تاریکی های دریا از منظر قرآن و علم: تفاوت میان نسخه‌ها

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲۲: خط ۲۲:


=قرآن و تاریکی‌های دریا=
=قرآن و تاریکی‌های دریا=
أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ( نور،24/40)
ترجمه:« يا [كارهايشان] مانندتاريكي‌هايى است كه در دريايى ژرف است كه موجى آن را مى‏‌پوشاند [و] روى آن موجى [ديگر] است [و] بالاى آن ابرى است تاريكي‌هايى است كه بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است هر گاه [غرقه] دستش را بيرون آورد به زحمت آن را مى‏‌بيند و خدا به هر كس نورى نداده باشد او را هيچ نورى نخواهد بود.»
سوره نور ، بیست وچهارمین سوره قرآن و سوره‌ای مدنی با 64 آيه است.
در آیه 40 این سوره خداوند اعمال کافران را به تاریکی‌های متراکم و ظلمانی در دریایی عمیق و متلاطم تشبیه کرده است، چنان تاريك که حتی دست خود را نمی‌توانند ببینند.
اين تشبيه بيانگر آن است که اعمال کافران حجاب‌هایی متراکم وظلمانی بر روی دل‌هایشان می‌کشد به طوری که نمی‌گذارد نور معرفت به دل‌های آن‌ها اثر کند<ref>طبرسی، 7/ 274</ref>.
خداوند سه نوع از تاریکی‌ها را مطرح می‌کند: تاریکی دریا، تاریکی امواج، و تاریکی سحاب و برای کافر هم سه نوع تاریکی وجود دارد: تاریکی در اعتقاد، تاریکی در گفتار و تاریکی در عمل<ref>فخر الدین رازی به نقل از حسن،24/400</ref>.
قرآن در آیه قبل اشاره به ظاهر اعمال کافران دارد وآن را به سراب تشبیه کرده که شخص تشنه، آن را آب می‌پندارد و به دنبال آن می‌رود ولی آبی نیست ، توهم و خیال است و رفع تشنگی وعطش نمی‌کند. شخص تشنه، دنباله رو اعمال کافران ( اعم از گفتار و کردار و رفتار) است ولی به حقیقت نمی‌رسد. برای مثال شخص تشنه آزادی و دمکراسی به سراب اعمال کافرانی که دم از آزادی و دمکراسی می‌زنند و مجسمه آزادی دارند می‌دود ولی چیزی از دمکراسی و آزادی نمی‌یابد. در تشبیه آیه 40 نور اشاره به عمق عمل کافران و باطن اعمال آنها شده است. آیه بیان می‌کند باطن اعمالشان، هم تاریک است وهم متلاطم، مانند تاریکی‌های دریای ژرف و متلاطم، اگر کسی در این دریا وارد شود غرق می‌شود. عمق اعمال و افکار کافران تاریک است ودر این شرایط ، شخص غرقه در این افکار و اعمال خودش را هم دیگر نمی‌تواند ببیند، قدرت دید او تغییر یافته است. به عبارت دیگر کسی که در اعماق تاریکی جهل و غرور وشرک و..... قرار گیرد دیگر هویت و شخصیتی برای او باقی نمانده و حقیقت خود را نمی‌بیند. زیرا از نور فاصله گرفته و گرفتار ظلمت شده است. خلاصه پیام این دو آیه را می‌توان چنین گفت که نتیجه اعمال کافران و دنباله‌روی از آنها،از دو حال خارج نیست: تشنگی و ناکامی یا غرق شدن در تاریکی های ظلم و جهل و غرور و شرک و...
در آیه مورد بحث خداوند برای تقریب ذهن مخاطب نسبت به عمق عمل کافران از میان انواع تاریکی‌های موجود در عالم، به تاریکی‌ها در دریای لجی اشاره دارد. « أَوْ  كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ....» آیه عطف به ماقبل است، ودر واقع آیه چنین است: و الذین کفروا اعمالهم کالظلمات، «در این جا تشبیه حالت معقول به محسوس شده است»<ref> ابن عاشور،18/204</ref>.
حرف جر «فی» که به معنای ظرفیت است به این معنا است که مجرور، ظرف برای ما قبلش است. یعنی «بحر لجی» که مجرور به حرف جر« فی» است ظرفی برای تاریکی‌ها است.
از نظر لغوی «ظلمات»،جمعِ ظلمت، برگرفته از ظ- ل- م است.ظلمت به معنی تاریکی وعدم نور است<ref>راغب،537</ref><ref> مصطفوی، 7/175</ref><ref> ابن فارس،641</ref>. راغب</ref>537<ref>گوید:« از جهل و شرک و فسق به «ظلمت»و از اضداد آن‌ها (مانند علم و توحید و عدل) به «نور» تعبیر می‌شود» این امور در وجود هر انسانی در نوسان است. در عالم مادی هم نور و تاریکی نسبت عکس با هم دارند. نور سبب رؤیت اجسام است به هر اندازه که از نور کم شود به تاریکی اضافه می‌گردد و رؤیت اجسام سخت‌تر می‌شود. و برعکس آن هم صادق است هر اندازه نور بیشتر باشد رؤیت اجسام برای انسان راحت‌تر است.
در این آیه اولا:تاریکی‌ها با لفظ «ظلمات» و به صورت جمع آمده است یعنی یک ظلمت نیست بلکه چند ظلمت است.ونیز گفته‌اند:«جمع دلالت بر شدت تاریکی دارد»<ref>ابن عاشور،18/204</ref>.
ُظلُمات ٌبَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ- مراد از"ظلمات" ظلمت‌‏هاى روى هم قرار گرفته است،نه چند ظلمت از هم جدا<ref> طباطبایی،15/133</ref>.


