سقف محفوظ از منظر قرآن و علم: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
اما یافتههای علمی کنونی نشان میدهد که نظم فراگیری در کل عالم وجود دارد و تقریباً همه اجرام آسمانی در مدارهای خاص خود در گردش هستند. | اما یافتههای علمی کنونی نشان میدهد که نظم فراگیری در کل عالم وجود دارد و تقریباً همه اجرام آسمانی در مدارهای خاص خود در گردش هستند. | ||
[[پرونده:سقف محفوظ 2.jpg|وسط| | [[پرونده:سقف محفوظ 2.jpg|وسط|قاب]] | ||
1- زمین هر روز به دور محور خود با سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت میچرخد. (شکل1) | 1- زمین هر روز به دور محور خود با سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت میچرخد. (شکل1) | ||
نسخهٔ ۲۶ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۳۵
چکیده
آسمان از آیات شفگت انگیز خداوند است که در جای جای قرآن به آن اشاره شده و توصیههای بسیاری به تفکر و تعمق در آیات و نشانههای آن شده است. خداوند در آیه 32 سوره انبیاء آسمان را با ویژگی «سقف محفوظ» معرفی میکند. همانطور که میدانیم واژه «سماء» مصادیق متعددی دارد و باید با توجه به قرائن موجود در آیات مشخص کرد که منظور از سماء در این آیه چیست و حفظ آن به چه معناست. برخی از پژوهشگران و مفسران معاصر با توجه به یافتههای علمی جدید در مورد جو و نقش حفاظتی آن در قبال زمین، سماء را در این آیه به معنای جو زمین دانسته و با توجه به عدم علم مردم عصر نزول به ویژگیهای حفاظتی جو زمین، آیه را از مصادیق اعجاز علمی قرآن به شمار آوردهاند. اما باید توجه داشت که از سویی اشکالاتی متوجه این دیدگاه است که باید پاسخ داده شود و از سوی دیگر مصادیق دیگری برای سماء و حفظ آن در این آیه مطرح است که باید مورد بررسی قرار گیرند. بدین ترتیب به نظر می رسد که بررسیهای بیشتری در مورد این آیه لازم است تا بتوان اعجاز آن را به صورت گستردهتری نمایان ساخت.
مقدمه
آسمان یکی از آیات و نشانههای الهی است که خداوند متعال در آیات متعددی به بیان صفات و ویژگیهای آن پرداخته و خلقت آن را بسیار عظیمتر و شگفت انگیزتر از خلقت انسانها دانسته است (غافر/ 40/ 57). یکی از ویژگیهای یاد شده برای آسمان، آنست که خداوند آن را سقفی محفوظ قرار داده است.
«وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ» (انبیاء/32)
و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم و آنان از نشانههاى آن اعراض مىكنند.
«محفوظ» اسم مفعول از ریشه «ح- ف- ظ» به معنای صیانت و نگهداری است [۱]. بنابراین، معنای آیه این میشود که خداوند آسمان را «سقفی نگه داشته شده» قرار داده است.
