فتح مکه از منظر قرآن و علم: تفاوت میان نسخهها
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==معانی واژگان== | ==معانی واژگان== | ||
*نصر: | *نصر: | ||
به معنی یاری و کمک <ref>راغب | به معنی یاری و کمک <ref>راغب ،808</ref> <ref>قرشی 7/72</ref> | ||
یاری مظلوم در برابر دشمن و مخالف<ref>ابن منظور، جلد5صفحه | یاری مظلوم در برابر دشمن و مخالف<ref>ابن منظور، جلد5صفحه 210؛مصطفوی</ref> <ref>جلد12 صفحه 141</ref> | ||
*فتح: | *فتح: | ||
گشودن، باز كردن. که بر دو نوع است: نقیض اغلاق و بسته، <ref>ابن منظور، 2/ 537</ref> ، به معنی | گشودن، باز كردن. که بر دو نوع است: نقیض اغلاق و بسته، <ref>ابن منظور، 2/ 537</ref> ، به معنی | ||
گاه محسوس است وبا چشم دیده می شود، مانند باز کردن قفل و در و ... و گاه معنوى که نیاز به بصیرت دارد، مانند گشایش غم و اندوه در امور دنیوی یا اخروی <ref>راغب/621</ref> <ref>قرشی5/145</ref> | گاه محسوس است وبا چشم دیده می شود، مانند باز کردن قفل و در و ... و گاه معنوى که نیاز به بصیرت دارد، مانند گشایش غم و اندوه در امور دنیوی یا اخروی <ref>راغب/621</ref> <ref>قرشی5/145</ref> <ref>مصطفوی 9/17</ref> | ||
*رأیتَ : | *رأیتَ : | ||
فعل ماضی، مذکر مخاطب، از ریشه رَأَیَ به معنی ديدن، دانستن، نگاه كردن | فعل ماضی، مذکر مخاطب، از ریشه رَأَیَ به معنی ديدن، دانستن، نگاه كردن <ref>قرشی،3/34</ref> این فعل به معنای نگاه کردن به طور مطلق است به هر وسیله ای که ممکن باشد، یا نگاه با چشم ظاهر است یا با قلبی بصیر <ref>مصطفوی/4/11</ref> | ||
دیدن اگر با چشم منظور باشد یک مفعول ولی اگر به معنای علم و شناخت و معرفت باشد دو مفعول می خواهد . | دیدن اگر با چشم منظور باشد یک مفعول ولی اگر به معنای علم و شناخت و معرفت باشد دو مفعول می خواهد .<ref>ابن منظور 14/291</ref> <ref>راغب ،373</ref> | ||
*فوج: | *فوج: | ||
گروهی از مردم و جمع آن افواج است | گروهی از مردم و جمع آن افواج است <ref>فراهیدی، 6/190</ref> <ref>ابن منظور 2/350</ref> <ref>قرشی،5/207</ref> | ||
جماعتی که با سرعت عبورمیکنند.(راغب، 646 | جماعتی که با سرعت عبورمیکنند.(<ref>راغب، 646</ref> | ||
==بررسی تفسیری== | ==بررسی تفسیری== |
نسخهٔ ۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۲۲
چکیده
«سوره نصر» سوره ای مدنی است. اکثر مفسران این سوره را به دلیل آیه «وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا »در رابطه با فتح مکه واز اخبار غیبی قرآن میدانند، زیرا تا آن زمان مردم فوج فوج به دین اسلام نگرویده بودند. فتح مکه واقعیتی تاریخی و مسلم است که در سال هشتم هجرت به وقوع پیوسته و در سال تحقق آن اختلافی نیست اما در مورد زمان نزول این سوره اختلاف نظر است. اگر این سوره قبل از فتح مکه نازل شده باشد مسلما از اخبار غیبی قرآن است اما اگر بعداز فتح مکه نازل شده باشد دیگر این ادعا قابل قبول نیست. در تهیه این مقاله از منابع لغوی و تفسیری و علوم قرآنی کهن وجدید استفاده شده است.
مقدمه
قرآن معجزه جاویدان وسند حقانیت رسول خدا(ص) است. سیوطی در تعریف اعجاز چنین بیان میکند:«امر خارق العاده مقرون بالتحدی مصون عن المعارضة»، امری خارق عادت همراه با تحدی و مبارز طلبی ومصون از معارضه و آن حسی یا عقلی است [۱] اعجاز قرآن دارای ابعاد مختلفی است، مثل: اعجاز ادبی،اعجاز تشریعی، اعجاز در عدم اختلاف و.. که در هر عصری،یکی از جلوههای آن آشکارشده و روزبهروز بر حقانیت آن افزوده میشود .یکی از آن ابعاد،اعجاز تاریخی قرآن است که در آثار دانشمندان مسلمان بیشتر با عنوان«اخبار غیبی»یاد شده است، این اخبار با وسایل عادی عصر نزول قرآن قابل دسترسی نبوده و برای دریافت آن، راهی جز وحی و نبوت نیست.
روایت :«عن ابو عبد اللّه علیه السلام:ان العزیز الجبار أنزل علیکم کتابه و هو الصادق البار،فیه خبر من قبلکم و خبر من بعدکم و خبر السماء و الارض و لوأتاکم من یخبرکم عن ذلک لتعجّبتم»[۲]
ترجمه:«خدای عزیز جبار کتابی برای شما نازل کرده، در حالی که راستگو و نیکو است. در آن اخبار پیشینیان و آیندگان و اخبار آسمان و زمین است و اگر کسی از آن به شما خبر دهد،تعجب میکنید».
این اخبار شامل حوادث گذشته، و آینده است:
1.اخبار از حوادث گذشته:
- بیان سرگذشت و رویدادهای تاریخی امتهای گذشته وانبیای سلف (باحفظ قداست مقام انبیاء واولیای خدا).
- اگرچه سرگذشت آنان کم و بیش درتورات آمده، ولی کاملا تحریف شده وافسانه وار است.
- اخبار از اقوام گذشته مثل قوم سبأ، یوسف، عاد، ثمود، نوح.
به عنوان نمونه درباره ی سرگذشت نوح(ع) وحادثه طوفان چنین آمده است:
2.اخبار از حوادث آینده که شامل:
الف)اخباری که در عصر نزول تحقق یافتند.
ب) اخباری که هنوز محقق نشدهاند.
قرآن از پیشامدهایی که در آینده ی دور یا نزدیک واقع می شد، بویژه حوادث قریب الوقوع خبر میداد، مانند خبرهای غیبی قرآن در رابطه با دسیسهها وتوطئههای منافقان وهمدستان آنان، مشرکان ویهودیان و پرده برداشتن و رسوا سازی آنان مانند:
و نیز خبر از غلبه ی روم بر فارس پس از اندی سال « وهم من بعد غلبهم سیغلون فی بضع سنین» این جنگ میان ایران ودولت بیزانس از سال 603م تا 622م (سال هجرت پیامبر به مدینه) ادامه داشت. ابتدا برتری با خسرو پرویز بود، اما سوره ی روم، که در مکه نازل شده، خبر از تغییر وضع جنگ داد وپس از چند سال نوبت برتری بیزانس رسید و این برتری تا پایان سلطنت خسرو پرویز (سال 228م) ادامه داشت. این امر موجب خشنودی مسلمانان شد.[۳]
این پیشگویی در باره پیروزی اسلام بر تمام ادیان دیگر است. این آیه شریفه هنگامی نازل گردید که اسلام هنوز در جزیره العرب رواج کامل پیدا نکرده بود که این آیه از پیروزی جهانی اسلام و از برتری و غلبه آن بر تمام ادیان و ملل خبر داد که بخش عظیمی از آن تحقق یافت و تحقق کامل آن با ظهور مهدی و مصلح جهان خواهد بود. [۴]
یکی از موارد اعجاز غیبی قرآن «سوره نصر» است. [۵]
«نصر» به معني كمك و ياري است. به مناسبت اینکه کلمه نصر در اولین آیه این سوره به کار رفته این سوره را نصر نامیده اند البته نامهای دیگری نیزاین سوره دارد مانند: اذا جاء ، تودیع . این سوره از ياري و نصرت خداوند كه به زودي شامل حال مسلمانان می شود خبر می دهد. سوره نصر، بنا به مشهور در مدينه نازل گرديده و«مدني » است ودر مصحف شریف سوره 110 قرآن است.
دانشمندان تفسير در «تاريخ نزول»سوره نصر و «شأن نزول» آن و اينكه منظور از كلمه«فتح» در اين سوره چيست اختلاف نظر دارند. مشهورترين نظريه در اين باره اين است كه اين سوره مربوط به«فتح مكه» ميباشد كه پيش از وقوع آن، در اين سوره پيش بيني و پيشگويي شده است.
