رویکرد مبتنیبر همزیستی مسالمتآمیز قرآن در مواجهه با تنوع أدیان (بررسی نقادانه شمولگرایی کارل رانر)
چکیده
به گواهی تاریخ، اعتقاد به انحصار حقانیت و رستگاری دین خاص و بطلان سایر ادیان و مذاهب، خاستگاه خشونتها و جنگهای دینی بسیاری شده است. در مسیحیت تاکید بر این است که خارج از کلیسا رستگاری وجود ندارد. این رویکرد انحصار گرایانه جنگهای بسیاری را به دنبال داشته است. هرچند پس از 20 قرن از آغاز پیدایش آن، کلیسای کاتولیک در نیمه دوم قرن بیستم نجات بخشی سایر ادیان را به صورت تلویحی و مشروط پذیرفت. اما از آغاز ظهور اسلام، قرآن کریم بر همزیستی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان الهی تاکید دارد و برای تحقق آن، رویکرد منحصر به فردی دارد که میتوان آن را تکثرگرایی در نجات نامید. عمل به این آموزه قرآنی نوید بخش صلح پایدار در جوامع بشری خواهد بود. این تحقیق با مقایسه میان آموزههای دو دین اسلام و مسیحیت، برجستگی و مزیت رویکرد قرآن در مقایسه با مسیحیت در نوع مواجهه با تنوع ادیان به هدف تحقق جامعهای عاری از خشونتهای مذهبی را به اثبات میرساند. در این پژوهش منظور از اسلام، مذهب شیعه و از مسیحیت، فقط شاخه کاتولیک است.
واژگان کلیدی
انحصارگرایی؛ پلورالیزم؛ شمول گرایی؛ کلمه سواء؛ نجات؛ همزیستی مسالمتآمیز.
1. مقدمه
در مسیحیّت نوع نگاه به سایر ادیان، رویکرد تاکتیکی و مصلحت اندیشانه، و واکنشی در قبال عوامل خارجی است؛به همین دلیل ورود نگرش مدارا محور به مسیحیّت، طی فرایندی طولانی در گذر تاریخ و در پی وقوع حوادث متعدد، همراه با مقاومت سرسختانه کلیسای کاتولیک بود. امّا در اسلام، قرآن کریم آموزههای فراوانی دارد که به روشنی رویکرد صلح محورانه و هدف غایی و عالی همزیستی مسالمتآمیز در جامعه انسانی را توصیه میکند. قرآن کریم به منظور تحقق همزیستی مسالمتآمیز در جامعه انسانی و تحقق صلح پایدار، نجات بخشی حداکثری (تکثرگرایی در نجات) را ارائه میدهد که متمایز و برتر از نوع مواجهه مسیحیّت با مسئله تنوع ادیان است. در این پژوهش مقصود از نجات بخش بودن دین، رهایی از عذاب و رستگاری اُخروی است. اختلاف انسانها و مظاهر طبیعی این عالم مورد تأیید قرآن کریم است و از آیات الهی شمرده شده است. (روم: 22-24) امّا اختلاف، نباید دستمایه خشونت و انحصار طلبی قرار گیرد؛ به همین دلیل خداوند بر همزیستی مسالمتآمیز بین پیروان ادیان مختلف الهی تأکید میکند. همزیستی مورد نظر قرآن کریم واقعگرایانه است نه مصلحت آمیز. رویکرد واقعگرایانه، مبتنی بر این اعتقاد است که رفتار دوستانه با پیروان سایر ادیان الهی بر اعتقاد به نجات بخش بودن سایر ادیان استوار است، و نوع نگرش ما به رستگاری پیروان سایر ادیان الهی، تنظیم کننده رفتار ما با آنهاست. وقتی همه ادیان آسمانی نجات بخش تلقی شوند، دلیلی بر جنگ و خشونت میان پیروان این ادیان وجود ندارد. این رویکرد قرآن، علاوه بر جنبه کارکردگرایانه آن، همزیستی صلح آمیز در جامعه انسانی را مستحکمتر، و صلح مبتنی بر آن را پایدارتر میکند. بنابراین بررسی و تبیین این آموزه قرآنی در شرایط فعلی و بهویژه در پاسخ به الحاد جدید، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این پژوهش به روش مقایسهای و با استفاده از دادههای کتابخانهای و منابع اینترنتی انجام گرفته است. در مورد نوع مواجهه قرآن با مسئله تنوع ادیان تاکنون تحقیقات فراوانی شده است، لیکن این تحقیق از سه جهت متمایز است. اول اینکه در این تحقیق توجّه اصلی به کارکرد نوع مواجهه قرآن با مسئله تنوع ادیان است. جهت دیگر اینکه، مسیحیّت در پناه شمولگرایی، مدعی است دینی را بر جامعه بشری عرضه میکند که بسترساز همزیستی مسالمتآمیز و محبّت بین انسانها است. برخلاف مسیحیّت، قرآن از زمان نزولش در صدر اسلام، حامل پیام صلح و آشتی برای بشریت و همزیستی مسالمتآمیز واقعی میان انسانهاست. تاکنون تحقیقی در نقد رویکرد شمولگرایی کاتولیکی که کارل رانر (Rahner, Karl) از آن نمایندگی میکند، در مقایسه با رویکرد قرآن نشده است. بنابراین در واقع این پژوهش نگاهی به تمایز و برجستگی نگاه قرآنی بر نظریه کلیسای کاتولیک در خصوص مسئله تنوع ادیان و همزیستی مسالمتآمیز دارد.
