز از این مطلب حمایت می‌کند.

از این‌رو، برای فهم دقیق قرآن و شناخت یافته‌های علمی جدید می‌بایست به بررسی آیات و روایات و علم زیست‌شناسی پرداخت.

روند تولید شیر در حیوانات از منظر قرآن

چهارپایان در شبه جزیره عربستان، با توجه به کارکردهای متفاوت آن‌ها، از اهمیّت بسیاری برخوردار بوده و یکی از ضروریات زندگی مردم آن عصر به‌شمار می‌رفته؛ بنابراین، برای هم‌عصران نزول قرآن کاملاً شناخت‌شده و ملموس بوده و می‌توانسته موضوعی برای عبرت باشد. چنانکه در آیه 66 سوره نحل، خداوند دام‌ها را به‌عنوان ابزاری براى عبرت بشر برگزیده و فرموده: ﴿وَ إِنَّ لَكمُ‌ْ فىِ الْأَنْعَامِ لَعِبرةً نُّسْقِيكمُ مِّمَّا فىِ بُطُونِهِ مِن بَينْ‌ِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَائغًا لِّلشَّاربِينَ﴾، در دام‌ها قطعاً براى شما عبرتى است، از آنچه در [لابلاى] شكم آن‌هاست، از ميان سرگين و خون، شيرى ناب به شما مى‌نوشانيم كه براى نوشندگان گوارا است.

به‌منظور درک صحیح آیه، می‌بایست نخست به معنی واژه «انعام» و کاربرد آن در قرآن پرداخت. واژۀ «نَعَم» از ریشه «ن-ع-م» مشتقات فراوانی دارد؛ ولی برخلاف کثرت مشتقات به یک اصل بازمی‌گردد که عبارت است از نعمت و رفاه و صلاح. از جمله مشتقات آن، «نعمه» به‌معنای مال و ثروتی است که خداوند به بنده‌اش می‌بخشد [۵].

«نَعَم» به‌معنای شتران بسیار است [۶]. همچنین، «نَعَم» نام مخصوص شتر است[۷][۸] و جمع آن «أَنْعَام» می‌باشد. نام‌گذاری شتر به «نَعَم و أَنْعَام» به اين دلیل است كه شتر در نزد عرب بزرگ‌ترين نعمت است [۹] و در آن، خیر و برکت بسیاری است [۱۰]؛ «أنعام به گاو و گوسفند و شتر هر سه اطلاق مي‌شود [۱۱] و حتماً بايستى در ميان آن‌ها شتر هم باشد تا أنعام نامیده شود» [۱۲].

برخی گویند: «نَعَم» مذکر است و مؤنث نمی‌شود [۱۳]؛ ولی بعضی دیگر گویند: «نَعَم» برای مذکر و مؤنث، هر دو کاربرد دارد [۱۴].

در عربی، هنگامی‌که «نَعَم» به‌صورت مفرد به کار می‌برد، فقط معنای شتر مدّ نظر است؛ ولی زمانی‌که می‌گویند «أنعام» مقصود شتر و گاو و گوسفند است [۱۵]. گفته‌اند: شتر را به‌تنهائى نعم گويند؛ ولى گاو و گوسفند را، نه [۱۶][۱۷].

در قرآن کریم به چهارپایان و منافع و کاربردهای گوناگون آن‌ها نیز اشاره شده است، نام چهارپایان (انعام) 27مرتبه در قرآن به‌کار رفته و به رنگ‌های مختلف ﴿... وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ...﴾[۱۸]، و وجود نر و مادّه در میان آن‌ها ﴿... وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً ...﴾[۱۹] اشاره شده است. همچنین، چهارپایان به‌عنوان وسیله‌ای برای حمل بار و تهیه غذا ﴿اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ﴾[۲۰] ، و ابزاری برای ساخت خانه و وسایل زندگی ﴿... وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً تَسْتَخِفُّونَها يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقامَتِكُمْ وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى حينٍ﴾[۲۱]، معرفی شده‌اند. در آیه 21 سوره مؤمنون نیز

وَإِنَّ لَكُمْ فِى ٱلْأَنْعَٰمِ لَعِبْرَةً نُّسْقِيكُم مِّمَّا فِى بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَٰفِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ
و برای شما در چهارپایان عبرتی است؛ از آنچه در درون آنهاست [= از شیر] شما را سیراب می‌کنیم؛ و برای شما در آنها منافع بسیاری است؛ و از گوشت آنها می‌خورید؛
آیه 21 سوره مومنون

به تولید شیر توسط چهارپایان و منافع بسیار آن‌ها اشاره شده است.