در این تحقیق، ابتدا معانی وازگان و سپس آراء مفسران بررسی میشود.
معانی واژگان
- نصر:
یاری مظلوم در برابر دشمن و مخالف[۸] [۹]
- فتح:
گشودن، باز كردن. که بر دو نوع است: نقیض اغلاق و بسته، [۱۰] ، به معنی گاه محسوس است وبا چشم دیده می شود، مانند باز کردن قفل و در و ... و گاه معنوى که نیاز به بصیرت دارد، مانند گشایش غم و اندوه در امور دنیوی یا اخروی [۱۱] [۱۲] [۱۳]
- رأیتَ :
فعل ماضی، مذکر مخاطب، از ریشه رَأَیَ به معنی ديدن، دانستن، نگاه كردن [۱۴] این فعل به معنای نگاه کردن به طور مطلق است به هر وسیله ای که ممکن باشد، یا نگاه با چشم ظاهر است یا با قلبی بصیر [۱۵]
دیدن اگر با چشم منظور باشد یک مفعول ولی اگر به معنای علم و شناخت و معرفت باشد دو مفعول می خواهد .[۱۶] [۱۷]
- فوج:
گروهی از مردم و جمع آن افواج است [۱۸] [۱۹] [۲۰]
جماعتی که با سرعت عبورمیکنند.([۲۱]
بررسی تفسیری
إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ "اذا" دلالت بر وقوع حتمى شرط در آینده و رسيدن نصر و فتح در زمان و شرائط خاص را دارد."به طوری که با رسیدن نصرت الهی، پیروزی بر دشمن قطعی است. (رفسنجانی،20/609)"
فعل «جاءَ» و «رَأَيْتَ» كه در آيه بعد است بحسب ظاهر ماضى هستند، ولى معناى آنها بوسيله كلمه (إِذا) به مضارع تبديل شده و بیانگر استمرار است.
«نصر» به معنی کمک و یاری برای به دست آوردن مطلوب است و منظور از «نصر» غلبه بر قریش یا بر تمام عرب است. (فخر رازی،32/336)
وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً: ظاهرا خطاب به پیامبر اکرم (ص) است.اما احتمال دارد خطاب «رأیت» عام باشد برای هر مؤمنی.(نک؛ آلوسی، 15 / 493 به نقل از عصام الدین )
خداوند به پیامبر بشارت دادکه فتح مکه را درک خواهد کرد و استقبال قبایل عرب را از اسلام، به چشم خود خواهد دید .(رفسنجانی ، 20 /610)
در مورد «رأیت» اگر رؤیت بصری مورد نظر باشد ،« الناس» مفعول و «یدخلون» جمله حاليه براى الناس است. اگر رأيت بهمعناى «علمت، عرفت، ابصرت» باشد، «يدخلون»، مفعول دوم برای «رأیت» است.(زمخشری،4/811 ؛آلوسی،15 /493 ؛ابن عاشور،30/519)
و دِينِ اللَّهِ منظور اسلام است. إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ (آل عمران/3/19)
نصب« أَفْواجاً» بنابر، حال، از ضمير يَدْخُلُونَ است. ( آلوسی، 15/493)
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا:
جواب شرط اذا است و فاء هم رابط برای جواب شرط است.
"در این آيه سه دستور مهم به پيغمبر اكرم(ص) (و طبعا به همه مؤمنان) میدهد كه در حقيقت شكرانهاى براى اين پيروزى بزرگ، و واكنش مناسبى در برابر اين نصرت الهى است، دستور به: تسبيح، حمد، استغفار (مکارم شیرازی، 27/400)"
آزاد سازی مکه برای مسلمانان به منزله فتح کامل سنگرهای دشمن بود. (رفسنجانی، 20 /609)
فتح مكه باعث شد رسول خدا (ص) از گرفتاريهايى كه در از بين بردن باطل و قطع ريشه فساد داشت فراغتى حاصل كند، دستورش داد كه از اين به بعد كه فراغتت بيشتر است، به ياد جلال خدا- كه تسبيح او است- و جمالش- كه حمد او است و نقص و حاجت خودش، كه استغفار است- بپردازد، و معناى استغفار در مثل رسول خدا (ص) كه آمرزيده هست، درخواست ادامه مغفرت است، چون احتياج به مغفرت از نظر بقاء عينا مثل احتياج به حدوث مغفرت است. و اين استغفار از ناحيه آن جناب تكميل شكرگزارى است. ( طباطبایی،20/377)
مکارم شیرازی دستور استغفار را براى همه امت می داند و دلیل آن را این چنین بیان می کند:
"در طول اين مبارزه طولانى كه سالهاى زيادى به طول انجاميد (حدود بيست سال) و مسلمانان روزهاى بسيار سخت و دردناكى را طى كردند، گاهى آن چنان حوادث پيچيده میشد كه جانها به لب میرسيد، و در افكار بعضى گمانهاى بدى در مورد وعدههاى الهى پيدا مىشد،اكنون كه پيروزى فرا رسيده مىفهمند كه همه آن گمانها و بيتابيها غلط بوده، و بايد در مقام" استغفار" برآيند." (مکارم شیرازی، 27 /400)
فرمان خداوند به تسبیح، حمد و استغفار، زمینه ساز توفیق یافتن انسان برای توبه به درگاه اوست. (رفسنجانی،20/613)
مخاطب در فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ گرچه پیامبر اکرم (ص) است ولی سیاق سوره بر تمام انسانها منطبق است در این موارد آن حضرت به عنوان رسول و نیز فردی از افراد بشر ، مورد خطاب است.( رفسنجانی، 20/ 611)
..إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً": اين جمله علت است براى مساله استغفار، و در عين حال تشويق و تاكيد هم هست.
چرا که و قتى خداوند توبه شما را میپذيرد، شما نيز حتى المقدور توبه تقصيركاران را پس از پيروزى بپذيريد. (طباطبایی، 20 /377؛ مکارم شیرازی، 27/400)
شکستن توبه، مانع پذیرش توبه مجدد نیست وتوّاب بر مبالغه دلالت دارد. مبالغه در توبه پذیری، یا به این معنا است که هر چه توبه تکرار شود، توبه پذیری هم تکرار خواهد شد و یا این که گناه هرچه بزرگ باشد خداوند توبه از آن را خواهد پذیرفت. ( رفسنجانی،20 /613)
مقاتل گويد: چون اين سوره نازل شد پيغمبر (ص) بر اصحابش خواند و آنها خوشحال شده و بهم بشارت دادند، و عباس عموى پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله شنيد گريه كرد، پس پيغمبر (ص) فرمود اى عمو چرا گريه ميكنى، گفت اى رسول خدا (ص) گمان مي كنم كه به اين سوره خبر رحلت شما را داده است.
فرمود، آرى همانطور است كه شما میگويى، پس دو سال بعد از آن زنده ماند و كسى آن حضرت را در آن دو سال خندان و خوشحال نديد..
ابن مسعود گفته: كه چون اين سوره نازل شد رسول خدا «ص» بسيار ميگفت: «سبحانك الهم اغفر لى انك انت التواب الرحيم». ام سلمه گفته: رسول خدا «ص» نمیايستاد، نمینشست. نمی رفت، نمیآمد مگر آنكه مي گفت: «سبحان اللَّه و بحمده استغفر اللَّه و اتوب اليه. (طبرسی،10 /845)
تاریخ مختصری از فتح مکه
بعد از پيمان و صلح حديبيه مشركان مكه دست به پيمانشكنى زدند، و آن صلح نامه را ناديده گرفتند، و بعضى از هم پيمانان پيغمبر (ص) را تحت فشار قرار دادند، هم پيمانهاى رسول اللَّه (ص) به آن حضرت شكايت كردند رسول اللَّه( ص) تصميم گرفت هم پيمانان خود را يارى كند..
از سوى ديگر تمام شرایط براى برچيدن اين كانون بتپرستى و شرك و نفاق كه در مكه به وجود آمده بود فراهم مىشد، و اين كارى بود كه میبايست به هر حال انجام گيرد، لذا پيامبر (ص) به فرمان خدا آماده حركت به سوى مكه شد..