برخی از مفسران معاصر با توجه به یافتههای علمی درباره جو زمین که به عنوان سپر حفاظتی زمین شناخته شده، آیه را چنین تفسیر کردهاند که خداوند آسمان (جو) را همانند سقفی مستحکم حافظ و نگهدارنده زمین قرار داده است[۲][۳] اما برخی دیگر از مفسران مساله حفظ آسمان را به آیاتی از قرآن ارجاع دادهاند. آیه 65 سوره حج میفرماید که خداوند آسمان را از افتادن بر زمین نگاه میدارد. همچنین آیه 7 سوره صافات بیان میکند که خداوند آسمان را از هر شیطان سرکشی حفظ مینماید. با توجه به دیدگاههای کاملا متفاوت مفسران اساسیترین پرسشی که درباره این آیه مطرح میگردد، آنست که منظور از این آسمان که به صورت سقفی مستحکم و ایمن قرار داده شده، کدام آسمان است. آیا سماء در این آیه مفهومی مادی دارد یا معنوی؟ آیا میتوان با استفاده از قراینی همچون سیاق آیات که درباره کیفیت آفرینش مادی آسمان و زمین سخن میگوید، سماء را منطبق بر مفهوم مادی بدانیم؟ سؤال بعدی این خواهد بود که این ایمنی و حفظ شدگی آسمان از چه خطرات و رخدادهایی است؟ آیا میتوان سماء را مطابق با جو زمین دانسته و با توجه به نقش حفاظتی گسترده آن برای زمین، اعجاز علمی قرآن در این آیه را اثبات نماییم؟
در این نوشتار برای پاسخ گویی به این سوالات به بررسی مفهوم واژه سماء و کاربردهای آن در آیات قرآن پرداخته و همچنین مفهوم حفظ شدن یا حافظ بودن سماء و نیز ویژگی سقف بودن آن برای زمین را مورد بررسی و موشکافی قرار میدهیم. در نهایت نیز با بررسی یافتههای جدید علمی درباره چگونگی حفظ شدن آسمان و نقش حفاظتی آن برای زمین نشان خواهیم داد که آیا این آیه میتواند از مصادیق اعجاز علمی قرآن کریم باشد یا خیر.
معنای «سماء» در لغت
واژه «سماء» از ریشه «س-م-و» به معنای بلندی، ارتفاع و رفعت است[۴][۵][۶][۷]. «سماء» به صورت مونث و مذکر هر دو به کار میرود و همچنین برای مفرد و جمع نیز میتواند یکسان استعمال شود. علت این امر را چنین گفتهاند که چون «سماء» از اسماء جنس است، استعمال آن با مفرد و جمع و نیز مونث و مذکر جایز است [۸][۹]. فراهیدی[۱۰] «سماء» را به معنای سقف هر چیز و هر خانهای میداند. جوهری [۱۱] میگوید: «سماء» که به صورت مذکر و مؤنث به کار رفته و جمع آن «سماوات» و «اسمیة» است، هر آن چیزیست که بر فراز تو قرار گرفته و بر تو سایه میافکند و از این باب است که به سقف خانه «سماء» گفته میشود. راغب اصفهانی[۱۲] «سماء»ِ هر چیز را بالای آن میداند و میگوید که هر «سماء» نسبت به آنچه پایین آن است، «سماء» و نسبت به آنچه که بالای آن قرار میگیرد، «ارض» محسوب میشود. اما «سماء» معروف همان «سماء»ی است که بر زمین سایه افکنده است[۱۳]. به گفته ابن فارس [۱۴]عرب به هر چیز بلند مشرف و مسلط، «سماء» میگوید، حتی پشت اسب و گیاهان را نیز «سماء» خوانده است. تسمیه گیاه به «سماء» یا به این دلیل است که گیاه از باران که خود «سماء» است، ایجاد میشود و یا به این دلیل است که گیاه از زمین ارتفاع میگیرد [۱۵]. علاوه بر این، به ابر [۱۶] و باران [۱۷][۱۸] نیز «سماء» گفته میشود. مصطفوی[۱۹]میگوید: اصل واحد در این ریشه، آن چیزی است که مرتفع و بلند است و بالای شئ دیگری و محیط بر آن قرار میگیرد. این لغت برگرفته از آرامی، سریانی و عبری است که در عربی به صورت «سماء» به کار رفته است. در نمودار معنای کلی و مصادیق متعددی که در لغت برای واژه «سماء» بیان شده، آمده است.
واژه | معنای کلی | مصادیق |
---|---|---|
سماء | هر چیزی که بالا قرار گرفته است. | |
آسمان | ||
ابر | ||
باران | ||
گیاه | ||
سقف خانه | ||
پشت اسب |
بدین ترتیب، باید گفت که واژه «سماء» از گستره معنایی وسیعی برخوردار است و میتواند مصادیق متعددی را در بر گیرد. بنابراین، با توجه به اینکه جو زمین، کرات آسمانی و فضای بین آنها، بر فراز زمین و مشرف و مسلط بر آن قرار گرفتهاند، میتوانند از جمله مصادیق «سماء» به شمار روند. در کل چنین به نظر میرسد که معنای «سماء» همان رفعت و بلندی است، ولی با توجه به قرائن ممکن است، مجازاً در معانی مختلف به کار رود.