2. طرح مسئله
در پاسخ به نحوه تعامل با سایر ادیان به طور معمول به سه رویکرد انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی اشاره میشود. رویکرد اول بر این اعتقاد است که نجات فقط در انحصار یک دین و اعتقاد خاص است و در سایر ادیان نجات نیست. رویکرد دوم به وجود فیالجمله نجات در سایر ادیان و محوریّت آن در یک دین خاص اشاره میکند. رویکرد سوم به نسبیّت حق و نجات در همه ادیان معتقد است. نسبیگرایی حقیقت در این رویکرد، به عدم ترجیح هیچ دینی بر دیگری اشاره میکند. سؤال این است که شباهت و تفاوت رویکرد اسلام و مسیحیّت در مواجهه با تنوع ادیان چیست؟
اگر هدفمان تحقق جامعهای صلح مدار، بین انسانها باشد، بر اساس رویکرد اول همزیستی مصلحتاندیشانه خواهد بود، زیرا وقتی پیروان یک دین خاص، ادیان دیگر را باطل میدانند، انگیزه و عامل درونی بر تعامل دوستانه با پیروان سایر ادیان ندارند؛ بنابراین به منظور پیشگیری از هرگونه ناهنجاری و خشونت مذهبی از اهرمهای قانونی و اخلاقی استفاده میشود. رویکرد سوم مستلزم نسبیّت در حقیقت است و لوازم نظری غیر قابل قبول دیگری دارد که با مبانی و اصول قرآنی ناسازگار است به همین دلیل در میان اندیشمندان مسلمان، گروه اقلیتی معتقد به آن هستند و در کلیسای کاتولیک نیز پیرو چندانی ندارد. اما رویکرد دوم (شمولگرایی) در مسیحیّت، راهکاری قابل توجه برای تنظیم نحوه تعامل و مواجهه با پیروان سایر ادیان در نظر گرفته شده است. «در این قرائت، طرفداران آن منکر هرگونه حقیقتی در سایر ادیان هستند لیکن بر این باورند که پیروان ادیان دیگر در صورت عمل به دین خود مشمول لطف و عنایت و فیض حق تعالی خواهند شد و به تعبیر کارل رانر پیروان صادق خدا جوی ادیان دیگر مسیحیان بینام هستند.» (قدردان قراملکی، 1397: 18) همچنین بر اساس این دیدگاه، شناخت مبانی رستگاری برای پیروان هر دین ضروری است. به عبارت دیگر رهایی و نجات محصول معرفت است لذا رانر و مسیحیان شمولگرا آگاه سازی مسیحیان گمنام را وظیفه خود میدانند.کارل رانر با طرح نظریه مسیحیت گمنام (Anonymous Christianity)ابداع کننده این نظریه است.
3. قرآن و تکثر ادیان
با بررسی آیاتی که اندیشهوران مسلمان بر اثبات انحصارگرایی و یا کثرتگرایی استناد کردهاند به نتایج ذیل میرسیم: به نظر بسیاری از مفسران واژه «اسلام» در قرآن کریم به معنای تسلیم در مقابل حق بودن است، لذا هیچ دلالتی بر انحصار نجات در دین اسلام ندارد آیاتی که اعمال کفّار را باطل و بینتیجه دانسته است، دلیل بر انحصارگرایی قرآن نیست زیرا در قرآن کریم کافر به دو معنی به کارر فته است؛ یکی کسی که به حق نرسیده است و دوم کسی که حق را دریافته اما از روی عناد دشمنی میکند. این آیات ناظر به گروه دوم است و نسبت به گروه اول، آیات فراوانی در قرآن، عمل آنها را ولو ذرّهای باشد، هدر نمیداند و به پاداش میرساند. رد انحصارگرایی، لزوماً به مفهوم پذیرش کثرتگرایی در قرآن نیست. همچنین مؤاخذه انحصارگرایان و تعبیر نور و هدایت از تورات و انجیل، دلالتی بر نگرش متکثرانه قرآن ندارد. ویژگی مشترک انحصارگرایی و کثرتگرایی، این است که هر دو معتقد به پیوند و ارتباط تام میان نجات و حقانیّت هستند. بنابراین طبق رویکرد اول چون حقانیت را منحصر در یک دین میداند سایر ادیان را فاقد ویژگی نجات بخشی دانسته و پیروان آن را سعادتمند نمیداند. رویکرد کثرتگرایانه نیز به لحاظ اینکه همه ادیان را به نحو تساوی و در عرض هم دارای حقانیت میداند، معتقد به نجات بخشی همه ادیان است و هیچ دینی را در سعادتمند کردن بشر بر دین دیگر ترجیح نمیدهد. با جمع آیات مورد استناد انحصارگرایان و کثرتگرایان میتوان نتیجه گرفت که قرآن در مواجهه با مسئله تعدد ادیان، رویکردی متعالی دارد و آن را کثرتگرایی در نجات نامیدهاند.خداوند در قرآن کریم اهل کتاب را دعوت به توحید به مثابه امر مشترک بین ادیان ابراهیمی کرده است :«بگو ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت) سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.» (آل عمران: 64). در ادامه به مشخصات رویکرد قرآن به این موضوع میپردازیم.
4. رفتار مسالمت آمیزبا تکیه بر مشترکات
آیه 64 سوره آلعمران از مهمترین آیات قرآن کریم در ارتباط با موضوع این پژوهش است. بر اساس نوع تفسیر واژه محوری «سواء» در این آیه، موضع انحصارگرایانه یا کثرت گرایانه مفسّر معلوم میگردد. برخی از قرآن پژوهان ضمن اشاره به خصیصه فرقهگرایی انسان با اشاره به این آیه شریفه دعوت قرآن به تمسّک به کلمه سواء را وجه نجات بخشی آن میدانند: «اینجاست که رحمت فراگیر الهی به داد بندگان فرقهگرا و تفرقهگرا میرسد و توحید و عمل صالح را مبنای ارزیابی کارنامه هر فرد یا هر فرقه قرار میدهد. در پرتو این نگاه و این منظر باید به آیه ۶۴ سوره آل عمران نگریست که وحدتی را که در میان این همه کثرت هست، برجسته میسازد و ملاک و معیاری برای ارزیابی کارنامه انسان فرقهگرا و تفرقهگرا به دست میدهد. اگر چنین معیاری نباشد جایش را فقط ادعا و داعیه هر فرقهای که خود را ناجیه یا قوم برگزیده میشمارد خواهد گرفت.» (خرمشاهی، 1372: 553)
بنابراین،آیه شریفه موحّدانه بودن اعتقاد اهل کتاب را تأیید میکند. از طرفی دعوت اهل کتاب به عمل به این اعتقاد، جنبه نجات بخش بودن آن را نشان میدهد، نه اینکه صرفاً دعوتی مصلحت اندیشانه تلقی گردد. بنابراین آیه شریفه صرفاً در حدّ دعوت به مدارا با اهل کتاب (پلورالیزم اجتماعی) نیست. گرچه نمیتوان از این آیه شریفه، پلورالیزم دینی را استنباط کرد؛ لیکن تنزّل دلالت آیه شریفه بر پلورالیزم اجتماعی و محدود کردن معنای آن به دعوت به مدارا نیز خلاف ظاهر و دلالت روشن آیه شریفه است. اگر تمسّک به کلمه سواء که همان توحید است و در ادیان ابراهیمی به نحو مشترک وجود دارد، در نجات بخشی پیروان این ادیان نقشی ندارد، چرا خداوند دعوت به عمل به آن کرده است.