پيغمبر اكرم( ص)جانشينى از خود بر مدينه گمارد و روز دهم ماه رمضان سال هشتم هجرى به سوى مكه حركت كرد. پيغمبر اكرم (ص) با صفوف لشگريان اسلام حركت كرد تا به نقطه" ذى طوى" رسيد، همان نقطه مرتفعى كه از آنجا خانههاى مكه نمايان است، پيامبر (ص) به ياد روزى افتاد كه به اجبار از مكه مخفيانه بيرون آمد، ولى مىبيند امروز با اين عظمت وارد مكه میشود، لذا پيشانى مبارک را به فراز جهاز شتر گذاشت و سجده شكر بجا آورد.سپس پيغمبر اكرم (ص) در" حجون" (يكى از محلات مرتفع مكه كه قبر خديجه در آن است) فرود آمد و غسل كرد، و با لباس رزم و اسلحه بر مركب نشست، در حالى كه سوره" فتح" را قرائت میفرمود وارد مسجد الحرام شد و تكبير گفت، سپاه اسلام نيز همه تكبير گفتند، به گونهاى كه صدايشان همه دشت و كوه را پر كرد.سپس از شتر خود فرود آمد، و براى نابودى بتها نزديك خانه كعبه آمد، بتها را يكى پس از ديگرى سرنگون میكرد و میفرمود: جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً:" حق آمد و باطل زايل شد و باطل زايل شدنى است و.....سپس مكه بدون خونريزى فتح شد و جاذبه اين عفو و رحمت اسلامى كه هرگز انتظار آن را نداشتند چنان در دلها اثر كرد كه مردم گروه گروه آمدند و مسلمان شدند و صداى اين فتح عظيم در تمام جزاير عربستان پيچيد و آوازه اسلام همه جا را فرا گرفت. و موقعيت اسلام و مسلمين از هر جهت تثبيت شد.(مکارم شیرازی،27 /409 )
زمان نزول سوره نصر از دیدگاه مفسران
سوره مورد بحث از مژدههايى است كه خداى تعالى به پيامبر داده، واز خبرهاى غيبى قرآن كريم است. مفسرين راجع به آخرين سوره نازل شده و زمان نزول آن اختلاف دارند. از این رو در رابطه با زمان نزول سوره نصر دو گونه نظر است:
قبل از فتح مکه
1. وعده ای است از جانب خدا به پیامبرش به نصر و فتح قبل از وقوع امر و از حسن و مجاهد نقل می کند که وعده داد خدا به پیامبرش نصر و فتح او را بر کفار قریش ( طوسی، 10/425)
2.«نصر الله» یعنی یاری خداوند( برای نابودی دشمنان پیامبر )، «الفتح» اشاره به فتح مکه دارد (الجلالین1/606، زمخشری 4/811؛ طبرسی،10/844؛ فخر رازی،32/339؛ ابن کثیر ،4/945؛ بیضاوی ،5/344 ؛قمی مشهدی،14/478، آلوسی ،15/492؛ ابن عاشور،30 /519)
فتح مکه در رمضان سال هشتم بود و وفات پیامبر درربیع الاول سال دهم (الجلالین1/606)
ابن عاشور(30 /518) گوید :«مسلمانان قبل از نزول اذا جاء نصر الله والفتح و... خیبر را فتح کرده بودند از این رو، فتح مذکور در این آیه فتح مکه است و «ال» در «الفتح » ال عهد است که در آیات دیگر به آن اشاره شده بود از جمله :
3.خبر از امرى است كه هنوز رخ نداده و به زودى رخ میدهد، و آن امر يارى و فتح است. به طوری که پس از آن كوششها و شكستها و پيروزيها در سال هشتم مكه، فتح و سرآغاز ديگر فتوحات گرديد. (طالقانی/4/ 288)
4.منظور از" نصر" و" فتح"- جنس نصرت و فتح نيست، تا آيه شريفه با تمامى مواقفى كه خداى تعالى پيامبرش را يارى نموده و بر دشمنان پيروز كرده منطبق شود، مثلا با ايمان آوردن انصار و اهل يمن هم منطبق گردد، چون با آيه" وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً" نمىسازد، زيرا اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه قبل از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج نبوده است.(طباطبایی،20/ 377)
5.فتح" در اينجا به صورت مطلق گفته شده، و بدون شك منظور از آن فتح مكه است كه چنين بازتاب گستردهاى داشت. فتح مكه را بايد مرحله تثبيت اسلام، و استقرار آن در جزيرة العرب، و سپس در جهان دانست، به راستى فتح مكه، فصل نوينى در تاريخ اسلام گشود، چرا كه مركز اصلى شرك متلاشى شد، بتها از ميان رفت، اميد بتپرستان به ياس و نوميدى مبدل گشت، و موانعى كه بر سر راه ايمان مردم به اسلام وجود داشت، برچيده شد. (مکارم شیرازی، 7/399)
6.سوره برائت پس از فتح مکه در سال نهم هجرت و سوره مائده در سال دهم هجرت ( سال حجه الوداع) نازل شده است. علاوه برآن سوره مائده مشتمل بر یک سری احکام است که پایان جنگ و استقرار اسلام را می رساند. به ویژه آیه اکمال که از پایان کار رسالت خبر می دهد و با آخرین آیه در آخرین سوره تناسب دارد پس آخرین سوره کامل، سوره نصر است که در عام الفتح نازل شده است.(علوم قرآنی، معرفت، 66)
بیان روایات
در روایا ت منقول از اهل بیت علیهم السلام آمده است که آخرین سوره سوره نصر است در این سوره به ظاهر بشارت به پیروزی مطلق شریعت داده شده که پایه های آن محکم و استوار گشته و گروه گروه مردم آن را پذیرفته اند.
1-في عيون الاخبار باسناد الى الحسين بن خالد قال: قال الرضا عليه السلام سمعت أبى يحدث عن أبيه عليهما السلام: ان أول سورة نزلت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» و آخر سورة نزلت «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ»»
2- في أصول الكافي عدة من أصحابنا عن أحمد بن سهل بن زياد عن منصور بن العباس عن محمد بن العباس بن السري عن عمه على بن السري عن أبى عبد الله عليه السلام قال: أول ما نزل على رسول الله صلى الله عليه و آله« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» و آخره «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ»( عروسی حویزی،5/690 )
3- عبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر از قتادة نقل می کنند که:
بعد از نزول إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ حدود 2 سال پیامبر زندگی کردندو نیز نقل شده که نزول این سوره بعد از جنگ خیبر بوده است. و غزوه خیبر حدود سال 7 هجرت در اواخر محرم رخ داده است.(نک، آلوسی، 15/491)
4-پيش از حادثه فتح مكه خداى متعال در سوره نصر چنين مي فرمايد «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً» چون يارى خدا دررسيد و فتح و پيروزى نصيب شما شد و ديدى كه مردم دسته دسته وارد دين اسلام ميشوند به ستايش پروردگارت مشغول شو و از او مغفرت بخواه كه او همواره توبه مردم را میپذيرد.
و نيز پيش از اين سوره در مدتها قبل خدا وعده داده: لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ «بزودى وارد مسجد الحرام ميشويد و اگر خدا بخواهد با كمال راحتى سر میتراشيد و ناخن كوتاه میكنيد و خوفى و ترسى در خود راه نميدهيد.».
