مطالعه تطبیقی اصول حاکم بر روابط انسانی از دیدگاه قرآن و اعلامیه حقوق بشر
چکیده
تنظیم آداب درروابط انسانی به منظور فراهم کردن نیازهای اجتماعی انسان، در نیل به تکامل و سعادت انسان¬ها موثر است. هدف از این پژوهش بهره¬مندی از کتاب هدایت الهی و استخراج اصول حاکم بر روابط انسانی است که با نگرشی کل¬نگر و به صورت مبحثی فرارشته¬ای با اعلامیه حقوق بشر مقایسه و به صورت تفسیری اجتماعی مبتنی بر جامعه واحد جهانی ارائه خواهد شد. پژوهش حاضر با نگاه جامع به آیات مربوط به روابط انسانی در قرآن کریم در شش حوزه اعتقادی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی و علمی، مورد بررسی قرار می¬دهد. برای نمونه در این پژوهش اصول متعددی در حوزههای پیش گفته استنباط شد. مانند اصل آزادی عقیده و اختیار، اتحاد در ادیان الهی در روابط اعتقادی، اصل رعایت کرامت انسانی، اخلاق¬مداری، مسئولیت¬پذیری، توجه به عدم خطای راهبردی در روابط اجتماعی، اصل معاشرت با نیکی، تکریم زنان، توازن در حق و تکلیف، داشتن قلمرو خصوصی در روابط خانوادگی، اصل توسعه اقتصادی، مالکیت و عدم تصرف در اموال غیر در روابط اقتصادی، اصل ولایت¬مداری، تقدم صلح بر جنگ، عدالت¬محوری، وفای به عهد در روابط سیاسی و اصل ضرورت همراهی تعلیم و تعلّم با تزکیه، مسئولیت صاحبان علم در روابط علمی. قرآن کریم با ارائه الگو و روش برای تعاملات انسانی در حوزه¬های گوناگون، موید تکفل آموزه¬های الهی برای هدایت بشر است.
واژگان کلیدی
روابط انسانی در قرآن، اصول حاکم بر روابط انسانی، حقوق بشر.
۱. مقدمه
اجتماع و روابط انسانی در یک رابطه دوسویه با کمالات مادی و معنوی و ادراکات انسان در مسیر رشد و تکامل در حال حرکت هستند. اهمیت روابط انسانی به این جهت می-باشد که انسان موجودی اجتماعی است. لذا تنظیم روابط و تعاملات بشری جهت فراهم کردن نیازهای انسانی، اعم از روحی یا جسمی، مورد توجه است. بر همین اساس انسان نیازمند آداب یا ضوابطی برای معاشرت با اطرفیان، اقوام، هم¬کیشان، و حتی غیر هم¬کیشان خود به جهت این تعاملات است. خداوند تبارک و تعالی برای نیل به غایت این تکامل و سعادت ابناء بشر، اصول و قواعدی را برای تعاملات انسانی و اجتماعی طراحی و به واسطه انبیاء الهی (ع) بیان فرموده است. در پژوهش حاضر روابط دوسویه انسانی از کل آیات قرآن کریم را واکاوی نموده و اصول حاکم بر روابط انسانی در حوزه¬های مختلف اعتقادی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی و علمی را ارائه و با اعلامیه حقوق بشر به عنوان طرحی انسانی مقایسه می¬نماییم.
۲. پیشینه پژوهش
با توجه به دو بخشی بودن پژوهش حاضر مبنی بر استخراج روابط انسانی از قرآن کریم و مقایسه آن با اعلامیه حقوق بشر، پژوهش¬هایی با موضوع روابط انسانی در قرآن کریم که ارتباطی کلی یا جزئی با پژوهش حاضر دارند مورد بررسی قرار گرفته شد و به منظور تبیین جایگاه، وجه تمایز و نوآوری پژوهش حاضر معرفی اجمال این آثار صورت پذیرفته است. سابقه توجه به تعاملات اجتماعی انسان¬ها از دیرباز و در واقع با نزول وحی الهی مورد توجه بوده است. در عصر حاضر نیز کتب ارزنده و پژوهش¬های متعددی در ارتباط با روابط انسانی تنظیم و تالیف گردیده است. از پژوهش¬های مورد توجه در این زمینه تألیف عبدالهادی مسعودی با عنوان "روابط اجتماعی از نگاه قرآن" است که به آثار روابط اجتماعی از جمله: برادری بین افراد، عزت و اقتدار در سایه روابط اجتماعی و اتحاد، نشاط روحی و سعادت انسان اشاره نموده¬ است. همچنین ده اصل را به عنوان اصول حاکم بر روابط اجتماعی از جمله: برادری و برابری، به یاد دیگران بودن، هوشیاری، صداقت و وفاداری، رفق و مدارا، ادب، آراستگی، کاستن از نامهربانی و پاکی در ارتباطات بیان نموده¬اند. سپس بخش¬های تالیف خود را با یک دسته¬بندی دوازده¬گانه با عناوین همیاری اجتماعی، همدردی و ایثار، همراهی و مدارا، احسان، حلم و بردباری، عفو و گذشت، خیرخواهی و نصیحت، همنشینی با عالمان و محرومان، همسخنی (اهمیت سخن در زندگی)، پیروی و فرمان¬پذیری از پیامبر و امامان (ع)، ارتباط علمی با افراد شایسته و یادگیری، و در نهایت همسرداری بر اساس مودت و رحمت و اخلاق نیکو را با استناد به آیات کتاب الهی ارائه کرده¬اند (مسعودی ۱۳۹۳).
در بخش¬هایی از تالیف ارزشمند دیگری با عنوان "قرآن و علوم انسانی" به نقش روابط خانوادگی و اجتماعی در بهداشت روان پرداخته شده است. در بخش روابط خانوادگی به ذکر صله ارحام و روابط خویشاوندی در قرآن و همچنین نقش پدر و مادر و انجام وظایف اسلامی نسبت به آنان را بررسی نموده و عوامل بهبود دهنده روابط اجتماعی (رفتار مناسب و صفات مناسب اخلاقی و اجتماعی) به جهت برخورداری از جایگاه مناسب اجتماعی و همچنین نقش این موارد در سلامت روان انسان را بیان می-دارد. در بخش دیگری از این کتاب با ۴۰ عنوان از انواع روابط انسانی با استناد به آیات قرآن، ذیل روابط اجتماعی اشاره شده است که عبارتست از: اتحاد در جامعه، جهاد و هجرت، صلح، سیاست خارجی اسلام، اندیشه رهبری و حاکمیت، عدالت اجتماعی، مسائل مربوط به زنان و مردان و کودکان بی¬سرپرست، فقر و انفاق و صدقه، همنشینان، پیمان¬های اجتماعی، آداب و معاشرت، تقلید کورکورانه، کار و شغل، امنیت و رفاه و. .. است (رضایی اصفهانی ۱۳۹۱). شایان ذکر است که در بیان وجه تمایز پژوهش حاضر با تالیف فوق، باید گفت که پژوهش حاضر بصورت یک پیکره جامع ۱۹۷۰ آیه از قرآن کریم که حاوی روابط انسانی است ارائه نموده و تعداد ۳۲۲۷ نوع رابطه از انواع روابط انسانی با دسته¬بندی در شش حوزه مجزا (که در مقاله دیگری ارائه خواهد شد) دسته¬بندی شده است. در ارتباط با موضوع پژوهش حاضر، مقالات متعددی وجود دارد که هر یک به ابعاد مختلفی از روابط انسانی پرداخته¬اند. پژوهشی با عنوان "روابط انسان در قرآن" (خطیبی ۱۳۸۷) به نحوه تعامل انسان با دیگر موجودات که در فطرت انسان به ودیعه نهاده شده است، پرداخته است و روابط انسان در قرآن را به سه دسته که در ذیل بیان شده است، تقسیم کرده اند: _ رابطه انسان با خودش _ رابطه انسان با خدا _ رابطه انسان با محیط. نویسنده در رابطه انسان با خود به موضوع ارزش خودشناسی و بازگشت هر عمل به خود اشاره نموده است. در رابطه انسان با خداوند به ارتباط تکوینی و تشریعی اشاره نموده است و رابطه انسان با محیط نیز به دو دسته تقسیم شده است، محیط طبیعی و محیط انسانی. در رابطه انسان با محیط طبیعی به مفهوم دنیا پرداخته شده است که به دو گونه مذموم و ممدوح قابل تقسیم است و جهان پیرامون ما به علت این که مخلوق و آیه خداوند است نمیتواند مذموم باشد و آنچه مذموم و قابل نکوهش است نحوه تعامل ما با جهان است. همچنین در رابطه انسان با محیط همه پدیده¬های پیرامون انسان اعم از ارتباط با انسان¬های دیگر یا دیگر موجودات را نام برده¬اند. در نهایت با درج یک نمودار، سه نوع رابطه دسته¬بندی شده و آیات مربوطه را ذکر نموده است.
در مقاله دیگری با عنوان "قرآن و بازتاب تربیتی روابط چهارگانه انسان" (سجادی ۱۳۸۸) روابط چهارگانه انسان و رشد و تربیت در سایه این ارتباط اشاره شده است و خودشکوفایی و رشد اخلاقی در بستر باور به فطرت صورت می¬پذیرد که در دوره پس از رنسانس جایگاه فطرت انسانی نادیده گرفته شد و به خودشکوفایی در پناه علم تجربی پرداخته شد. روابط چهارگانه عبارتست از: _ ارتباط با خدا، در قالب ایمان، پرستش، توکل و استغفار ¬¬_ ارتباط با خود، به معنای خداگونه شدن و در نتیجه تکامل بی نهایت انسان _ ارتباط با جامعه، در این مورد اشاره شده است که خودشناسی حقیقت نوع شناختی است و این مبنای تکامل اجتماعی در قالب عدالت خواهی و پاسخگویی به نیاز نیازمندان و همچنین مشارکت در خیر خواهی و مدد رسانی است که با الگوگیری از خوبان و دوری از بدان تاریخ ارتباط دارد. _ ارتباط با طبیعت، با سه نوع تعامل سود خواهی، اشباع حسن زیبایی دوستی و استفاده از نعمتهای نامحدود در راستای تثبیت عقاید خود تقسیم¬بندی گردیده است. ارتباط واقعی با طبیعت انسان را به خدا می¬رساند و در نهایت پیگیری حکیمانه این تعامل، تعالی همه جانبه انسان و سعادت دو جهان را تامین می¬کند.
در پژوهشی دیگری با عنوان "روابط خانوادگی از منظر تفسیر المیزان" (بروجردی علوی، اشرفی، رزمیان ۱۳۹۳) نحوه تشکیل خانواده، نحوه سرپرستی و مسؤلیت¬های مرتب بر اعضاء و حقوق افراد خانواده نسبت به یکدیگر را در قرآن مورد بررسی قرار داده است و ارتباطات در خانواده به سه دسته زیر تقسیم بندی شده است: _ ارتباط بین زن و شوهر (رفتار و اخلاق همسران نسبت به یکدیگر – تأمین اقتصادی و خوراک و پوشاک – حفظ اسرار همسر و...). _ ارتباط والدین با فرزندان (تأمین نیازهای مادی، معنوی و روحی – رعایت قوانین بهداشتی جسم و محیط زندگی) _ ارتباط فرزندان با والدین (اطاعت - احسان به پدر و مادر – دعا در حق پدر و مادر و...)
پژوهشی نیز با عنوان "همزیستی مسالمت آمیز انسان از دیدگاه قرآن و نظام بین المللی حقوق بشر" (موحدی ساوجی ۱۳۹۳) به مقایسه اجمالی آموزه¬های قرآنی و نظام بین¬المللی حقوق بشر پرداخته است. هدف از نگارش این مقاله، ردی بر ادعای نخستین دعوت به صلح در مغرب زمین بیان شده است و همچنین تبیین مفهوم صلح و همزیستی در اسلام و حتی فراتر از صلح در برابر جنگ، یعنی تعاون و احسان به دیگران است. نویسنده پس از بیان تاریخچه مختصری از زمان تشکیل انجمن حقوق بین¬الملل و تالیف اعلامیه حقوق بشر به مقایسه تطبیقی اصول ذکر شده در این اعلامیه با آیات قرآن می-پردازد. این قیاس مبنی بر توصیه¬های قرآن بر یک همزیستی مسالمت¬آمیز در برابر اصول نگاشته شده در اعلامیه حقوق بشر است. نتیجه این قیاس و تحلیل آیات این است که آنچه در جهان پس از تجربه¬های طولانی جنگ حاصل شده است و گام¬هایی برای همزیستی مسالمت¬آمیز و آزادی بشر و رعایت حقوق انسانی برداشته شده است، قرنها پیش توسط ادیان الهی و به خصوص اسلام به آن سفارش شده است. نویسنده پژوهش، توجه به این اصول و راهنمایی جستن از آموزه¬های اصیل دینی و ارضاء نیازهای معنوی انسان را راهی برای تامین صلح و تسالم در جهان دانسته¬اند.