در نمودار زیر خلاصهای از آراء لغویون در رابطه با واژه «سماء» مطرح شده است.
معانی سماء در لغت | لغت شناسان |
---|---|
سقف هر چیزی و هر خانهای | فراهیدی، ج7، ص318؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301 |
هر چه بالاتر قرار گرفته و سایه میافکند | جوهری، ج7، ص231؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301 |
بالای هر چیز | راغب اصفهانی، ص427؛ ابن منظور، ج14، ص397 |
هر چیز بلند مشرف و مسلط | ابن فارس،ص490 |
سقف خانه | ابن فارس،ص490؛ جوهری،7، ص231؛ ابن منظور، 14، ص397 |
پشت اسب | ابن فارس، ص490؛ جوهری، ج7، ص231؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301 |
گیاه | ابن فارس، ص490؛ راغب اصفهانی، ص427؛ ابن منظور، ج14، ص397 |
ابر | ابن فارس، ص490؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص303 |
باران | جوهری، ج7، ص231؛ ابن فارس، ص490؛ راغب، ص427؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص303 |
همان سمائی است که بر زمین سایه افکنده | زبیدی، ج38، ص301 |
«س-م-و» به معنای بلندی، ارتفاع و رفعت | فراهیدی، ج7، ص318؛ ابن فارس، ص490؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301 |
آنچه مرتفع، بلند و محیط بر شئ دیگر است. | مصطفوی، ج5، ص218 |
مصادیق سما در آیات
همانطور که در بررسی لغوی واژه «سماء» اشاره شد، این واژه دارای گستره معنایی وسیع و مصادیق متعددی است. از این رو، برای تعیین مصداق دقیق آن در هر آیه باید به قراین موجود و سیاق آیات توجه نمود. «سماء» و جمع آن «سماوات» جمعا 310 بار در قرآن [۲۰] به صورت معرفه و نکره به کار رفته است که میتوان موارد کاربرد آن در آیات را به چهار دسته زیر تقسیم کرد:
1.«السماء» گاه به معنای جو، ابر و باران به کار رفته است. در این باره میتوان به آیاتی اشاره کرد که درباره نزول باران از آسمان سخن میگوید.
برخی برآنند که چون باران از ابر فرو میریزد و عرب نیز به ابر «سماء» میگوید، در اینگونه آیات، مراد «ابر» است[۲۱]. در حالیکه هیچ مانعی ندارد که منظور از این «سماء» را کمی گسترده تر در نظر گرفته و آسمانی که ابر در آن قرار دارد، یعنی جو زمین را، مصداق آن بدانیم، چنانکه برخی بر این باورند [۲۲][۲۳]. اما در برخی از آیات نیز میتوان با استفاده از قرینههایی مشخص کرد که مراد الهی «جو زمین» است:
همانطور که میبینیم در این آیه سخن از آسمانی است که ابرها در آن قرار دارند، بنابراین مصداقی به جز جو زمین را نمیتوان برای آن در نظر گرفت. در آیاتی نظیر آیه زیر نیز مفسران غالباً مراد از «سماء» را باران دانستهاند[۲۴]، گرچه برخی نیز در معنای آن ابر و آسمان را ذکر کردهاند. [۲۵]
2.«السماء» گاه به معنای اجرام آسمانی ([۲۶][۲۷][۲۸] یا فضای حاوی آنها[۲۹] به کار رفته است.