پس از اشاره به عبرت‌انگیزی چهارپایان، به نوشیدن شیر از شکم دام‌ها اشاره می‌گردد: «نُّسْقِيكمُ مِّمَّا فىِ بُطُونِهِ». این تعبیر بيانگر جمله «وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً» است [۲۲]. به‌عبارت دیگر، «نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ» جمله‌اي است كه در پاسخ سؤال مقدّری آورده شده (جمله مستأنفه بياني) [۲۳]، گوئی سؤال مطرح شده که چه عبرتی در چهارپایان است که جواب داده شده نوشیدن از آنچه در شکم آن‌هاست (نسقيكم مِمَّا فِي بُطُونِهِ)، عبرت است [۲۴][۲۵].


گفته شده درخصوص معنای «مِن» در عبارت «ممَّا فِي بُطُونِهِ» دو احتمال وجود دارد:

1.برای بیان آغاز و ابتدا است [۲۶][۲۷]؛ به‌خاطر آنکه شیر از علفی که درون شکم است، نشأت می‌گیرد؛

2.«مِن» به‌معنای بعضی است [۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲]؛ زیرا شیر، بخشی از آن چیزی است که در شکم می‌باشد.

در بیان معنای واژۀ «بطن» گفته شده به‌معنای عضوى از بدن و جمع آن «بُطُون» است. بطن در اصل، نقطه مقابل پشت، يعنى پيش و جلوى هر چيز است، به پائين هر چيزى نیز بطن و به بالا و فوق آن ظهر گويند [۳۳]. بَطن، به‌معنی شكم است [۳۴].

همچنین گفته شده مقصود از بطن در داخل بدن، معده است؛ به‌خاطر آنکه در وسط بدن قرارگرفته و داخل آن خالی است و دارای مکان ورودی و خروجی است [۳۵]؛ امّا با توجه به آنچه پیش‌تر بیان شد نمی‌توان معنای بطن را محدود به معده دانست؛ بلکه بطن دارای معنای عامی است که شکم و هر آنچه در آن است، دربر می‌گیرد. زیرا آنچه در توجیه معنای معده برای بطن بیان شد، از اصل معنای این واژه برنمی‌آید. همانطور که در تفسیر این واژه نیز گفته می‌شود منظور از آن، شکم است که شامل کل دستگاه هاضمه از جمله معده و کبد و روده است [۳۶].


در این آیه ضمير «ه» در عبارت «مِمَّا فِي بُطُونِهِ» را که به انعام باز می‌گردد، مفرد آورده، به‌سبب كثير را واحد فرض‌كردن [۳۷] و مذكّر بیان کرده، چون اسم مفرد به‌معناى جمع به‌كار رفته است. امّا در آیة دیگر «مِمَّا فِي بُطُونِها» ضمير بازگشت‌کننده به انعام مؤنّث آورده شده، به اين دليل كه جمع مكسّر نعم در نظرگرفته شده است [۳۸]. لازم به‌یادآوری است انعام، اسم مفرد با معنای جمع است مانند رهط، قوم، بقر؛ پس بنا بر لفظ، انعام اسم مفردی است و ضمیر آن، مفرد (مذکر) است و بنا بر معنا، اسم جمعی است و ضمیرش، جمع (مؤنث) است [۳۹].

در ادامۀ آیه، عبارت «ممَّا فِي بُطُونِهِ» با تعبیر «مِن بَين فَرْثٍ وَ دَمٍ» بیشتر توصیف شده است. زیرا «مِنْ بَيْنِ» بدل اشتمال از جملۀ قبل است [۴۰]. غرض از بدل، توضیح بیشتر مطلب قبل است و حکم اصلی جمله بر بدل حمل می‌شود [۴۱].