بر اساس دیدگاه قرآن که سنّت معصومین علیهمالسلام نیز مؤیّد آن است گرچه نمیتوان همه ادیان را در عرض همدیگر بر حق دانست، اما این امر به مفهوم انحصار نجات در اسلام محمدی(ص) نیست؛ بلکه سایر ادیان الهی نیز بر اساس آموزههای قرآنی و روایات، مشمول نجات هستند. قرآن فیالجمله حقانیت تورات و انجیل را تأیید کرده است و کسانی که صادقانه اعتقاد به حقانیت کتب آسمانی خود دارند را اهل نجات میداند. بنابراین نجات اهل کتاب و رستگاری آنها مبتنی بر حقانیت آنها است.
البته نمیتوان نجات را به طور کلی به حقانیت پیوند زد بلکه آنان که صدق در اعتقاد دارند نیز مشمول نجاتاند و مشمول لطف و فیض الهی خواهند بود و ما مامور به همزیستی مسالمتآمیز با آنان شدهایم. این امر الهی، بر مبنای مدارا (پلورالیزم اجتماعی) نیست بلکه بر اساس اعتقاد بر نجات یافتگی آنها است. قرآن کریم در آیه 106 سوره توبه پس از اینکه منافقین را همچون کفار معاند، اهل عذاب معرفی میکند از گروه دیگری نام میبرد که «مُرجَون لأمر اللّه» هستند و امر آنها را به خود واگذار کرده است، یعنی ما حق قضاوت در مورد آنها به مثابه افراد معذب نداریم، بلکه چون قضاوت در مورد آنها به خداوند واگذار شده است لذا با تکیه بر لطف و رحمت واسعه الهی نباید آنها را معاند تلقی کنیم. در تأیید این مطلب به یک اختلاف دیرینه کلامی میان فرَق اسلام اشاره میکنیم. بر خلاف اشاعره که معتقدند تفاوتی میان عدل و فعل خدا نیست و هرچه خدا انجام دهد عین عدل است ولو انسان نیکوکار را عذاب کند و در مقابل معتزله که خداوند را ملزم به عمل به وعد و وعیدش میدانند، شیعه معتقد است، لطف و رحمت الهی از عدلش پیشی گرفته است و لذا خداوند میتواند به وعیدش عمل نکند. بنابراین به اعتقاد شیعه ولو خداوند وعده عذاب داده باشد، لطف و رحمت الهی اقتضا دارد کسانی را که صدق در اعتقاد داشتهاند و جاهل قاصر محسوب میشوند و افراد مشمول «مُرجَون لأمر اللّه» را از عذاب خود نجات دهد، با این فرض تکلیف ما در نوع مواجهه با اهلالکتاب که معتقد به نجات یافتگی آنها هستیم معلوم است.
5. مبانی رویکرد قرآن به تنوع ادیان
برای درک صحیح و کامل همزیستی مسالمتآمیز مورد نظر قرآن باید مبانی رویکرد قرآن به مسئله تنوع ادیان را در نظر گرفت. این مبانی را میتوان به شرح ذیل فهرست کرد: • اصل وحدت در مقابل الحاد: آیات متعددی از قرآن کریم بر وحدت خدا پرستان حول محور خدای واحد تأکید میکند. اساس و محور دین الهی بر توحید است. توحید عامل وحدت بخش پیروان ادیان آسمانی است که همگان را دعوت به تمسّک به آن و یگانگی در مقابل الحاد و کفر میکند. در فرهنگ اسلامیوحدت از چنان اهمیت والایی برخوردار است که برخی آن را مطابق با فطرت انسانی معرفی میکند. (طباطبائی، 1386: 2/ 124). • صلح به مثابه اصل اولیه: همزیستی مبتنی بر صلح، مبنا و اصل پذیرفته شده قرآنی است. تأکید قرآن بر صلح، نشان دهنده اهمیت آن در اسلام است. اسلام برای نهادینه سازی صلح در جامعه از نهاد مشترک میان ادیان ابراهیمی یعنی توحید و نهاد ابداعی اُخوّت و توجّه به کرامت انسانی بهره فراوان میبرد. • معنای عام اسلام در عرف قرآن: واژه اسلام از «سلم» به معنای درستی و تندرستی و آسایش است راغب اصفهانی میگوید: «السلم و السلامه: التعری من الافات الظاهره و الباطنه» (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲: ۴۲۲). در بسیاری از آیات قرآن این واژه و مشتقّات آن به معنای لغوی به کار رفته است مانند: «وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ.»(آلعمران: 85). زمخشری، اسلام در این آیه را به معنای توحید و تسلیم داشتن خود به خداوند تعالی ترجمه کرده است.(زمخشری، 1407: 1/381) از منظر قرآن کریم یک دین خدایی بیشتر وجود ندارد و تمامی پیامبران برای ترویج همین یک دین آمدهاند و آن دین چیزی نیست جز دین توحید. همین روست که قرآن کریم اسلام و مسلمان بودن را به پیامبران پیشین نیز نسبت داده است صاحب تفسیر المیزان ذیل آیه 80 سوره آل عمران میگوید: «مراد از اسلام در جمله «اذ انتم مسلمون» دین توحید است که همان دین خدا از نظر همه انبیا است.» (طباطبائی، 1386: 3/440). بنابراین مراد از اسلام در فرهنگ قرآنی دین توحید است و شامل همه ادیان الهی ابراهیمیمیشود. • رحمت بودن اختلاف امتها: حدیث معروفی از پیامبر خدا (ص) نقل شده است که: «اختلاف امّت من، رحمت است.» (طبرسی، 1403: 355) صرفنظر از مباحث سندی این روایت، نسبت به معنای دلالی آن نظریات مختلفی بیان شده است. ازجمله اینکه، اختلاف به معنای تنوع و تکثر ادیان است زیرا از نظر دلالی نمیتوان این حدیث را به رحمت بودن تفرقه و درگیری و مطلوبیت ذاتی آن تفسیر کرد؛ زیرا با حکم عقل و منطق و نیز نصّ بسیاری از آیات و احادیث متعدد و معتبری که بر وجوب اجتناب از تفرقه تأکید میکنند، منافات دارد. بنابراین میتوان اختلاف در این روایت را به تنوع و تکثر ادیان و تفاوت افکار و سلیقهها تفسیر کرد. این تفاوت نه تنها مذموم نیست بلکه موجب رشد و تعالی افکار و جذابیت حیات طبیعی انسانی میشود. واژه اختلاف به این معنی، (تنوع و تکثر) در برخی آیات قرآن از جمله سوره روم آیه 22نیز به کار رفته است. • همچنین «رویکرد محترمانه به ادیان ابراهیمی»، «معرفی عوامل خصومت ادیان به هدف مبارزه با آنها و برجسته کردن مشترکات ادیان در راستای تقویت آنها»، «توصیه به جدال احسن»، «نفی نژاد پرستی»، «تکلیف به میزان وسع و توان انسانها»، «تکیه بر عدل،حکمت و رحمت واسعه الهی»، «ناممکن بودن تحمیل عقیده به دیگران» و « توجه به محدودیتهای زبان» از دیگر مبانی رویکرد قرآن به مسئله تنوع ادیان است.
