علل محتمل برای انحطاط تمدن اسلامی

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۶ توسط Bashir (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ ٱللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ثَانِىَ ٱثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِى ٱلْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحْزَنْ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُۥ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱلسُّفْلَىٰ وَكَلِمَةُ ٱللَّهِ هِىَ ٱلْعُلْيَا وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد؛ (و در مشکلترین ساعات، او را تنها نگذاشت؛) آن هنگام که کافران او را (از مکّه) بیرون کردند، در حالی که دوّمین نفر بود (و یک نفر بیشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود می‌گفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در این موقع، خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد؛ و با لشکرهایی که مشاهده نمی‌کردید، او را تقویت نمود؛ و گفتار (و هدف) کافران را پایین قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت؛) و سخن خدا (و آیین او)، بالا (و پیروز) است؛ و خداوند عزیز و حکیم است!
آیه 40 سوره توبه

عبارت محوری

كَلِمَةُ ٱللَّهِ هِىَ ٱلْعُلْيَا

نکته علمی

1- جنگهای داخلی، بین فرقه ای و شعوبی گری ها
2- تغییر اقلیم
3- کم توجهی به علوم طبیعی و علوم عقلی در قرون 5 به بعد
4- حمله مغول از مشرق و جنگهای صلیبی از مغرب
5- تغییر پارادایم تجارت جهانی از زمین پایه به دریاپایه با اکتشاف راه های دریایی میان قاره ای
6- تغییر تدریجی مقتضیات زمان و مکان تمدن و عدم تطبیق سامانه مسلمین با آن
7- رواج فرهنگ سیاسی قبیله ای پس از حمله مغول و تضعیف مدنیت اجتماعی
8- عدم استفاده صحیح از ظرفیت سیاسی-الهی امامت و ولایت. آرام آرام با فاصله گرفتن از بعثت نبوی، نیاز به یک رکن وثیق که حبل الله المتین برای امت باشد پدید آمد ولی چون به ظرفیت سیاسی-الهی امامت و ولایت اصیل اسلامی (یعنی اهل بیت هدی (ع)) کم توجهی شده بود و سلسله های بنی امیه و بنی عباس سبب تضعیف خلافت صحیح اسلامی شده بودند، آرام آرام انحراف، اختلاف و انحطاط جای وحدت، قدرت و پیشرفت را گرفت و عناصر اصلی تمدنی قدرت اسلامی (یعنی وحدت کلمه ذیل کلمه توحید) آسیب دید. ضعف اجتماعی-سیاسی به ضعف اقتصادی و سپس فرهنگی و دانشی منجر شد و مجموعه عقب ماندگی های انباشته ناشی از این فرآیند، آرام آرام موجب سلطه و تسلط استعمارگران بر پهنه جهان اسلام شد.
9- افراط و تفریط در دنیاطلبی و دنیاگریزی در حکومتها، فرقه ها و ملل و نحل. خروج از حد اعتدال دین و دنیا.
10- تغییر طبیعی نوبت تمدنی. یوم لک و یوم علیک. به دلیل پیچیدگی ساختار سیستم تاریخ.

خکمرانی جهانی ایران در زمان پسر سلطان محمد خدابنده

در ختای نامه، نواحی پشت سد ذوالقرنین (بیرون آن را) که اکنون یوکون و آلاسکا می نامند، صحاری قلماق (یا مجاور آن) نامیده است.

در زمان حکومت پسر اولجایتو (ابوسعید بهادرخان ایلخان مغول) بر ایران، مورخی به نام کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی می نویسد که از شرق تا غرب، از انتهای صحرای قلماق تا ممالک عراق، تحت سلطه ایلخان مغول حاکم بر ایران بود.

تجار اقالیم سبعه از تمام جهان (... و دشت قبچاق و نواحی قلماق و تمام بلاد مشرق و چین و ماچین و خان بالیغ ...) به جزیره هرمز می آمدند تا کالاهای خود بفروشند و مسافران هم از همه جهان به آنجا می آمدند و کالا می خریدند.

لذا با جمع میان این نقل قول و نقل قول ختای نامه، می توان نتیجه گرفت که:

1- در زمان بهادرخان ایلخان مغول (پسر اولجایتوی شیعه)، حکومت ایران از آلاسکا تا عراق، سلطه داشته است.

2- جزیره هرمز، مرکز تجارت جهانی بوده است.

پس دلیل مهم ضعف فعلی ما، جنگهای ایران و عثمانی است. وگرنه قبل از آن، تا آلاسکا تحت سلطه سلطان شیعه بوده است.

در ضمن، هم اولجایتوی شیعه (سلطان محمد خدابنده) و هم پسرش بهادرخان، مسموم از دنیا رفتند.

منابع و پانویس