درخصوص معنای «مِن» در عبارت «مِن بَين فَرْثٍ وَ دَمٍ» نیز دو احتمال وجود دارد:

1. برای بیان ابتدا و آغاز است [۴۲][۴۳] زمخشرى، 1407: ج2، 616</ref>[۴۴][۴۵]؛

2. «مِن» زائد و برای تأکید بر حالت وسط است. یعنی، شیر در حالتی میان حالت فرث و دم تولید می‌شود[۴۶].

گفتنی است واژۀ فرث یک‌بار در قرآن به‌کار رفته و از ریشه «ف-ر-ث»، دلالت بر چیزی خردشده دارد (متفتِّت) [۴۷]. اسم آن، «فَرْث»، به‌معنای (ما في الكرش ) آنچه درون شکمبه است، می‌باشد [۴۸][۴۹].

برخی آن را سرگین مادام كه در شكمبه است، ترجمه کرده‌اند (السرقين ما دام في الكرش) [۵۰][۵۱]. سرگين، مدفوع حيوان است؛ ولى فرث همان گياه جويده درون شكمبه است كه هنوز مواد غذائى آن به‌وسيله روده‌ها جذب نشده است [۵۲].

گفته شده هر آنچه از درون ظرفی پراکنده شود، فرث نام دارد [۵۳]. از این‌رو، سرگین تا هنگامی که درون بدن قرار دارد، «فرث» و هنگامی که از بدن خارج می‌گردد، «رَّوْث» نامیده می‌شود.

امّا دیدگاه مفسران دربارۀ تعبیر «مِن بَين فَرْثٍ وَ دَمٍ» با توجه به‌معنای حقیقی و مجازی «بین» متفاوت است:

برخی گویند هرگاه علف در معده قرار مى‌گيرد، قسمت زيرين آن سرگين و قسمت ميان آن شير و قسمت فوقانى آن خون مي‌شود. خون در عروق و رگ‌ها و شير در پستان جارى مي‌شود و سرگين در معده مى‌ماند، بنابراين شير به‌طور خالص به پستان مى‌آيد و با هيچ ماده‌اى مخلوط نمي‌شود [۵۴]. فخرالدين‌رازى این تفسیر را ردّ می‌کند [۵۵]. این معنای نادرست از آیه به دلیل آن است که «بَيْن» به‌معنای ظرف مکان حقیقی در نظر گرفته شده؛ درحالی‌که بیشتر اوقات به‌معنای مکان مجازی به‌کار می‌رود و منظور از آن، بین دو حالت است، مانند اینکه گویند شجاعت صفتی میان بی‌باکی و ترس است [۵۶].‌

برخی دیگر گویند معناى اينكه فرموده شير خالص را از ميان فضولات شكم و خون به شما نوشانيديم «مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ» این است که شير حيوانات شيرده مکانش اواخر شكم، ميان دو پاست و خون كه مجرايش شرايين و رگ‌ها است، به تمامى آن دو احاطه دارد و اگر شير را عبارت دانسته از چيزى كه ميان كثافات و خون بدن قرار دارد، بدان سبب بوده كه اين هر سه در داخل بدن و در مجاورت هم قرار دارند و معناى آيه اين است كه ما به شما از شيرى نوشانديم که از ميان سرگين و خون انعام بيرون كشيديم، شیری كه به هيچ يك از آن دو آلوده نبود و طعم و بوى هيچ يك از آن دو را با خود نداشت [۵۷].

امّا تفسیری که صحیح‌تر به نظر می‌رسد آن است که تقدير آيه «من بين فرث و من بين دم» است، يعنى شير اول از بين گياه جويده و سپس از بين خون خارج مى‌شود [۵۸][۵۹] و دلیل آن، مجاز است [۶۰]. فخرالدين‌رازى[۶۱] نیز این معنا را تأیید می‌کند.