با توجه به آنچه گفته شد و با لحاظ مبانی رویکرد قرآن به مسئله تنوع ادیان، نمیتوان همزیستی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان مورد تأکید قرآن کریم را راهبردی تاکتیکی و مصلحت اندیشانه (پلورالیسم اجتماعی مبتنی بر مدارا) تفسیر کرد. آیا میتوان معتقد بود که قرآن با این همه تأکید بر صلح میان انسانها به خصوص میان پیروان ادیان فقط مدارای با دیگران را مدّ نظر داشته است؟ در بسیاری از آیات قرآن که ملاک نجات را ایمان و عمل صالح میداند و با خطاب محترمانه اهل کتاب، آنها را مؤمن معرفی میکند و کتاب آنها را تصدیق میکند، آیا پذیرفتنی است که بگوئیم آنها بر باطل هستند ولی باید با آنها بر اساس مدارا، همزیستی سلم آمیز داشت و اگر چنین است پس چرا قرآن کریم آنها را تصدیق کرده است و چگونه این رویکرد، با عدالت و حکمت الهی سازگار است؟ چگونه میتوان معتقد به احسان الهی و رحمت واسعه خدا بود با این وجود، فقط عدّه قلیلی و پیروان فرقهای خاص، اهل نجات باشند؟ فرض کنیم که خداوند به ما دستور مدارا با اهل کتاب و همزیستی مسالمتآمیز با پیروان ادیان ابراهیمی، بر اساس یک تاکتیک اجتماعی مصلحت اندیشانه داده باشد، با این فرض، دعوت اهل کتاب به عمل به «کلمه سواء» (آلعمران: 64) بین اسلام و یهود و مسیحیّت چه معنی و مفهومی دارد؟ بنابراین گرچه میتوان بر هر یک از این مبانی و دامنه دلالت آنها مناقشه کرد، اما با نگاه کلی به آیات مرتبط با آنها و لحاظ مجموع مبانی این رویکرد، نمیتوان تفسیری جز این داشت که قرآن کریم بر همزیستی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان ابراهیمی تأکید دارد و این همزیستی واقع گرایانه است و برمحور این واقعیت اعتقادی استوار است، که اکثر پیروان اهل کتاب، اهل نجاتند. چنانچه پیروان ادیان ابراهیمیدر تعاملات اجتماعی و زیستی خود، این آموزه و دستور قرآنی را ملاک عمل قرار دهند و رفتار خود را بر این بنیان و اعتقاد تنظیم کنند، دیگر شاهد هیچ خشونت دینی میان پیروان این ادیان نخواهیم بود. چگونه میتوان شاهد نزاع پیروان دو دینی بود که هر دو یکدیگر را اهل نجات میدانند.
6. مسیحیّت و تنوع ادیان
مسیحیّت دینی است که بنیان تعالیم خود را بر محبّت بنا نهاده است. فقط در عهد جدید کتاب مقدس واژه محبّت 200 بار تکرار شده است. مفصلترین تعریف از محبت در نامه اوّل قرنتیان بیانشده است. «محبّت حلیم و مهربان است؛ محبّت حسد نمیبرد؛ محبّت کبر و غرور ندارد؛ اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمیشود؛ خشم نمیگیرد و سوءظنّ ندارد؛ از ناراستی خوشوقت نمیگردد، ولی با راستی شادی میکند؛ در همهچیز صبر میکند و همه را باور مینماید؛ در همه حال امیدوار است و هر چیز را متحمل میباشد». (قرنتیان 13: 4-7) با این وجود در تاریخ مسیحیّت شاهد خشونتهای فراوانی هستیم که مبتنی بر آموزههای مسیحی و نگرش پاپها است که نشان دهنده تئوریزه کردن خشونت در مسیحیّت است.جنگهای دویست ساله صلیبی و چهل ساله فرانسه در قرن 16 م بین کاتولیکها و پروتستانها و جنگهای سیساله اروپا در قرن 17 م از نمونههای این خشونت مذهبی مسیحیّت است. این خشونتهای در پناه مسحیتِ مدعی محبت، ناشی از آموزههایی در این دین است که نجات را منحصراً متعلّق به پیروان مسیحیّت کاتولیک میداند و صراحتاً اعلام میکند که خارج از کلیسا رستگاری نیست.
7. مفهوم نجات
اجازه دهید ابتدا نگاهی اجمالی به این مفهوم در مسیحیّت داشته باشیم. «بنابر تعالیم سنتی مسیحیّت، نجات عبارت است از بخشش الهی گناهان ما، بخششی که، با توجه به سهم همه انسانها در گناه نخستین حضرت آدم، صرفاً بارنج کشیدن حضرت مسیح و فداکاری او بر صلیب میسّر است.» (لگنهاوزن 1384: 39). آموزه نجات در مسیحیّت شامل دو معناست یکی فرایند نجات در طول تاریخ بشریت و دیگری نجات از طریق فدا شدن مسیح. بیهمانندی عیسی مسیح در نجات از جمله آموزههایی است که بدون ایمان به آن، نجات ممکن نیست. لذا در طول 2000 سال تاریخ مسیحی، مسیحیّت رویکرد انحصارگرایانه داشته است و همین نگرش، عامل اصلی بسیاری از نزاعهای خونین حتی با همکیشان خود بوده است. این رویکرد تا حدود نیم قرن قبل، در کلیسای کاتولیک ادامه داشت؛ اما در دوران معاصر، این رویکرد مخالفان زیادی داشت و کلیسای کاتولیک را با تنگنای شدیدی مواجه کرده بود، لذا نهایتاً با تغییر نگاه کلیسای کاتولیک به سمت همزیستی مسالمتآمیز و بسط آموزه محبّت در سایر فرَق مسیحی و دیگر ادیان، مواجه شدیم. این رویکرد جدید برخواسته از آموزههای مسیحی نیست بلکه متأثر از جبر اجتماعی دوران معاصر است. در مسیحیّت مسئله همزیستی مسالمتآمیز، واکنشی است در برابر عواملی که ریشه در دوره رنسانس دارد. این موضوع اولین بار ذیل واژه مدارا و به تدریج از قرن شانزدهم وارد الهیات مسیحی شد. «در جنگهای مذهبی سده شانزدهم این کلمه وارد زبان انگلیسی شد جنگهایی که تنها ثمره عقلانی آنها این بود که پروتستانها و کاتولیکها باید در برابر یکدیگر تساهل روا دارند (یعنی یاد بگیرند یکدیگر را تحمّل کنند)... سازش دینی سه مرحله را از سرگذراند (الف) سرزمینگرایی یعنی دورهای که هر منطقه، مذهبی برای خود در نظر گرفت اما به مخالفان اجازه مهاجرت میداد. (ب) اصل روا داری یا مشارکت مخالفان کلیسای رسمیکه در آن یک دین به عنوان دین رسمی شناخته میشد اگر چه الزامات دینی برای عامه مردم حداقل بود. و (ج) پایبندی به صلح و همزیستی با مخالفان عقیدتی که در آن آزادی کامل مذهبی اجازه داده میشد.» (اعوانی،1399: 1182) بنابراین اصل همزیستی مسالمتآمیز بعد از حدود ۱۷ قرن از تاریخ مسیحیّت و به تدریج و بر اثر الزامات برون دینی، در مسیحیّت مطرح شد. این رویکرد در مسیحیّت تاکتیکی مصلحت اندیشانه برای همگامی با جهان معاصر است؛ اما قرآن از صدر اسلام و زمان نزول خود بر همزیستی مسالمتآمیز تأکید میورزد.
