فتح مکه از منظر قرآن و علم

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ إِذَا جَآءَ نَصْرُ ٱللَّهِ وَٱلْفَتْحُ
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرارسد،
آیه 1 سوره نصر
وَرَأَيْتَ ٱلنَّاسَ يَدْخُلُونَ فِى دِينِ ٱللَّهِ أَفْوَاجًا
و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا می‌شوند،
آیه 2 سوره نصر
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَٱسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُۥ كَانَ تَوَّابًۢا
پروردگارت را تسبیح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه‌پذیر است!
آیه 3 سوره نصر

چکیده

«سوره نصر» سوره ای مدنی است. اکثر مفسران این سوره را به دلیل آیه «وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا »در رابطه با فتح مکه واز اخبار غیبی قرآن می دانند، زیرا تا آن زمان مردم فوج فوج به دین اسلام نگرویده بودند. فتح مکه واقعیتی تاریخی و مسلم است که در سال هشتم هجرت به وقوع پیوسته و در سال تحقق آن اختلافی نیست اما در مورد زمان نزول این سوره اختلاف نظر است. اگر این سوره قبل از فتح مکه نازل شده باشد مسلما از اخبار غیبی قرآن است اما اگر بعداز فتح مکه نازل شده باشد دیگر این ادعا قابل قبول نیست. در تهیه این مقاله از منابع لغوی و تفسیری و علوم قرآنی کهن وجدید استفاده شده است.

مقدمه

قرآن معجزه جاویدان وسند حقانیت رسول خدا(ص) است. سیوطی در تعریف اعجاز چنین بیان می‌کند:«امر خارق العاده مقرون بالتحدی مصون عن المعارضة»، امری خارق عادت همراه با تحدی و مبارز طلبی ومصون از معارضه و آن حسی یا عقلی است (سیوطی، ترجمه قزوینی، 2/367) اعجاز قرآن دارای ابعاد مختلفی است، مثل: اعجاز ادبی،اعجاز تشریعی، اعجاز در عدم اختلاف و.. که در هر عصری،یکی از جلوه‏‌های آن آشکارشده و روزبه‌‏روز بر حقانیت آن افزوده می‏شود .یکی از آن ابعاد،اعجاز تاریخی قرآن است که در آثار دانشمندان مسلمان بیش‏تر با عنوان«اخبار غیبی»یاد شده است، این اخبار با وسایل‏ عادی عصر نزول قرآن قابل دسترسی نبوده و برای دریافت آن، راهی جز وحی و نبوت نیست.

روایت :«عن ابو عبد اللّه علیه السلام:ان العزیز الجبار أنزل علیکم کتابه و هو الصادق البار،فیه خبر من‏ قبلکم و خبر من بعدکم و خبر السماء و الارض و لوأتاکم من یخبرکم عن ذلک لتعجّبتم»(کلینی،کافی، 4/399)

ترجمه:«خدای عزیز جبار کتابی برای شما نازل کرده، در حالی که راستگو و نیکو است. در آن اخبار پیشینیان و آیندگان و اخبار آسمان و زمین است و اگر کسی از آن به شما خبر دهد،تعجب می‏کنید».

این اخبار شامل حوادث گذشته، و آینده است:

1.اخبار از حوادث گذشته:

  • بیان سرگذشت و رویدادهای تاریخی امت‏‌های گذشته وانبیای سلف (باحفظ قداست مقام انبیاء واولیای خدا).
  • اگرچه سرگذشت آنان کم و بیش درتورات آمده، ولی کاملا تحریف شده وافسانه وار است.
  • اخبار از اقوام گذشته مثل قوم سبأ، یوسف، عاد، ثمود، نوح.

به عنوان نمونه درباره ی سرگذشت نوح(ع) وحادثه طوفان چنین آمده است:

تِلْكَ مِنْ أَنۢبَآءِ ٱلْغَيْبِ نُوحِيهَآ إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَآ أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَٰذَا فَٱصْبِرْ إِنَّ ٱلْعَٰقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ
اینها از خبرهای غیب است که به تو (ای پیامبر) وحی می‌کنیم؛ نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمی‌دانستید! بنابر این، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است!
آیه 49 سوره هود

2.اخبار از حوادث آینده که شامل:

الف)اخباری که در عصر نزول تحقق یافتند.

ب) اخباری که هنوز محقق نشده‌‏اند.

