رویکرد مبتنی‌بر همزیستی مسالمتآمیز قرآن در مواجهه با تنوع أدیان (بررسی نقادانه شمولگرایی کارل رانر)

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چکیده

به گواهی تاریخ، اعتقاد به انحصار حقانیت و رستگاری دین خاص و بطلان سایر ادیان و مذاهب، خاستگاه خشونت‎ها و جنگ‎های دینی بسیاری شده است. در مسیحیت تاکید بر این است که خارج از کلیسا رستگاری وجود ندارد. این رویکرد انحصار گرایانه جنگ‎های بسیاری را به دنبال داشته است. هرچند پس از 20 قرن از آغاز پیدایش آن، کلیسای کاتولیک در نیمه دوم قرن بیستم نجات بخشی سایر ادیان را به صورت تلویحی و مشروط پذیرفت. اما از آغاز ظهور اسلام، قرآن کریم بر همزیستی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان الهی تاکید دارد و برای تحقق آن، رویکرد منحصر به فردی دارد که میتوان آن را تکثرگرایی در نجات نامید. عمل به این آموزه قرآنی نوید بخش صلح پایدار در جوامع بشری خواهد بود. این تحقیق با مقایسه میان آموزه‏های دو دین اسلام و مسیحیت، برجستگی و مزیت رویکرد قرآن در مقایسه با مسیحیت در نوع مواجهه با تنوع ادیان به هدف تحقق جامعه‎ای عاری از خشونت‎های مذهبی را به اثبات می‎رساند. در این پژوهش منظور از اسلام، مذهب شیعه و از مسیحیت، فقط شاخه کاتولیک است.

واژگان کلیدی

انحصارگرایی؛ پلورالیزم؛ شمول گرایی؛ کلمه سواء؛ نجات؛ همزیستی مسالمت‎آمیز.

1. مقدمه

در مسیحیّت نوع نگاه به سایر ادیان‎، رویکرد تاکتیکی و مصلحت اندیشانه، و واکنشی در قبال عوامل خارجی است؛به همین دلیل ورود نگرش مدارا محور به مسیحیّت، طی فرایندی طولانی در گذر تاریخ و در پی وقوع حوادث متعدد، همراه با مقاومت سرسختانه کلیسای کاتولیک بود. امّا در اسلام، قرآن کریم آموزه‎های فراوانی دارد که به روشنی رویکرد صلح محورانه و هدف غایی و عالی همزیستی مسالمت‎آمیز در جامعه انسانی را توصیه می‎کند. قرآن کریم به منظور تحقق همزیستی مسالمت‎آمیز در جامعه انسانی و تحقق صلح پایدار، نجات بخشی حداکثری (تکثر‎گرایی در نجات) را ارائه می‎دهد که متمایز و برتر از نوع مواجهه مسیحیّت با مسئله تنوع ادیان است. در این پژوهش مقصود از نجات بخش بودن دین، رهایی از عذاب و رستگاری اُخروی است. اختلاف انسان‎ها و مظاهر طبیعی این عالم مورد تأیید قرآن کریم است و از آیات الهی شمرده شده است. (روم: 22-24) امّا اختلاف، نباید دستمایه خشونت و انحصار طلبی قرار گیرد؛ به همین دلیل خداوند بر همزیستی مسالمت‎آمیز بین پیروان ادیان مختلف الهی تأکید می‎کند. همزیستی مورد نظر قرآن کریم واقع‎گرایانه است نه مصلحت آمیز. رویکرد واقع‎گرایانه، مبتنی بر این اعتقاد است که رفتار دوستانه با پیروان سایر ادیان الهی بر اعتقاد به نجات بخش بودن سایر ادیان استوار است، و نوع نگرش ما به رستگاری پیروان سایر ادیان الهی، تنظیم کننده رفتار ما با آن‎هاست‎. وقتی همه ادیان آسمانی نجات بخش تلقی شوند، دلیلی بر جنگ و خشونت میان پیروان این ادیان وجود ندارد. این رویکرد قرآن، علاوه بر جنبه کارکردگرایانه آن‎، همزیستی صلح آمیز در جامعه انسانی را مستحکم‎تر، و صلح مبتنی بر آن را پایدا‎رتر می‎کند. بنابراین بررسی و تبیین این آموزه قرآنی در شرایط فعلی و به‎ویژه در پاسخ به الحاد جدید، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این پژوهش به روش مقایسه‎ای و با استفاده از داده‎های کتابخانه‎ای و منابع اینترنتی انجام گرفته است. در مورد نوع مواجهه قرآن با مسئله تنوع ادیان تاکنون تحقیقات فراوانی شده است، لیکن این تحقیق از سه جهت متمایز است. اول اینکه در این تحقیق توجّه اصلی به کارکرد نوع مواجهه قرآن با مسئله تنوع ادیان است. جهت دیگر اینکه، مسیحیّت در پناه شمول‎گرایی، مدعی است دینی را بر جامعه بشری عرضه می‎کند که بستر‎ساز همزیستی مسالمت‎آمیز و محبّت بین انسان‎ها است. برخلاف مسیحیّت، قرآن از زمان نزولش در صدر اسلام، حامل پیام صلح و آشتی برای بشریت و همزیستی مسالمت‎آمیز واقعی میان انسان‎هاست‎. تاکنون تحقیقی در نقد رویکرد شمول‎گرایی کاتولیکی که کارل رانر (Rahner, Karl) از آن نمایندگی می‎کند، در مقایسه با رویکرد قرآن نشده است. بنابراین در واقع این پژوهش نگاهی به تمایز و برجستگی نگاه قرآنی بر نظریه کلیسای کاتولیک در خصوص مسئله تنوع ادیان و همزیستی مسالمت‎آمیز دارد.

