سیر تطوّر دانش اعجاز قرآن¬کریم با تأکید بر جامعهشناسی معرفت در قرن چهاردهم هجری (پیشنهاده)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
اعجاز قرآن¬کریم مسألهای تاریخی است که به صورت اصطلاحی از اواخر قرن سوم هجری مورد¬¬ توجّه قرارگرفته و دانش برآمده از این موضوع در طی قرنهای متمادی دچار تحولاتی¬شده که از نیمه دوم قرن سیزدهم پس از افولی فراگیر به¬تدریج مسیر تعالی را پیموده و به قرن چهاردم هجری رسیده که در آن کمیّت و کیفیّت مسائل اعجاز قرآن-کریم، ارتقاء¬مییابد. به¬نظرمیرسد عوامل اجتماعی و گفتمانهای مختلف بیش از سایر عوامل در چگونگی و چرایی تحولّات مذکور نقش ایفاکردهاست. در این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از رویکرد جامعهشناسی¬معرفت، برای دستیابی به صحت فرضیه فوق و شناخت عوامل اصلی تحولات دانش اعجاز قرآن در این بازه¬¬زمانی، مؤلفههای اجتماعی مؤثر در روند دانش اعجاز قرآن¬کریم چون نهاد دین و سیاست و ساختهایی مانند صوفیه و گفتمانهای رایج بررسی¬شده و تأثیر این گفتمانها، عوامل نهادی و ساختی بر تطوّر و دگرگونی دانش اعجاز قرآن¬کریم مورد توجّه قرارگرفتهاست. بررسیها نشان-میدهد تلاش نهاد دین و ساخت علماء در گسترش توجه به ابعاد جدید اعجاز قرآن همچون اعجاز علمی، نقشی بسترساز داشته اما استمرار سیاستزدگی علمی در ادامه باعث تقویت توجه به مسایل علمی شده و با ایجاد گفتمان احساس حقارت، این روند سرعت-میگیرد. در ادامه، تلاش نهاد دین و ساخت علماء در رشتههای مختلف برای نشان¬دادن کارآمدی به روشهای گوناگون از هماهنگی تا اصلاحطلبی سیاسی و اصلاحطلبی دینی باعث گسترش این نگرش شده و ایجاد نهاد گسستگرایی و تلاشهای نهاد سیاسی غربگرای حاکم در کشورهای اسلامی به آن کمک¬کرده و سرانجام به رواج ساختهای تفسیر تدبّری و انسانگرایانه میانجامد.
کلیدواژهها: اعجاز قرآن¬کریم، جامعهشناسی معرفت، گفتمان، قرن چهاردهم.