پژوهش دیگری با عنوان "راههای مسالمتآمیز همزیستی ادیان از دیدگاه قرآن کریم/کینهتوزی و دشمنی نسبت به پیروان ادیان دیگر ممنوع" (فرهنگ سدید ۱۳۹۷) در یک دسته¬بندی ده تایی آیات مربوط به همکیشان و غیر همکیشان ذکر شده است که این دسته¬بندی عبارتست از : -آزادی عقیده و فکر – توجه به اصول مشترک – نفی نژادپرستی – گفت وگوی مسالمت¬آمیز – استقبال از پیشنهاد صلح – پذیرش حقوق اقلیت¬ها – به رسمیت شناختن انبیاء و کتب آسمانی – صلح بین¬الملل – مبارزه با توهمات برتری جویانه ادیان دیگر – تعاون در مسائل بین¬الملل. این پژوهش می¬تواند رهنمای خوبی برای پژوهش حاضر باشد.
مقالات متعدد دیگری که عناوین آن به صورت اجمالی ذکر خواهد شد، همانند پژوهش¬هایی که توضیح مختصری در ارتباط با آنها گذشت، هر یک روابط انسانی را در حوزه خاصی از کتاب الهی مورد پژوهش قرار داده و تعاملات انسانی را در همان حوزه خاص مانند خانوادگی، سیاسی و یا اقتصادی و غیره مورد بحث و بررسی قرار داده¬اند. از جمله این مقالات: "اصول سیاست خارجی در قرآن" (سجادی ۱۳۸۰)، "راهکارهای قرآن برای رونق اقتصادی" (عبداللهی عابد و قبادی ۱۳۹۳)، "مرزها و اصول روابط خانواده در قرآن" (سقای بی ریا ۱۳۷۱)، "تاثیر قرآن بر روابط اجتماعی در اندیشه مفسران" (نجفی ۱۳۹۶)، " اصل همزیستی مسالمت¬آمیز با غیرمسلمانان در اسلام" (امینی۱۳۹۰)، و نمونه-های متعدد دیگر که هر یک منحصرا به بعد خاصی از روابط انسانی پرداخته¬اند.
در بیان وجه تمایز پژوهش حاضر با تمامی پژوهش¬هایی که ذکر گردید، باید گفت که در پژوهش پیش رو برآنیم تا انواع روابط انسانی در حوزه¬های مختلف اعتقادی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی و علمی را از کل آیات قرآن استخراج نموده و امکان ارائه الگویی از قرآن در ابعاد مختلف روابط دوسویه انسانی در قیاس با اعلامیه جهانی حقوق بشر فراهم نماییم. جامعیت در استخراج آیات مربوط به روابط دوسویه انسانی از ابتداء تا انتهای قرآن کریم و عدم انتخاب گزینشی آیات در جهت بررسی صرف یک حوزه از روابط انسانی از نکات مورد توجه و مهم¬ترین وجوه تمایز پژوهش حاضر است. همچنین در پژوهش پیش¬رو دسته¬بندی جدیدی با رویکرد تمایز میان اصل و فرع، با عنوان اصول حاکم بر روابط انسانی در حوزه¬های ارائه شده است.
۳.روش پژوهش
پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی صورت پذیرفته است. در این پژوهش استخراج روابط انسانی از تمامی آیات قرآن کریم با استفاده از ترجمه لغوی و تفاسیر مختلفی چون تفسیر شریف المیزان، تفسیر فی ظلال القرآن، تفسیر نمونه و. .. در قالب پیکره¬ای با ۱۹۷۰ آیه حاوی روابط انسانی و ۳۲۲۷ نوع رابطه از انواع روابط انسانی و دسته بندی در شش حوزه اعتقادی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی و علمی مورد واکاوی قرار گرفت و اصول حاکم بر روابط انسانی مستخرج از این روابط با اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد قیاس قرار گرفت.
3.1. سوال پژوهش
۱- اصول حاکم بر روابط انسانی در قرآن کدام است؟ ۲- شباهت و تفاوت¬ها در اصول حاکم بر روابط انسانی از منظر قرآن کریم با اعلامیه حقوق بشر کدام است؟
3.2. داده های پژوهش
داده¬های پژوهش حاضر شامل یک پیکره جامع، با ۱۹۷۰ آیه حاوی روابط انسانی از قرآن کریم است و تعداد ۳۲۲۷ نوع رابطه از انواع روابط انسانی در شش حوزه اعتقادی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی و علمی (که در مقاله دیگری ارائه خواهد شد) دسته¬بندی شده است. تعداد کل روابط انسانی مستخرج از آیات قرآن کریم در حوزه اعتقادی ۱۳۲۴، در حوزه اجتماعی ۱۷۷۵، در حوزه خانوادگی ۲۵۰، در حوزه اقتصادی ۱۵۶، در حوزه سیاسی ۱۵۴ و در حوزه علمی ۱۰۶ رابطه است. اصول حاکم بر روابط انسانی با استفاده از این پیکره استخراج شده است. اصول مستخرج از روابط ذکر شده و اعلامیه جهانی حقوق بشر از منابع این پژوهش خواهند بود.
3.3. روش جمع آوری داده ها
در پژوهش حاضر برای جمع¬آوری داده¬ها، در گام نخست استقصاء کامل آیات قرآن از ابتداء سوره حمد تا انتهای سوره ناس با بهره¬مندی از ترجمه¬هایی با روش¬های متفاوت، مانند ترجمه لغوی، ترجمه معنایی و محتوایی و همچنین با مراجعه به تفاسیر، تمامی آیاتی که در آن روابط دوسویه انسانی وجود داشت، در جدولی جایگذاری و سپس نمونه¬هایی از اصول حاکم بر روابط انسانی استخراج گردید. موارد مستخرج از قرآن کریم با مفاد اعلامیه حقوق بشر مورد مقایسه قرار گرفت.
4. یافته ها و بحث و بررسی
4.1. اصول حاکم بر روابط اعتقادی
رابطه حوزه اعتقادی بر سایر روابط اعم از اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی و علمی به صورت نسبت عموم و خصوص مطلق است. به این جهت که کلیه نکات مستخرج از روابط انسانی که ذیل حوزه¬های مختلف به آن پرداخته می¬شود، به جهت استنباط از آیات کتاب الهی، در واقع زیر مجموعه¬ای از روابط اعتقادی محسوب می-گردد. زیرا اثر عقیده بر عمل هویدا میشود.
4.1.1. اصل آزادی عقیده و اختیار
در طرح الهی، نبی مکرم (ص) که مسئولیت ابلاغ دین را برعهده داشتند، به وسیله انذار و بشارت مردم را آگاه می¬نمودند، آنچه از آیات متعدد انذار و بشارت (المائده :۱۹؛ هود: ۲؛ الحجر :۸۹؛ الحج: ۴۹؛ الفرقان:۵۶؛ الشعراء: ۱۱۵؛ فاطر: ۲۴؛ یس :۱۱؛ القمر :۳۶؛ نوح:۲؛النازعات:۴۵) قابل استنباط است، حق انتخاب افراد و آزادی عقیده و اختیار آنان در امر دین است. چرا که در نظر گرفتن تشویق و تنبیه برای راهیابی بعنوان محرک¬های انسانی، نشانه عدم وجود جبر می¬باشد. پذیرش سرپرستی طاغوت توسط کافران نشانگر آزادی علنی آیین و عقیده است (البقره : ۲۵۶ و ۲۵۷؛ الانعام:۳۵؛الانسان:۳). علامه طباطبایی(ره) در تفسیر "لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ" دو احتمال در نظر گرفته¬اند، اولین احتمال خبرى بودن جمله و نفی اکراه در دین است و حکم مستخرج از آن این است که، اجبار و اکراه بر دين و اعتقاد جايز نيست. و احتمال دوم انشایی بودن جمله و بیان یک حقیقت تکوینی است و نهی از عمل اجبار و اکراه در دین است، چرا که اعتقاد و ایمان قلبی به محصول کسب معارف علمی است و در اعتقادات و ادراکات و امور قلبی اکراه و اجبار راه ندارد (طباطبایی، ۱۳۹۰: ۲/ ۵۲۴). احترام به اراده و قدرت تفکر و حق انتخاب و آزادی عقیده انسان در این اصل هویداست چرا که گزینش هدایت و ضلالت و مسئولیت ناشی از این انتخاب نیز بر عهده انسان است. در ماده ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر بر آزادی بیان و عقیده و حق جستجو و دریافت و انتشار اطلاعات و همچنین آزادی اندیشه، وجدان و دین، آزادی دگراندیشی، آزادی علنی آیین و عقیده و همچنین تغییر مذهب اشاره شده است، همه موارد ذیل اصل آزادی عقیده و اختیار که در طرح الهی به صورت مطلق ذکر شده است، قرار می¬گیرد.
4.1.2. اصل اتحاد در ادیان الهی (با محوریت انسانیت)
در طرح الهی روابط گسترده بین انسان¬ها در همه ادیان و کتب آسمانی به رسمیت شناخته شده است و همه انبیاء در طول مسیر حرکت خود مکمل و موید یکدیگر بوده¬اند¬¬¬ (البقره/۲۸۵).
با عنایت به این مطلب که ادیان الهی جملگی از یک مبدأ و منبع سرچشمه گرفته-اند، منطقی است که اشتراکاتی در عقاید، احکام و یا اخلاق در آنها یافت شود. موضوع دعوت همه انبیاء الهی اتحاد برای ایجاد جامعه جهانی با هدف مشترک توحید بوده است (فصلت :۱۴). چنانچه در قرآن به دعوت عده¬ای از فرستادگان الهی اشاره شده است: دعوت مردم توسط حضرت ابراهیم (ع) ( البقره:۲۵۸؛ العنکبوت:۱۶)، حضرت نوح (ع)(نوح:۳؛هود:۲۶ و ۲۵)، حضرت هود (ع)(هود:۵۰؛الاحقاف :۲۱)، حضرت صالح (ع)(هود :۶۱؛ النمل :۴۵)، حضرت شعیب (ع)(هود :۸۴؛ العنکبوت:۳۶)، حضرت موسی (ع)(طه ۴۹ و ۵۰) و حضرت عیسی (ع)(مریم :۳۰؛ الزخرف :۶۴). همگی با بیانی به مقتضای فضای جامعه و با هدف مشترک، به توحید و ایمان به خداوند متعال دعوت می-نماید (البقره /۱۳۶؛ رضایی اصفهانی،۱۳۹۲: ۲۷۳). این خانواده عظیم که بر پایه عقیده واحد بنا شده است و در آن رنگ و نژاد و نسب ملاک نیست، تنها یک عامل را در گسست از خانواده اسلام مؤثر می¬داند و آن عدم اتصال به عقیده و انحراف از آن است، که در این صورت حتی در یک گروه و نژاد و یا نسب مشترک نیز رابطه و پیوند نزدیکی گسسته می¬شود (سید قطب، ۱۴۲۵: ۱/ ۱۱۳). و راهکار پیشنهادی در طرح الهی برای رفع اختلافات و نزاعات بین ادیان الهی، ترغیب به اتحاد بر اساس مشترکات دینی است (البقره :۱۳۹؛ آل عمران:۵۱ و ۶۴؛ عنکبوت :۴۶). با توجه به سیر حیات بشر از جهل و عناد به سوی تعقل و تحمل، و با بهره¬مندی از ابزار زبان و ذهن در سایه رشد عقلانی و ارتقاء تفکر، به واسطه توسعه فناوری شبکه ارتباطی بین انسان¬ها به عنوان یک جامعه جهانی، تقارب و تعامل هر چه بیشتر ادیان امکان¬ پذیر خواهد بود، چرا که به واسطه محاوره و مراوده اندیشه¬¬ ورزان و رفع ابهامات و دفع اتهامات، سیمای حقیقت رخ نموده و چه بسا دستاوردی فراتر از اتحاد در ادیان، بلکه به دین واحد و مشترک جهانی دست یابیم (رشاد :۱۳۸۶).
در ماده ۲ اعلامیه حقوق بشر که به حقوق برابر و عدم تمایز همه افراد از هر رنگ و نژاد و جنسیت و زبان و مذهب و عقاید سیاسی را بیان نموده و همچنین ماده ۲۸ به محق بودن اشخاص، در برخورداری از نظم اجتماعی و بین المللی اشاره شده است که در طرح الهی نفی نژاد¬پرستی وتقارب و تعامل هر چه بیشتر ادیان بر اساس مشترکات دینی در سایه اصل اتحاد ادیان الهی با محوریت انسانیت قابل دستیابی خواهد بود.
4.2. اصول حاکم بر روابط اجتماعی
در طرح الهی هدف از بیان روابط بین انسان¬ها، نظام بخشیدن و تحقق تربیت افراد بشر در شوون مختلف است که هدف آن تضمین سعادت دنیا و آخرت افراد بشر است (طباطبایی،۱۳۹۰: ۲/۵۸۸).