2. طرح مسئله

در پاسخ به نحوه تعامل با سایر ادیان به طور معمول به سه رویکرد انحصارگرایی، شمول‎گرایی و کثرت‎گرایی اشاره می‎شود. رویکرد اول بر این اعتقاد است که نجات فقط در انحصار یک دین و اعتقاد خاص است و در سایر ادیان نجات نیست. رویکرد دوم به وجود فی‎الجمله نجات در سایر ادیان و محوریّت آن در یک دین خاص اشاره می‎کند. رویکرد سوم به نسبیّت حق و نجات در همه ادیان معتقد است. نسبی‎گرایی حقیقت در این رویکرد، به عدم ترجیح هیچ دینی بر دیگری اشاره می‎کند. سؤال این است که شباهت و تفاوت رویکرد اسلام و مسیحیّت در مواجهه با تنوع ادیان چیست؟

اگر هدفمان تحقق جامعه‎ای صلح مدار، بین انسان‎ها باشد، بر اساس رویکرد اول همزیستی مصلحت‎اندیشانه خواهد بود، زیرا وقتی پیروان یک دین خاص‎، ادیان دیگر را باطل می‎دانند، انگیزه و عامل درونی بر تعامل دوستانه با پیروان سایر ادیان ندارند؛ بنابراین به منظور پیشگیری از هرگونه ناهنجاری و خشونت مذهبی از اهرم‎های قانونی و اخلاقی استفاده می‎شود. رویکرد سوم مستلزم نسبیّت در حقیقت است و لوازم نظری غیر قابل قبول دیگری دارد که با مبانی و اصول قرآنی ناسازگار است به همین دلیل در میان اندیشمندان مسلمان، گروه اقلیتی معتقد به آن هستند و در کلیسای کاتولیک نیز پیرو چندانی ندارد. اما رویکرد دوم (شمول‎گرایی) در مسیحیّت، راهکاری قابل توجه برای تنظیم نحوه تعامل و مواجهه با پیروان سایر ادیان در نظر گرفته شده است‎. «در این قرائت، طرفداران آن منکر هرگونه حقیقتی در سایر ادیان هستند لیکن بر این باورند که پیروان ادیان دیگر در صورت عمل به دین خود مشمول لطف و عنایت و فیض حق تعالی خواهند شد و به تعبیر کارل رانر پیروان صادق خدا جوی ادیان دیگر مسیحیان بی‎نام هستند.» (قدردان قراملکی، 1397: 18) همچنین بر اساس این دیدگاه، شناخت مبانی رستگاری برای پیروان هر دین ضروری است. به عبارت دیگر رهایی و نجات محصول معرفت است لذا رانر و مسیحیان شمول‎گرا آگاه سازی مسیحیان گم‎نام را وظیفه خود می‎دانند.کارل رانر با طرح نظریه مسیحیت گم‎نام (Anonymous Christianity)ابداع کننده این نظریه است‎.