قرآن از پیشامدهایی که در آینده ی دور یا نزدیک واقع می شد، بویژه حوادث قریب الوقوع خبر می‌داد، مانند خبرهای غیبی قرآن در رابطه با دسیسه‌ها وتوطئه‌های منافقان وهمدستان آنان، مشرکان ویهودیان و پرده برداشتن و رسوا سازی آنان مانند:

أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ نُهُوا۟ عَنِ ٱلنَّجْوَىٰ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا نُهُوا۟ عَنْهُ وَيَتَنَٰجَوْنَ بِٱلْإِثْمِ وَٱلْعُدْوَٰنِ وَمَعْصِيَتِ ٱلرَّسُولِ وَإِذَا جَآءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ ٱللَّهُ وَيَقُولُونَ فِىٓ أَنفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا ٱللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ ٱلْمَصِيرُ
آیا ندیدی کسانی را که از نجوا [= سخنان درگوشی‌] نهی شدند، سپس به کاری که از آن نهی شده بودند بازمی‌گردند و برای انجام گناه و تعدّی و نافرمانی رسول خدا به نجوا می‌پردازند و هنگامی که نزد تو می‌آیند تو را تحیّتی (و خوشامدی) می‌گویند که خدا به تو نگفته است، و در دل می‌گویند: «چرا خداوند ما را بخاطر گفته‌هایمان عذاب نمی‌کند؟!» جهنم برای آنان کافی است، وارد آن می‌شوند، و چه بد فرجامی است!
آیه 8 سوره مجادله

و نیز خبر از غلبه ی روم بر فارس پس از اندی سال « وهم من بعد غلبهم سیغلون فی بضع سنین» این جنگ میان ایران ودولت بیزانس از سال 603م تا 622م (سال هجرت پیامبر به مدینه) ادامه داشت. ابتدا برتری با خسرو پرویز بود، اما سوره ی روم، که در مکه نازل شده، خبر از تغییر وضع جنگ داد وپس از چند سال نوبت برتری بیزانس رسید و این برتری تا پایان سلطنت خسرو پرویز (سال 228م) ادامه داشت. این امر موجب خشنودی مسلمانان شد.(معرفت،218)

هُوَ ٱلَّذِىٓ أَرْسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلْهُدَىٰ وَدِينِ ٱلْحَقِّ لِيُظْهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوْ كَرِهَ ٱلْمُشْرِكُونَ
او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
آیه 9 سوره صف

این پیشگویی در باره پیروزی اسلام بر تمام ادیان دیگر است. این آیه شریفه هنگامی نازل گردید که اسلام هنوز در جزیره العرب رواج کامل پیدا نکرده بود که این آیه از پیروزی جهانی اسلام و از برتری و غلبه آن بر تمام ادیان و ملل خبر داد که بخش عظیمی از آن تحقق یافت و تحقق کامل آن با ظهور مهدی و مصلح جهان خواهد بود. (خویی ، ترجمه البیان /110)

یکی از موارد اعجاز غیبی قرآن «سوره نصر» است. (طباطبایی، ‏20/ 377)

«نصر» به معني كمك و ياري است. به مناسبت اینکه کلمه نصر در اولین آیه این سوره به کار رفته این سوره را نصر نامیده اند البته نامهای دیگری نیزاین سوره دارد مانند: اذا جاء ، تودیع . این سوره از ياري و نصرت خداوند كه به زودي شامل حال مسلمانان می شود خبر می دهد. سوره نصر، بنا به مشهور در مدينه نازل گرديده و«مدني » است ودر مصحف شریف 110سوره قرآن است.

دانشمندان تفسير در «تاريخ نزول»سوره نصر و «شأن نزول» آن و اينكه منظور از كلمه«فتح» در اين سوره چيست اختلاف نظر دارند. مشهورترين نظريه در اين باره اين است كه اين سوره مربوط به«فتح مكه» مي‌باشد كه پيش از وقوع آن، در اين سوره پيش بيني و پيشگويي شده است.

در این تحقیق، ابتدا معانی وازگان و سپس آراء مفسران بررسی می‌شود.

معانی واژگان

  • نصر:

به معنی یاری و کمک (راغب ،808؛قرشی 7/72)

یاری مظلوم در برابر دشمن و مخالف(ابن منظور،5/210؛مصطفوی،12/141)

  • فتح:

گشودن، باز كردن. که بر دو نوع است: نقیض اغلاق و بسته، (ابن منظور، 2/ 537)، به معنی گاه محسوس است وبا چشم دیده می شود، مانند باز کردن قفل و در و ... و گاه معنوى که نیاز به بصیرت دارد، مانند گشایش غم و اندوه در امور دنیوی یا اخروی (راغب/621 ، قرشی5/145، مصطفوی 9/17)

  • رأیتَ :

فعل ماضی، مذکر مخاطب، از ریشه رَأَیَ به معنی ديدن، دانستن، نگاه كردن (قرشی،3/34) این فعل به معنای نگاه کردن به طور مطلق است به هر وسیله ای که ممکن باشد، یا نگاه با چشم ظاهر است یا با قلبی بصیر (مصطفوی /4/11)