=پانویس و منابع=
=پانویس و منابع=

نسخهٔ ‏۲۶ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۲۳

أَوْ كَظُلُمَٰتٍ فِى بَحْرٍ لُّجِّىٍّ يَغْشَىٰهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِۦ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِۦ سَحَابٌ ظُلُمَٰتٌۢ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَآ أَخْرَجَ يَدَهُۥ لَمْ يَكَدْ يَرَىٰهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ ٱللَّهُ لَهُۥ نُورًا فَمَا لَهُۥ مِن نُّورٍ
یا همچون ظلماتی در یک دریای عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگری، و بر فراز آن ابری تاریک است؛ ظلمتهایی است یکی بر فراز دیگری، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست!
آیه 40 سوره نور

چکیده

در آیه 40 سوره نور خداوند اعمال کافران را به تاریکی‌های دریای لجی تشیه کرده است. دریای لجی دریایی عمیق است که در اطراف آن کوه و زمینی دیده نمی‌شود و امواج دریا مستمرا در آمد و شد و اضطراب و تلاطم است. بررسی ها و نیز بیان آیه نشان از این دارد که بحث تاریکی دریا امری است که مورد تجربه مردم در زمان گذشته بوده است. نکته قابل توجه عبارت «موج من فوقه موج من فوقه سحاب» است.بیان دو موج در این آیه می‌تواند نشان دهنده تفاوت میان این دو موج باشد. دو احتمال در این مورد وجود دارد یکی اینکه هر دو موج از امواج سطحی باشند و لجی بودن دریا رابیان کند که این امر مورد تجربه مردم در گذشته بوده است و مطلب جدیدی ندارد و احتمال دوم آن است که موج اول با موج دوم تفاوت داشته باشد.ظاهر آیه نشان می‌دهد موج دوم با توجه به واژه «سحاب» در «موج من فوقه سحاب » از امواج سطحی است و موج اول با توجه به واژه« لجی» که منسوب به لجه البحر است بیان آن قسمت وسیعی از دریا است که دارای عمق زیاد و دور از ساحل است و امواج در حال تردد و حرکت هستند. از نظر علمی درآن قسمت که آب‌های دور از ساحل گویند حرکات مولکول‌های آب در مسیرهای دایره‌ای است، و همین حرکات نوسانی موجب می‌شود امواج سطحی نتوانند بر روی هم حرکت نمایند. در این صورت در عبارت «موج من فوقه موج»، موج اول دیگر موج سطحی نیست و می‌تواند اشاره به امواج داخلی در دریا باشد.

