هامان قرآن کیست؟
بیان ایده
اسم هامان در قرآن کریم شش بار و همواره در کنار نام فرعون و به عنوان یکی از بزرگان قوم یاد شده است. هامان همان کسی است که فرعون به او فرمان داد که بنایی بسیار بلند بسازد تا [فرعون] بر آن بالا رود و خبری از خدای موسی بگیرد. نامی از هامان در تورات و در روایتهایی که زندگی موسی را حکایت میکند، دیده نمیشود. اما در کتاب استر، از کتابهای عهد عتیق، از او یاد شده است. به حکایت این کتاب، هامان از وزیران پادشاه ایران، اخشورش (ظاهراً خشايارشا) بوده است. به روایت کتاب مقدس، هامان به سبب خشمی که بر یکی از درباریان یهودی گرفت، برآن شد که نه تنها او، بلکه تمامی یهودیانی را که در قلمرو سلطنت خشایارشا بودند، نابود کند (نک. استر،3/3-6). گرچه سرانجام هامان به فرمان پادشاه به دار آویخته شد (استر، 7/9).
آنچه که در کتاب استر آمده، درباره شخصی است که حدود 1100 سال پس از حضرت موسی میزیسته است. برخی که قرآن را کلام نازل شده از سوی خدا نمیدانند، برآنند که پیامبر داستانهای امم پیشین را از تورات و انجیل [و حتی از اپوکریفاها] برگرفته و گاه در نقل برخی از مطالب اشتباه کرده و همین امر سبب پدید آمدن اختلافات بین حکایات قرآنی و کتاب مقدسی گردیده است. یکی از این موارد، نکاتی است که قرآن در باره هامان بازگو میکند.
اما اکتشافات باستان شناختی با آنچه که در قرآن آمده، مطابقت دارد. به بیانی دیگر، قرآن از شخصیتی که در آثار و نوشتههای تاریخی –قبل از اکتشاف الواح مربوط به مصر باستان- گزارشی در باره او نیامده، خبر میدهد. پس از یافتن رمزهای دبیره هیروگلیف و خواندن الواح باستانی مصر، اطلاع یافتن از وجود چنین شخصی در دربار فرعون میسر گردید. موریس بوکای در بررسی اختلاف یاد شده میان قرآن و کتاب مقدس، این نکته را درمییابد که هامان- چنانکه به عربی در قرآن نوشته شده- نويسه گردانى همین لفظ درهیروگلیف مصری است. در الواح سنگی به دست آمده، نوشته شده که هامان نام رئیس و کارفرمای کارگران معادن سنگ بوده و نحوه کاربرد نام او در لوح بر اهمیت این شخصِ نزدیک به فرعون تأکید میکند (Bucaille, 192-193).
بررسی لغوی و تفسیری
کلمات اصلی
- الملأ: جماعت و مردمی که بر یک نظر و رأی گرد هم میآیند و معمولاً بر جماعت اشراف اطلاق می شود (راغب اصفهانی،ص776).
- أوقِد: آتش بیفروز، فعل امر از ریشه و-ق-د به معنای افروخته شدن آتش، شعله ور شدن آتش و ایقاد به معنای افروختن (همو،ص 879).
- الطین: گِل که همان آب و خاک مخلوط است، هر چندآب آن هم از بین برود باز گل نامیده میشود (همو،ص 533).
- صرح: به معنی خانهای بلند و آراسته (همو، ص482)