4.2.1. اصل رعایت کرامت انسانی (در سایه تساوی)
در طرح الهی کرامت انسانی به عنوان سر لوحه تعالیم اسلام مطرح شده است (الاسراء /۷۰). تا جایی که کشتن یک انسان بی¬گناه به مثابه قتل همه انسان¬ها و نجات یک انسان (از مرگ یا انحراف) به مثابه نجات همه انسان¬ها ذکر شده است (المائده :۳۲؛ قرائتی ۱۳۸۳). لذا در طرح الهی به جهت مبارزه با برتری جویی افراد و رد انحصارطلبی کسانی که خود را ویژه و شایسته¬تر از دیگران معرفی می¬کردند و برای خود امتیازاتی قائل بودند، درخواست ارائه برهان می¬نماید که مصداقی از عدالت اجتماعی است (البقره :۱۱۱ و۱۳۵و ۱۴۰ و ۲۵۸؛ آل عمران :۷۳؛ المائده :۱۸). با عنایت به یگانگی در هدف ادیان الهی که به واسطه انبیاء الهی به مردم انتقال یافته است، نمی¬توان دین را مختص گروه و یا نژاد خاصی دانست. اعتقاد و عقیده متعلق به کسی است که ایمان دارد و نمی¬تواند متعلق به قرابت خونی و نژادی و محصور در گروه یا نژاد خاصی باشد (البقره :۱۳۵). لذا هر انسانی که در رعایت عقیده و ایمان استوارتر باشد، از هر گروه و نژادی شایستگی وراثت عقیده را دارد. بدون اینکه میان خداوند تعالی و هیچ یک از انسان¬ها قرابت و نسبتی وجود داشته باشد. موید این گفتار آیات متعددی است که به تفکر برتری جویانه و برگزیدگی یهود و نصاری به واسطه انحراف از عقیده، خط بطلان می¬کشد. در تبیین مسئله با استناد به آیه "إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً "(البقره :۱۲۴) که پس از مژده پیشوایی قوم به حضرت ابراهیم (ع)، در پاسخ سوال ایشان در ارتباط با پیشوایی ذریه و فرزندشان "قالَ: وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي؟" پاسخ ردی به ایشان فرمود: "قالَ: لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ" که حاوی این پیام مهم به همه انسان¬هاست که در جهان بینی اسلامی، امامت و پیشوایی مردم، امری موروثی نبوده و نژاد و نسب در آن مؤثر نیست، بلکه عامل مؤثر در دریافت امانت الهی، استحقاق افراد بر اساس پیوند دین و عقیده و عمل است. و این همان مبارزه با برتری جویی بر اساس نژاد و نسب و قرابت خونی است. و حاصل سخن اینکه در طرح الهی همه روابط و پیوندها در سایه تساوی و عدم برتری انسانها بر اساس عقیده و عمل بنا شده است و هرگونه ضوابط و روابطی که متکی به عقیده و عمل نباشد، به رسمیت نمی-شناسد (سید قطب، ۱۴۲۵: ۱/ ۱۱۲-۱۱۳). برای تحقق امر کرامت و حفظ حرمت، روابط بین انسان¬ها بر اساس عدالت بنا شده است و علاوه بر آن به نیکی با یکدیگر تشویق و ترغیب نموده است و ظلمی در آن پذیرفته نیست (النحل :۹۰). نکته قابل تأمل در این طرح برای حفظ حرمت انسان¬ها و اجرای عدالت، در نظر گرفتن تکلیفی برابر با توان هر فرد است (و نه تساوی مطلق بین افراد) (البقره :۲۳۳ و ۲۸۶). در ماده ۱ اعلامیه حقوق بشر مبنی بر اینکه تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق برابرند، و همچنین ماده ۷ که عدم تبعیض و تساوی همه افراد در برابر قانون را مد نظر قرار داده است، جملگی موارد ذیل اصل کرامت انسانی در سایه تساوی، با در نظر گرفتن تمامی جزئیات قرار می¬گیرند. نکته حائز اهمیت در قرآن، عدم موروثی بودن پیشوایی و عدم تاثیر نژاد و نسب در این امر است. استحاق و شایستگی افراد برای پیشوایی جامعه مد نظر طرح الهی است که ماده و بند مشخصی از بیانیه حقوق بشر به این مهم نپرداخته است.
4.2.2. اصل اخلاق مداری (اخلاق محوری)
زیبایی¬های اخلاقی توصیه شده در طرح الهی نباید در پس احکام و قوانین نادیده انگاشته شود. خداوند برای اینکه انسان¬ها در مرتبه الفاظ ذهنی و انتزاعی باقی نمانند، الگوهایی برای غنای بیشتر و بالا بردن کیفیت زندگی معرفی می¬نماید که اخلاق و هنجار و ناهنجار و خوبی و بدی به عنوان شخصیتی که ظهور و عینیت یافته است به نمایش گذارد "وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا" (الانسان:۸) منظور از" حب طعام" اشتياق و اشتهاى زياد به خاطر شدت احتياج به طعام است، مؤيد معنای این آيه را می-توان آیه شريفه" لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ" هرگز به خير و خوبى نمىرسيد مگر وقتى كه از آنچه دوست مىداريد انفاق كنيد (آل عمران :۹۲؛ طباطبایی، ۱۳۹۰: ۲۰/ ۲۰۳).
در طرح الهی روابط بین انسان¬ها را نمی¬توان با خشونت و ستیز سامان داد. "وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ" (الشوری :۳۷). علامه (ره) در تفسیر این آیه بیان نمودند که خداوند تعالی بعد از اشارهاى اجمالى به احكامى كه درباره تحريم گناهان كبيره و فواحش تشريع فرمودند در ادامه" وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ" را متذکرشدندکه به فضيلت عفو و گذشت در هنگام خشم و غضب اشاره شده و از بارزترين صفات در مؤمنين است (طباطبایی، ۱۳۹۰: ۱۸/ ۹۲). همچنین آیه "خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ" (الاعراف :۱۹۹) در مورد بخشش و چشم پوشی می¬باشد که به عنوان سیره حسنه و رفتار ملایمی است که پیامبر (ص) را بدان امر می¬کند که نتیجه این سیره و ملاطفت، توجه و گرایش دل¬ها و نفوس به سوی حضرتش باشد. آنچه مسلم است، اغماض و چشم پوشی از بدي¬هايى است كه مربوط به شخص حضرت بوده، و نه مواردى كه حق ديگران با اسائه به ايشان تضييع گردد (طباطبایی،۱۳۹۰: ۸/ ۴۹۷).
در ماده ۵ اعلامیه حقوق بشر به عدم شکنجه و آزار و مجازاتی که منجر به تنزل مقام انسانی گردد، اشاره شده است. وقتی اخلاق نادیده انگاشته شود و امیال ناصواب مدیریت نگردد، عواطف و احساسات کنترل نشده و هوس¬ها در صحنه زندگی میدان داری می¬کنند، و در نتیجه با افزایش چشم¬گیر خرد و دانش در قرن بیستم، ده¬ها میلیون انسان با جنگ و اسلحه و. .. کشته می¬شوند.
بخشش به معنای بخشودگی و بخشندگی
بخشش به معنای بخشودگی
در طرح الهی برای اصلاح در روابط انسانی با وجود جواز انتقام، تشویق انسان¬ها بر چشم پوشی از خطای دیگران و گذشت از عقوبت خطا یا گناه افراد شده است." وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ. .." (الشوری /۴۰) در این آیه خداوند تبارک و تعالی پس از بیان حکم مظلوم در بازپس گرفتن حق خود در مقابل ظالم به همان میزانی که به او ظلم شده است، او را به فضیلت برتری از جمله عفو و گذشت و اصلاح دعوت نموده و وعده اجرش می¬دهد (طباطبایی،۱۳۹۰: ۱۸/ ۹۵). ازجمله" فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ" (الحجر :۸۵) خداوند تبارک و تعالی به رسول رحمت (ص) دستور صفح به معناى گذشت و بخشش با ترك مؤاخذه و عتاب را فرمودند. در واقع در معنای واژه صفح علاوه بر عفو، معنای روی خوش نشان دادن یا پس از عفو به روی خود نیاوردن در رویارویی با خطاکار نهفته است (طباطبایی،۱۳۹۰: ۱۲/ ۲۸۰). همچنانكه امام رضا عليه السلام صفح جميل را به عفو بدون مؤاخذه تفسير نمودهاند (قرائتی ۱۳۸۳). "فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ" (البقره :۱۰۹) در اين آیه خداوند تعالی به مسلمانان دستور مىدهد كه در برابر تلاش¬هاى انحرافى یهود به جهت باز گرداندن از ایمان به کفر، شما آنان را عفو و صفح نمایيد، تا فرمان الهی برسد. این امر الهی در شرایط فشار شدید دشمن بر مسلمانان به عنوان راهکاری برای سازندگی در خویشتن و همچنین جامعه اسلامی بوده است (مکارم شیرازی،۱۳۷۶: ۱/ ۳۹۹).
در جمله" قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا" (الجاثیه :۱۴) خداوند تعالی به رسول خود امر فرمود که به مومنانی که در صدد دفاع از حق برمی¬خیزند، بگو رفتار و گفتار دشمنان را ناديده گرفته و عفو کنند. در واقع با آنان به مخاصمه و بگومگو نپردازند و متعرض حال ايشان نشوند. در انتهای این آیه به علت عفو و اغماض اشاره شده است، " لِيَجْزِيَ قَوْماً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ" به زودى به كيفر آنچه عمل نموده¬اند خواهند رسيد (طباطبایی، ۱۳۹۰: ۱۸/۲۴۹) " وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبى وَ الْمَساكِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا" (النور :۲۲) در معنای آیه با توجه به آیات قبل و بعد به افرادی که تهمت می زنند، انتقاد شدیدی شده است. این آیه در راستای سوگندی است که برخی از اصحاب برای عدم انفاق به تهمت زنندگان یاد کردند، آنان را به "عفو" به معناى بخشيدن و "صَفح" به معناى ناديده گرفتن که مرحله¬ای بالاتر از عفو است، دعوت کرده است. در واقع نادیده گرفتن لغزش¬های قبلی افراد و بهره¬مندی محرومان از وسعت مالی را یادآور شده است. در انتهای این آیه "أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ" بخشش دیگران را موجب نزدیکتر شدن و جلب بخشش و مغفرت الهی بیان نموده است (قرائتی: ۱۳۸۳).
بخشش به معنای بخشندگی
در طرح الهی با هدف رهایی از فقر راهکارهایی عملی در قالب بخشش قسمتی از اموال، تاکید بر انفاق و ایجاد برادری بین مسلمانان ارائه شده است. این راهکارها جهت تعدیل ثروت و نزدیک کردن افق زندگی طبقات مختلف جامعه، و در نتیجه ایجاد وحدت و همبستگی افراد اجتماع است که در این شرایط، انگیزه¬های کینه و دشمنی نیز از بین رفته و با حاکم شدن فضائل اخلاقی، سعادت دنیا و آخرت افراد جامعه نیز تامین و تضمین می¬شود (طباطبایی،۱۳۹۰: ۲/ ۵۸۸). " وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ، وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ. .." (البقره:۲۷۲) در اين جمله از آیه متذکر می¬شود که نفع حاصل از انفاق عاید انفاق¬گران می¬شود و به سود خود شماست. لذا فرمود:" وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ" هر مالی که انفاق می¬كنيد به تمامی به شما داده می¬شود و کوچکترین ستمى بر انفاق کننده نخواهد شد، و اين منفعت امرى است حقيقى كه خداوند تعالى آن را بدون کم وکاستی به تمامی به شما باز خواهد گرداند (طباطبایی،۱۳۹۰: ۲/۶۱۲). " مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ. .." (البقره /۲۶۱) در این آیه شریفه، مثل کسانی که مالی در جهت کسب رضایت خداوند تعالی انفاق می¬کنند، همانند کسی تشبیه شده است که دانه¬ای بکارد و از آن دانه هفت سنبل بروید،" أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ، فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ" و در هر سنبل صد دانه باشد و خداوند تعالی به هر کس که بخواهد چند برابر می¬دهد، به این علت که خداوند واسع است و مانعی برای محدود ساختن فضل الهی وجود ندارد. موید این آیه در کثرت فضل و کرم الهی، آیه " مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً، فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً" (البقره 245) است، که کثرت را محدود به عدد معینی نفرموده است (طباطبایی،۱۳۹۰: ۲/ ۵۹۳).
در طرح الهی مؤمنين را تشويق به انفاق از مال خود به عنوان تجارتی ماندگار مىكند (فاطر :۲۹). که حاصل تلاش افراد برای رفع نیاز نیازمندان علاوه بر تاثیر اجتماعی، موجب رشد و بالندگی درونی افراد نیز می¬گردد (البقره :۲۶۵). البته شرط پذیرش و مقبولیت انفاق در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی، کیفیت عمل و همراهی انفاق با اخلاق و منش انسانی است که موجب ارزندگی آن می گردد، بدین معنا که منت، آزار، اذیت و ریاء ارزش این کوشش را از بین خواهد برد و برای مالی که به جهت ریاء و غیر خدایی انفاق شده است، بهره و برکت و ازدیادی وجود ندارد (البقره :۲۶۲و ۲۶۳و ۲۶۴). در این طرح کیفیت اموالی که از آن انفاق صورت می¬پذیرد نیز مورد توجه واقع شده است و به مومنان یادآور می¬شود که از روزی و اموال پاکیزه¬ای که کسب کرده¬اند انفاق نمایند، نه اینکه به جهت تنگ نظری و بخل از اموال ناپاک و پست انفاق نمایند (البقره :۲۶۷). در ادامه به معرفی افرادی که استحقاق دریافت انفاق را دارند می¬پردازد، آنان تهیدستانی هستند که در راه خدا به تنگنا افتاده¬اند و به خاطر مناعت طبع از مردم با اصرار چیزی درخواست نمی¬کنند (البقره :۲۷۳؛ طباطبایی، ۱۳۹۰: ۲/ ۵۸۷)..