پس معنای «من بین فرث و دم» این نیست که «فرث» و «دم» جایی به هم آمیخته مي‌شوند و شیر از بین آن‌ها بیرون کشیده مي‌شود؛ بلکه مواد شیر یک‌بار از بین «فرث» گرفته شده [و به خون منتقل می‌شوند] و بار دیگر از بین خون استخراج شده و شیر را تشکیل می‌دهند. مواد غذایی که وارد بدن می‌شوند، باید مسیر طولانی را طی کنند تا به پستان برسند. در طی این مسیر، دوبار تصفیه صورت می‌گیرد؛ یک‌بار مواد مفید از بین غذاهای هضم شده در روده‌ها، جذب و وارد خون می‌شود و بار دیگر، مواد شیری از میان خون، استخراج شده و وارد حبابچه‌های شیری می‌شود و شیر را تشکیل می‌دهد. کلمه «خالصا» که در ادامه آیه آمده، تأییدی است بر این مطلب؛ زیرا شیر محصولی است که پس از دوبار تصفیه به‌دست مي‌آيد؛ یک بار از میان «فرث» و بار ديگر از میان «دم» [۶۲].

روند تولید شیر در حیوانات از منظر علم

نظر به دو احتمال مطرح درخصوص تعبیر «مِن بَينْ‌ِ فَرْثٍ وَ دَمٍ» و آنچه در ردّ احتمال نخست گفته شد، به بررسی احتمال دوم از دیدگاه علم نوین پرداخته خواهد شد. احتمال اول عبارت بود از اشارۀ آیه به تولید شیر از مکانی (پستان) که میان مکان مواد گوارش‌یافته و خون قرار دارد. این احتمال از نظر دانشمندان، با وجود نزدیکی سیستم گوارش با پستان و احاطۀ آن با عروق خونی، مردود است؛ زیرا ایشان معتقدند با وجود نزدیکی غدد شیری به سیستم گوارشی، سلول‌های غدد شیری نمی‌توانند به‌طور مستقیم مواد گوارشی جذب شده را بدون دخالت سیستم عروقی دریافت کنند.

بنابراین به تحقیق دربارۀ احتمال دوم یعنی اشاره آیه به ترتیب منشآت شیر پرداخته می‌شود و به این سؤال پاسخ داده خواهد شد که آیا از منظر قرآن کریم، تولید شیر از بین فرث و دم به این معنا است که منشأ شیر ابتدا از فرث و سپس از دم است؛ آیا علم نیز این مطلب را تأیید می‌کند.

گفتنی است یافته‌های علمی همگی حاکی از این مطلب است که منشأ شیر، ذرات کوچک تجزیه‌شده توسط سیستم گوارشی هستند که به‌وسیله خون از سیستم گوارشی جذب شده و تحت تأثیر هورمون‌هایی که در هنگام شیردهی در خون افزایش می‌یابد، به غدد پستانی انتقال یافته و در آنجا به ذرات موجود در شیر تبدیل می‌شوند. برای بررسی دقیق‌تر این موضوع باید ابتدا ساختار غده پستانی و عملکرد آن، سپس فیزیولوژی ترشح شیر بررسی گردد.


آناتومی غدد شیری

درخصوص آناتومی غدد شیری به آناتومی خارجی پستان (سرپستان‌‌‌ها و کانال خروجی شیر)، بافت ترشحی (لوب، لوبول‌ها، آلوئل) پرداخته می‌شود.


آناتومی خارجی پستان

پستان گاو چهار غده دارد که در ناحیه زیر شکم گاو واقع شده‌اند. هر غده یک سرپستان و هر سرپستان یک سوراخ باز دارد. پستان پوشیده از مو ولی سرپستان‌ها‌‌ از مو پوشیده نیستند.

نیمه‌های راست و چپ پستاان یک دیواره به نام medial suspensory ligament دارد که نیمه‌ها را کاملا از هم جدا می‌کند.

سرپستان‌‌‌ها

سرپستان به عنوان محل خروج ترشحات شیر عمل می‌نماید و وسیله‌ای برای دریافت شیر توسط گوساله است. معمولا فقط یک سرپستان شیر یک غده را تخلیه می‌کند در سرپستان‌های گاو هیچ گونه مو، غده عرق یا غده چربی وجود ندارد. اندازه و شکل سرپستان در گونه‌های مختلف پستانداران متفاوت است.