مقدمه

دریا یکی از نعمت‌های بیکران الهی است که اسرار و شگفتی‌های زیادی دارد و انسان همواره به دنبال کشف ناشناخته‌های آن است. در قرآن در مورد دریا زیاد سخن گفته شده و در بسیاری از آن‌ها اشاراتی علمی وجود دارد که با امکانات و اطلاعات کمی که در زمان نزول وجود داشت کسی به فهم دقیقی از آنها نمی‌رسید. یکی از آن موارد اشاره قرآن به وجود تاریکی‌ها در دریا است. یافته‌های علم اقیانوس‌‌شناسی نشان می‌دهد که اعماق دریاها به دلیل عدم نفوذ نور مرئی تاریک است و احتمالا این همان مطلبی است که قرآن 1400 سال پیش در قالب تشبیه کفر کافران به تاریکی‌های بحر لجی بیان نموده است.با توجه به وجود انواع تاریکی‌ها در محیط‌های دریایی ،اشاره قرآن به این تاریکی‌ها درآیه 40 از سوره نور احتمالا بیانگر اعجاز علمی در این آیه است.

می‌دانید انواع مختلفی از امواج در سطح و اعماق دریاها شناخته شده است. به کار رفتن واژه «موج» در عبارت «موج من فوقه موج » (2 مرتبه)، این احتمال را می‌رساند که اشاره به انواع مختلفی از امواج دریایی (امواج سطحی و امواج داخلی) باشد، برخی ادعا کرده‌اند که موج نخست اشاره به امواج داخلی دریا است.از آنجایی که تشخیص این امواج داخلی با چشم در عمق آب و تمایز عوارض سطحی امواج داخلی از امواج سطحی با چشم معمولی در محیط دریا امکان‌پذیر نیست و این امواج بر اساس یافته‌های تئوریک فیزیکی شناخته شده و از طریق عکس‌های ماهواره‌ای مشاهده شده‌اند، احتمالا بیانگر اعجازی دیگر است.

ونیز در عبارت «ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ» ادعا شده است این عبارت به حذف طیف‌های رنگی مختلف نور مرئی در اعماق مختلف و در نتیجه تاریکی ناشی از حذف آنها در اعماق پایینی اشاره دارد.

لازم به ذکر است، پذیرش هر نوع اعجاز علمی در آیات قرآن مشروط به داشتن ویژگی‌هایی است. این ویژگی‌ها عبارتند از:

1- موضوع مورد نظر به صراحت در آیه آمده باشد و به آیه تحمیل نشده باشد. یعنی از ظاهر قرآن بتوان آن را به دست آورد.

2- مردم زمان نزول از آن اطلاعی نداشته باشند و با علم آن زمان و یا تجربه به آن نرسیده باشند.

3- در کتاب‌های دینی سایر ادیان (تورات، انجیل و غیره) به موضوع مورد نظر اشاره نشده باشد.

این مقاله با بررسی علمی و قرآنی، به صحت و سقم اعجازعلمی، آیه 40 سوره نور می‌پردازد.

قرآن و تاریکی‌های دریا

أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ( نور،24/40)

ترجمه:« يا [كارهايشان] مانندتاريكي‌هايى است كه در دريايى ژرف است كه موجى آن را مى‏‌پوشاند [و] روى آن موجى [ديگر] است [و] بالاى آن ابرى است تاريكي‌هايى است كه بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است هر گاه [غرقه] دستش را بيرون آورد به زحمت آن را مى‏‌بيند و خدا به هر كس نورى نداده باشد او را هيچ نورى نخواهد بود.»

سوره نور ، بیست وچهارمین سوره قرآن و سوره‌ای مدنی با 64 آيه است.