پس از شنيدن اين وعده مدتها مردم و در انديشه فرارسيدن فتح مكه بودند.( الارشاد شیخ مفید،ترجمه ساعدى خراسانى، فصل32/117)
بعد از فتح مکه
1.على بن ابراهيم در تفسيرش در معناى سوره اذا جاء نصر اللَّه و الفتح گويد: اين سوره در سال حجه الوداع در منى به پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نازل شد.( قمی 2/ 447)
2.ترمذي در مسندش و بيهقي از حديث موسى بن عبيدة و عبد اللّه بن دينار و صدقة بن بشار از ابن عمر نقل می کنند که این سوره در ایام تشریق در منی در حجه الوداع نازل شده است. به طوری که از زمان نزول سوره تا وفات پیامبر 3ماه و اندی فاصله بوده است. در میان این راویان موسی بن عبیده روایتش معتبر نیست. (نک، آلوسی، 15/491 )
3. بزاز و بیهقی، در دلایل النبوه از ابن عمر روایت کرده ا ند که این سوره در وسط ایام تشریق (یازدهم تا سیزدهم ذی الحجه) بر پیغمبر نازل شد پس آن حضرت دانست که وقت وداع رسیده و حج آخر وی است. امر فرمود شترش را آوردند وبر آن رحل نهادند پس بپا خاست و خطبه خواند .(ترجمه الاتقان، سیوطی، نوع دوم،ص 82، شناخت آیات سفری و حضری؛ الخصال،شیخ صدوق ،ترجمه مدرس گیلانی، 2/90)
4. سوره در باز گشت از جنگ حنین نازل شد و پس از آن حضرت بیش از 2 سال نزیست سعید بن محمد مؤذن به اسناد از ابن عباس روایت می کند که موقعی که پیامبر از غزوه حنین بازمی گشت سوره نصر نازل شد.(واحدی نیشا بوری، اسباب النزول، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو،248)
5. بيهقى به اسناد خود از ابن عباس نقل كرده كه گفت: «چون إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... نازل شد، رسول خدا (ص) فاطمه (ع) را نزد خود خواند و باو گفت:- نفس من آواى مرگ را به من مي رساند. پس فاطمه گريست و پس از آن خنديد. و گفت: رسول خدا (ص) بمن خبر داد كه آواى مرگ به او ميرسد. پس گريستم و پس از آن گفت: بردبار باش، تو نخستين فردى از خاندانم ميباشى كه به من مي رسد. ( طالقانی،4/289 )[۲۲]
6.سوره نصر بعد از فتح مكه نازل شده است و لزومى ندارد كه حتما سال هشتم نازل شده باشد. زيرا بعد از فتح مكه زمينه براى گسترش اسلام فراهم شد و مردم فوج فوج از عربستان و خارج آن به حضرت وارد مىشدند و ايمان مىآوردند. و چه بسا «سوره نصر »سال دهم بعد از «سوره توبه» نازل شده باشد. كه مىفرمايد: وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً و سيوطى هم نقل مىكند كه سوره نصر در حجة الوداع در سال دهم نازل شده است و برداشت صحيح اين است كه آخرين سوره كه به صورت كامل نازل شده سوره نصر در سال دهم است.( پژوهشی در علوم قرآن، حبیب الله احمدی ،51)
جدول زیرخلاصه مطالبی است که بیان گردید:
سوره نصر | آراء مفسران | روایات |
---|---|---|
قبل از فتح مکه | 1-وعدهای قبل از وقوع امر به نصر و فتح است از جانب خدا به پیامبرش ( طوسی، 10 /425 )
2- مسلمانان خیبر را فتح کرده بودند قبل از نزول اذا جاء نصر الله والفتح... وفتح مذکور در این آیه فتح مکه است.(ابن عاشور،30/517 ) 3-«الفتح» اشاره به فتح مکه دارد (الجلالین،1/606 ، زمخشری، 4/811؛فخر رازی،32/339 ؛ ابن کثیر ،4/945 ؛ بیضاوی ،5/344 ؛قمی مشهدی ،14/478 ؛آلوسی ،15/492 ؛ ابن عاشور،30 /519) 4- «ال» در «الفتح » ال عهد است که در آیات دیگر به آن اشاره شده است.(ابن عاشور،30 /518) 5-فتح مکه در رمضان سال هشتم بود.(الجلالین1/606،طالقانی،4/288، مکارم شیرازی، 7/399) 6- خبر از امرى است كه هنوز رخ نداده و به زودى رخ مىدهد.(طالقانی،4/ 288) 7- اسلام آوردن انصار و اهل يمن و ساير مسلمانان كه قبل از فتح مكه مسلمان شدند فوج فوج نبوده است.(طباطبایی،20/ 377) 8- آخرین سوره کامل، سوره نصر است که در عام الفتح نازل شده است.( معرفت ، 66) |
1- عبد بن حميد و ابن جرير و ابن المنذر از قتادة نقل میکنند که:
بعد از نزول إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ حدود 2 سال پیامبر زندگی کردندو نیز نقل شده که نزول این سوره بعد از جنگ خیبر در حدود سال هفتم و در اواخر محرم بوده است.( نک، آلوسی ، 15/491) 2- في عيون الاخبار باسناد الى الحسين بن خالد قال: قال الرضا عليه السلام: ان أول سورة نزلت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» و آخر سورة نزلت «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ»» 3-في أصول الكافي عن أبى عبد الله عليه السلام قال: أول ما نزل على رسول الله صلى الله عليه و آله« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» و آخره «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ» ( عروسی حویزی،5/690 ) 4- مسلم از ابن عباس نقل میکند که آخرین سوره نازل شده سوره « اذا جاء نصر الله والفتح ..» می باشد . ( نک ؛رامیار ، 565 به نقل از سیوطی ؛ زرکشی ،1/268 ) |
سوره نصر | آراء مفسران | روایات |
---|---|---|
بعد از فتح مکه | 1- على بن ابراهيم در تفسيرش در معناى سوره اذا جاء نصر اللَّه و الفتح گويداين سوره در سال حجه الوداع در منى به پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نازل شد.( قمی 2/ 447)
2-ترمذي در مسندش و بيهقي از حديث موسى بن عبيدة و عبد اللّه بن دينار و صدقة بن بشار از ابن عمر نقل می کنند که این سوره در ایام تشریق در منی در حجه الوداع نازل شده است. به طوری که از زمان نزول سوره تا وفات پیامبر 3ماه و اندی فاصله بوده است . در میان این راویان موسی بن عبیده روایتش معتبر نیست.(نک، آلوسی، 15/491 ) 3- بيهقى به اسناد خود از ابن عباس نقل كرده كه گفت: «چون إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... نازل شد، رسول خدا (ص) فاطمه (ع) را نزد خود خواند و باو گفت:- نفس من آواى مرگ را به من ميرساند. پس فاطمه گريست و پس از آن خنديد. و گفت: رسول خدا (ص) به من خبر داد كه آواى مرگ به او ميرسد. پس گريستم و پس از آن گفت: بردبار باش، تو نخستين فردى از خاندانم مي باشى كه به من مي رسد. ( طالقانی،4/289) 4-«اذا »در معنای «قد» است یعنی « قد جاء نصر لله»زیرا نزول این سوره بعد از فتح مکه است. (قرطبی،21/230) 5-سوره نصر بعداز فتح مكه نازل شده است و لزومى ندارد كه حتما سال هشتم نازل شده باشد. زيرا بعد از فتح مكه زمينه براى گسترش اسلام فراهم شد.( پژوهشی در علوم قرآن ، حبیب الله احمدی/51) |
1- بزاز و بیهقی ، در دلایل النبوه از ابن عمر روایت کردهاند که این سوره در وسط ایام تشریق بر پیغمبر نازل شد پس آن حضرت دانست که وقت وداع رسیده امر فرمود شترش را آوردند وبر آن رحل نهادند پس بپا خاست و خطبه خواند .(ترجمه الاتقان، سیوطی، نوع دوم،ص 82، شناخت آیات سفری و حضری؛ الخصال،شیخ صدوق،ترجمه مدرس گیلانی، 2/90 )
|
سوره نصر در کتب علوم قرآنی
در مورد زمان نزول «سوره نصر» میان دانشمندان علوم قرآنی اختلاف نظر است ولی در مورد مدنی بودن این سوره ادعای اتفاق شده است .( رامیار ،610)
اکثریت علماء معتقدند که « سوره نصر» آخرین سوره نازل شده قرآن است.( رامیار /594 ) و دلیلشان روایات اهل بیت (ع) است:
1-في أصول الكافي عدة من أصحابنا عن أحمد بن سهل بن زياد عن منصور بن العباس عن محمد بن العباس بن السري عن عمه على بن السري عن أبى عبد الله عليه السلام قال: أول ما نزل على رسول الله صلى الله عليه و آله بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ و آخره «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ»».
2-در عيون به سند خود از حسين بن خالد از حضرت رضا (ع) روايت آورده كه گفت: من از پدرم شنيدم كه از پدرش (ع) حديث كرد كه: اولين سورهاى كه از قرآن نازل شد سوره" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ" بود، و آخرين سورهاى كه نازل شد سوره" إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ" بود. ( عروسی حویزی ، 5/690 )
3- مسلم از ابن عباس نقل می کند که آخرین سوره نازل شده سوره « اذا جاء نصر الله والفتح ..» می باشد . ( نک ؛رامیار ، 565 به نقل از سیوطی ؛ زرکشی ، 1/268)
ترتیب نزول سور مدنی در کتب علوم قرآنی
• ترتیب نزول سور مدنی از نظر زرکشی( 1/251 )
بقره | انفال | ال عمران | احزاب | ممتحنه | نساء | زلزال |
---|---|---|---|---|---|---|
حدید | محمد(ص) | رعد | الرحمن | انسان | طلاق | بینه |
حشر | نصر | نور | حج | منافقون | مجادله | حجرات |
تحریم | صف | جمعه | تغابن | فتح | توبه | مائده |
• ترتیب سور مدنی طبق روایت ابن عباس و تکمیل آن مطابق روایت جابربن زید، با تصحیح از روی نسخه های متعدد قابل اعتماد، عبارتند از: (معرفت،1/170 )
اسم سوره | ترتیب نزول | ترتیب موجود |
---|---|---|
بقره | 87 | 2 |
انفال | 88 | 8 |
آل عمران | 89 | 3 |
احزاب | 90 | 33 |
ممتحنه | 91 | 60 |
نساء | 92 | 4 |
زلزال | 93 | 99 |
حدید | 94 | 57 |
محمد(ص) | 95 | 47 |
رعد | 96 | 13 |
الرحمن | 97 | 55 |
انسان | 98 | 76 |
طلاق | 99 | 65 |
بینه | 100 | 98 |
حشر | 101 | 59 |
نصر | 102 | 110 |
نور | 103 | 24 |
حج | 104 | 22 |
منافقون | 105 | 63 |
مجادله | 106 | 58 |
حجرات | 107 | 49 |
تحریم | 108 | 66 |
جمعه | 109 | 62 |
تغابن | 110 | 64 |
صف | 111 | 61 |
فتح | 112 | 48 |
مائده | 113 | 5 |
توبه | 114 | 9 |
- "ترتیب این سور از نظر ابن ندیم و ابراهیم بن عمر بقاعی ،وابوالقاسم عمر و نولدکه چنین است :
حشر 101سوره ،نصر102 سوره ، فتح ،112 سوره. ( حجتی،399)
نکته قابل توجه این است که:
علامه طبرسی و دیگر بزرگان متذکر می شوند که رعایت ترتیب سوره ها ، مبدأ نزول هر سوره است. برای مثال در آغاز بعثت 5 آیه اول علق نازل شد و بعد از چند سال بقیه سوره نازل گشت ولی باز هم سوره علق اولین سوره نازل شده محسوب می شود ( معرفت، علوم قرآنی، 78)
- سوره فتح، 49 آیه، 560 کلمه،2438 حرف، در نزول سوره 111 که در برگشتن از حدیبیه نازل شده ومدنی است.