کانال خروجی شیر

مجرای پاپیلاری، تنها مجرای ارتباطی سیستم ترشحی داخلی و محیط خارجی است. این مجرا توسط اسفنکتر‌هایی که دورتا دور آن هستند در فاصله بین زمان‌های خروج شیر بسته می‌ماند. این کانال هم از خروج شیر و هم از ورود باکتری‌ها به داخل مجرای شیری جلوگیری می‌کند.

بافت ترشحی

بافت ترشحی به لوب‌هایی تقسیم می‌شود که هریک از آن‌ها از چندین لوبول تشکیل می‌شوند. هر لوبول از 220 تا 50 کیسه سنتز شیر تشکیل شده است.

لوب

بزرگترین واحد بافت ترشحی که توسط یک بافت پیوندی احاطه می‌شود. هر غده پستانی از لوبول‌های متعددی ساخته می‌شود.

لوبول‌ها

هر لب به واحدهای کوچکتری به نام لوبول تقسیم می‌شود. لوبول‌های داخل کپسولی از بافت پیوندی قرار دارند و هر لوبول در حدود 7-8 میلی‌متر قطر دارد

آلوئل

سیستم رگی

سیستم سرخرگی

ساختار بافت‌شناسی غده پستانی

لوبول‌ها

آلوئول

سلول‌‌های اپی‌تلیال

جذب مواد از سیستم گوارش به خون

فیزیولوژی ترشح شیر

ترکیب شیر

پروتئین شیر

کربوهیدارت

سنتز لاکتوز

چربی شیر

جذب مواد اولیه موجود در ترکیب شیر از خون به آلوئول‌های پستانی

اگزوسیتوز

سنتز و ترشح لیپید

انتقال از عرض غشای راسی

ترانسیتوز مولکول‌های بینابینی

مسیرپاراسلولی

تغییرات هورمونی موجود در زمان شیردهی

انسولین

گلوکوکورتیکوئیدها

پرولاکتین

هورمون رشد

نتیجه‌گیری

با توجه به مطالبی که در بالا ذکر شد، کاملاً مشخص است که منشأ شیر اولا، ذرات غذایی کوچکی که هستند که در سیستم گوارشی تجزیه شده و توسط عروق احاطه کننده آن جذب می‌شوند. همچنین مطالعات نشان داده که تمامی مواد موجود در سیستم گوارش می‌تواند منشأ تولید شیر باشد چراکه به‌طور مثال ماده اولیه تولید کربوهیدارت در شیر از شکمبه گاو جذب می‌شوند در حالی که مواد اولیه برای سنتز چربی شیر از روده گاو جذب می‌شوند. در حقیقت در نوشخوار کنندگان بر خلاف انسان‌ها جذب ذرات غذایی تجزیه شده تنها منحصر به روده نیست. بنابراین می‌توان گفت که منبع مواد موجود در شیر نوشخوارکنندگان مواد موجود در تمامی سیستم گوارشی است که فرث هم همین معنی را می‌دهد.

از طرف دیگر خداوند در آیه یکی دیگر از منابع تولید شیر را خون می‌داند. نقش خون در تولید شیر بسیار حیاطی است چرا که خون از یک طرف مواد اولیه مورد استفاده در تولید شیر را از سیستم گوارشی جذب کرده و آن را به غدد پستانی انتقال می‌دهد. از طرف دیگر تحویل این مواد به غدد پستانی تحت تأثیر هومورن‌های درگیر در تولید شیر است. به عبارت دیگر در زمانی که حیوان باردار نیست تنها مقداری از این مواد به پستان‌ها می‌رسد که مورد نیاز تغذیه آن‌ها است. امّا در دروان بارداری به علت افزایش هورمون‌های شیردهی مانند پرولاکتین و هورمون رشد، تحویل مواد پیش‌ساز شیر از خون به غدد پستانی بسیار بیشتر می‌شود.که البته این مسئله بدلیل افزایش عروق خونی در اطراف غدد شیری و همچنین افزایش گیرنده‌های سلولی در سلول‌های اپیتلیال غدد شیری می‌باشد که همگی این تغییرات در زمان بارداری و شیردهی تحت تأثیر هورمون‌های شیردهی انجام می‌شود. بنابراین می‌توان دید که خون با انتقال مواد اولیه تولید شیر و همچنین هورمون‌های درگیر در تولید شیر نقش بسیار مهمی را در فرایند تولید شیر بازی می‌کند.