البته شاهد قرآنی صریحی مبنی بر اینکه میتوان اجرام آسمانی را نیز مصداقی از «سماء» دانست، وجود ندارد و معمولاً به فضای حاوی این کرات، «سماء» اطلاق شده است. تنها در آیات معدودی مانند آیه 65 سوره حج [۳۰][۳۱][۳۲][۳۳] و 11 سوره فصلت [۳۴] برای واژه «سماء»، معنای کرات آسمانی مطرح شده است که در این آیات نیز اشاره مستقیمی به کرات آسمانی نشده و برخی از مفسران با توجه به مضمون کلی آیه این معنا را از لفظ «سماء» استنباط کرده اند:
چنانکه ملاحظه میشود در این آیه اشاره صریحی به اجرام آسمانی نشده و به نظر میرسد که این دیدگاه به دلیل آن مطرح شده که در آیه، بحث از افتادن آسمان بر روی زمین است و از آنجا که نمیتوان تصویر روشنی از افتادن فضای خالی بر زمین تصور نمود، به ناچار «السماء» را به معنای خود اجرام آسمانی گرفتهاند. درحالیکه هیچ مانعی ندارد که آسمان را در این آیه به همان معنای وسیع خود یعنی فضایی که دربردارنده اجرام آسمانی است -البته به علاوه محتویات آن- در نظر بگیریم.
اما در برخی از آیات «سماء» به صراحت به معنای فضای حاوی اجرام آسمانی معرفی میشود:
در مورد معنای «بُرُوج» دو نظر اصلی مطرح است: برخی از مفسران منظور از آن را ستارگان یا ستارگان درخشان دانستهاند[۳۵][۳۶][۳۷][۳۸] و برخی نیز مراد از آن را منازل خورشید و سیارات که همان برجهای دوازده گانه است، میدانند[۳۹][۴۰][۴۱][۴۲] که در صورت دوم نیز منظور، مجموعهای از ستارگان است که از دید ما شکل خاصی را ایجاد مینمایند. بنابراین میتوان گفت که این آیه به صراحت «السماء» را به عنوان فضای حاوی ستارگان، خورشید و ماه معرفی مینماید.
3.«السماء» گاه به معنای آسمان معنوی به کار رفته و این در صورتی است که در آیه «سماء» به عنوان مکانی برای پدیدههای فرامادی مطرح شده باشد.البته مفسران تعابیر متفاوتی همچون مقام قرب و حضور[۴۳][۴۴]، عوالم بالا و روحانی [۴۵] و بهشت [۴۶] برای اینگونه کاربرد واژه «سماء» استعمال کردهاند که همگی تحت عنوان آسمان معنوی قابل جمع است.
4.«السماء» گاه میتواند دربردارنده تمامی آسمانها باشد. همانطور که گفته شد، «سماء» اسم جنس است و وقتی به صورت معرفه با الف و لام به کار میرود، یا افاده عموم کرده و میتواند دربردارنده تمامی آسمانها باشد یا اشاره به آسمان مشخصی دارد که از قرائن و سیاق کلام به دست میآید. در این حالت الف و لام به ترتیب الف و لام جنس یا عهد است که هر کدام معنای متفاوتی برای «سماء» ایجاد مینمایند:
- الف و لام جنس: در این حالت «الف و لام» «السماء» میتواند الف و لام استغراق حقیقی [۴۷] باشد که تمام آسمانها را شامل شود و یا میتواند الف و لام حقیقت[۴۸] باشد و اشاره به ماهیت و حقیقت «سماء» داشته باشد. این حالت معمولا هنگامی است که «السماء» به صورت مطلق و در مقابل «ارض» استعمال شده که در این صورت افاده عموم کرده و میتواند دربردارنده تمامیآسمانها باشد. برخی از مفسران برآنند که در اینگونه آیات «السماء» به علاوه «الارض» معادل و تشکیل دهنده کل هستی و کائنات است [۴۹][۵۰] و بنابراین باید گفت که «السماء» به تنهایی میتواند به معنای هر آنچه غیر زمین است، باشد.
- الف و لام عهد: در این حالت در غالب موارد الف و لام عهد ذهنی است و منظور از «السماء» با توجه به قرائن موجود در آیه برای مخاطب مشخص میشود. هر سه کاربرد پیشین برای «السماء» -که بیان شد- را میتوان جزء این دسته به شمار آورد.
واژه «السماوات» که جمع «سماء» است، نیز بیشتر به صورت معرفه و در مقابل «ارض» به کار رفته و مراد از آن تمامی آسمانهای موجود است، زیرا به کار بردن الف و لام با کلمات جمع افاده عموم مینماید[۵۱].