آیات مربوط به بخشش و آزادی بردگان در ازای کفاره برخی گناهان (البقره :۱۷۷؛ النساء : ۹۲؛ المائده :۸۹؛ التوبه:۶۰؛ البلد ۱۲و ۱۳) نشانگر این موضوع است که آزادی بردگان مورد هدف و توجه در طرح الهی بوده است ولیکن با توجه به فضای موجود در بافت جامعه که برده¬داری سابقه طولانی داشته، می¬ بایست این مهم در بستر زمان و با فراهم شدن زمینههای لازم فردی و اجتماعی صورت پذیرد، در طرح الهی برای حل مسئله اجتماعی لازم بود که حکمی در بستر واقعیات موجود در جامعه ارائه گردد و نه آرمان قرآن. در واقع قرآن از واقعیت موجود در اجتماع (برده داری) جهت تبیین مفهوم خیرخواهانه دستگیری از نیازمندان بهره می¬¬¬جوید نه اینکه نظام برده¬¬داری را تایید یا پذیرش نماید، بلکه از موارد مورد پذیرش قوم جهت استدلال بهره می جوید. (ایازی، ۱۳۹۶: ۱۰۲).
در ماده ۲۲ اعلامیه حقوق بشر به امنیت اجتماعی افراد با حفظ حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای رشد آزادانه شخصیت و همچنین در ماده ۴ این بیانیه به منع بندگی و بردگی افراد اشاره شده است. در اصل اخلاق مداری نه تنها امنیت اجتماعی افراد در هر عرصه محفوظ خواهد ماند، بلکه رشد و بالندگی درونی افراد نیز میسر می-گردد. شایان ذکر است که رشد شخصیت افراد صرف اجرای قوانین صورت نخواهد پذیرفت و در سایه¬سار فضائل اخلاقی از جمله بخشش (بخشودگی- بخشندگی) می¬توان به غنای زندگی و تعاملات بهتر دست یافت.
همکاری و تعاون
در طرح الهی روابط انسانی فارغ از هر نوع ملیتی به همکاری، تعاون، حمایت و یاری یکدیگر در عمل خیر تشویق نموده و از همکاری در گناه و دشمنی باز می¬دارد. " وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ. .." (المائده 2) اين جمله بیانگر اساس سنت اسلامى است و موید معنای" بر" در آیه " وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ" نيكى تنها نزد كسى است كه به خدا و روز جزا ايمان دارد (البقره :۱۷۷). در این آیه همچنین كلمه" تقوا" به معناى تسلیم امر و نهى خدا بودن است، در نتيجه معناى برآمده از تعاون و همکاری بر "بر و تقوا " می¬توان دریافت كه افراد جامعه برای رسیدن به صلاح و تقواى اجتماعى بر "بر و تقوا" و يا به عبارت دیگر بر "ايمان و عمل صالح" اجتماع كنند، و در مقابل آن تعاون بر گناه و تعدى بر حقوق حقه مردم، موجب عقب افتادگى از زندگى سعادتمند خواهد شد (طباطبایی،۱۳۹۰: ۵/ ۲۶۶). در ماده 20 اعلامیه حقوق بشر به تشکیل انجمن¬های مسالمت¬آمیز و آزادی گردهمایی اشاره شده است. در طرح الهی نه تنها منعی برای همکاری و تعاون وجود ندارد بلکه تشویق به همکاری در امور خیر شده است و البته از همکاری در گناه و تعدی بر حقوق دیگران باز می¬دارد.
4.2.3. اصل مسئولیت پذیری (انحصار مسئولیت عمل)
در روز قیامت میزان سنجش خداوند با میزان سنجش انسان¬ها متفاوت است "خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ" (الواقعه :۳) و انسان¬ها براساس سعی و تلاش و دستاوردهای خویش مورد سنجش قرار می¬گیرند (البقره :۱۳۴). سنجش هر فردی به میزان و نحوه عملکرد اوست و با توجه به اینکه چه عملی انجام داده است مورد توجه و ارزش¬گذاری قرار می¬گیرد و مهم نیست که همراه با چه کسانی باشید (مثل زن فرعون یا زن لوط) یا جد شما چه کسانی باشند (مانند یهودیان که به گذشتگان خود می¬بالیدند). نکته حائز اهمیت در طرح الهی به رسمیت شناختن هر انسان در برابر قانون و با در نظر گرفتن شعور و حق انتخاب و در نتیجه انحصار مسئولیت عمل هر فرد به خود می¬باشد.
"وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى" (فاطر :۱۸؛ النجم :۳۸) هيچ نفسی كه حامل وزر و بار گناه خود باشد، غير از وزر و بار گناه خود، بار گناه كس ديگرى را به دوش نمی¬کشد، در واقع هيچ نفسی جز آنچه خود به دوش مىكشد بازخواست نمی¬شود و تنها كيفر گناه خود را خواهد دید. "وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى" اگر کسی که از بار گناه خود به ستوه آمده باشد و از ديگرى درخواست به دوش کشیدن مقداری از بار خود را كند، احدى درخواست وی را نپذیرد، "وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى" هر چند درخواست کننده خويشاوند باشد، مثل پدر يا مادر يا برادر يا خواهر (طباطبایی،۱۳۹۰: ۱۷/۴۸). در ماده ۶ اعلامیه حقوق بشر به رسمیت شناختن افراد در برابر قانون مورد توجه قرار گرفته است و همچنین در ماده ۲۹ همین بیانیه به مسئولیت افراد در قبال جامعه¬ای که در آن رشد یافته¬اند، مطرح شده است. این موارد ذیل اصل مسئولیت¬پذیری و انحصار مسئولیت عمل هر فرد به خود قرار می¬گیرد.
4.2.4. اصل توجه به عدم خطای راهبردی
در طرح الهی خاطرنشان می¬نماید که با توجه به تعاملات انسانی در اجتماع، گاهی افراد اعمال زشت را با پوششی زیبا، زینت می¬دهند. افراد مغرض به واسطه مجادلات باطل موجب مشتبه ساختن آیین و عقاید افراد می¬شوند. همچنین افراد ذی¬نفع برای نیل به اهداف خود، با ایجاد تغییراتی در الفاظ دینی و تعویض عناوین، اعمال زشت را زینت داده و موجب خطاهای راهبردی در افراد اجتماع می¬شوند، مثلا ربا را بیع خواندن، یا رشوه را هدیه خواندن از جمله این خطاهاست. به عنوان نمونه "مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَليلاً " (النساء :۴۶) در این آیه طايفه از يهود اين¬طور توصيف شده¬اند که كلماتی را در غير آنجايى كه بايد به كار رود استعمال كنند، مثلا وقتى بخواهند اعلام اطاعت كنند از واژه "سمعنا" استفاده می¬شود و غالبا پس از آن باید بگويند: "و اطعنا" نه اين كه بگويند: "سمعنا و عصينا"، و با اینکه قصد اطاعت ندارند، به عنوان استهزا: "سمعنا" می¬گویند. همچنين زمانیکه به فردى گفته مىشود (اسمع- گوش بده) غالبا پس از آن باید بگويند: (اسمعك اللَّه - خدا شنوايت كند) نه اين كه بگويند"اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ" يعنى بشنو كه خدا شنوائيت ندهد، و كلمه"راعنا" در لغت يهود معناى" اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ" را مىدهد. یهودیان مورد بحث آیه، با تغییراتی در نحوه بیان خود موجب می¬شدند تا سخن باطل خود را به صورت حق جلوه دهند درحالیکه قصد آنان اهانت بود که به صورت ادب و احترام عرضه می¬کردند. (راعنا) به معنی (اجازه بده) یا درخواست مهلت است، در حالی که در زبان يهود معناى زشتى داشت - معنايى كه لايق به ساحت مقدس رسول خدا (ص) نبود - به همين جهت فرصت را غنيمت شمرده و هرگاه قصد طعن و بىاحترامى نسبت به حضرت داشتند، اين كلمه را استعمال مىكردند (طباطبایی،۱۳۹۰: ۴/ ۵۸۰). و البته در طرح الهی راهکار و پیشنهاد جایگزین مناسب در انتهای آیه برای دریافت خیر و قوام بیشتر ارائه شده است."وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ" (النساء :۴۶) اينكه فرموده: استعمال واژگان جایگزین موجب ادب در برابر دين و خضوع در مقابل حق می¬شود، که مسلما بهتر و با قوامتر است از آنچه در اراده واژگان برای طعن فرض می¬کردند (طباطبایی، ۱۳۹۰: ۴/ ۵۸۱). همچنین در آیه "يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ" (البقره /۱۰۴) در طرح الهی خداوند تبارک و تعالی واژه (انظرنا)، را بجای (راعنا) به عنوان جایگزین مناسب ارائه فرموده است. منع شدید از گفتن این کلمه تا جایی است که سرپیچی از امر الهی موجب کفر می¬گردد. معنای این کلمه در آیه (النساء /۴۶) ذکر شده است (طباطبایی،۱۳۹۰: ۱/ ۳۷۳).
نکته حائز اهمیت در طرح الهی روابط بین انسان¬ها، توجه به انعکاس سخنان برای جلوگیری از سوء استفاده دشمنان است. در استفاده از الفاظی که وجوه مشترکی برای آن قابل تصور است، می¬بایست توجه نمود تا از ساده انگاری افراد برای رسیدن به مقاصد ناصواب سوء استفاده نگردد. البته توجه به این مطلب که در نهی از عمل یا رفتاری، ابتدا پیشنهاد جایگزین مناسب (استفاده از واژه انظرنا بجای راعنا) را ارائه و سپس از سخن یا رفتار مورد نظر که ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد، نهی نماییم. در ماده ۳۰ اعلامیه حقوق بشر به عدم تفسیر این بیانیه به نحوی که مغایرت و تضادی با مفاد آن به وجود آید، اشاره شده است که این مورد ذیل اصل توجه به عدم خطای راهبردی در طرح الهی قرار می¬گیرد.
4.3. اصول حاکم بر روابط خانوادگی
اساس زندگی بشر بر نهاد خانواده بنا شده است، چرا که به واسطه اراده الهی همه ابناء بشر از یک نژاد واحد و به واسطه پیوند خانوادگی واحد زاده و تکثیر شده¬اند. لذا حفظ حیات اجتماع در گرو حفظ روابط خانوادگی و خویشی است (النساء :۱؛ سید قطب، ۱۴۲۵: ۱/ ۵۷۴). در طرح الهی تشویق به ازدواج برای ایجاد آرامش روانی و همچنین دریافت دوستی و مودت و محبت توصیه شده است (الروم :۲۱).
4.3.1. اصل معاشرت با نیکی
خانواده اولین مکانی است که هر انسانی به آن تعلق دارد، لذا خانواده میبایست به عنوان مهم¬ترین نهاد اجتماعی، محيطی امن و مستعد برای نیل به اهداف عالی انسانی فراهم نماید (طباطبایی، ۱۳۸۹: ۴۰۵). برای دستیابی به این مهم توصیه¬های متعددی در ارتباطات افراد این نهاد اجتماعی در طرح الهی مطرح شده است که از مهمترین موارد آن نحوه معاشرت با اعضاء خانواده است: معاشرت با والدین؛ در طرح الهی نحوه معاشرت با والدین در آیات متعدد مورد توصیه و توجه قرار داده شده است (البقره :۸۳؛ الانعام :۱۵۱؛ الاسراء :۳۶ و ۲۳؛ العنکبوت :۸؛ لقمان :۱۴؛ الاحقاف :۱۵). معاشرت با همسر؛ در طرح الهی به رفتار شایسته با همسر در هر شرایطی توصیه شده است (النساء :۱۹) تا جایی که حتی در صورت طلاق و جدایی، می¬بایست زنان را با هدیه¬ای به قدر توانایی و وسعت مالی بهره¬مند ساخت (البقره :۲۳۶؛ الاحزاب :۴۹). علامه (ره) در این باب آورده¬اند که حتی اگر مهری تعیین نشده باشد، از چیزی مطابق آنچه عرف می¬پسندد، زنان را بهره¬مند نمایند (طباطبایی،۱۳۸۹: ۲/۳۶۷). دکتر نوبهار در باب رفتار متقابل زن و شوهر در مقاله¬ای با عنوان "قاعده لزوم معاشرت به معروف در روابط زن و شوهر" آورده¬اند که علاوه بر آموزه¬های مستخرج از کتاب و سنت، عرف¬های عقلانی که به صورت نص صریح یا ضمنی در کتاب الهی نهی نشده است، با در نظر گرفتن عرف جامعه و اقتضائات زمان هماهنگ با آموزه¬های دینی می¬توان نظامی معقول و کار¬آمد را با توجه به قاعده معاشرت به معروف تبیین نمود (نوبهار ۱۳۹۴). معاشرت با فرزند؛ والدین نقش موثری در شکوفایی استعداد فرزندان و به فعلیت رساندن قوای نهفته در وجود آنان دارند، در نتیجه می¬بایست علاوه بر تامین مادیاتی مانند خوراک و پوشاک فرزندان، از جهت معنوی نیز به تربیت و پرورش استعدادهای فرزندان و آشنایی با فضائل انسانی اهتمام ورزند (بهشتی، ۱۳۸۲: ۲۱۱).