در آیه 40 این سوره خداوند اعمال کافران را به تاریکی‌های متراکم و ظلمانی در دریایی عمیق و متلاطم تشبیه کرده است، چنان تاريك که حتی دست خود را نمی‌توانند ببینند.

اين تشبيه بيانگر آن است که اعمال کافران حجاب‌هایی متراکم وظلمانی بر روی دل‌هایشان می‌کشد به طوری که نمی‌گذارد نور معرفت به دل‌های آن‌ها اثر کند[۱].

خداوند سه نوع از تاریکی‌ها را مطرح می‌کند: تاریکی دریا، تاریکی امواج، و تاریکی سحاب و برای کافر هم سه نوع تاریکی وجود دارد: تاریکی در اعتقاد، تاریکی در گفتار و تاریکی در عمل[۲].

قرآن در آیه قبل اشاره به ظاهر اعمال کافران دارد وآن را به سراب تشبیه کرده که شخص تشنه، آن را آب می‌پندارد و به دنبال آن می‌رود ولی آبی نیست ، توهم و خیال است و رفع تشنگی وعطش نمی‌کند. شخص تشنه، دنباله رو اعمال کافران ( اعم از گفتار و کردار و رفتار) است ولی به حقیقت نمی‌رسد. برای مثال شخص تشنه آزادی و دمکراسی به سراب اعمال کافرانی که دم از آزادی و دمکراسی می‌زنند و مجسمه آزادی دارند می‌دود ولی چیزی از دمکراسی و آزادی نمی‌یابد. در تشبیه آیه 40 نور اشاره به عمق عمل کافران و باطن اعمال آنها شده است. آیه بیان می‌کند باطن اعمالشان، هم تاریک است وهم متلاطم، مانند تاریکی‌های دریای ژرف و متلاطم، اگر کسی در این دریا وارد شود غرق می‌شود. عمق اعمال و افکار کافران تاریک است ودر این شرایط ، شخص غرقه در این افکار و اعمال خودش را هم دیگر نمی‌تواند ببیند، قدرت دید او تغییر یافته است. به عبارت دیگر کسی که در اعماق تاریکی جهل و غرور وشرک و..... قرار گیرد دیگر هویت و شخصیتی برای او باقی نمانده و حقیقت خود را نمی‌بیند. زیرا از نور فاصله گرفته و گرفتار ظلمت شده است. خلاصه پیام این دو آیه را می‌توان چنین گفت که نتیجه اعمال کافران و دنباله‌روی از آنها،از دو حال خارج نیست: تشنگی و ناکامی یا غرق شدن در تاریکی های ظلم و جهل و غرور و شرک و...

در آیه مورد بحث خداوند برای تقریب ذهن مخاطب نسبت به عمق عمل کافران از میان انواع تاریکی‌های موجود در عالم، به تاریکی‌ها در دریای لجی اشاره دارد. « أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ....» آیه عطف به ماقبل است، ودر واقع آیه چنین است: و الذین کفروا اعمالهم کالظلمات، «در این جا تشبیه حالت معقول به محسوس شده است»[۳].

حرف جر «فی» که به معنای ظرفیت است به این معنا است که مجرور، ظرف برای ما قبلش است. یعنی «بحر لجی» که مجرور به حرف جر« فی» است ظرفی برای تاریکی‌ها است. از نظر لغوی «ظلمات»،جمعِ ظلمت، برگرفته از ظ- ل- م است.ظلمت به معنی تاریکی وعدم نور است[۴][۵][۶]. راغب</ref>537خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد.

ُظلُمات ٌبَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ- مراد از"ظلمات" ظلمت‌‏هاى روى هم قرار گرفته است،نه چند ظلمت از هم جدا[۷].

پانویس و منابع

  1. طبرسی، 7/ 274
  2. فخر الدین رازی به نقل از حسن،24/400
  3. ابن عاشور،18/204
  4. راغب،537
  5. مصطفوی، 7/175
  6. ابن فارس،641
  7. طباطبایی،15/133