رویکرد فعلی کلیسای کاتولیک، دغدغه بشری بر ریشهکنی خشونتهای دینی و جنگ میان پیروان ادیان را برطرف نمیکند. نتیجه اقدامات کلیسای کاتولیک با تلاش الهیدانانی چون کارل رانر در راستای رفع خشونتهای مذهبی و دینی، همزیستی مسالمتآمیز مبتنی بر مدارا و یا تفسیر اعتقادات دینی و مذهبی سایر ادیان به نفع آموزههای مسیحی است. این نگرش مدارا محور، حاوی دستور اخلاقی متضمّن تحمّل دیگری است و در باطن این دستور، بطلان اعتقاد دیگری نهفته است. بنابراین گرچه رویکرد فعلی، نسبت به موضع قبلی کلیسای کاتولیک گامی به جلو محسوب میشود، اما نمیتواند همزیستی مسالمتآمیز واقعیِ مورد خواسته بشر را فراهم کند. کارل رانر با ابداع نظریه مسیحیان گمنام گامی مهمّ در تحقق صلح پایدار میان ادیان برداشت. نظریه وی که اغلب شمولگرایی خوانده میشود و رویکرد رسمی کلیسای کاتولیک تلقی میشود در مقایسه با نگاه قرآن به تنوع ادیان و نحوه مواجهه با پیروان ادیان دیگر قرابت زیادی دارد.
8.کارل رانر
در سال ۱۹۰۴ م در فرایبورگ آلمان متولد شد. از الهیدانان تاثیرگذار شورای جهانی واتیکان دو بود. مجموعه چند جلدی کنکاشهای الهیاتی و بنیانهای ایمان مسیحی از مهمترین آثار وی است. شهرت وی بیشتر به لحاظ طرح نظریه مسیحیّت گمنام است.در پاسخ به این سؤال که چه عامل و یا عواملی موجب طرح نظریه شمولگرایی از سوی رانر را شد، فرضیات مختلفی مطرح شده است. بر اساس یکی از این نظریات: «رانر تکثرگرایی را تهدیدی بر ضد مسیحیّت میداند، برای این که به قول او هیچ دین دیگری به طور مطلق چنین ادعایی ندارد که یگانه تجلی خدا است» (ریجاردز، 1384: 110) اما از طرفی دوران جدایی و رقابت سایر ادیان با مسیحیّت به سر آمده و تعامل با پیروان ادیان دیگر در گستره جهان، شرایط را به نحوی رقم زده است که توجه به تنوع و تکثر ادیان را اجتناب ناپذیر کرده است، به تعبیر رانر «تمام مردم جهان همسایه دیوار به دیوار معنوی یکدیگرند» (Darton, 1966: 117) بنابراین تجدیدنظر در نحوه تعامل با سایر ادیان ضرورتی غیر قابل انکار بود. به اعتقاد رانر بر اساس کتاب مقدس «خدا میخواهد تا همه انسانها نجات یابند» (اول تیموتائوس ۲: ۴) لذا نجات جهان شمول مسیحی لازم است رویکرد خود را نسبت به پیروان سایر ادیان در مقوله نجات مشخص کند. از طرفی یگانگی عیسی مسیح در نجات و ضرورت ایمان به عیسی مسیح برای نجات امری است که نباید مورد غفلت قرار میگرفت. «طبق دیدگاه رانر این دو فرض تنها در صورتی قابل جمعاند که بگوییم تمام بشر مشمول لطف فراطبیعی خدا میشوند» (ریچاردز،1384: 112) بنابراین رانر چارهای نداشت جز اینکه، یا پیروان سایر ادیان را نیز به نحوی وارد مسیحیّت کند و یا از بیهمانندی عیسی مسیح به عنوان تنها مسیر نجات بشری صرفنظر کند. فرض دوم امکان پذیر نبود، بنابراین تلاش وی برای هماهنگی بین این دو گذاره، در نهایت وی را به طرح نظریه مسیحیّت گمنام رسانید. دایره شمول این نظریه ابداعی به قدری گسترده بود که حتی ملحدان را شامل میشد.