دیدن اگر با چشم منظور باشد یک مفعول ولی اگر به معنای علم و شناخت و معرفت باشد دو مفعول می خواهد . (ابن منظور 14/291؛ راغب ،373)

  • فوج:

گروهی از مردم و جمع آن افواج است (فراهیدی، 6/190؛ابن منظور 2/350؛ قرشی،5/207)

جماعتی که با سرعت عبورمی‌کنند.(راغب، 646)

بررسی تفسیری

إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ "اذا" دلالت بر وقوع حتمى شرط در آینده و رسيدن نصر و فتح در زمان و شرائط خاص را دارد."به طوری که با رسیدن نصرت الهی، پیروزی بر دشمن قطعی است. (رفسنجانی،20/609)"

فعل «جاءَ» و «رَأَيْتَ» كه در آيه بعد است بحسب ظاهر ماضى هستند، ولى معناى آن‌ها بوسيله كلمه (إِذا) به مضارع تبديل شده و بیانگر استمرار است.

«نصر» به معنی کمک و یاری برای به دست آوردن مطلوب است و منظور از «نصر» غلبه بر قریش یا بر تمام عرب است. (فخر رازی،32/336)

وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً: ظاهرا خطاب به پیامبر اکرم (ص) است.اما احتمال دارد خطاب «رأیت» عام باشد برای هر مؤمنی.(نک؛ آلوسی، 15 / 493 به نقل از عصام الدین )

خداوند به پیامبر بشارت دادکه فتح مکه را درک خواهد کرد و استقبال قبایل عرب را از اسلام، به چشم خود خواهد دید .(رفسنجانی ، 20 /610)

در مورد «رأیت» اگر رؤیت بصری مورد نظر باشد ،« الناس» مفعول و «یدخلون» جمله حاليه براى الناس است. اگر رأيت به‌معناى «علمت، عرفت، ابصرت» باشد، «يدخلون»، مفعول دوم برای «رأیت» است.(زمخشری،4/811 ؛آلوسی،15 /493 ؛ابن عاشور،30/519)

و دِينِ اللَّهِ منظور اسلام است. إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ (آل عمران/3/19)

نصب« أَفْواجاً» بنابر، حال، از ضمير يَدْخُلُونَ است. ( آلوسی، 15/493)

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا:

جواب شرط اذا است و فاء هم رابط برای جواب شرط است.

"در این آيه سه دستور مهم به پيغمبر اكرم(ص) (و طبعا به همه مؤمنان) می‌‏دهد كه در حقيقت شكران‌ه‏اى براى اين پيروزى بزرگ، و واكنش مناسبى در برابر اين نصرت الهى است، دستور به: تسبيح، حمد، استغفار (مکارم شیرازی، ‏27/400)"

آزاد سازی مکه برای مسلمانان به منزله فتح کامل سنگرهای دشمن بود. (رفسنجانی، 20 /609)

فتح مكه باعث شد رسول خدا (ص) از گرفتاري‌هايى كه در از بين بردن باطل و قطع ريشه فساد داشت فراغتى حاصل كند، دستورش داد كه از اين به بعد كه فراغتت بيشتر است، به ياد جلال خدا- كه تسبيح او است- و جمالش- كه حمد او است و نقص و حاجت خودش، كه استغفار است- بپردازد، و معناى استغفار در مثل رسول خدا (ص) كه آمرزيده هست، درخواست ادامه مغفرت است، چون احتياج به مغفرت از نظر بقاء عينا مثل احتياج به حدوث مغفرت است. و اين استغفار از ناحيه آن جناب تكميل شكرگزارى است. ( طباطبایی،20/377)

مکارم شیرازی دستور استغفار را براى همه امت می داند و دلیل آن را این چنین بیان می کند:

"در طول اين مبارزه طولانى كه سال‌هاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و مسلمانان روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده می‌‏شد كه جان‌ها به لب می‌رسيد، و در افكار بعضى گمان‌هاى بدى در مورد وعده‏‌هاى الهى پيدا مى‏شد،اكنون كه پيروزى فرا رسيده مى‏فهمند كه همه آن گمان‌ها و بيتابي‌ها غلط بوده، و بايد در مقام" استغفار" برآيند." (مکارم شیرازی، ‏27 /400)

فرمان خداوند به تسبیح، حمد و استغفار، زمینه ساز توفیق یافتن انسان برای توبه به درگاه اوست. (رفسنجانی،20/613)

مخاطب در فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ گرچه پیامبر اکرم (ص) است ولی سیاق سوره بر تمام انسان‌ها منطبق است در این موارد آن حضرت به عنوان رسول و نیز فردی از افراد بشر ، مورد خطاب است.( رفسنجانی، 20/ 611)

..إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً": اين جمله علت است براى مساله استغفار، و در عين حال تشويق و تاكيد هم هست. ‏

چرا که و قتى خداوند توبه شما را می‌پذيرد، شما نيز حتى المقدور توبه تقصيركاران را پس از پيروزى بپذيريد. (طباطبایی، 20 /377؛ مکارم شیرازی، 27/400)

شکستن توبه، مانع پذیرش توبه مجدد نیست وتوّاب بر مبالغه دلالت دارد. مبالغه در توبه پذیری، یا به این معنا است که هر چه توبه تکرار شود، توبه پذیری هم تکرار خواهد شد و یا این که گناه هرچه بزرگ باشد خداوند توبه از آن را خواهد پذیرفت. ( رفسنجانی،20 /613)

مقاتل گويد: چون اين سوره نازل شد پيغمبر (ص) بر اصحابش خواند و آنها خوشحال شده و بهم بشارت دادند، و عباس عموى پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله شنيد گريه كرد، پس پيغمبر (ص) فرمود اى عمو چرا گريه ميكنى، گفت اى رسول خدا (ص) گمان مي كنم كه به اين سوره خبر رحلت شما را داده است.

فرمود، آرى همانطور است كه شما می‌‏گويى، پس دو سال بعد از آن زنده ماند و كسى آن حضرت را در آن دو سال خندان و خوشحال نديد..

ابن مسعود گفته: كه چون اين سوره نازل شد رسول خدا «ص» بسيار مي‌گفت: «سبحانك الهم اغفر لى انك انت التواب الرحيم». ام سلمه گفته: رسول خدا «ص» نمی‌ايستاد، نمی‌‏نشست. نمی رفت، نمی‌آمد مگر آنكه مي گفت: «سبحان اللَّه و بحمده استغفر اللَّه و اتوب اليه. (طبرسی،10 /845)

تاریخ مختصری از فتح مکه

بعد از پيمان و صلح حديبيه مشركان مكه دست به پيمان‌‏شكنى زدند، و آن صلح نامه را ناديده گرفتند، و بعضى از هم پيمانان پيغمبر (ص) را تحت فشار قرار دادند، هم پيمان‌هاى رسول اللَّه (ص) به آن حضرت شكايت كردند رسول اللَّه( ص) تصميم گرفت هم پيمانان خود را يارى كند..

از سوى ديگر تمام شرایط براى برچيدن اين كانون بت‏پرستى و شرك و نفاق كه در مكه به وجود آمده بود فراهم مى‌‏شد، و اين كارى بود كه می‌بايست به هر حال انجام گيرد، لذا پيامبر (ص) به فرمان خدا آماده حركت به سوى مكه شد..

پيغمبر اكرم( ص)جانشينى از خود بر مدينه گمارد و روز دهم ماه رمضان سال هشتم هجرى به سوى مكه حركت كرد. پيغمبر اكرم (ص) با صفوف لشگريان اسلام حركت كرد تا به نقطه" ذى طوى" رسيد، همان نقطه مرتفعى كه از آنجا خانه‏‌هاى مكه نمايان است، پيامبر (ص) به ياد روزى افتاد كه به اجبار از مكه مخفيانه بيرون آمد، ولى مى‏‌بيند امروز با اين عظمت وارد مكه می‌‏شود، لذا پيشانى مبارک را به فراز جهاز شتر گذاشت و سجده شكر بجا آورد.سپس پيغمبر اكرم (ص) در" حجون" (يكى از محلات مرتفع مكه كه قبر خديجه در آن است) فرود آمد و غسل كرد، و با لباس رزم و اسلحه بر مركب نشست، در حالى كه سوره" فتح" را قرائت می‌‏فرمود وارد مسجد الحرام شد و تكبير گفت، سپاه اسلام نيز همه تكبير گفتند، به گونه‏‌اى كه صدايشان همه دشت و كوه را پر كرد.سپس از شتر خود فرود آمد، و براى نابودى بت‌ها نزديك خانه كعبه آمد، بت‌ها را يكى پس از ديگرى سرنگون می‌كرد و می‌‏فرمود: جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً:" حق آمد و باطل زايل شد و باطل زايل شدنى است و.....سپس مكه بدون خونريزى فتح شد و جاذبه اين عفو و رحمت اسلامى كه هرگز انتظار آن را نداشتند چنان در دل‌ها اثر كرد كه مردم گروه گروه آمدند و مسلمان شدند و صداى اين فتح عظيم در تمام جزاير عربستان پيچيد و آوازه اسلام همه جا را فرا گرفت. و موقعيت اسلام و مسلمين از هر جهت تثبيت شد.(مکارم شیرازی،27 /409 )

نتیجه گیری

پانویس

منابع