پانویس و منابع

  1. حَسْوُ اللَّبَنِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا الْمَوْت.
  2. شيخ صدوق، 1362: ج2، 636
  3. ج6، 311
  4. أَلْبَانُ الْبَقَرِ دَوَاءٌ.
  5. ابن‌فارس، بی‌تا: 1035
  6. فراهیدی، 1410: ج2، 162
  7. راغب‌اصفهانی، 1412: 814
  8. نک. ابن‌منظور، 1414: ج12، 585
  9. راغب‌اصفهانی، 1412: 814
  10. ابن‌فارس، بی‌تا: 1035
  11. نک. ابن‌منظور، 1414: ج12، 585
  12. راغب‌اصفهانی، 1412: 814
  13. نک. ابن‌فارس، بی‌تا: 1035
  14. نک. ابن‌منظور، 1414: ج12، 585
  15. ابن‌منظور، 1414: ج12، 585
  16. فیومی، بی‌تا: 613
  17. قرشی، 1371: ج7، 87
  18. ... دام‌ها رنگ‌هايشان مختلف است... . فاطر، 28.
  19. ... و از دام‌ها [نيز] نر و ماده [قرار داد]... . شوری، 11.
  20. خدا [همان] كسى است كه چهارپايان را براى شما پديد آورد تا از برخى از آن‌ها سوارى گيريد و از برخى از آن‌ها بخوريد. غافر، 79.
  21. و خدا براى شما خانه‌هايتان را مايه آرامش قرار داد و از پوست دام‌ها براى شما خانه‌هايى نهاد كه آن[ها] را در روز جابه‌جا شدنتان و هنگام ماندنتان سبك مى‌يابيد و از پشم‌ها و كرك‌ها و موهاى آن‌ها وسايل زندگى كه تا چندى مورد استفاده است [قرار داد]. نحل، 80.
  22. ابن‌عاشور، بی‌تا: ج13، 160
  23. صافى، 1418: ج14، 347
  24. زمخشرى، 1407: ج2، 615
  25. آلوسى، 1415: ج7، 414
  26. ابن‌عاشور، بی‌تا: ج13، 161
  27. آلوسى، 1415: ج7، 417
  28. درويش، 1415: ج5، 330
  29. ابن‌عاشور، بی‌تا: ج13، 161
  30. آلوسى، 1415: ج7، 417
  31. زمخشرى، 1407: ج2، 616
  32. طبرسى، 1377: ج2، 296
  33. راغب‌اصفهانی، 1412: 130
  34. قرشی، 1371: ج1، 201
  35. مصطفوی، 1360: ج1، 292
  36. ابن‌عاشور، بی‌تا: ج13، 161
  37. طباطبایی، 1417: ج12، 288
  38. طبرسى، 1377: ج2، 295
  39. فخرالدين‌رازى، 1420: 20، 232
  40. آلوسى، 1415: ج7، 417
  41. هاشمی، 1380: 157
  42. درويش، 1415: ج5، 330
  43. صافى، 1418: ج14، 347
  44. آلوسى، 1415: ج7، 417
  45. طبرسى، 1377: ج2، 296
  46. ابن‌عاشور، بی‌تا: ج13، 161
  47. ابن‌فارس، بی‌تا: 844
  48. ابن‌فارس، بی‌تا: 844
  49. راغب‌اصفهانی، 1412: 628
  50. فراهیدی، 1410: ج8، 220
  51. ابن‌منظور، 1414: ج2، 176
  52. قرشی، 1371: ج5، 156
  53. نک. ابن‌منظور، 1414: ج2، 176
  54. طبرسی، 1372: ج6، 572
  55. 1420: 20، 232
  56. ابن‌عاشور، بی‌تا: ج13، 161
  57. طباطبایی، 1417: ج12، 288
  58. قرشى، 1371: ج6، 181
  59. همو، 1377: ج5، 467
  60. آلوسى، 1415: ج7، 417
  61. 1420: 20، 233
  62. نصیری و نقدی، 1390

1. فولادوند، محمدمهدى، 1415ق، ترجمه قرآن، چ1، تهران: دار القرآن‌الكريم (دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامى).