رانر با مشکل دیگری نیز مواجه بود. گناه اولیه، تجسّد، آموزه تثلیث و فدیه از آموزههایی هستند که پیوند عمیقی با مقوله نجات مسیحی دارند، لذا طرح نظریه شمولگرایی رانر نیازمند تفسیر مجدّد این آموزهها بود. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که خدا در کانون الهیات رانر قرار دارد؛ بنابراین علاوه بر آموزههای قبلی، بازخوانی آموزه خدا نیز ضرورتی اجتناب ناپذیر بود. بر این اساس رانر به تفسیر مجدد آموزههای مسیحی و قرائتی هماهنگ با دوران معاصر پرداخت. تفسیر مجدد خدا به لحاظ انکشاف الهی ذات بشری، در کانون توجّهات رانر بود. برای فهم شمولگرایی مورد نظر رانر و تاثیر آن در فهم نجات و نحوه تاثیر آن بر همزیستی مسالمتآمیز با پیروان ادیان دیگر، لازم است نگاهی گذرا به مبانی نظریه وی داشته باشیم. شروع تحقیقات رانر از انسان شناسی است. یکی از بخشهای مهمّ تفکّر کاتولیکی رانر دیدگاه وی مشهور به «اگزیستانسیل فراطبیعی» است. استنلی گرنز به نقل از مایکل جی، باکلی اگزیستانسیل را چنین تعریف میکند« اگزیستانسیل اسم عامیاست که برای اشاره به ان دسته از ویژگیها یا توانائیهای انسان به کار میرود که سبب انسانیت او هستند و او را از سایر حالتهای وجود متمایز میسازند» (گرنز، 1389: 370) بر اساس این دیدگاه، فیض خدا از طریق خلقت بر تمام عالم، تجلّی پیدا کرده است و تمام انسانها بدون در نظر گرفتن نژاد، دین یا مکان، ذاتشان دارای ظرفیّتی است که خود انکشافی خدا را دریافت میکند؛ این ظرفیّت عنصری اساسی در وجود انسانی است. رانر گام اول در اثبات نظریه خود را به توضیح عنصر ذاتی انسان قرار داد تا ظرف پذیرنده فیض را تبیین کند، زیرا آموزه فیض در تبیین مکاشفه الهی نقشی بنیادین دارد. آموزه فیض (Grace) در تفکر مسیحی جایگاه ویژه ای دارد. ارتباط تنگاتنگ این آموزه با رستگاری در تفکّر مسیحی و غامض بودن آن موجب توجه ویژه به آن شده است. فیض خاستگاه شقاق در مسیحیّت در آغاز دوره نهضت اصلاح دینی است. دلیل اختلاف بین مارتین لوتر و کلیسای کاتولیک، تفسیر همین آموزه بود. «فیض درالهیات مسیحی لطف پروردگار است که برای رستگاری انسان ضروری است. فیضهای طبیعی(چون موهبت حیات) و ماورا طبیعی را متمایز شناخته اند. پروردگار به وسیله فیضهای ماوراء طبیعی انسان را که به علت گناهکاری ذاتی از حیات جاودانی محروم شده است برای برخورداری از این حیات آماده میسازد. فیض ماوراء طبیعی اساس الهیات مسیحی است....در مورد نحوه کسب فیض با توسل به آیینهای مقدس مسیحیان اختلاف نظر دارند. کاتولیکها آیینهای مقدس را اعطا کننده فیض میدانند.پروتستآنها آنها را فقط آیاتی از فیض الهی میشمارند.» (مصاحب، 1381: 14/152) رانر به منظور اثبات نظریه ابداعی خود چارهای نداشت جز اینکه آموزه فیض در کلیسای کاتولیک را مورد بازخوانی قرار دهد. تفسیر مجدد رانر از این آموزه، حاصل تلفیق انسانشناسی و مکاشفه الهی، است. رانر معتقد به ۴ نوع مکاشفه است: 1. مکاشفه فرابودی: بر اساس این نوع مکاشفه انسان گرایش طبیعی و ما فوق طبیعی به سوی خدا دارد. این مکاشفه از طریق تجربیات فرابودی به انسان میرسد، شناختی ضمنی از خدا پدید میآورد، اما اطلاعات خاصّی به انسان نمیدهد. 2. مکاشفه واقعی یا مقولهای: مکاشفه مقولهای از خدا در زمان و مکانی صورت میپذیرد که انسانها از طریق فیض خدا، فرابودگی طبیعی و ماوراء طبیعی خویش را فعلیّت میبخشند. رانر معتقد بود که در تمام ادیان ممکن است چنین شرایطی بوجود آید که فرابودگی خدا و انسان از طریق خود انکشافی خدا بهوجود آید و در چنین لحظاتی پیروان هر دینی یا کسانی که پیرو هیچ دینی نیستند تبدیل به مسیحیان گمنام میشوند. 3. مکاشفه واقعیتر: این نوع مکاشفهِ مشاهده پذیرتر، رسمی و خاص، در قالب کلیسایی شکل میگیرد و کلیسای مسیحی بر بنیاد آن قرار دارد.تفاوت مکاشفه نوع دوم و سوم صرفاً از لحاظ درجه است. آموزه فیض در این دو نوع مکاشفه نقشی محوری ایفا میکند. 4. مکاشفه مطلق: تجسم خدا در عیسی مسیح عالیترین نقطه خود انکشافی خدا و بیواسطهترین حضور خدا در تاریخ و تجربه بشر است. به دنبال این بینش، رانر مفهوم فیض خدا را وسعت داد و نظریه مسیحی گمنام را ابداع کرد. مسیحی گمنام به کسی گفته میشود که ولو خود نداند مشمول فیض خدا شده و مکاشفه الهی برای وی محقّق شده است. این مکاشفه الهی موجب میشود که فرد را (هرچند خود او نداند) در دایره ایمانداران به مسیح تلقّی کنیم و لذا چنین فردی نجات یافته خواهد بود. بنابراین، طبق این دیدگاه، همه مردم میتوانند از طریق مسیح نجات یابند، حتّی اگر در مورد مسیح یا انجیل چیزی نشنیده باشند. گلین ریچاردز، شمولگرایی رانر را در چهار نظریه ذیل خلاصه کرده است: 1. مسیحیّت خود را دین مطلقی میداند که همه آدمیان را در نظر دارد؛ دین حقیقی و مشروعی است که انسان را به خدا متصل میکند. 2. ادیان غیر مسیحی وسیله شناخت طبیعی خدایاند اما آنها نیز ناشی از لطف فراطبیعی خدا هستند که به خاطر مسیح آزادانه به آدمی اعطا شده است. 3. پیروان ادیان غیر مسیحی بهعنوان دریافتکنندگان لطف فراطبیعی خدا باید مسیحیان گمنام تلقی شوند. 4. اگر ادیان غیر مسیحی صورتی از مسیحیّت گمنام به وجود آورند در این صورت کلیسا نمیتواند خود را مدعی انحصاری نجات بداند، بلکه باید کلیسا را طلایه دار یا جلوه صریحی از یک واقعیت پنهانی دانست که نزد ادیان غیر مسیحی وجود دارد(ریچاردز، 1384: 111-112).