4.3.2. اصل تکریم زنان
در طرح الهی الگو و اسوه قرار دادن زنی برای تمام مومنان اعم از زن و مرد، نشانگر امکان ارتقاء جایگاه یک زن و اکرام اوست (التحریم :۱۱و ۱۲). در قرآن به طور خاص و مجزا بر کرامت زنان تاکید شده است. برای نمونه منع از تهمت زدن به زنان پاکدامن و عواقب این عمل در دنیا و آخرت قابل تامل است (النور :۲۳). در طرح الهی حتی در صورت طلاق و جدایی و یا رجوع و زندگی با یکدیگر، در هر صورت توصیه به نیکی و احسان با زنان شده است (البقره :۲۲۹) با عنایت این که طرح قوانین الهی و ابلاغ آن در میان افرادی صورت پذیرفت که به رسومات دوره جاهلیت هرگاه مردی درمی¬گذشت، خویشان وی همسرش را بسان اموال و انعام او به ارث می¬بردند و یا اینکه از ازدواج او ممانعت نموده و او را در منزل نگاه می¬داشتند تا زمانی که آن زن با دادن فدیه خود را بازخرید و آزاد می¬نمود، اسلام در چنین شرایطی با یک جهان بینی متفاوت از عرف جامعه، به زنان کرامت و منزلتی والا بخشید که از مصادیق آن حرام اعلام کردن به ارث بردن زنان است، همچنین حق آزادی عملکرد در ازدواج مجدد به زنان پس از مرگ همسر و یا طلاق را داده است (البقره :۲۳۴). معاشرت محترمانه و شایسته با زنان را در هر شرایطی توصیه می¬نماید (النساء :۱۹) و فراتر از آن دعوت از مردان به شکیبایی و تلاش برای ایجاد صلح و مودت در سایه باور ایمانی و انسانی است (سید قطب، ۱۴۲۵: ۱/ ۶۰۵). از مصادیق دیگر توجه به جایگاه زنان در حوزه¬های مختلف اجتماع موارد زیر را می¬توان بیان نمود: توجه به تامین اقتصادی زنان و توصیه به نفقه و انفاق، به اندازه وسعت و توانمندی مالی نشانگر اکرام و توجه به زنان است (الطلاق :۷؛ النساء:۳۴). عطیه مهریه به زنان و اختیار زنان در بخشش توام با رضایت و یا عدم بخشش آن نمونه دیگری از توجه و اکرام زنان است (النساء :۴و ۱۹و ۲۰) و همچنین پرداخت مهریه (النساء:۴) و وصیت به بهره¬مندی زنان پس از مرگ همسران، از اموال وی (البقره :۲۴۰؛ النساء :۷) جملگی نشانگر توجه به تامین اقتصاد زنان و در نهایت حفظ کرامت اوست. در این زمینه در آیات قرآن به موارد متعددی اشاره شده است که به عنوان نمونه: مسئولیت اجتماعی و اقتصادی زنان در ارتباط با امر به معروف و نهی از منکر و پرداخت زکات اموال (التوبه :۷۱). فعالیت اجتماعی و حضور در جنبش¬های سیاسی و درخواست بیعت با پیامبر(ص) (الممتحنه :۱۲) و یا مهاجرت زنان بعلت پذیرش اسلام (الممتحنه :۱۰). آزادی عملکرد زنان در امر ازدواج پس از طلاق و یا مرگ همسر با در نظر داشتن مناسبات اجتماعی (البقره :۲۳۲و ۲۳۴). مالکیت و بهره¬مندی زنان از اموالی که کسب کرده¬اند (النساء :۳۲). تساوی زنان و مردان در انجام عمل و دریافت اجر (غافر :۴۰). ارث بردن زنان از اموال والدین و همسر (النساء:۱۱و ۱۲). در ماده ۳ اعلامیه حقوق بشر بیان می¬دارد که هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است. همچنین در ماده ۱۶ این بیانیه به عدم محدودیت افراد در امر ازدواج و فسخ آن اشاره شده است و ذیل این ماده حفاظت از خانواده به عنوان زیربنای جامعه توسط حکومت¬ها را متذکر شده است. در طرح الهی و در فضای جامعه نزول، نحوه معاشرت و آزادی عملکرد و همچنین برای نخستین بار ارث بردن زنان مطرح شده است، اهمیت به حقوق اقتصادی زنان در جامعه¬ای که خود زنان به ارث برده می¬شدند، گام¬های مهم و ارزشمندی در جهت ارتقاء جایگاه زنان و حفظ کرامت و امنیت آنان بوده است
4.3.3. اصل توازن در حق و تکلیف (تساوی در حقوق انسانی)
با عنایت به اینکه نهاد خانواده به عنوان اساسی¬ترین رابطه در اجتماع مطرح است و متشکل از دو رکن اصلی زن و مرد می¬باشد، لذا پذیرش تعامل در این نهاد، حقوقی بر عهده هر یک نسبت به دیگری ایجاد می¬نماید. البته باید خاطر نشان کرد که اختلاف در نظام خلقت زوجین به جهت تکامل یکدیگر، سبب تفاوت¬هایی در تکالیف آنان شده است (البقره :۲۸۸) از جمله این مسئولیت¬ها قیومیت و سرپرستی خانواده و تهیه خوراک و پوشاک توسط مردان است (النساء :۳۴) همچنین پرداخت مهریه و صداق زنان توسط مردان (النساء: ۴و ۲۵) شرکت در جهاد و پرداخت نفقه خانواده در این ایام بعلاوه پرداخت نفقه همسر در ایام عده همگی بر عهده مردان است. تفاوت در تکلیف با توجه به استعداد و توانمندی به جهت تفاوت در خلقت زنان و مردان قرار داده شده است. این تفاوت در جنسیت و به تبع آن در تکالیف است و اما همه انسان¬ها از نظر انسانیت برابرند. با توجه به لزوم تناسب حق و تکلیف و وجود تکالیف بیشتر در مردان، خداوند متعال اختیارات بیشتری برای مردان قائل شده است. البته کتاب الهی با تساوی حقوق زنان و مردان مخالفتی ندارد بلکه با تشابه و یکسانی حقوق مخالف است (مطهری:۱۳۶۹؛ به نقل از دارانی، ملکی، و سهیلی: ۱۳۹۶).
در طرح الهی تساوی زن و مرد در شأنیت و همسانی آنان در کرامت¬های انسانی است، خداوند متعال هیچ برتری و امتیازی برای مرد و زن قائل نشده است و تنها ملاک برتری و ارجحیت در نزد خداوند تعالی "تقوی" معرفی شده است (الحجرات :۱۳). مرد و زن با ماهیت و سرشت یگانه هر یک به منزله نیمی از پیکره آدمیت، مکمل یکدیگر در امر خانواده هستند. توجه به این نکته مهم در طرح الهی حائز اهمیت است که این همنوعی و یگانگی در سرشت و ماهیت به معنی همسانی در استعداد و وظیفه نیست (سید قطب ۱۴۲۵، ۱: ۵۷۵).
درطرح الهی تساوی حقوق زنان و مردان علاوه بر شانیت انسانی در ابعاد گوناگونی مطرح شده است. در حوزه اعتقادی آیات متعددی به تساوی حقوق زنان و مردان اشاره کرده است. تساوی در انجام عمل و دریافت اجر و همچنین ضایع نشدن عمل هیچ عاملی، اعم از زن و مرد اشاره شده است (غافر /۴۰؛ آل¬عمران /۱۹۵؛ النساء /۱۲۴؛ النحل /۹۷؛ الاسراء /۱۹). در حوزه اجتماعی نیز به انحصار مسئولیت هر یک از زنان و مردان نسبت به عمل خود اشاره شده است (فصلت /۴۶؛ المدثر /۳۸). در حوزه اقتصادی، مالکیت و بهره¬مندی هر یک از زنان و مردان از آنچه کسب نموده¬اند، مطرح شده است (البقره /۲۸۶؛ النساء /۳۲). همچنین برابری حقوق زنان و مردان در موارد متعددی مانند: حق حیات، حق آزادی بیان، حق پرسشگری، حق انتخاب همسر، حق فعالیت¬های اجتماعی، اقتصادی و تجاری و همچنین حق حضور در جنبش¬های سیاسی جملگی نشانگر تساوی در حقوق زن و مرد است. به عبارت دیگر زنان و مردان در اصل نخست انسانیت و جنبه¬های فطری برابرند. آنچه موجب چالش تبعیض در افراد است، قواعد و مقررات (ارث، دیه، قصاص، حضانت و. ..) مربوط به نقش اجتماعی و تنظیم روابط در اجتماع، متناسب با استعداد و توانمندی افراد است. قرار دادن تکلیف متناسب با توان انسان، عین عدالت است (البقره /۲۸۶).
با توجه به اینکه مفهوم تساوی با تشابه متفاوت است، باید گفت حقوق زنان مساوی حقوق مردان است اما لزوما مشابه نیست و باید خاطر نشان کرد که تفاوت، ملاک و معیار برتری یا ارزش¬گذاری نیست (دارانی، ملکی، و سهیلی ۱۳۹۶).
در اعلامیه حقوق بشر مفهوم تساوی و تشابه مترادف هم گرفته شده است. تساوی به معنای تشابه نیست و صرف ایجاد تساوی نمی¬توان مدعی برقراری عدالت شد. در طرح الهی با عنایت به اصل توازن در حق و تکلیف، تساوی در شأنیت انسانی و نه لزوما تشابه در وظیفه اشاره شده است. بدین معنی که حق و تکلیف هر فرد برابر با توانمندی، استحقاق و استعداد هر فرد قرار داده شده است که در این شرایط می¬توان مدعی رعایت عدالت شد.
4.3.4. اصل داشتن قلمرو خصوصی و عدم تعرض به آن
در طرح الهی رعایت حریم خصوصی و اجازه گرفتن برای ورود به آن از مواردی است که مورد توجه است. بخشی ازآداب معاشرت و اجازه قبل از ورود به خانه افراد و سلام کردن بعد از ورود را بیان نموده است "يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها " (النور :۲۷). در این آیه علاوه بر طرح موضوع لزوم اجازه برای ورود به حریم خصوصی، نحوه انجام این عمل را نیز با واژه " تَسْتَأْنِسُوا" که بر گرفته از ماده "انس" است، یادآور می¬شود که این اجازه گرفتن همراه با الفاظ یا رفتار خشن نیست بلکه اجازه گرفتن همراه با ادب و محبت و در محیطی دوستانه صورت می-پذیرد و عاری از هر نوع خشونتی است. موید این مطلب توصیه به سلام کردن بعد از اذن ورود است که نشانه¬ای از صلح و دوستی است (مکارم شیرازی،۱۳۷۶: ۱۴/۴۲۷).
در آیه بعد نیز متذکر می¬شود که در صورت عدم دریافت اجازه و یا عدم پذیرش و پاسخ رد از سوی صاحب خانه، داخل نشوید (النور :۲۸). در این طرح به حریم خلوتگه همسران نیز توجه شده است و توصیه¬ای برای اوقات خلوت و اجازه کودکان در ارتباط با این حریم خصوصی نیز شده است (النور :۵۸).
در طرح الهی علاوه بر توجه به قلمرو مادی افراد به قلمرو معنوی و شخصیتی انسان¬ها هم توجه شده است و تجسس در امور فردی انسان¬ها را نهی مینماید "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ" (حجرات :۱۲) سوء ظن به دیگران و تجسس و تفحص در اموری که مردم مایلند پوشیده بماند. و همچنین غیبت -که با عبارات مختلفى آن را تفسير كردهاند و از مجموع عبارات استفاده می¬شود که به اين معناست كه در غياب فردی درباره او چيزى بگويى كه اگر بشنود ناراحت شود (مجمع البيان، ۱۳۷۲: ۹/ ۱۳۷؛ طباطبایی،۱۳۹۰: ۱۸/۴۸۵) درحالیکه خداوند عیوب انسان¬ها را بر دیگر افراد در پس پرده می¬پوشاند و با افراد از روی ظاهرشان رفتار می¬نماید، مردمان نیز در تعاملات اجتماعی خود اجازه پرده¬دری و تجسس و ظاهر نمودن عیوب نهانی یکدیگر را ندارند، در جامعه و نظام اسلامی همه افراد دارای حق آزادی و کرامت هستند که تعدی به حریم آنان به هیچ وجه جایز نیست. برای حفظ حریم هر فرد می¬بایست امنیت در کلیه امور از جمله حریم خانه¬ها، حریم رازها، اعتقادات و عیوب و. .. برقرار باشد و هیچ رخنه¬ای برای تعدی به این حریم جایز نیست جز این که شخصی خود آشکارا گناه یا بزهی انجام دهد که شامل ضمانت¬های اجتماعی برگرفته از نص صریح گردد (سید قطب، ۱۴۲۵: ۶/ ۳۳۴۶؛ خرم دل، ۱۳۸۷: ۵/۹۵۵). در ماده ۳ اعلامیه حقوق بشر عدم مداخله و مزاحمت در قلمرو خصوصی افراد و در ماده ۲۴ محق بودن افراد به داشتن استراحت و اوقات فراغت را بیان می¬دارد که این موارد با رعایت تمام جزئیات در طرح الهی مطرح شده است.
4.4. اصول حاکم بر روابط اقتصادی
در طرح الهی با هدف فقرزدایی و تعدیل ثروت در بین افراد و ایجاد برادری، وحدت و همبستگی بین افراد اجتماع با عناوین مختلفی به انفاق و بخشش قسمتی از اموال به والدین، نزدیکان، یتیمان، مستمندان و در راه ماندگان توصیه و تشویق شده است (البقره :۲۱۵؛ طباطبایی، ۱۳۹۰: ۲/۵۸۸).