سوره حشر، 24 آیه، 445 کلمه، 1913 حرف ، در نزول سوره 101 و مدنی است.
سوره نصر، التودیع 3 آیه، 19 کلمه، 78 حرف، گفته اند آخرین سوره 114 بود که در حجهالوداع به منی نازل شد. " ( حجتی،پزوهشی د رتاریخ قران کریم /150 )
حجتی در جای دیگر در مقایسه ترتیب سوره های قرآن با ترتیب نزول آن آورده است:
سوره فتح در مصف کنونی، 48 سوره ودر ترتیب نزول 111ومدنی است، این سوره هنگام مراجعت از حدیبیه ، درراه نازل شده است.
سوره حشر در مصح کنونی 59 سوره ودر ترتیب نزول 100 سوره ومدنی است. سوره نصر در مصحف 110 سوره و در ترتیب نزول مبتنی بر روایت ابو حمزه ثمالی 101 سوره قرآن است. این سوره در منی و پس از حجه الوداع نازل شد به عنوان سوره مدنی محسوب می گردد و نیز آخرین سوره کاملی است که نازل شده است. ( همان /406و409 )
- ترتیب نزول این سور به نقل از "از ابوحمزه ثمالی به وسائطی از ابن عباس:
حشر 100، نصر 101، فتح 111 "( حجتی،401 )
مقایسه مصاحف
ونیز در مقایسه میان مصاحف سوره نصر در مصحف حاضر 110 سوره قرار گرفته ودر مصف ابن مسعود 107 ودر مصحف ابی 112 سوره است. ( التمهید، معرفت،1/330 )
به نظر می رسد ترتیب نزولی که برای سور مورد نظر ذکر شده است کمکی به تحقیق نمی کند و نمی تواند اثبات نماید که سوره نصر قبل از فتح مکه ویا بعد از فتح مکه نازل شده است.
در ادامه سوره هایی که با «اذا » آغاز شده اند بررسی می شود.
نگاهی به سوره هایی که با «اذا» شرط آغاز شده است
اشاره به قیا مت است که هنوز اتفاق نیفتاده است ( طباطبایی،19/115)
در آن هنگام كه طومار خورشيد درهم پيچيده شود.دراین سوره به هشت نشانه از حوادث هولناك پايان اين جهان، و آغاز رستاخيز اشاره میکند .( مکارم شیرازی،26 /170)
آغاز اين سوره نیز بیانگرقسمتى از حوادث وحشتانگيز در آستانه رستاخيز است که سرتاسر اين جهان را فرا مىگيرد. در ادامه سوره آمده است :
خطاب به انسان است برای تنبه به اینکه چنین روز سختی در انتظار اوست.
آغاز اين سوره نيز اشاره به حوادث عظيم و عجيب پايان جهان اشاره دارد.
در ادامه این سوره آمده است :
اين سوره نیز همراه است با بيان بعضى از حوادث هولانگيز و وحشتناك پايان اين جهان و شروع رستاخيز.
بیان سوره هایی که با «اذا »آغاز شده حکایت از از اخباری در باره قیامت و حوادث هولناک آن دارد که هنوز اتفاق نیفتاده است. در ضمن خطابی که متوجه شخص پیامبر باشد در این سور دیده نمیشود.
اما در سوره طلاق اذا شرط بعد از خطاب به نبی آمده است :
- يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ........
ترجمه : «اى پيامبر چون زنان را طلاق گوييد در [زمانبندى] عده آنان طلاقشان گوييد و حساب آن عده را نگه داريد.........»
در این آیه روى سخن را به پيامبر اسلام(ص) به عنوان پيشواى بزرگ مسلمانان كرده سپس يك حكم عمومى را با صيغه جمع بيان مىكند.( مکارم شیرازی ،24/220 )
در آغاز سوره نخست خطاب را متوجه رسول خدا (ص) مىكند، چون او است كه به سوى امت فرستاده شده و پيشواى امت است، پس مىشود مطالب مربوط به همه امت را به شخص او خطاب كرد، و اين گونه خطابها در استعمال شايع است.( طباطبایی ،19/312 ) در سوره« نصر» هم خطاب مستقیم به پیامبر با فعل« رأیت»وجود دارد که در ادامه بیشتر توضیح داده میشود.
خطاب به پیامبر درقرآن
يكي از شيوههاي قرآن در بيان مطالب خود اين است كه پيش از بيان مطلب، مخاطب خود را ندا ميدهد و از او نام ميبرد. معلوم است كه اين روش از نظر رواني تأثير زيادي در مخاطب دارد و او را به انديشيدن و تفكّر در محتواي خطاب و مطلب ارائه شده، وادار ميسازد..
اين موضوع در علوم تربيتي و روانشناسي روشن شده كه وقتي متكلم نام مخاطب را به صورت خطاب و ندا بيان كند، توجّه مخاطَب يا شنونده به سخنِ گوينده جلب ميشود. وقتي به هنگام خطابه و سخنراني كسي را منادا قرار دهيم، با تمام حواس به سخن گوينده توجّه كرده و پيام او را دريافت ميكند.
قرآن كريم كه در بر گيرنده احكام و دستورات كاملترين دين الهي است، شيوه بيان بسياري از احكام و حِكَم در آن به صورت خطاب است.( اسماعيل نسّاجي زواره،مقاله نداها و خطابهاي الهي در قرآن)
در قرآن خطابات گوناگونی نسبت به پیامبر اکرم(ص) دیده میشود. از جمله: خطاب یا ایها الرسول، یل ایها النبی، یا ایها المزمل، یا ایها المدثر و نیز گاهی پیامبر(ص) با صیغههای مختلف افعال مورد خطاب واقع شدهاند.
از جمله صیغه امر:
سؤالی در اینجا مطرح است که آیا در این آیات فقط خود پیامبر(ص) مخاطب است یا امت هم مورد خطاب هستند؟
در این آیات توجه به یک موضوع عمومی یعنی نماز است و لذا نمی تواند اختصاص به شخص پیامبر داشته باشدواگر خطاب به رسول خدا (ص)شده است از باب این است که نخستين مخاطب قرآن و ابلاغ كننده آيات بر مردم (در همه جا) پيامبر(ص) است ودر حقیقت مخاطب قرآن هر کسی است که در هر زمان و مکانی به مطالعه آیات آن نشسته است.
آیه دیگری نیز است که این مطلب را روشن تر می کند:
مخاطب این آیه شخص پیامبر(ص) است اما این تکلیف در مورد ایشان موضوعیت ندارد زیرا مطابق نقل تاریخی پیامبر سالها قبل از بعثت پدر و مادر خود را از دست داده بود و در اینجا حکم احترام به پدر و مادر به عنوان یک قاعده کلی بیان شده است. از این روبه نظر می رسد بسيارى از خطابهاى قرآن به پيامبر(ص) اختصاص به شخص ایشان ندارد و شامل امت ایشان هم میشود،چه مردم زمان پيامبر(ص) و چه آيندگان.
از نمونههای دیگرخطاب به پیامبر(ص) استفاده قرآن از فعل «رأی» است .صيغه هاى مختلف فعل «رأي»(ديدن)در قرآن زیاد به کار رفته است . در این قسمت به تعدادی از این آیات اشاره میشود:
در این آیه به پيامبر ص مىگويد: هنگامى كه مخالفان لجوج و بىمنطق را مشاهده كنى كه آيات خدا را استهزاء مىكنند، از آنها روى بگردان تا از اين كار صرف نظر كرده به سخنان ديگر بپردازند..