2. آلوسى، سيدمحمود، 1415ق، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، چ1، بيروت: دارالكتب العلميه.

3. ابن‌عاشور، محمد بن طاهر، التحرير و التنوير.

4. ابن‌فارس، احمد، بی‌تا، معجم المقاییس فی اللغه، به‌تحقیق شهاب‌الدین ابوعمروابو‌عمرو، بیروت: دار الفکر.

5. ابن‌منظور، محمدبن‌مكرم، 1414ق، لسان العرب، چ3، بيروت: دار صادر.

6. درويش، محيى‌الدين، 1415ق، اعراب القرآن و بيانه، چ4، سوريه: دار الارشاد.

7. راغب‌اصفهانى، حسين‌بن‌محمد، 1412ق، المفردات في غريب القرآن، چ1، بيروت: دارالعلم، دمشق: الدار الشاميه.

8. زمخشرى، محمود، 1407ق، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، چ1، بيروت: دار الكتاب العربي.

9. شيخ صدوقصدوق‏، 1362ش، الخصال‏الخصال‏، چ1، قم: جامعه‏جامعه مدرسين.‏

10. صافى، محمودبن‌عبدالرحيم، 1418ق، الجدول فى اعراب القرآن، چ4، بيروت: دار الرشيد، دمشق: مؤسسة الإيمان.

11. طباطبايى، سيدمحمدحسين، 1417ق، الميزان فى تفسير القرآن، چ5، قم: جامعه مدرسين حوزه علميه قم.

12. طبرسى، فضل‌بن‌حسن، 1372ش، مجمع البيان فى تفسير القرآن، چ3، تهران: ناصرخسرو.

13. طبرسى، فضل‌بن‌حسن، 1377، تفسير جوامع الجامع، چ1، تهران: دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه قم.

14. فخرالدين‌رازى، ابوعبدالله محمدبن‌عمرمحمد‌بن‌عمر، 1420ق، مفاتيح الغيب، چ3، بيروت: دار احياء التراث العربى.

15. فراهيدى، خليل‌بن‌احمد،1410ق، كتاب العين، چ2، قم: هجرت.

16. فيومى، احمدبن‌محمد، بی‌تا، مصباح المنير.

17. قرشى، سيدعلى‌اكبر، 1371ش، قاموس قرآن، چ6، تهران: دار الكتب الإسلامية.

18. قرشى، سيدعلى‌اكبر، 1377ش، تفسير احسن الحديث، چ3، تهران: بنياد بعثت.

19. کلینی، الکافی، اسلامیه.

20. مترجمان، 1377ش، تفسير هدايت، چ1، مشهد: بنياد پژوهش‌هاى اسلامى آستان قدس رضوى.

21. نصیری، علی و محمدرضا نقدی، بهار و تابستان1390، «اعجازها و شگفتی‌های از قرآن در زیست جانوری»، فصلنامه تخصصي قرآن و علم، س5، ش8.

22. هاشمی، احمد، 1380، جواهر البلاغه، ترجمه محمود خورسندی و حمید مسجدسرائی، چ2، نشر فیض.

23. آلوسى، سيدمحمود، 1415ق، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، چ1، بيروت: دارالكتب العلميه.

24. ابن‌عاشور، محمد بن طاهر، التحرير و التنوير.

25. ابن‌فارس، احمد، بی‌تا، معجم المقاییس فی اللغه، به‌تحقیق شهاب‌الدین ابو‌عمرو، بیروت: دار الفکر.

26. ابن‌منظور، محمدبن‌مكرم، 1414ق، لسان العرب، چ3، بيروت: دار صادر.

27. درويش، محيى‌الدين، 1415ق، اعراب القرآن و بيانه، چ4، سوريه: دار الارشاد.

28. راغب‌اصفهانى، حسين‌بن‌محمد، 1412ق، المفردات في غريب القرآن، چ1، بيروت: دارالعلم، دمشق: الدار الشاميه.