4.4.1. اصل توسعه اقتصادی (با محوریت پرهیز از فساد)
اهمیت مسئله اقتصاد بدان جهت است که در آیات متعدد، پس از طرح اصول دین همچون توحید و معاد به مسئله مسئولیت فردی و عبادی مانند نماز و سپس به مسئولیت اقتصادی در اجتماع یعنی زکات و انفاق پرداخته شده است (البقره :۳) و رابطه بین امور دینی و عبادی و مسئله اقتصاد در برخی آیات قابل تامل است، به طوری که در آیاتی از کتاب الهی توصیه به ایمان وتقوا برای دریافت برکات الهی شده است (الاعراف: ۹۶و ۱۵۶). همچنین در کتاب الهی آموزش دعا برای درخواست توأمان نعمات الهی در دنیا و آخرت نشانگر جایگاه و ارزش رشد اقتصادی در آموزه¬های کتاب الهی است (البقره:۲۰۱). ماحصل رشد اقتصادی و توجه به مسئله زکات و انفاق در جامعه عباتند از: 1. ایجاد آسایش و رفاه اجتماعی (البقره :۱۷۲؛ النحل:۷؛ ۸؛ ۸۰؛ ۸۱) 2. ایجاد تعادل در ثروت و فقرزدایی و همبستگی بین افراد اجتماع (التوبه :۶۰؛ البقره :۲۶۸؛ الاسراء :۲۶). 3. ایجاد اقتدار و بازدارندگی دشمنان در امور سیاسی (الانفال :۶۰؛ هود :۱۱۳).
البته آنچه که در نحوه عملکرد جهت نیل به اهداف رشد اقتصادی در این طرح حائز اهمیت و قابل تامل است توجه به عدم فساد، معامله حلال، رعایت میزان و عدل و قسط درروابط اقتصادی است (البقره :۲۷۵؛ آل عمران : ۱۳۰؛المائده :۸۸؛ الانعام :۱۵۲؛ الاعراف :۸۵؛ هود :۸۴و ۸۵). اقتصاد سالم در اجتماع به قدری حائز اهمیت است که پس از بیان ایدئولوژی و مسائل اعتقادی و توحید، به آن پرداخته شده است. توصیه به کسب روزی حلال و عدم تضییع حقوق دیگران و رعایت حقوق افراد در روابط اقتصادی در همه وجوه فردی و اجتماعی قابل بهره¬برداری برای همه اعصار است و منع از فساد در همه ابعاد از جمله اقتصاد قابل تأمل است (مکارم شیرازی، ۱۳۷۶: ۹/ ۲۰۲).
در ماده ۲۳ اعلامیه حقوق بشر آزادی در انتخاب شغل و شرایط منصفانه کاری و حفظ کرامت انسانی را بیان می¬دارد. همچنین در ماده ۲۵ بهره¬مندی از خدمات اجتماعی برای تامین سلامتی و رفاه خود و خانواده مطرح شده است. در طرح الهی توجه به مسئله اقتصاد چنان حائز اهمیت است که پس از بیان مسائل اعتقادی و توحید، به آن پرداخته شده است.
4.4.2. اصل مالکیت و عدم تصرف در اموال غیر
در طرح الهی ممنوعیت تصرف در اموال دیگران به ناحق و داد و ستد با رضایت طرفین معامله برای تجارتی صحیح از نکات مورد توجه است (النساء :)، در این آیه خداوند متعال مقتضیات ایمان را به مومنان خاطر نشان می¬سازد که از خوردن اموال یکدیگر به ناحق حذر کنند و در اموال یکدیگر تصرف ننمایند که شایسته مومنان نیست. خوردن اموال همه مصادیق آن از جمله: ربا خواری، رشوه خواری، قمار بازی، خیانت در امانت و معاملات حرام را شامل می¬شود. البته در آیه مورد نظر تجارت و داد و ستدی که با رضایت طرفین معامله انجام پذیرد، مستثنی شده است (سید قطب،۱۴۲۵: ۲/۶۳۹). پرداخت حق و عطیه زنان و تصرف در صورت بخشش زنان با رضایت، نشانگر اصل مالکیت در اموال و ممنوعیت تصرف در اموال غیر است (النساء :۴). در طرح الهی از ایجاد انحراف برای تصرف در اموال دیگران به شیوه ناحق منع می-نماید (البقره :۱۸۸). بهره¬مندی مردان و زنان از اموالی که کسب کرده¬اند، نشانه¬¬ای از فعالیت اقتصادی و کسب مشروع برای زنان و مردان در اجتماع و مالکیت هر یک بر اموال کسب شده است (النساء :۳۲؛ ابراهیمی:۱۳۷۵). در ماده ۱۷ اعلامیه حقوق بشر به حق مالکیت افراد و عدم محرومیت از این حق اشاره شده است و همچنین در ماده ۲۷ افراد حق برخورداری از پیشرفت علمی و حیات هنری داشته و همچنین حق حفاظت از منافع مادی و معنوی تولیدات علمی و آثار ادبی و هنری خویش را دارند. در طرح الهی اصل مالکیت و بهره¬مندی افراد از آنچه کسب کرده-اند و ممنوعیت تصرف در اموال غیر مطرح شده است.
4.5. اصل ولایت مداری (در سایه اتحاد)
در آیات متعددی پس از اطاعت از خداوند، به اطاعت از رسول گرامی توصیه شده است (الانفال :۴۶) و در صورت اختلاف نظر در امری، آن را به خداوند تبارک تعالی و پیامبر گرامی (ص) ارجاع دهید (النساء:۵۹). حتی در آیاتی (حدود ۱۱ مرتبه) "اطیعوا الرسول" به تنهایی آمده است و با این احتساب آمار توصیه به اطاعت از رسول بیشتر است. همچنین در آیه" وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ" (الانفال :۴۶) بعد از توصیه به اطاعت از رسول،"ولاتنازعوا" ذکر شده است. البته نداشتن اختلاف به معنی نداشتن سلائق مختلف نیست. دین در جریان برخورداری از اتحاد، عدم هوشمندی (جهل) را نمی¬پسندد و در جامعه¬ای که از پویایی لازم برخوردار باشد احتمالا تعارض منافع و اختلاف نظر هم وجود خواهد داشت. ولی در میان همین اختلافات، اتحاد که لازمه پایداری و تداوم یک ملت است را نمی¬توان نادیده انگاشت. آنچه موجب جدال و نزاع می¬گردد اختلاف در آراء نیست بلکه پیروی از هوی و هوس باعث نادیده انگاری حق می¬شود. تذکر به امر اطاعت از خداوند و رسولش موجبات خویشتنداری و صبر در هر کارزاری را فراهم می¬سازد (خرم دل، ۱۳۸۷: ۳/۳۳۰). پیشنهاد طرح الهی در آیه مذکور برای رفع اختلافات در روابط انسانی "ولا تنازعوا" است. در طرح الهی به دستوری جامع برای افرادی که در انتظار دستیابی به هدف غایی و ولایت تام حقیقی هستند اشاره شده است (آل عمران /۲۰۰). التزام به ولایت در جامعه بعد از اطاعت از خداوند و به عنوان اصل، مبنا و منشور اجتماعی به نام دین و دستورات صامت، نیاز ضروری به دستورات ناطق و قرار دادن ولایت به عنوان محور وجود دارد. توصیه به "اصبروا" و "صابروا" که صبر مطلق است و تمام مصادیق صبر فردی و صبر اجتماعی را در بر می¬گیرد، که برای ایجاد صلاحیت در تحقق این ارتباط یعنی "رابطوا" که مطلق بیان شده است و انواع ارتباط را در بر می¬گیرد، لازم است. گستره این ارتباط شامل مراتب اعتقادی و ارتباط قلبی نسبت به اهل بیت (ع)، رابطه در تمام شئون کلان اجتماعی، اقتصادی و تمام مصادیق سیاسی است. مومنان برای نیل و دستیابی به حاکمیت ولایی اهل بیت (ع) که همان حاکمیت مطلق امام زمان (عج) است، می¬بایست از دو مرحله عبور کنند: اصبروا و دیگری صابروا (صبر فردی و صبر اجتماعی). صبر هر فرد با تکیه و پیوند با صبر دیگری در اجتماع موجب اتصال نیروها خواهد شد و رابط و اتصال این نیروهاست که سعادت دنیا و آخرت جامعه و دستیابی به هدف نهایی که همان ظهور و غلبه کامل اسلام است، حاصل می¬گردد (طباطبایی، ۱۳۹۰: ۴/۱۴۴). نکته حائز اهمیت در طرح الهی توجه به مسئله اتحاد در بین افراد اجتماع و مصلحت اندیشی و عدم ایجاد تفرقه حتی به صورت مقطعی می¬باشد. همانطور که در آیه "إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي" (طه :۹۴) برادر موسی علت عدم ممانعت از پرستش گوساله را دو دستگی در قوم و ایجاد تفرقه و اختلاف در اتفاق ظاهری مطرح نمود که موجب عدم اطاعت آنان جز عده معدودی می¬شد (طباطبایی،۱۳۹۰: ۱۴/۲۷۰). خداوند تعالی در آیات متعدد مومنان را به عدم تفرقه و ایجاد رابطه برادری تشویق می¬نماید (آل¬عمران :۱۰۳) و از اختلاف و نزاع نهی می¬فرماید (آل¬ عمران :۱۰۵) به این جهت که اختلاف موجب سستی و از بین رفتن شکوه و عظمت اهل ایمان می¬گردد (الانفال :۴۶) در نتیجه عدم همیاری، فتنه و فساد گسترش می¬یابد (الانفال :۷۳). در ماده ۲۱ اعلامیه حقوق بشر به انتخاب آزادانه نمایندگانی برای اداره امور کشور اشاره شده است.در طرح الهی به اصل ولایت¬مداری برای ایجاد اتحاد و رفع تنازع و اختلافات و فتنه و فساد در سایه ایشان اشاره شده است.
4.5.1. اصل تقدم صلح بر جنگ (جنگ برای دفاع)
در طرح الهی پس از دعوت به تقوی الهی، توصیه به صلح در روابط انسانی نموده است (الانفال :۱). در موارد متعددی برای ایجاد ارتباطات مسالمت¬آمیز و برقراری صلح، مذاهب مختلف را به مشترکات دینی و انسانی ترغیب می¬نماید (البقره:۱۳۹؛ آل عمران :۶۴؛ الشوری :۱۵). همچنین کناره¬گیری افراد از جنگ و ارائه پیشنهاد صلح از سوی حکومت-ها را مورد استقبال و پذیرش قرار داده است (النساء :۹۰). علامه (ره) در تفسیر این آیه و عدم تعرض به مشرکینی که به هم¬پیمانان مسلمانان می¬پیوندند و یا افرادی از کفار که تمایلی به قتال با مسلمانان نداشته و اعلام می¬دارند که نه بر علیه مسلمانان بوده و موجب ضرر می¬شوند و نه همراه با آنان بوده و سودی می¬رسانند، به موضوع پیشنهاد "سلم" پرداخته¬اند و با اشاره به آیات (الزخرف :۸۹؛ الفرقان :۶۳) به این نکته از طرح الهی اشاره کرده¬اند که رسول خدا (ص) و مومنین به اقتضای مصلحت مامورند که برای تبلیغ دین خداوند تعالی و رساندن کلمه حق به گوش ستمکاران، با سلام کردن به غیر مسلمانان با آنان مانوس و با دلهای آنان ممزوج شده و تقرب جویند (طباطبایی،۱۳۹۰: ۵/۵۲). البته در طرح الهی جنگ با قواعد منطقی مشخص بیان شده است: جنگ و قتال در زمان اشاعه مفسده و تهاجم دشمن که در صورت جنگ افروزی از جانب دشمنان و برای از بین بردن فتنه و فساد است (البقره :۱۹۱و ۱۹۳) و یا افرادی که نقض پیمان می¬کنند (التوبه :۱۳-۱۴). جنگ در مقابل ظلم (الحج :۳۹) و دفاع از مظلوم (الفتح :۲۹) و همچنین جهت دفع شر است (الحج :۴۰). در صورت باز ایستادن طرف مقابل از جنگ، دشمنی با آنان به پایان می¬رسد و دشمنی فقط با ستمکاران است، در واقع جنگ با کسانی که قصد جنگ دارند مجاز است و حتی در این شرایط نیز توصیه به عدم تجاوز و تعدی شده است (البقره :۱۹۰). در واقع در طرح الهی تنها استثناء در اصل اصیل صلح و تسالم، مقابله به محاربان و متجاوزان به حقوق انسانها است، که راهی جز مقابله با آنان نیست (موحدی ساوجی :۱۳۹۳).