3. قرآن و تکثر ادیان

با بررسی آیاتی که اندیشه‎وران مسلمان بر اثبات انحصارگرایی و یا کثرت‎گرایی استناد کرده‎اند به نتایج ذیل می‎رسیم:  به نظر بسیاری از مفسران واژه «اسلام» در قرآن کریم به معنای تسلیم در مقابل حق بودن است، لذا هیچ دلالتی بر انحصار نجات در دین اسلام ندارد  آیاتی که اعمال کفّار را باطل و بی‎نتیجه دانسته است، دلیل بر انحصارگرایی قرآن نیست زیرا در قرآن کریم کافر به دو معنی به کارر فته است؛ یکی کسی که به حق نرسیده است و دوم کسی که حق را دریافته اما از روی عناد دشمنی می‎کند‎. این آیات ناظر به گروه دوم است و نسبت به گروه اول، آیات فراوانی در قرآن، عمل آن‎ها را ولو ذرّه‎ای باشد، هدر نمی‎داند و به پاداش می‎رساند.  رد انحصار‎گرایی‎، لزوماً به مفهوم پذیرش کثرت‎گرایی در قرآن نیست‎. همچنین مؤاخذه انحصار‎گرایان و تعبیر نور و هدایت از تورات و انجیل، دلالتی بر نگرش متکثرانه قرآن ندارد.  ویژگی مشترک انحصارگرایی و کثرت‎گرایی، این است که هر دو معتقد به پیوند و ارتباط تام میان نجات و حقانیّت هستند. بنابراین طبق رویکرد اول چون حقانیت را منحصر در یک دین می‎داند سایر ادیان را فاقد ویژگی نجات بخشی دانسته و پیروان آن را سعادتمند نمی‎داند. رویکرد کثرت‎گرایانه نیز به لحاظ اینکه همه ادیان را به نحو تساوی و در عرض هم دارای حقانیت می‎داند، معتقد به نجات بخشی همه ادیان است و هیچ دینی را در سعادتمند کردن بشر بر دین دیگر ترجیح نمی‎دهد.  با جمع آیات مورد استناد انحصارگرایان و کثرت‎گرایان می‎توان نتیجه گرفت که قرآن در مواجهه با مسئله تعدد ادیان‎، رویکردی متعالی دارد و آن را کثرت‎گرایی در نجات نامیده‎اند.خداوند در قرآن کریم اهل کتاب را دعوت به توحید به مثابه امر مشترک بین ادیان ابراهیمی کرده است :«بگو ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت) سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.» (آل عمران: 64). در ادامه به مشخصات رویکرد قرآن به این موضوع می‎پردازیم.

4. رفتار مسالمت آمیزبا تکیه بر مشترکات

آیه 64 سوره آل‎عمران از مهم‎ترین آیات قرآن کریم در ارتباط با موضوع این پژوهش است. بر اساس نوع تفسیر واژه محوری «سواء» در این آیه، موضع انحصارگرایانه یا کثرت گرایانه مفسّر معلوم می‎گردد. برخی از قرآن پژوهان ضمن اشاره به خصیصه فرقه‎گرایی انسان با اشاره به این آیه شریفه دعوت قرآن به تمسّک به کلمه سواء را وجه نجات بخشی آن می‎دانند: «اینجاست که رحمت فراگیر الهی به داد بندگان فرقه‎گرا و تفرقه‎گرا می‎رسد و توحید و عمل صالح را مبنای ارزیابی کارنامه هر فرد یا هر فرقه قرار می‎دهد. در پرتو این نگاه و این منظر باید به آیه ۶۴ سوره آل عمران نگریست که وحدتی را که در میان این همه کثرت هست، برجسته می‎سازد و ملاک و معیاری برای ارزیابی کارنامه انسان فرقه‎گرا و تفرقه‎گرا به دست می‎دهد. اگر چنین معیاری نباشد جایش را فقط ادعا و داعیه هر فرقه‎ای که خود را ناجیه یا قوم برگزیده می‎شمارد خواهد گرفت.» (خرمشاهی، 1372: 553)

بنابراین،آیه شریفه موحّدانه بودن اعتقاد اهل کتاب را تأیید می‎کند. از طرفی دعوت اهل کتاب به عمل به این اعتقاد، جنبه نجات بخش بودن آن را نشان می‎دهد، نه اینکه صرفاً دعوتی مصلحت اندیشانه تلقی گردد. بنابراین آیه شریفه صرفاً در حدّ دعوت به مدارا با اهل کتاب (پلورالیزم اجتماعی) نیست. گرچه نمی‎توان از این آیه شریفه، پلورالیزم دینی را استنباط کرد؛ لیکن تنزّل دلالت آیه شریفه بر پلورالیزم اجتماعی و محدود کردن معنای آن به دعوت به مدارا نیز خلاف ظاهر و دلالت روشن آیه شریفه است. اگر تمسّک به کلمه سواء که همان توحید است و در ادیان ابراهیمی به نحو مشترک وجود دارد، در نجات بخشی پیروان این ادیان نقشی ندارد، چرا خداوند دعوت به عمل به آن کرده است.