9. نقد و بررسی
گرچه در مقایسه با رویکرد گذشته کلیسای کاتولیک نسبت به سایر ادیان، دیدگاه رانر گامی به سوی تعامل با سایر ادیان محسوب میشود اما مناقشاتی نیز به آن وارد شده است: 1. یکی از اندیشوران معاصر به نقل از جان هیک در مناقشه بر نظریه مسیحیان گمنام کارل رانر میگوید: «مسیحی گمنام بودن کمیمانند اخذ مدرک افتخاری از دانشگاه است یعنی بدون اینکه فرد تحت تعلیمات دانشگاهی قرار گیرد مدرک افتخاری به او اعطا میگردد. از نظر هیک این دیدگاه به چند دلیل قانع کننده نیست زیرا این دیدگاه غیر مسیحیان را حقیر میشمارد و قادر به تشخیص این امر نیست که ایمان فرد غیر مسیحی میتواند در تغییر از خود محوری به حقیقت محوری نقش مثبت داشته باشد و نیز اساساً معنای نجات از طریق ایمان به مرگ و رستاخیز مسیح را کمرنگ میکند. اگر دانشگاه بیاندازه مدرک افتخاری اعطا کند ارزش مدرک خود او تنزل مییابد.» (لگنهاوزن، ۱۳۸۴: ۹۴). 2. ایراد دیگری که بر این نظریه وارد شده، تعارض آن با رویکرد کتاب مقدس است. اگر نظریه مسیحیان گمنام را بهمثابه یک قاعده بنگریم، «مهمترین نقطه ضعف نظریه رانر تبدیل و دگردیسی احتمالی استثنایی (یعنی این احتمال که فردی که انجیل را نشنیده است ممکن است در قلمرو فیض قرار داشته باشد) تا سطح یک قانون و معیار است تا بر اساس آن کلیسا به همه انسانها به گونهای بنگرد که گویی همه، مسیحیان بینام هستند، در حالی که رویکرد کتاب مقدس این است که گویی همه انسانها گمگشتهاند و با ایمان به مسیح نجات یابند.» (لین، ۱۳۹۶: ۵۱۱). 3. رانر بین نجات و حقانیت انحصاری مسیحیّت پیوند میزند و فقط کسی را نجات یافته میداند که بر این حقیقت که عیسی مسیح خدای متجسّد، برای نجات بشر آمده، ایمان داشته باشد. به عبارت دیگر رانر چارهای جز این برای خود نمیبیند: «اگر معتقد به مسیحی گمنام نباشم، باید این پیشفرض را داشته باشم که راهی واقعی برای نجات وجود دارد که واقعاً به نجات میرسد، ولی هیچ ارتباطی با عیسی مسیح ندارد. اما من نمیتوانم چنین پیشفرضی داشته باشم. بنابراین اگر همزمان با اعتقاد بهاینکه هر فرد وابسته به مسیح نجات مییابد، معتقد باشم که برخی افراد در این عالم [که از وجدان خود پیروی میکنند و] صریحاً عیسی مسیح را به رسمیت نشناختهاند، هیچ ایده دیگری جز تمسّک به نظریه مسیحیّت گمنام به ذهن من نمیرسد.» Meister, 2010: 466). 4. اگر هانس کونگ در مورد ارزیابی جایگاه ادیان غیر مسیحی به رویکرد خدامداری در مقابل رویکرد کلیسامداری میپردازد رانر همچنان معتقد است که خارج از کلیسا، رستگاری نیست بنابراین رانر با تمرکز بر کلیسا مداری، به تفسیر جدید این آموزه میپردازد و کلیسا را برای تمام افراد دارای حُسن نیّت (مسیحی گمنام) میداند که از آغاز داخل در کلیسا بودهاند ولو خود ندانند. ایراد این رویکرد این است که تلقی متدیّنان به سایر ادیان به عنوان مسیحی گمنام با حقیقت اعتقاد آنان سازگاری ندارد. هانس کونگ میگوید هیچ مسلمان یا یهودی اصیل و دارای عزت نفس با طیب خاطر نمیپذیرد که از او بهعنوان مسیحی گمنام یاد شود؛ مسیحیان نیز با طیب خاطر نمیپذیرند بودایی گمنام نامیده شوند. بنابراین باید پذیرفت که این گونه تحریف کردن معنای مفاهیم کلیسا و نجات پاسخی غیر قابل قبول به چالش ادیان غیر مسیحی است. بهتر است صادقانه بپذیریم که خارج از کلیسا نیز رستگاری هست، و سپس در پرتو این اعتراف دعاوی صدق مسیحیّت را بررسی کنیم(ریچاردز، 1384: 106). 5. رویکرد رانر اساساً به مسئله صدق معتقدات ادیان دیگر نمیپردازد و این مسئله را بدون پاسخ باقی میگذارد. تلاش برای توسعه مفهوم فیض و گسترده کردن مفهوم کلیسا به نحوی که پیروان سایر ادیان را مؤمن به بیهمانندی عیسی مسیح در نجات بشر تلقی کنیم، پاسخی در خور برای تحقق همزیستی مسالمتآمیز نیست. طرح نظریه شمولگرایی به نحوی تغافل از پاسخ به این سؤال است و تلویحاً این ادعای دیرینه کلیسای کاتولیک را مجدداً و به زبانی دیگر تکرار میکند که نجات فقط از طریق ایمان به عیسی مسیح است و خارج از کلیسا رستگاری و نجاتی وجود ندارد.
10. نتیجه گیری
بر اساس رویکرد قرآن کریم، پیروان سایر ادیان نیز از حقانیت نسبی دارند (انحصار حقانیت کامل در اسلام) و از رستگاری و نجات برخوردار خواهند بود. این امربه مفهوم بسته شدن باب گفتگو بر اساس جدال اَحسن نیست. اما نباید همزیستی صلح محور مبتنی بر اعتقاد به اهل نجات بودن پیروان ادیان آسمانی را منوط به نتایج گفتگوی پیروان این ادیان کرد. تمسّک به توحید به مثابه «کلمه سواء» و اصل مشترک ادیان الهی، بنیان اعتقاد به اهل نجات بودن است و تعامل با پیروان این ادیان باید بر محور این اعتقاد باشد. در این صورت اساس همزیستی مسالمتآمیز پیروان ادیان الهی، بسیار مستحکم خواهد شد و شاهد خشونتهای مذهبی نخواهیم بود. آیا میتوان میان پیروان ادیانی که معتقد به نجات و رستگاری یکدیگرند، خشونت دینی را تصور کرد؟ همزیستی پیروان ادیان بر محور مدارا و التزام اخلاقی به تحمّل یکدیگر، نمیتواند صلح پایدار جوامع بشری را به ارمغان آورد. با اینکه در همه این ادیان توصیه به محبت و مدارا شده است، تاریخ بر وقوع خشونتها و جنگهای خونین پیروان ادیان آسمانی گواهی میدهد. شمولگرایی و نظریه ابداعی مسیحیان گمنام نیز فاصله چندانی از انحصارگرایی نگرفته است زیرا در واقع پیروان سایر ادیان را ایمانداران به مسیح متجسّد معرفی میکند، ایمانی که پیروان اسلام و یهود آن را انکار میکنند. بنابراین گرچه در قرن اخیر به مدد الهیدانانی چون کارل رانر و به هدف تحقق همزیستی مسالمتآمیز واقع گرایانه در مسیحیّت کاتولیکّ تلاشهایی شده است، اما رهاورد آن با رویکرد متعالی قرآن کریم بر همزیستی مسالمتآمیز پیروان ادیان الهی فاصله بسیار دارد. با این وجود لازم است، مسئله دعوت به کلمه سواء، جوانب فقهی، و اعتقادی آن و لوازم این دعوت الهی مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.