علامه (ره) در تفسیر آیه "وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ، الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ" (البقره :۱۹۰) آورده¬اند که آیات قتال مقید به قتال از سوی مشرکین است. لذا قتال در اسلام جنبه دفاع از حق انسان¬ها را دارد همانطور که در آیات (الحج :۳۹-۴۰) اذن به قتال در مقابل مشرکینی داده شده است که مقاتله می¬کنند. بر خلاف جنگ به معنای تجاوز به حد و مرز دیگران، دفاع محدود به زمانی است که افراد مورد هجوم قرار می¬گیرند، لذا در انتهای آیه و به دنبال فرمان قتال با ذکر"وَ لا تَعْتَدُوا" و نهی مطلق به معنی خروج از حد و تجاوز، هرگونه تجاوزی را نهی فرموده است (طباطبایی،۱۳۹۰: ۲/ ۸۸). در آیات دیگر توصیه به سختگیری و قتل مشرکینی شده است که به جهت فتنه (شرک)، رفتار سخت¬تری با مسلمانان داشته¬اند و با آزار، رسول خدا (ص) و مسلمانان را مجبور به ترک وطن نمودند (البقره :۱۹۲) و البته مدت قتال را با وجود فتنه (شرک) تحدید می¬نماید که در صورت کناره¬گیری از فتنه، عدوان و قتالی نخواهد بود مگر با ستمگران (البقره :۱۹۳) همانطور که در آیه (الانفال :۴۰) دلالت بر دعوت مردم به دین خداوند قبل از قتال دارد و در صورت پذیرش دعوت، قتالی نخواهد بود (طباطبایی، ۱۳۹۰: ۲/۹۰). در ادامه اشاره به هتک حرمت مشرکین در ماه¬های حرام و حریم مکه و مسجدالحرام نموده است و اذن تعدی برای مقابله به مثل داده شده است. تشریع قصاص به جهت تجاوز طرف مقابل با رعایت برابری و عدم خروج از حد و حفظ جانب عدالت صورت پذیرفته است (البقره :۱۹۴). در طرح الهی تنها از دوستی و رابطه با کسانی باز می دارد که در ارتباط با دین به جنگ برخاسته و افراد را به بهانه دین¬داری از شهر و دیارشان اخراج می کند (الممتحنه :۹) یا در مواردی پیامبر خدا و خانوادهاش را به خاطر پاکدامنی از شهر و دیارشان اخراج می کنند (النمل :۵۶) و البته در شیوه کفار، افراد را به پذیرش آیین خود اجبار نموده و یا تهدید به اخراج از شهر و دیار میکند (ابراهیم :۱۳). ماحصل بحث فوق مذموم و ممنوع بودن تجاوز ابتدایی به دیگران است و تعدی و تجاوز برای مقابله به مثل و در مقابله به تجاوزگران است. بنابراین دفاع مذموم نبوده و خروج جامعه از زیر بار ظلم و ستم و ذلت و خواری فضیلت است (طباطبایی،۱۳۹۰: ۲/۹۲). در ماده ۳ اعلامیه حقوق بشر به حق زندگی و آزادی و امنیت فردی افراد و همچنین در ماده ۹و ۱۵ به حق تابعت افراد و عدم تبعید از شهر و دیار اشاره شده است. در طرح الهی نیز تجاوز و تعدی به دیگران به هر نحوی مذموم و البته دفاع محدود به زمانی است که افراد مورد هجوم قرار می¬گیرند. نکته پیشنهادی طرح الهی برای کناره¬گیری از جنگ، استقبال از پیشنهاد صلح است که به نظر می¬رسد استقبال و پذیرش پیشنهاد صلح از لوازم ایجاد امنیت فرد و اجتماع است که در بیانیه مذکور بدان پرداخته نشده است.
4.5.2. اصل عدالت محوری
جامع¬ترین قانونی که در طرح الهی می¬توان متصور شد قانون عدل است که تمام نظام هستی بر محور آن بنا شده است (بالعدل قامت السماوات و الارض). جامعه انسانی نیز به عنوان جزئی از مجموعه عظیم عالم هستی، ناگزیر به پیروی از قانون عالم شمول عدل است (مکارم شیرازی،۱۳۷۶: ۱۱/ ۳۳۶). برپایی عدالت در اجتماع و در روابط بین افراد در آیات متعددی اشاره شده است (النحل :۹۰؛ الحدید :۲۵). از موارد حائز اهمیت در طرح الهی توصیه و موعظه خداوند تبارک و تعالی به عدالت در داوری است (النساء :۵۸)، رعایت عدالت هرچند خویشاوند باشند (الانعام :۱۵۲). عدالت در حکم، حتی در صورت پذیرش داوری غیر¬هم¬کیشان، در طرح الهی مورد توجه است (المائده :۴۲)، رعایت عدالت در طرح الهی چنان حائز اهمیت است که در صورت وجود دشمنی و خصومت نیز توصیه به عدالت شده است (المائده :۸)، در این آیه مومنینی مورد خطاب قرار دارند که در مقام شهادت در مقابل مشهود علیه با سابقه دشمنی و انگیزه بغض قرار گرفته¬¬اند، لذا متذکر می¬شود که این امر موجب انحراف از مسیر حق و عدالت در آنان نگردد و از ظلم نسبت به مشهود علیه با غرض¬های شخصی نهی می¬کند و شهادت را مقید به لفظ قسط نموده است. در انتهای آیه عدالت را وسیله¬ای برای نیل و قرب به تقوی معرفی می¬نماید (طباطبایی،۱۳۹۰: ۵/۳۸۵). در طرح الهی به برقراری عدالت و همچنین نیکی و برقراری روابط مبتنی بر دوستی و صلح با افرادی که قصد جنگ و تعرض ندارند توصیه شده است (الممتحنه :۸-۹). مراعات جانب عدالت تا به اندازه¬ای مورد تاکید است که خداوند تعالی متذکر می¬شود، در شهادت جانب عدالت را رعایت کنید حتی اگر به زیان خود یا والدین و نزدیکانتان باشد (النساء :۱۳۵). علامه (ره) در باب رعایت عدالت در شهادت دادن به حق آورده¬اند که اگر در جایگاهی حضور یابی که بیان آنچه که دیده¬ای یا شنیده¬ای، خلاف منافع شخصی یا منافع والدین و یا خویشاوندان باشد، نباید از ادای آن مضایقه و یا تحریفی بنمایی (طباطبایی،۱۳۹۰: ۵/۱۷۶).
در ماده ۸ اعلامیه حقوق بشر به دسترسی موثر به مراجع دادرسی در برابر نقض حقوق اولیه و همچنین در ماده ۱۰ این بیانیه برابری افراد در دادرسی و رعایت عدالت در دادگاهی بی¬طرف و مستقل اشاره شده است. در طرح الهی موضوع عدالت در داوری و شهادت در مورد هم¬کیشان و غیر¬هم¬کیشان چنان مورد توجه است که رعایت آن حتی در زمانی که خلاف منافع شخص و یا نزدیکان وی شود، توصیه شده است و حتی در صورت وجود سابقه دشمنی و انگیزه بغض متذکر می¬شود که این امر موجب انحراف از مسیر حق و عدالت در آنان و سبب ظلم نگردد.
4.5.3. اصل وفای به عهد (یا نقض پیمان شکنی)
طبق نظر غالب مفسران لفظ عهد مطلق و عام است و کلیه عقود و معاهدات در حوزه اجتماعی(الاسراء :۳۴)، سیاسی (التوبه :۴)، اقتصادی (المائده :۱) و خانوادگی(المومنون :۸) و اعتقادی (البقره : ۲۷؛النساء :۱۵۵؛الرعد :۲۰) را شامل می¬شود. علامه (ره) در تفسیر آیه "أَوْفُوا بِالْعُقُودِ" آورده¬اند که پایبندی به عقد یا همان عهد، یک دستور عمومی است و شامل همه پیمان¬ها و همه مصادیق آن و هر چیزی که در عرف زندگی فردی و اجتماعی عقد و پیمان محسوب گردد از جمله: پیمان¬های دینی و الهی، اصول عقاید، اعمال عبادی، احکام تشریعی و امضائی و همچنین معاملات، معاهدات، عقد نکاح و غیره می¬شود (طباطبایی،۱۳۹۰: ۵/۲۵۸).
در طرح الهی وفای به عهد مورد تاکید و نقض پیمان مذموم است (الانفال ۵۶) و تنها جواز نقض پیمان در صورت عدم پایبندی از جانب طرف مقابل معاهده داده شده است (الانفال :۵۸؛ التوبه :۴). همچنین به کسانی که با هم¬پیمانان ما هم¬پیمان شده¬اند و به سوی ما می¬آیند در حالی که از پیکار کناره جویی نموده و پیشنهاد صلح دارند، اجازه تعرض داده نشده است (النساء :۹۰). با عنایت به اینکه هیچ وثوقی به پایبندی مشرکین به مراعات حرمت عهد و پیمان وجود ندارد، خداوند تعالی مجوز نقض پیمان را به مسلمانان داده است و البته این مجوز که به واسطه مقابله به مثل با عهد شکنی مشرکان صادر شده است، بدون اعلام و اطلاع نباید عملی گردد و مسلمانان به هر نحوی از خیانت حتی به مقدار نقض پیمان بدون اطلاع منع شده¬اند (الانفال :۵۸). مجوز نقض پیمان مسلمانان با کفار در پاسخ به نقض پیمان از جانب آنهاست، چرا که در طرح الهی میان افراد عهدشکن و افراد متعهد و وفادار به عهد خود، استثناء قائل شده است. مشرکینی که به عهد خود پایبند بوده¬اند و به هیچ وجهی نقض پیمان نکرده¬اند، حفظ و محترم شمردن پیمان با چنین افرادی تا سررسید مدت آن واجب است. در انتهای آیه نیز علت وجوب وفای به عهد و محترم شمردن آن، به عنوان مصادیقی از تقوی اشاره شده است (التوبه :۴؛ طباطبایی،۱۳۹۰: ۹/۲۰۱). در اعلامیه حقوق بشر در ماده و بند مشخصی به اصل وفای به عهد و حفظ و محترم شمردن معاهدات و عدم نقض پیمان پرداخته نشده است.
4.6. اصول حاکم بر روابط علمی
در طرح الهی هدف از آفرینش همه پدیده¬های هستی، علم و دانش معرفی شده است (الطلاق :۱۲) و خداوند متعال در میان همه پدیده¬های جهان هستی بر ابناء بشر منت نهاده است و وجود او را به زیور علم و دانش زینت بخشیده است. لذا در اولین سوره¬ای که کتاب آسمانی را با آن افتتاح فرمود پس از سخن از نعمت ایجاد عالم و آدم، نعمت علم و دانش را یادآور شده است و ارزش و جایگاه این نعمت علم و بینش را به نمایش گذارده است. ذکر کرامت خداوند متعال در این آیات با صیغه (افعل تفضیل) این نکته را گوشزد می¬نماید که اعطاء علم و دانش به آدمی والاترین کرامت الهی است (العلق: ۵-۱؛ حجتی،۱۳۷۸: ۴۶-۴۳).
4.6.1. اصل ضرورت همراهی تعلیم و تعلم با تزکیه
در طرح الهی برای نیل به هدف غایی آفرینش، توجه به امر تعلیم و تربیت در جهت رشد و شکوفایی افراد به سوی کمال و عبور از جهل و تاریکی به سوی عالی¬ترین حقایق عالم صورت پذیرفته است. در واقع خداوند تبارک وتعالی بر انسان منت نهاد و فرستاده¬ای از بین مردم برگزید تا انسان را تزکیه و به واسطه کتاب الهی تعلیم نماید (آل عمران: ۱۶۴؛ الجمعه:۲)، تربیت ملکات اخلاقی در انسان و تزکیه نفوس هدف اصلی و غایی از تربیت و محصول تعلیم و تعلم است. با توجه به این مطلب که به صورت طبیعی تعلیم مقدم و لازمه تربیت و تزکیه است، در آیات مذکور تزکیه قبل از تعلیم ذکر شده است که محتمل است که منظور از تزکیه قبل از تعلیم در این آیات پاک شدن از شرک و عقاید باطل و خرافی می¬باشد تا آمادگی برای تعالیم الهی ایجاد گردد (مکارم شیرازی،۱۳۷۶: ۳/ ۱۵۹). در طرح الهی انسان¬ها به خردورزی و اندیشه دعوت شده¬اند (یوسف:۲؛ النحل:۴۴). رسالت همه انبیاء الهی تبیین و آگاه سازی بشر از وظایف و مسئولیتش در برابر خداوند تبارک و تعالی و تعامل با افراد دیگر و همچنین در برابر خویشتن است و نبی مکرم اسلام (ص) نیز به جهت تبیین مفاهیم و تعالیم الهی با محوریت اندیشه و خردورزی برای گام نهادن در مسیر حق و تکامل و البته در سایه اختیار و انتخاب و نه اجبار، در میان مردم مبعوث شدند (مکارم شیرازی،۱۳۷۶: ۱۱/ ۲۴۳). افزایش علم وآگاهی در موارد متعدد از توصیه¬های این طرح الهیست (الزمر:۹)، آغاز این آیه با استفهام انکاری موجب شفاف سازی موضع اسلام در خصوص مقام علم و عالم در مقابل جهل و جاهلان است. مطلق ذکر شدن عدم تساوی این دو گروه موید این مسئله است که عدم تساوی آنان در نزد خداوند تعالی، مردم آگاه و همچنین در دنیا و آخرت و حتی در ظاهر و باطن می¬باشد (مکارم شیرازی،۱۳۷۶: ۱۹/ ۳۹۴). عدم تعقل به عنوان بدترین عمل یاد شده است (الانفال:۲۲) همانطور که پیروی کورکورانه از نیاکان مورد مذمت واقع شده است (الاعراف :۲۸؛ الزخرف :۲۲-۲۳) در ماده ۲۶ اعلامیه حقوق بشرآموزش و پرورش افراد به صورت عمومی عنوان حق همگانی و در جهت رشد همه جانبه شخصیت انسان و گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری و دوستی میان تمام ملت¬ها و گروه¬های نژادی و دینی مطرح شده است. در طرح الهی تبیین مفاهیم و تعالیم الهی با محوریت اندیشه و خردورزی جهت تربیت ملکات اخلاقی در انسان و تزکیه نفوس هدف اصلی و غایی از تربیت و محصول تعلیم و تعلم است.