حال پس از بیان انواع مصادیق سماء در آیات قرآن این سوال مطرح می شود که «السماء» در آیه مورد نظر ما «وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا» (انبیاء/32)، دلالت بر کدام آسمان دارد. در پاسخ باید گفت که از آنجا که سماء در این آیه به صورت مفرد و با الف و لام آمده است، میتوان احتمالات مختلفی از جمله جو زمین، اجرام آسمانی یا فضای حاوی آنها، آسمان معنوی یا تمامی آسمانها را برای آن مطرح نمود. اما آنچه که برای تعیین مصداق مناسب واژه «سماء» باید مورد توجه قرار گیرد، معنایی است که از عبارت «سقف محفوظ» استنباط میشود. به عبارت دیگر باید ببینیم که حفظ از چه خطرات و وقایعی مورد نظر آیه است. بدین منظور لازم است که نظرات مفسران و صاحبنظران را در این زمینه بررسی و تحلیل نماییم.
انواع حفظ آسمان
مفسران و صاحبنظران دیدگاههای مختلفی درباره مفهوم حفظ آسمان ارائه کردهاند، از آن جمله میتوان حفظ آسمان از شیاطین، حفظ آسمان از فروافتادن بر زمین، حفظ از تغییر و خرابی و زوال و ... را نام برد. در این قسمت برآنیم که صحت و سقم هر یک از این دیدگاهها را بررسی کرده و در صورت امکان میزان انطباق آنها را با یافتههای علمی ارزیابی نماییم.
حفظ آسمان از شیاطین
گروه کثیری از مفسران با استناد به آیات 16 و 17 سوره حجر
منظور از حفظ آسمان را حفظ آن از ورود شیاطین دانستهاند[۵۲][۵۳][۵۴][۵۵][۵۶][۵۷].
خداوند در این آیه از آسمانی سخن میگوید که محل پدیدههای فرامادی و اخبار غیبی است که به وسیله نگهبانانی از ورود و استراق سمع شیاطین و جنیان حفظ میشود. در آیات 8 و 9 سوره جن از زبان جنیان چنین آمده است که
با توجه به این آیات در نگاه اول چنین به نظر میرسد که منظور از سماء و حفظ در آیه «وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا» (انبیاء/32) نیز معنوی است. اما سوال اینجاست که آیا این آسمانی که خداوند آن را به عنوان سقف محفوظ معرفی میکند، همان آسمان معنوی است که از شر شیاطین حفظ شده و امکان دسترسی و استفاده از اخبار غیبی آن برای جنیان از بین رفته است. برای پاسخگویی به این سوال باید نگاهی به معنای واژه سقف داشته باشیم. اصل ماده سقف، بر آنچه مقابل سطح تحتانی زمین است و بالای سر، با تکیه بر دیوار یا دیوارهایی گسترده شده، دلالت دارد [۵۸]. حقیقت سقف آن چیزی است که انسان را از سمت بالا (ی خانه یا...) میپوشاند و محافظت میکند [۵۹] بنابراین با توجه به این موضوع که هر سقفی ساکنان زیر آن را از خطرات بیرون و بالای آن حفظ میکند، به نظر میرسد که منظور از آسمان در این آیه که خداوند آن را سقف محفوظ خوانده، آسمان معنوی نباشد، زیرا میدانیم که شیاطین به زمین و ساکنان آن که زیر این سقف محفوظند، راه دارند و این، آسمانهای بالاتر هستند که از دسترسی و استراق سمع شیاطین حفظ شدهاند. به عبارت دیگر از آنجا که خداوند تعبیر سقف را برای این آسمان به کار برده، این مساله در ذهن تداعی میشود که انسان و موجودات زمینی که ساکنان زیر این سقف هستند، باید از شر شیاطین محفوظ باشند، زیرا سقف ساکنان زیرینش را از بلایا و خطرات بیرونی محافظت میکند و نه بالعکس، در صورتی که میدانیم اینچنین نبوده و این آسمانهای بالاتر و اخبار غیبی موجود در آنها است که از ورود و استراق سمع شیاطین حفظ شدهاند. بنابراین به نظر میرسد که مراد از آسمانی که سقف محفوظ خوانده شده، همان آسمان مادیی باشد که ما بالای سر خود میبینیم و درک میکنیم.