بر اساس دیدگاه قرآن که سنّت معصومین علیهم‎السلام نیز مؤیّد آن است گرچه نمی‎توان همه ادیان را در عرض هم‎دیگر بر حق دانست، اما این امر به مفهوم انحصار نجات در اسلام محمدی(ص) نیست؛ بلکه سایر ادیان الهی نیز بر اساس آموزه‎های قرآنی و روایات، مشمول نجات هستند. قرآن فی‎الجمله حقانیت تورات و انجیل را تأیید کرده است و کسانی که صادقانه اعتقاد به حقانیت کتب آسمانی خود دارند را اهل نجات می‎داند. بنابراین نجات اهل کتاب و رستگاری آن‎ها مبتنی بر حقانیت آن‎ها است.

البته نمی‎توان نجات را به طور کلی به حقانیت پیوند زد بلکه آنان که صدق در اعتقاد دارند نیز مشمول نجات‎اند و مشمول لطف و فیض الهی خواهند بود و ما مامور به همزیستی مسالمت‎آمیز با آنان شده‎ایم. این امر الهی، بر مبنای مدارا (پلورالیزم اجتماعی) نیست بلکه بر اساس اعتقاد بر نجات یافتگی آن‎ها است. قرآن کریم در آیه 106 سوره توبه پس از اینکه منافقین را همچون کفار معاند، اهل عذاب معرفی می‎کند از گروه دیگری ‎نام می‎برد که «مُرجَون لأمر اللّه» هستند و امر آن‎ها را به خود واگذار کرده است، یعنی ما حق قضاوت در مورد آن‎ها به مثابه افراد معذب نداریم، بلکه چون قضاوت در مورد آن‎ها به خداوند واگذار شده است لذا با تکیه بر لطف و رحمت واسعه الهی نباید آنها را معاند تلقی کنیم. در تأیید این مطلب به یک اختلاف دیرینه کلامی میان فرَق اسلام اشاره می‎کنیم. بر خلاف اشاعره که معتقدند تفاوتی میان عدل و فعل خدا نیست و هرچه خدا انجام دهد عین عدل است ولو انسان نیکوکار را عذاب کند و در مقابل معتزله که خداوند را ملزم به عمل به وعد و وعیدش می‎دانند، شیعه معتقد است، لطف و رحمت الهی از عدلش پیشی گرفته است و لذا خداوند می‎تواند به وعیدش عمل نکند. بنابراین به اعتقاد شیعه ولو خداوند وعده عذاب داده باشد‎، لطف و رحمت الهی اقتضا دارد کسانی را که صدق در اعتقاد داشته‎اند و جاهل قاصر محسوب می‎شوند و افراد مشمول «مُرجَون لأمر اللّه» را از عذاب خود نجات دهد، با این فرض تکلیف ما در نوع مواجهه با اهل‎الکتاب که معتقد به نجات یافتگی آن‎ها هستیم معلوم است.