4.6.2. اصل مسئولیت صاحبان علم
همانطور که تربیت و تعلیم از اهداف مهم پیامبران الهی بوده¬، نیاز به انواع تربیت دینی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، جنسی و. ..) در جامعه محسوس است. توجه به آموزش و تربیت در زمینه روابط انسانی می¬تواند راهگشای بسیاری از معضلات امروز جامعه باشد. چرا که ریشه تمام باورها، منش، طرز تفکر و نحوه عملکرد هر فردی اکتسابی است و با تغییر در یکی از آیتم¬های سیستم می¬توان در کل سیستم تغییراتی ایجاد نمود. سکوت عالم موجب انحراف جامعه می¬شود، مسئولیت عالم در جامعه عدم سکوت و روشنگری است و مسئولیت جاهل سکوت می¬باشد تا جامعه به بیراهه کشانده نشود. "وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ" (القصص :۸۰) مؤمنين بنى¬اسرائيل كه به خدا علم داشتند، خطاب به افراد نادان که آرزو داشتند که ای کاش همانند ثروت قارون، سعادتی عظیم نصیب آنان نیز می¬شد، توبیخ و راهنمایی می-کردند که ثواب خداوند که شامل افرادی با ایمان به همراه عمل صالح می¬شود، بهتر و ارزشمندتر است (طباطبایی،۱۳۹۰: ۱۶/۱۱۷). همچنین در آیه "وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ" (سباء 6) افراد عالم باللَّه و عالم به آيات الهی معرفی می¬کند و در بیان تفاوت دیدگاه عالمان، در مقابل کافرانی که از روی جهل قیامت را انکار می¬کنند، بیان می¬دارد که به حقایق قرآن علم و آگاهی داشته و درک می¬نمایند قرآن و قیامتی که از آن خبر داده شده، حق است (طباطبایی،۱۳۹۰: ۱۶/ ۵۴۰). همچنین آیات دیگری "أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ" (الرعد:۱۹) در ارتباط با تفاوت عالم و جاهل از استفهام انکاری برای نفی تساوی این دو گروه استفاده شده است. در طرح الهی علم به حق، بصيرت بوده و متذکر شدن مختص به صاحبان خرد است و جهل به حق مصداق كورى ذکر شده است (طباطبایی،۱۳۹۰: ۱۱/ ۴۶۷). در آیات (الاسراء: ۱۰۷-۱۰۸) به آگاهی و تشخیص صاحبان علم به حقانیت آیات الهی و مسئولیت هدایتگری آنان در میان مردم اشاره شده است. نبی مکرم اسلام (ص) در باب مسئولیت همگانی فرمودند: «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» هر کدام از شما مسئول هستید و درباره افرادی که به سخن شما گوش میدهند بازخواست خواهید شد. از کلام نبوی درک می¬شود که هر کدام از اهل ایمان در رابطه با آن چه میداند، اگر چه یک کلمه باشد، باید مُعلم دیگران باشد، یعنی به اهلش برساند و تبلیغ کند و از نا اهل احتراز و کتمان نماید و نسبت به کلمهای که نمیداند مُتَعَلم باشد (رخشاد،۱۳۸۵ :2/68؛ منیه المرید،۱۴۰۹: ۳۸۱). در اعلامیه حقوق بشر با توجه به محق بودن همه افراد از دریافت آموزش و پرورش در جهت رشد همه جانبه شخصیت، ماده و بند مشخصی به اصل مهم مسئولیت هدایتگری صاحبان علم و نحوه کسب تعلیم و تعلم پرداخته نشده است.
۵. نتیجه گیری
استخراج اصول حاکم بر روابط انسانی در شش حوزه مجزا مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. این قسمت مربوط به سوال اول پژوهش _اصول حاکم بر روابط انسانی در قرآن کدام است_ می¬باشد. این اصول عبارتند از: 1. اصول حاکم بر روابط اعتقادی: اصل آزادی عقیده و اختیار، اصل اتحاد در ادیان الهی. 2. اصول حاکم بر روابط اجتماعی: اصل رعایت کرامت انسانی، اصل اخلاق¬مداری، اصل مسئولیت¬پذیری و اصل توجه به عدم خطای راهبردی. 3. اصول حاکم بر روابط خانوادگی: اصل معاشرت با نیکی، اصل تکریم زنان، اصل تساوی در حقوق، اصل داشتن قلمرو خصوصی و عدم تعرض به آن. 4. اصول حاکم بر روابط اقتصادی: اصل توسعه اقتصادی با محوریت پرهیز از فساد، اصل مالکیت و عدم تصرف در اموال غیر. 5. اصول حاکم بر روابط سیاسی: اصل ولایت¬مداری در سایه اتحاد، اصل تقدم صلح بر جنگ، اصل عدالت¬محوری، اصل وفای به عهد. 6. اصول حاکم بر روابط علمی: اصل ضرورت همراهی تعلیم و تعلم با تزکیه، اصل مسئولیت صاحبان علم که به عنوان نمونه¬هایی از تعداد کثیری از توصیه¬های الهی فراهم شده است. در تطبیق اصول ذکر شده از قرآن کریم در حوزه¬های مختلف با ۳۰ ماده و ۲۰ زیر ماده موجود در اعلامیه جهانی حقوق بشر آنچه حاصل شد این است که؛ نسبت اصول مستخرج از قرآن و مفاد ذکر شده در اعلامیه، نسبت عموم وخصوص مطلق است. موارد ذکر شده در بیانیه هر کدام به صورت زیر مجموعه¬ای از کل است که با توجه به استخراج تعدادی معدودی از اصول حاکم بر تعاملات انسانی از قرآن منتج شده است. این قسمت مربوط به سوال دوم پژوهش _ شباهت و تفاوت¬ها در اصول حاکم بر روابط انسانی از منظر قرآن کریم با اعلامیه حقوق بشر کدام است_ می¬باشد. شایان ذکر است که مواردی از مفاد این اعلامیه مانند ماده ۱۱که به موضوع عطف به ماسبق نشدن حکم افراد اشاره شده است، در قرآن نیز در باب مسئله ربا (البقره:۲۷۵) و همچنین مسئله ازدواج با محارم قبل تشریع حکم (النساء:۲۳) ذکر شده است که این مورد به عنوان اصل شناسایی نشده است. در طرح الهی موارد متعددی از روابط فردی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر منظور نشده است. از جمله این موارد؛ 7. عدم موروثی بودن و عدم تأثر نژاد و نسب در امر پیشوایی و رهبری مردم. 8. نادیده انگاری اخلاق که از موارد ضروری رشد و بالندگی شخصیت افراد است، که این مهم در سایه توجه به فطرت انسانی در نیاز به معنا و معنویت محقق می¬گردد. 9. مترادف انگاشتن مفهوم تساوی و تشابه؛ تساوی به معنای تشابه نیست و صرف ایجاد تساوی نمی¬توان مدعی برقراری عدالت شد. تساوی در شأنیت انسانی است نه لزوما تشابه در وظیفه. بدین معنی که در قرآن حق و تکلیف هر فرد برابر با توانمندی، استحقاق و استعداد هر فرد قرار داده شده است که در این شرایط می¬توان مدعی رعایت عدالت شد. 10. استقبال از پیشنهاد صلح؛ که به نظر می¬رسد استقبال و پذیرش پیشنهاد صلح از ملزومات ایجاد امنیت فرد و اجتماع است. 11. وفای به عهد و عدم نقض پیمان؛ حفظ و محترم شمردن معاهدات فردی، اجتماعی و بین المللی که از مبانی ایجاد صلح و امنیت است. 12. مسئولیت هدایتگری صاحبان علم و نحوه کسب تعلیم و تعلم؛ دریافت آموزش و پرورش در جهت رشد همه جانبه شخصیت، نیازمند مسئولیت¬پذیری و هدایتگری صاحبان علم است. به نظر می¬رسد برای دستیابی به صلح جهانی، قوانین وضع شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر، شایسته بازنگری است.
پانویس و منابع
1. قرآن کریم.
2. اعلامیه جهانی حقوق بشر.
3. ابراهیمی، محمدحسین. ۱۳۷۵. اقتصاد در قرآن: تولید، توزیع، مصرف، رشد. قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیهقم.
4. الهی قمشه¬ای، مهدی. ۱۳۸۰. ترجمه قرآن کریم. ایران. قم: فاطمة الزهراء.
5. امینی، محمد امین. ۱۳۹۰. «اصل همزیستی مسالمت آمیز با غیرمسلمانان در اسلام.» نشریه معرفت 6۶: ۱۶۵.
6. ایازی، سید محمد علی. ۱۳۷۸. قرآن و فرهنگ زمانه. رشت: انتشارات کتاب مبین.
7. ایمانی¬فر، حمیدرضا، جمیله فاطمی، و فاطمه امینی. ۱۳۹۱. «بخشش از دیدگاه روانشناسی و قرآن کریم.» انسان پژوهی دینی ۲۷:
8. ۱۴۹-۱۷۵.
9. باقرشاهی، علی¬نقی. ۱۳۹۰. «قانون کارما و فرضیه بازپیدایی در آیین هندو.» نشریه پژوهش¬های علم و دین ۳: ۱-۱۶.
10. بهشتی، احمد. ۱۳۷۷. خانواده در قرآن. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
11. بهرام¬پور، ابوالفضل. ۱۳۷۸. ترجمه قرآن کریم. تهران: آوای قرآن.
12. حجتی، محمد باقر. مترجم. ۱۳۷۸. آداب تعلیم و تعلم در اسلام "منیة المرید فی آداب المفید و المستفید" نوشته شهید ثانی. ۹۵۴
13. ه ق. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
14. خرم دل، مصطفی. مترجم. ۱۳۸۷. فی ظلال القرآن. نوشته سید قطب. ۱۴۲۵. تهران: نشر احسان.
15. خطیبی کوشککی، محمد. ۱۳۸۷. «روابط انسان در قرآن.» مجله پیام ۹۳: ۶۵-۷۷.
16. رشاد، علی¬اکبر. ۱۳۸۶. «آینده مناسبات ادیان.» قبسات. ۴۳: ۵-۱۴.
17. رضايى اصفهانى، محمدعلى. ۱۳۸۷. تفسير قرآن مهر. ایران. قم: پژوهشهاى تفسير و علوم قرآن.
18. رضایی اصفهانی، محمدعلی. ۱۳۹۱. قرآن و علوم انسانی. قم: انتشارات پژوهش هاي تفسير و علوم قرآن.
19. رخشاد، محمد حسین. ۱۳۸۵. در محضر بهجت. قم: موسسه فرهنگی سماء.
20. سجادی، سیدابراهیم. ۱۳۸۸. «قرآن و بازتاب تربیتی روابط چهارگانه انسان.» فصلنامه پژوهشهای قرآنی ۵۹: ۹۰-۱۳۹.
21. سجادی، سيدعبدالقيوم. ۱۳۸۰. «اصول سياست خارجي در قرآن.» علوم سیاسی - دانشگاه باقرالعلوم (ع) ۱۵: ۱۸۳-۱۶۹.
22. فرهنگ سدید. ۱۳۹۷. "راه¬های مسالمتآمیز همزیستی ادیان از دیدگاه قرآن کریم/ کینهتوزی و دشمنی نسبت به پیروان ادیان دیگر ممنوع". snn.ir/0037Dr
23. قرائتی، محسن. ۱۳۸۳. تفسیر نور. تهران: مركز فرهنگى درس¬هايى از قرآن.
24. قطب، سید. ۱۴۲۵ ه ق. فی ظلال القرآن. لبنان. بیروت: دارالشروق.
25. طباطبایی، محمد حسین. ۱۳۹۰ ه ق. المیزان فی تفسیر القرآن. لبنان. بیروت: موسسة العلمی المطبوعات.
26. مسعودی، عبدالهادی. ۱۳۹۳. روابط اجتماعی از نگاه قرآن. قم: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث.
27. مطهری، مرتضی. ۱۳۶۹. نظام حقوقی زن در اسلام. انتشارات صدرا.
28. مكارم شيرازى، ناصر۱۳۷۱. تفسير نمونه. ایران. تهران: دار الكتب الإسلامية.
29. موحدی ساوجی، محمد حسن. ۱۳۹۳. «همزیستی مسالمت آمیز انسان از دیدگاه قرآن و نظام بین المللی حقوق بشر.» فصلنامه حقوق بشر ۹ (۱۷ و ۱۸): ۱۳۱-۱۵۸.
30. مهدخت، بروجردی علوی، عباس اشرفی، و راضیه رزمیان. ۱۳۹۳. «روابط خانوادگی از منظر تفسیر المیزان.» اندیشه علامه طباطبایی : ۷۰-۵۱.
31. نوبهار، رحیم. سیده ام البنین حسینی ۱۳۹۴. «قاعده لزوم معاشرت به معروف در روابط زن و شوهر.» فصلنامه خانواده پژوهی. ۴۱: 53-۷۲.