علاوه بر این قرینه دیگری نیز بر مادی بودن سقف محفوظ وجود دارد و آن سیاق آیات است. خداوند در آیات قبل و بعد این آیه از چگونگی آفرینش آسمان و زمین، پیدایش حیات از آب، آفرینش کوهها، راهها، شب و روز، خورشید و ماه که همه از پدیدههای مادی هستند، سخن میگوید. بدین ترتیب به نظر میرسد که با توجه به سیاق آیات و نیز به کار رفتن تعبیر سقف برای سماء، آسمان مادی بیشتر مورد نظر آیه باشد تا آسمان معنوی.
حفظ آسمان از فروافتادن بر زمین
بسیاری از مفسران با استناد به آیه 65 سوره حج
و آسمان را نگاه مىدارد تا [مبادا] بر زمين فرو افتد، برآنند که حفظ در این آیه به معنای حفظ آسمان از فرو افتادن بر زمین است [۶۰][۶۱][۶۲][۶۳][۶۴][۶۵]. البته این دسته از مفسران توضیحی درباره چگونگی این حفظ و اینکه منظور از افتادن آسمان بر روی زمین چیست، نمیدهند. همانطور که در بیان مصادیق سماء اشاره شد، اجرام آسمانی نیز میتوانند از جمله مصادیق سماء به شمار روند، بنابراین به نظر میرسد که حفظ آسمان از فرو ریزش بر زمین را به زبان امروزیتر میتوان همان حفظ اجرام آسمانی در مدارهای خاص خود دانست که برخی از مفسران معاصر [۶۶] به آن اشاره کردهاند.
در روزگار گذشته و در داستانهای اسطورههای مصر آمده که اجرام آسمانی توسط نیروی خدایان حفظ میشدند و اسطورههای بسیار دیگری وجود دارد که مبنای علمی خاصی نداشتند. آنها معتقد بودند زمین ثابت و آسمان در حرکت بوده و ستارگان به آسمان چسبیدهاند[۶۷].
اما یافتههای علمی کنونی نشان میدهد که نظم فراگیری در کل عالم وجود دارد و تقریباً همه اجرام آسمانی در مدارهای خاص خود در گردش هستند.
1- زمین هر روز به دور محور خود با سرعت 1000 کیلومتر بر ساعت میچرخد. (شکل1)
2- زمین هر سال به دور خورشید با سرعت 100000 کیلومتر بر ساعت میچرخد. (شکل2)
3- منظومه شمسی به همراه ستارگان نزدیکش با سرعت 70000 کیلومتر نسبت به ستارگان نزدیک حرکت دارد.
4- کهکشان راه شیری با سرعت 800000 کیلومتر بر ساعت به دور محور مرکز خود میچرخد. (شکل3) این دوران 230 میلیون سال طول میکشد.
5- کهکشان راه شیری با سرعت 300000 کیلومتر بر ساعت به سمت کهکشان آندرومدا در حال حرکت است.
6- کهکشانهای دورتر با سرعت بیشتری در حال دور شدن هستند و هر چه این فاصله بیشتر باشد، سرعت دور شدن هم بیشتر است. (شکل4)[۶۸] [۶۹]
این نظم و حرکت مشخص در مدارات معین که در تمام مقیاسهای حرکت اجرام آسمانی و به خصوص حرکات سیارات منظومه شمسی وجود دارد، میتواند نشانهای از پدیده حفظ شدن سماء باشد، زیرا چنانکه روشن است، همین نظم و حرکت در مدارهای مشخص است که موجب حفظ سیستم بوده و مانع از برخورد و مواجهه اجرام آسمانی با زمین میشود.
در سال 1575 تا 1595 تیکو براهه رصدهایی انجام داد که دادههای آن باعث کشف سه قانون حرکت سیارات توسط کپلر در اواخر قرن 17 شد. این مشاهدات، از قوانین نیوتن نیز به کمک محاسبات به دست میآید. در واقع نیروی جهانی گرانش، مهمترین عامل برای حفظ وضعیت اجرام آسمانی است. تصویر 5 نمایی از مدار سیارات و اجرام موجود در منظومه شمسی را نمایش میدهد[۷۰].