گرچه در اين جمله روى سخن به پيغمبر (ص) است ولى مسلما اين حكم اختصاصى به او ندارد و تمام مؤمنان را شامل مىشود، فلسفه اين حكم نيز روشن است زيرا اگر مسلمانان در مجالس آنها شركت مىكردند، آنها براى انتقام گرفتن و ناراحت ساختن ايشان به سخنان باطل و نارواى خود ادامه مىدادند، اما هنگامى كه با بىاعتنايى از كنار آنها بگذرند طبعا سكوت خواهند كرد و به مسائل ديگر خواهند پرداخت، زيرا تمام هدف آنها ناراحت ساختن پيامبر ص و مسلمين بود.(مکارم شیرازی ،5/ 289 )
اين خطابى كه در آيه شريفه است، خطاب به نبى اكرم (ص) است، و ليكن در حقيقت مقصود، ديگرانند، زيرا انبيا (ع) نه تنها از گناهان بلكه حتى از فراموشى احكام خداوندى هم مبرا هستند. ( طباطبایی ،7/140 )
نظير اين بحث در گفتگوهاى روزانه ما و در ادبيات زبانهاى مختلف ديده مىشود كه انسان روى سخن را به كسى مىكند اما هدفش اين است كه ديگران بشنوند، مطابق ضرب المثل معروف عرب كه مىگويد:
( مکارم شیرازی،5/290 )" اياك اعنى و اسمعى يا جاره".
اگر آنها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و انكار و انواع مخالفتها زدند نه به خاطر آن بوده كه منطق تو ضعيف و دلائل تو غير قانع كننده و در آئينت جاى شك و ترديد است بلكه به خاطر اين است كه آنها پيرو فرمان عقل و منطق نيستند، معبود آنها هواى نفسشان است، آيا انتظار دارى چنين كسانى تو را پذيرا شوند، يا بتوانى در آنها نفوذ كنى؟ ( مکارم شیرازی،15 /100 )
هنگامى كه سوره محكم و استوارى نازل مىگردد كه در آن نامى از جنگ و جهاد است، منافقان بيماردل را مىبينى كه همچون كسى كه در آستانه مرگ قرار گرفته با نگاهى مات و مبهوت، و چشمانى كه حدقه آنها از كار ايستاده به تو مىنگرند واز شنيدن نام جنگ چنان وحشت و اضطراب سر تا پاى آنها را فرا مىگيرد كه نزديك است قالب تهى كنند.و...( مکارم شیرازی،21/412 )
جملههاى" أرأيت" به گفته بسيارى از مفسران به معنى" اخبرنى" است كه در فارسى" به من بگو" ترجمه می شود، در تقدير چنين است: كيف يكون حاله و مجازاته و عذابه؟ سرنوشت چنين انسانى و مجازات و عذاب او چگونه خواهد بود"؟!( مکارم شیرازی ،پاورقی،27 /166 )
كلمه" رؤيت" هم مىتواند به معناى ديدن با چشم باشد، و هم به معناى معرفت. و خطاب در اين آيه شريفه به رسول خدا (ص) است، بدان جهت كه فردى مخاطب است، نه بدان جهت كه پيامبر(ص) است، در نتيجه خطاب به عموم دنيا خواهد بود. (طباطبایی،20/368)
سؤال :آیافتح ونصری که « سوره نصر» به آن اشاره دارد در زمان حیات پیامبر(ص) محقق شده است یا خیر ؟
بیان شد خطاب خداوند به پیامبر(ص) با صیغه های مختلف فعل «رأی» ( دیدن )زیاد به کار رفته است .
جدول زیر نمونهای از این نوع آیات است و رو شنگر این است که هر جا این فعل به کار رفته است پیامبر(ص) حضور داشته و شاهد بر ماجرا بودهاند.
رَأَيْتَ | وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا۟ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَيْتَ ٱلْمُنَٰفِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا
و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خداوند نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید»، منافقان را میبینی که (از قبول دعوت) ِ تو، اعراض میکنند!
آیه 61 سوره نساء
|
---|---|
رَأَيْتَ | وَإِذَا رَأَيْتَ ٱلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِىٓ ءَايَٰتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُوا۟ فِى حَدِيثٍ غَيْرِهِۦ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيْطَٰنُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ ٱلذِّكْرَىٰ مَعَ ٱلْقَوْمِ ٱلظَّٰلِمِينَ
هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا میکنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یادآمدن با این جمعیّت ستمگر منشین!
آیه 68 سوره انعام
|
رَأَيْتَ | وَيَقُولُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا ٱلْقِتَالُ رَأَيْتَ ٱلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ ٱلْمَغْشِىِّ عَلَيْهِ مِنَ ٱلْمَوْتِ فَأَوْلَىٰ لَهُمْ
کسانی که ایمان آوردهاند میگویند: «چرا سورهای نازل نمیشود (که در آن فرمان جهاد باشد)؟!» امّا هنگامی که سوره واضح و روشنی نازل میگردد که در آن سخنی از جنگ است، منافقان بیماردل را میبینی که همچون کسی که در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه میکنند؛ پس مرگ و نابودی برای آنان سزاوارتر است!
آیه 20 سوره محمد
|
رَأَيْتَ | أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَآءَ ٱلْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَٱلَّذِى يُغْشَىٰ عَلَيْهِ مِنَ ٱلْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ ٱلْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى ٱلْخَيْرِ أُو۟لَٰٓئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا۟ فَأَحْبَطَ ٱللَّهُ أَعْمَٰلَهُمْ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرًا
آنها در همه چیز نسبت به شما بخیلند؛ و هنگامی که (لحظات) ترس (و بحرانی) پیش آید، میبینی آنچنان به تو نگاه میکنند، و چشمهایشان در حدقه میچرخد، که گویی میخواهند قالب تهی کنند! امّا وقتی حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهای تند و خشن خود را با انبوهی از خشم و عصبانیت بر شما میگشایند (و سهم خود را از غنایم مطالبه میکنند!) در حالی که در آن نیز حریص و بخیلند؛ آنها (هرگز) ایمان نیاوردهاند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد؛ و این کار بر خدا آسان است.
آیه 19 سوره احزاب
|
رَأَيْتَ | وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا۟ تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ ٱلْعَدُوُّ فَٱحْذَرْهُمْ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ
هنگامی که آنها را میبینی، جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو میبرد؛ و اگر سخن بگویند، به سخنانشان گوش فرا میدهی؛ اما گویی چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شدهاند! هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود میپندارند؛ آنها دشمنان واقعی تو هستند، پس از آنان بر حذر باش! خداوند آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف میشوند؟!
آیه 4 سوره منافقون
|
رَأَيْتَ | وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا۟ يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ ٱللَّهِ لَوَّوْا۟ رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ
هنگامی که به آنان گفته شود: «بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند!»، سرهای خود را (از روی استهزا و کبر و غرور) تکان میدهند؛ و آنها را میبینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر میورزند!
آیه 5 سوره منافقون
|
رَأَيْتَ | أَرَءَيْتَ ٱلَّذِى يَنْهَىٰ
به من خبر ده آیا کسی که نهی میکند،
آیه 9 سوره علق
|
رَأَيْتَ | أَرَءَيْتَ إِن كَانَ عَلَى ٱلْهُدَىٰٓ
به من خبر ده اگر این بنده به راه هدایت باشد،
آیه 11 سوره علق
|
رَأَيْتَ | أَرَءَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰٓ
به من خبر ده اگر (این طغیانگر) حق را انکار کند و به آن پشت نماید (آیا مستحق مجازات الهی نیست)؟!
آیه 13 سوره علق
|
رَأَيْتَ | بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ أَرَءَيْتَ ٱلَّذِى يُكَذِّبُ بِٱلدِّينِ
آیا کسی که روز جزا را پیوسته انکار میکند دیدی؟
آیه 1 سوره ماعون
|
رَأَيْتَ | أَفَرَءَيْتَ ٱلَّذِى كَفَرَ بِـَٔايَٰتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا
آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت: «اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد»؟!
آیه 77 سوره مریم
|
أَفَرَأَيْتَ | أَطَّلَعَ ٱلْغَيْبَ أَمِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحْمَٰنِ عَهْدًا
آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟!
آیه 78 سوره مریم
|
أَفَرَأَيْتَ | أَفَرَءَيْتَ ٱلَّذِى تَوَلَّىٰ
آیا دیدی آن کس را که (از اسلام -یا انفاق-) روی گردان شد؟!