29. زمخشرى، محمود، 1407ق، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، چ1، بيروت: دار الكتاب العربي.

30. شيخ صدوق‏، 1362ش، ‏الخصال‏، چ1، قم: ‏جامعه مدرسين.‏

31. صافى، محمودبن‌عبدالرحيم، 1418ق، الجدول فى اعراب القرآن، چ4، بيروت: دار الرشيد، دمشق: مؤسسة الإيمان.

32. طباطبايى، سيدمحمدحسين، 1417ق، الميزان فى تفسير القرآن، چ5، قم: جامعه مدرسين حوزه علميه قم.

33. طبرسى، فضل‌بن‌حسن، 1372ش، مجمع البيان فى تفسير القرآن، چ3، تهران: ناصرخسرو.

34. طبرسى، فضل‌بن‌حسن، 1377، تفسير جوامع الجامع، چ1، تهران: دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه قم.

35. فخرالدين‌رازى، ابوعبدالله محمد‌بن‌عمر، 1420ق، مفاتيح الغيب، چ3، بيروت: دار احياء التراث العربى.

36. فراهيدى، خليل‌بن‌احمد،1410ق، كتاب العين، چ2، قم: هجرت.

37. فيومى، احمدبن‌محمد، بی‌تا، مصباح المنير.

38. قرشى، سيدعلى‌اكبر، 1371ش، قاموس قرآن، چ6، تهران: دار الكتب الإسلامية.

39. قرشى، سيدعلى‌اكبر، 1377ش، تفسير احسن الحديث، چ3، تهران: بنياد بعثت.

40. کلینی، الکافی، اسلامیه.

41. مترجمان، 1377ش، تفسير هدايت، چ1، مشهد: بنياد پژوهش‌هاى اسلامى آستان قدس رضوى.

42. نصیری، علی و محمدرضا نقدی، بهار و تابستان1390، «اعجازها و شگفتی‌های از قرآن در زیست جانوری»، فصلنامه تخصصي قرآن و علم، س5، ش8.

43. هاشمی، احمد، 1380، جواهر البلاغه، ترجمه محمود خورسندی و حمید مسجدسرائی، چ2، نشر فیض.

44. هوشیار، رضا، پاییز و زمستان1379، «نشانه‌اي از اعجاز علمي قرآن»، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، ش23-24، ص218- 237.

45. Bequette BJ, Kyle CE, Crompton LA, Buchan V, Hanigan MD, Insulin regulates milk production and mammary gland and hind-Leg amino acid fluxes and blood flow in lactating goats, Journal of Dairy Science, 2001, 84(1):241-55.

46. Braun RK, Bergman EN, Albert TF, Effect of various synthetic glucocorticoids on milk productin and blood glucose and ketone body concentrations in normal and ketotic cows, Journal of American Veterinary Medicine Association, 1970,157(7):941-6.

47. Dihkstra J, Boer H, Van Bruchem J,, Bruining M, Tamminga S, Absorption of volatile fatty acids from the rumen of lactating dairy cows as influenced by volatile fatty acid concentration, PH and rumen liquid volume, British Journal of Nutrient, 1993, 69(2):385-96.

48. ferlay A, Chabrot J, Elmeddah Y, Doreau M,ruminal lipid balance and intestinal digestion by dairy cows fed calcium salts of rapeseed oil fatty acids or rapeseed oil. Animal journal of science, 1993, 71:2237-2245.

49. Hyward A, The immunology of breast milk. In lactation: physiology, nutrition and breast-feeding, eds. New York:Plenum Press, pp.249-272.

50. Neville MC, Lactogenesis in women: A cascade of events revealed by milk composition. San Diego, Academic Press, PP.87-98.

51. Ollier S, Zhao X, Lacasse P, Effect of prolactin-release inhibition on milk productin and mammary gland involution at drying-off in cows, Journal of Dairy Science, 2013, 96(1):335-43.

52. Pocius PA, Herbein JH, Effect of in vivo administration of growth hormone on milk productin and in vitro hepatic metabolism in dairy cattle, Journal of Dairy Science, 1986, 69(3):713-20.