حفظ آسمان از خرابی و زوال در طول زمان
- ↑ ابن فارس، ص275
- ↑ مکارم، ج13، ص398
- ↑ مترجمان، ج7، ص248
- ↑ فراهیدی، ج7، ص318
- ↑ ابن فارس، ص490
- ↑ ابن منظور، ج14، ص397
- ↑ زبیدی،38، ص301
- ↑ راغب اصفهانی،ص427
- ↑ نک. زبیدی، ج38، ص302)
- ↑ ج7، ص318
- ↑ ج7، ص231
- ↑ ص427
- ↑ زبیدی، ج38، ص301
- ↑ ص490
- ↑ راغب، ص427
- ↑ ابن فارس، ص490
- ↑ جوهری، ج7، ص231
- ↑ ابن فارس، ص490
- ↑ ج5، ص218
- ↑ در مجموع آیات قرآن «السماء» 118 بار، «سماء» 2 بار، «السماوات» 185 بار و «سماوات» 5 بار به کار رفته است.
- ↑ طبرسی، ج1، ص451
- ↑ مکارم، ج1، ص121
- ↑ جعفری، ج1، ص183
- ↑ طبرسی، ج4، ص428
- ↑ زمخشری، ج2، ص6
- ↑ صادقی تهرانی، ج20، ص167
- ↑ مغنیه، ج5، ص346
- ↑ مدرسی، ج8، ص113
- ↑ رضایی اصفهانی، ص135)
- ↑ صادقی تهرانی، ج20، ص167
- ↑ مغنیه، ج5، ص346
- ↑ مدرسی، ج8، ص113
- ↑ طیب، ج9، ص335
- ↑ مکارم، ج1، ص166
- ↑ نک. طوسی، ج7، ص503
- ↑ نک. طبرسی، ج7، ص279
- ↑ نک. فخررازی، ج24، ص479
- ↑ طباطبایی، ج15، ص235
- ↑ طوسی، ج7، ص503
- ↑ طبرسی، ج7، ص279
- ↑ فخررازی، ج24، ص479
- ↑ طباطبایی، ج15، ص235
- ↑ طباطبایی، ج16، ص248
- ↑ مکارم، ج6، ص170
- ↑ ابن عاشور، ج8، ص96
- ↑ قرشی، 1377: ج3، ص408
- ↑ الف و لام استغراق حقیقی، الف و لامی است که بر تمام افراد یک ماهیت دلالت میکند و میتوان به جای آن از واژه «کلّ» استفاده کرد.
- ↑ الف و لام حقیقت، الف و لامی است که بر نفس حقیقت و ماهیت چیزی دلالت میکند و نه بر کمیت افراد آن و نمیتوان به جای آن از واژه «کلّ» استفاده نمود.
- ↑ صادقی تهرانی، ج16، ص90
- ↑ طیب، ج9، ص137
- ↑ سیوطی، ج1، ص631
- ↑ نک.طوسی، ج7، ص245
- ↑ فخرالدین رازی، ج22، ص140
- ↑ فراء، ج2، ص201
- ↑ زمخشری، ج 3، ص115
- ↑ طباطبایی، ج14، ص280
- ↑ صادقی تهرانی، ج19، ص293
- ↑ مصطفوی، ج5، ص152
- ↑ سید رضی، ص229
- ↑ نک.طوسی، ج7، ص245
- ↑ نک.طبرسی، ج7، ص74
- ↑ زمخشری، ج 3، ص115
- ↑ فخرالدین رازی، ج22، ص140
- ↑ فیض، ج3، ص339
- ↑ صادقی تهرانی، ج19، ص293
- ↑ حسینی همدانی، ج11، ص43
- ↑ Jones and Lambourne (2003):20-30
- ↑ Norman, K .Glendenning. (2007
- ↑ University of California, San Diego (UCSD),"chapter01"
- ↑ Michael A, Seeds. Dana E, Backman.(2009):1-41