آیه 33 سوره نجم
|
لًرَأَيْتَ | لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا ٱلْقُرْءَانَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُۥ خَٰشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ ٱللَّهِ وَتِلْكَ ٱلْأَمْثَٰلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، میدیدی که در برابر آن خاشع میشود و از خوف خدا میشکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم میزنیم، شاید در آن بیندیشید!
آیه 21 سوره حشر
|
تَرَى | وَتَرَى ٱلْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِىَ تَمُرُّ مَرَّ ٱلسَّحَابِ صُنْعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِىٓ أَتْقَنَ كُلَّ شَىْءٍ إِنَّهُۥ خَبِيرٌۢ بِمَا تَفْعَلُونَ
کوهها را میبینی، و آنها را ساکن و جامد میپنداری، در حالی که مانند ابر در حرکتند؛ این صنع و آفرینش خداوندی است که همه چیز را متقن آفریده؛ او از کارهایی که شما انجام میدهید مسلّماً آگاه است!
آیه 88 سوره نمل
|
تَرَى | وَمِنْ ءَايَٰتِهِۦٓ أَنَّكَ تَرَى ٱلْأَرْضَ خَٰشِعَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَيْهَا ٱلْمَآءَ ٱهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ ٱلَّذِىٓ أَحْيَاهَا لَمُحْىِ ٱلْمَوْتَىٰٓ إِنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ
و از آیات او این است که زمین را خشک (و بیجان) میبینی، امّا هنگامی که آب (باران) بر آن میفرستیم به جنبش درمیآید و نموّ میکند؛ همان کسی که آن را زنده کرد، مردگان را نیز زنده میکند؛ او بر هر چیز تواناست!
آیه 39 سوره فصلت
|
تَرَى | ٱلَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَٰوَٰتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَىٰ فِى خَلْقِ ٱلرَّحْمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٍ فَٱرْجِعِ ٱلْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِن فُطُورٍ
همان کسی که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید؛ در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضادّ و عیبی نمیبینی! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده میکنی؟!
آیه 3 سوره ملک
|
تَرَى | فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّنۢ بَاقِيَةٍ
آیا کسی از آنها را باقی میبینی؟!
آیه 8 سوره حاقه
|
تَرَى | وَتَرَىٰ كَثِيرًا مِّنْهُمْ يُسَٰرِعُونَ فِى ٱلْإِثْمِ وَٱلْعُدْوَٰنِ وَأَكْلِهِمُ ٱلسُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ
بسیاری از آنان را میبینی که در گناه و تعدّی، و خوردن مال حرام، شتاب میکنند! چه زشت است کاری که انجام میدادند!
آیه 62 سوره مائده
|
تَرَى | وَلَوْ تَرَىٰٓ إِذْ يَتَوَفَّى ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱلْمَلَٰٓئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَٰرَهُمْ وَذُوقُوا۟ عَذَابَ ٱلْحَرِيقِ
و اگر ببینی کافران را هنگامی که فرشتگان (مرگ)، جانشان را میگیرند و بر صورت و پشت آنها میزنند و (میگویند:) بچشید عذاب سوزنده را (، به حال آنان تأسف خواهی خورد)!
آیه 50 سوره انفال
|
أَلَمْ تَرَ | أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ أُوتُوا۟ نَصِيبًا مِّنَ ٱلْكِتَٰبِ يَشْتَرُونَ ٱلضَّلَٰلَةَ وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّوا۟ ٱلسَّبِيلَ
آیا ندیدی کسانی را که بهرهای از کتاب (خدا) به آنها داده شده بود، (به جای اینکه از آن، برای هدایت خود و دیگران استفاده کنند، برای خویش) گمراهی میخرند، و میخواهند شما نیز گمراه شوید؟
آیه 44 سوره نساء
|
أَلَمْ تَرَ | أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱلْفُلْكَ تَجْرِى فِى ٱلْبَحْرِ بِنِعْمَتِ ٱللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ ءَايَٰتِهِۦٓ إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
آیا ندیدی کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت میکنند تا بخشی از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانههایی است برای کسانی که شکیبا و شکرگزارند!
آیه 31 سوره لقمان
|
أَلَمْ تَرَ | أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ يُجَٰدِلُونَ فِىٓ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ أَنَّىٰ يُصْرَفُونَ
آیا ندیدی کسانی را که در آیات خدا مجادله میکنند، چگونه از راه حقّ منحرف می شوند؟!
آیه 69 سوره غافر
|
أَلَمْ تَرَ | أَلَمْ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ نُهُوا۟ عَنِ ٱلنَّجْوَىٰ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا نُهُوا۟ عَنْهُ وَيَتَنَٰجَوْنَ بِٱلْإِثْمِ وَٱلْعُدْوَٰنِ وَمَعْصِيَتِ ٱلرَّسُولِ وَإِذَا جَآءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ ٱللَّهُ وَيَقُولُونَ فِىٓ أَنفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا ٱللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ ٱلْمَصِيرُ
آیا ندیدی کسانی را که از نجوا [= سخنان درگوشی] نهی شدند، سپس به کاری که از آن نهی شده بودند بازمیگردند و برای انجام گناه و تعدّی و نافرمانی رسول خدا به نجوا میپردازند و هنگامی که نزد تو میآیند تو را تحیّتی (و خوشامدی) میگویند که خدا به تو نگفته است، و در دل میگویند: «چرا خداوند ما را بخاطر گفتههایمان عذاب نمیکند؟!» جهنم برای آنان کافی است، وارد آن میشوند، و چه بد فرجامی است!
آیه 8 سوره مجادله
|
با توجه به آیات بررسی شده به این نتیجه میرسیم که فعل «رأیت» در سوره «نصر» نیز از جمله مواردی است که در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) تحقق یافته وایشان به چشم خویش فتح ونصر الهی را در حالی دیدهاند که مردم فوج فوج به دین اسلام داخل میشوند و تاریخ هم گواه بر این مدعاست که نصر ویاری خدا در جریان فتح مکه شامل حال پیامبر گشته و در اثر این فتح بزرگ دشمنان ایشان نابود گشته است.
البته لازم به ذکر است که از آنجایی که قرآن کتابی برای تمام مردم در تمام اعصار و زمانها است جریان فتح مکه میتواند مصداقی برای این سوره باشد زیرا اگر آن را منحصر در «فتح مکه» بدانیم قرآن در حد یک کتاب تاریخی باقی خواهد ماند و این در حالی است که:
«روایات تاریخی نقل شده از سوی شاهدان نزول آیات قرآن، در صورت اعتبار سند فقط میتواند فضای کلی نزول آیات را تبیین کند، اما بیان مصادیق و زمینههایی که آیات در مورد آنها نازل شده است غرض کلی حاکم بر نزول تمام آیات را محدود نمیسازد زیرا اهداف این کتاب آسمانی همگانی است و منحصر به عصر و نسلی نبوده و پس از آن کتاب دیگری نخواهد آمد. از سوی دیگر، آیاتی که دارای اسباب نزول خاص هست هیچ یک از مفسران اسلامی و اندیشمندان مسلمان خاص بودن نزول آیات را منشأ انحصار مدلول آنها ندانسته و عموم لفظ را معیار دانسته وبر اساس آن بر معنای عام استدلال کردهاند.
براساس این اصل است که معارف و دستورات قران کریم برتر از زمان، مکان و محدوده مناسبات و اشخاص هستند.( سعیدی روشن ،آشنایی با علوم قرآن، 211 )»
نتیجه گیری
1- كلمه" اذا" ظرف شرط و خبر از آینده و دلالت بر وقوع حتمى مطلب دارد. فعل «جاءَ» و«رَأَيْتَ»كه در آيه بعد است بحسب ظاهر ماضى هستند، ولى معناى آنها بوسيله كلمه (إِذا) به مضارع تبديل شده و بیانگر استمرار است و اشاره به خبری است که هنوز واقع نشده است .
2-در صورتی که «اذا »در معنای «قد» باشد یعنی « قد جاء نصر لله»، اشاره به مطلبی است که در گذشته به وقوع پیوسته است.
3- اکثر مفسران سوره نصر را در رابطه با فتح مکه دانسته و از اخبار غیبی قرآن می دانند. اگرچه ظاهر آیات دلالتی براین معنا ندارد. ولی گویند «ال» در «الفتح » ال عهد است که در آیات دیگر إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِينا( فتح /48 /1)؛ لقد صدق الله الرؤیا لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً (الفتح/48 / 27) »و...اشاره شده است.از این رو، فتح مذکور در این آیه فتح مکه است.
4-این سوره از سوره های مدنی قرآن است و علماء بر این نظر اتفاق دارند.