پانویس و منابع
1. قرآن کریم
2. کتاب مقدس
3. اعوانی، غلامرضا، اعتماد، شاپور، اعوانی، شهین، پازوکی، شهرام، خرمشاهی، یهاءالدین، ساسانی، کامران و «همکاران» (1399) فرهنگ فلسفه، به سرپرستی غلامرضا اعوانی، تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول
4. اکبری، محمد تقی (۱۳۹۰ش) فرهنگ اصطلاحات علوم و تمدن اسلامی، با همکاری علی آخشینی، احمد رضوانی، عبدالله عظیمایی،مشهد؛ انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم
5. پترسون، مایکل. و دیگران (۱۳۹۸ش) عقل و اعتقاد دینی، ترجمه آرش نراقی، ابراهیم سلطانی. تهران: طرح نو، چاپ هشتم
6. جوادی آملی، عبدالله.(1392ش) دین شناسی، قم: اسراء
7. خرمشاهی، بهاء الدین. (1372ش) قرآن پژوهی، تهران: نشر فرهنگی مشرق.
8. رشاد، علی اکبر، (۱۳۹۱ش) مباحثه با جان هیک، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
9. زمخشری، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد (1407ق)الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، بیروت: دار الکتب العربی.
10. ریچاردز، گلین. (۱۳۸۴ش) رویکردهای مختلف به پلورالیزم دینی، مترجمین رضا گندمی نصر آبادی و احمد رضا مفتاح. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ سوم.
11. سبحانی، جعفر. (۱۳۹۳ش) مدخل مسائل جدید در علم کلام، قم: موسسه امام صادق (ع).
12. سبحانی، جعفر (1419ق) محاضرات فی الالهیات، قم: موسسه نشر اسلامی.
13. سلیمانی، عبدالرحیم. (۱۳۹۸ش) ادیان در قرآن، قم: دانشگاه مفید.
14. طباطبائی، سیّد محمّد حسین. (1386ش) المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: انتشارات اسلامی، چاپ هفتم.
15. طبرسی، ابومنصور احمد بن علی بن ابیطالب (1403 ق) الاحتجاج، مشهد: نشر المرتضی.
16. فولادوند، عزت الله، (۱۳۷۷ ش)، خرد در سیاست، تهران: طرح نو، چاپ دوم.
17. قاسم نژاد، زهرا و دیگران (۱۳۹۳ش) اثر سیاق در اختیار قراءات، قم: مجمع ذخائر اسلامی، چاپ اول.
18. قدردان قراملکی، محمد حسن (1397ش)قرآن و پلورالیزم، تهران: کانون اندیشه جوان، چاپ دوم.
19. گرنز، استنلی جیمز،(1389ش) الهیات مسیحی درقرن بیستم، مترجمین آسریان، روبرت، آقامالیان، میشل، تهران: نشر ماهی.
20. لئون دوفور، گزاویه، فرهنگ الهیات کتاب مقدس، تهران: کانون یوحتای رسول، بی تا.
21. لگنهاوزن، محمد. (۱۳۸۴ش) اسلام و کثرت گرایی دینی، ترجمه نرجس جواندل، قم: نشر طه، چاپ دوم.
22. لین، تونی (1395ش)تاریخ تفکر مسیحی،ترجمه روبرت آسریان، تهران: نشر فروزان، چاپ نجم.
23. محی الدین الهی قمشهای، حسین. (1390ش) 365 روز با قرآن، تهران: سخن، چاپ چهارم.
24. مصاحب، غلامحسین (1381) دایره المعارف فارسی، تهران: امیرکبیر، چاپ سوم.
25. مصباح یزدی، محمد تقی (۱۳۸۰ش) جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، قم: سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم.
26. مطهری، مرتضی. (۱۳۷۲ش) مجموعه اثار، تهران: انتشارات صدرا چاپ سوم.
27. مک گراث ادگار، الیستر. (۱۳۹۵ش) الهیات، ترجمه ا.ساوار قم: نشر ادیان، چاپ اول.
28. موراتا، ساچیکو. چیتیک، ویلیام. (۱۳۷۸ش)، سیمای اسلام، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول.
29. میشل، توماس. (۱۳۹۵ش) کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی. قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ چهارم.
30. نصر، سید حسین، (۱۳۸۰ش) معرفت و معنویت، ترجمه انشاالله رحمتی، تهران: نشر سهروردی، چاپ اول.
31. وان وورست، رابرت ای، (۱۳۸۴ش) مسیحیت از لابلای متون، ترجمه جواد باغبانی و عباس رسول زاده، قم: انشارات موسسه امام خمینی.
32. همتی، همایون. (۱۳۹۴ش) شناخت دانش الهیات، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول.
33. همتی، همایون. (۱۳۷۹ش) مقدمه ای بر شناخت مسیحیت، تهران: انتشارات نقش جهان، چاپ اول.
34. هیک، جان (1384ش) پلوراليسم ديني و اسلام، مترجم محمد محمد رضایی، قبسات، دوره10،شماره 37، صفحه 55-76.
35. Longman, Darton & Todd. (1966). Christianity and the Non-Christian Religions', in Karl Rahner, Theological Investigations, vol. 5. London, p. 117.
36. Meister, Chad. Stump, J. B. (2010). Christian Thought A Historical Introduction, Routledge
37. pikkert, peter,(2020), A COMPARATIVE DICTIONARY OF RELIGIOUS TERMS IN ISLAM & CHRISTIANITY, Canada: ALEV Books,1st edition
38. Nicholas, lossky. jose miguez, bonino. john, pobee. tom f. stiansky. geoffrey, wainwright. pauline, webb.(2002), Dictionary of the Ecumenical Movement, Geneva:WCC Publications, 2nd Edition
39. ENCYCLOPEDIA OF RELIGION, SECOND EDITION Lindsay Jones, Editor in Chief.