5- در مورد زمان نزول سوره نصر میان دانشمندان علوم قرآنی اختلاف نظر است. از جمله:
- نزول این سوره بعد از جنگ خیبر است. یعنی هنوز فتح مکه در سال هشتم اتفاق نیفتاده است.
←از اخبار غیبی است.
- بعد از برگشتن از جنگ حنین این سوره نازل شده است. بعد از نزول این سوره پیامبر حدود2 سال زیست. در این صورت بعد از جریان فتح مکه است.
←از اخبار غیبی نیست.
- در ایام تشریق درحجه الوداع نازل شده است. دراین صورت بعد از فتح مکه ودر سال دهم هجری نازل شده است.
←از اخبار غیبی نیست .
6- از اهل بیت روایتی مبنی بر تعیین سال نزول سوره نصر به دست نیامد وفقط این سوره را آخرین سوره نازل شده معرفی می کند.
7-در ترتیب نزول سور از دیدگاه دانشمندان علوم قرآنی از جمله زرکشی، ابن ندیم ، معرفت و... سوره نصر ( 102 سوره )و قبل از سوره فتح( 111سوره) نازل شده است.
8-بررسی آیات سوره فتح به خوبی بیانگر حوادث قبل از فتح مکه ودر رابطه با صلح حدیبیه است.از این رو بایستی سوره فتح قبل از سوره نصر نازل شده باشد.
9-بنابر روایات، پیامبر اکرم (ص) بعد از نزول سوره نصر ، 2 سال زندگی کردند.
10- خطاب خداوند به پیامبر با صیغه های مختلف فعل «رأی» ( دیدن )زیاد به کار رفته است.
بسيارى از خطابهاى قرآن به پيامبر(ص) اختصاص به شخص ایشان ندارد و شامل امت ایشان هم می شود،چه مردم زمان پيامبر و چه آيندگان ونیز آیات بیانگر این است که هر جا این فعل به کار رفته است خود پیامبر(ص) حضور داشته و شاهد بر ماجرا و اتفاق بوده اند.
پانویس و منابع
- ↑ سیوطی، ترجمه قزوینی، جلد 2 صفحه 367
- ↑ کلینی، جلد 4، صفحه 399
- ↑ معرفت،218
- ↑ خویی ، ترجمه البیان صفحه110
- ↑ طباطبایی، جلد20 صفحه 377
- ↑ راغب ،808
- ↑ قرشی 7/72
- ↑ ابن منظور، جلد5صفحه 210؛مصطفوی
- ↑ جلد12 صفحه 141
- ↑ ابن منظور، 2/ 537
- ↑ راغب/621
- ↑ قرشی5/145
- ↑ مصطفوی 9/17
- ↑ قرشی،3/34
- ↑ مصطفوی/4/11
- ↑ ابن منظور 14/291
- ↑ راغب ،373
- ↑ فراهیدی، 6/190
- ↑ ابن منظور 2/350
- ↑ قرشی،5/207
- ↑ راغب، 646
- ↑ ولی از طريق اماميه اين حديث بصورت ديگر و در هنگام بيمارى رسول خدا (ص) نقل شده: صدوق به اسناد خود از ابن عباس آورده گفت: «فاطمه (ع) به رسول خدا (ص) وارد شد در هنگام بيماريش كه به آن درگذشت. پس آن حضرت فرمود خبر مرگم بمن رسيده. پس فاطمه (ع) گريست. پس از آن رسول خدا (ص) گفت: گريه مكن چه تو پس از من بيش از هفتاد و پنج روز و نصف روز درنگ ندارى مگر آنكه بمن ملحق خواهى شد و بمن ملحق نميشوى مگر آنكه از برهاى بهشت اهداء شوى. پس فاطمه خنديد.( طالقانی ،4/290)
منابع
1.ابن منظور ،لسان العرب ،دار صادر، بیروت ، لبنان ،چاپ هشتم
2. ابن فارس، معجم مقائیس اللغة،دار احیاء التراث العربی ،بیروت ،لبنان، چاپ جدید
3.ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر والتنویر
4. ابو حیان، البحر المحیط،دار الفکر ،بیروت،1420
5.آلوسی،روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم،دار الکتب العلمیه، بیروت 1415
6.ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم،دار الاحیاء التراث العربی، بیروت
7. احمدی، حبیب الله، پژوهشی در علوم قرآن، انتشارات فاطیما ،چاپ دوم 1379-
8. بیضاوی، عبدالله بن عمر،انوار التنزیل و اسرار التأویل، دار الحیاء التراث العربی، بیروت 1418ق-
9.حجتی ، سید محمد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، زمستان 1360
10. خرمشاهی، بهاء الدین، دانشنامه قرآن پژوهی، ناشر گلشن ،چاپ سوم 1389
11. خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القران، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران 1382-
12.درویش، محی الدین، اعراب القران الکریم و بیانه،ناشر کمال الملک، چاپ دوم 1428
13.رامیار، محمود، تاریخ قرآن، انتشارات امیر کبیر،چاپ دوم 136
14.رکنی یزدی، محمد مهدی، آشنایی باعلوم قرآنی، چاپ پنجم،1387، انتشارات سمت و بنیاد پزوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی
15. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، انتشارات ذوی القربی
16. رسولی محلاتی، سید هاشم ، زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین(ص)، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول، بنیاد کلینی
17. زمخشری،محمود، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، مکتب الاعلام الاسلامی، بیروت، لبنان
18.زرکشی، محمد بن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، دار الفکر، بیروت، لبنان
19.سعیدی روشن، آشنایی با علوم قرآن،انتشارات جامعه المصطفی (ص) العالمیه چاپ اول، 1388
20. سیوطی، جلال الدین، تفسیرالجلالین، موسسه النور للمطبوعات، بیروت، 1416
21.. سیوطی جلا ل الدین عبد الرحمن، الاتقان فی علوم القرآن، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول 1363
22. شیخ مفید، الارشاد،ترجمه ساعدی خراسانی، سی دی مشکات
23. شیخ صدوق، الخصال، ترجمه مدرس گیلانی، سی دی مشکات
24. طباطبائی، المیزان، جماعةالمدرسین فی الحوزةالعلمیه، قم
25. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، شرکت سهامی انتشار، تهران 1362
26.طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، دار الاحیاء التراث، بیروت
27. طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، موسسه هدی 1417
28. عروسی حویزی، نور الثقلین، انتشارات اسماعیلیان، قم 1415ق ع
29. بد الباقی، محمد فواد، المعجم المفهرس لالفاظ القران الکریم
30. فراهیدی، خلیل احمد،العین، انتشارات اسوه، چاپ دوم 1425
31. فخر رازی، التفسیر الکبیر، مفاتیح الغیب، دار احیاء التراث العربی، بیروت 1420
32. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، دار الکتب الاسلامیه
33. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، دار الکتاب، قم 1367 چاپ چهارم
34. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، انتشارات ناصر خسرو ، تهران 1364ش
35.قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا،کنز الدقائق و بحر الغرائب،انتشارات وزارت ارشاد اسلامی تهران 1368 ش
36.کلینی، ابی جعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی،اصول کافی، انتشارات علمیه اسلامیه
37. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، قم، پاساژ قدس، انتشارات ذوی القربی، چاپ دهم، زمستان 1388 -
38. معرفت،محمد هادی، التمهیدفی علوم القرآن، قم مؤسسه فرهنگی تمهید 1428 ق –
39. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران 1360 ش
40. مکارم شیرازی، نمونه، دار الکتب الاسلامیه، تهران ،1382
41. مؤدب،سید رضا، اعجاز قرآن، مرکز بین المللی ترجمه والنشر المصطفی(ص)،چاپ دوم 1390 ش
42. معارف، مجید، مباحثی در تاریخ و علوم قرآن،انتشارات نبأ، چاپ اول1383
43. واحدی نیشا بوری، اسباب النزول، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو،تهران، 1383
44. هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم، بوستان کتاب،چاپ سوم 1386
مقالات:
45.نساجی زواره، اسماعیل، نداها و خطابهاي الهي در قرآن، درسهايي از مكتب اسلام، شماره 497
46. جعفری اسمر، اعجاز تاریخی قرآن، اخبار به غیب، مجله رشد، بهار 1388 شماره 24
47. مؤدب، سید رضا، اعجاز تاریخی قرآن، مجله قران و علم، پاییز و زمستان 1389، شماره 7
48. مهدوی راد، محمد علی و احمد نژاد، امیر ، بررسی روایت نزول قرآن بر مبنای ایاک اعنی و اسمعی یا جاره
49. غلامحسینی، لیلا، اخبار غیبی قرآن، مجله بشارت، شماره 78، مرداد و شهریور 1389