5. مبانی رویکرد قرآن به تنوع ادیان

برای درک صحیح و کامل همزیستی مسالمت‎آمیز مورد نظر قرآن باید مبانی رویکرد قرآن به مسئله تنوع ادیان را در نظر گرفت. این مبانی را می‎توان به شرح ذیل فهرست کرد: • اصل وحدت در مقابل الحاد: آیات متعددی از قرآن کریم بر وحدت خدا پرستان حول محور خدای واحد تأکید می‎کند. اساس و محور دین الهی بر توحید است. توحید عامل وحدت بخش پیروان ادیان آسمانی است که همگان را دعوت به تمسّک به آن و یگانگی در مقابل الحاد و کفر می‎کند. در فرهنگ اسلامی‎وحدت از چنان اهمیت والایی برخوردار است که برخی آن را مطابق با فطرت انسانی معرفی می‎کند. (طباطبائی، 1386: 2/ 124). • صلح به مثابه اصل اولیه: همزیستی مبتنی بر صلح، مبنا و اصل پذیرفته شده قرآنی است‎. تأکید قرآن بر صلح، نشان دهنده اهمیت آن در اسلام است. اسلام برای نهادینه سازی صلح در جامعه از نهاد مشترک میان ادیان ابراهیمی یعنی توحید و نهاد ابداعی اُخوّت و توجّه به کرامت انسانی بهره فراوان می‎برد. • معنای عام اسلام در عرف قرآن: واژه اسلام از «سلم» به معنای درستی و تندرستی و آسایش است راغب اصفهانی می‎گوید: «السلم و السلامه: التعری من الافات الظاهره و الباطنه» (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲: ۴۲۲). در بسیاری از آیات قرآن این واژه و مشتقّات آن به معنای لغوی به کار رفته است مانند: «وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ.»(آل‎عمران: 85). زمخشری، اسلام در این آیه را به معنای توحید و تسلیم داشتن خود به خداوند تعالی ترجمه کرده است.(زمخشری، 1407: 1/381) از منظر قرآن کریم یک دین خدایی بیشتر وجود ندارد و تمامی پیامبران برای ترویج همین یک دین آمده‎اند و آن دین چیزی نیست جز دین توحید. همین روست که قرآن کریم اسلام و مسلمان بودن را به پیامبران پیشین نیز نسبت داده است صاحب تفسیر المیزان ذیل آیه 80 سوره آل عمران می‎گوید: «مراد از اسلام در جمله «اذ انتم مسلمون» دین توحید است که همان دین خدا از نظر همه انبیا است‎.» (طباطبائی، 1386: 3/440). بنابراین مراد از اسلام در فرهنگ قرآنی دین توحید است و شامل همه ادیان الهی ابراهیمی‎می‎شود. • رحمت بودن اختلاف امت‎ها: حدیث معروفی از پیامبر خدا (ص) نقل شده است که: «اختلاف امّت من، رحمت است.» (طبرسی، 1403: 355) صرفنظر از مباحث سندی این روایت، نسبت به معنای دلالی آن نظریات مختلفی بیان شده است. ازجمله اینکه، اختلاف به معنای تنوع و تکثر ادیان است زیرا از نظر دلالی نمی‎توان این حدیث را به رحمت بودن تفرقه و درگیری و مطلوبیت ذاتی آن تفسیر کرد؛ زیرا با حکم عقل و منطق و نیز نصّ بسیاری از آیات و احادیث متعدد و معتبری که بر وجوب اجتناب از تفرقه تأکید می‎کنند، منافات دارد. بنابراین می‎توان اختلاف در این روایت را به تنوع و تکثر ادیان و تفاوت افکار و سلیقه‎ها تفسیر کرد‎. این تفاوت نه تنها مذموم نیست بلکه موجب رشد و تعالی افکار و جذابیت حیات طبیعی انسانی می‎شود. واژه اختلاف به این معنی، (تنوع و تکثر) در برخی آیات قرآن از جمله سوره روم آیه 22نیز به کار رفته است. • همچنین «رویکرد محترمانه به ادیان ابراهیمی»، «معرفی عوامل خصومت ادیان به هدف مبارزه با آن‎ها و برجسته کردن مشترکات ادیان در راستای تقویت آن‎ها»، «توصیه به جدال احسن»، «نفی نژاد پرستی»، «تکلیف به میزان وسع و توان انسان‎ها»، «تکیه بر عدل،حکمت و رحمت واسعه الهی»، «ناممکن بودن تحمیل عقیده به دیگران» و « توجه به محدودیتهای زبان» از دیگر مبانی رویکرد قرآن به مسئله تنوع ادیان است.

با توجه به آنچه گفته شد و با لحاظ مبانی رویکرد قرآن به مسئله تنوع ادیان، نمی‎توان همزیستی مسالمت‎آمیز میان پیروان ادیان مورد تأکید قرآن کریم را راهبردی تاکتیکی و مصلحت اندیشانه (پلورالیسم اجتماعی مبتنی بر مدارا) تفسیر کرد. آیا می‎توان معتقد بود که قرآن با این همه تأکید بر صلح میان انسان‎ها به خصوص میان پیروان ادیان فقط مدارای با دیگران را مدّ نظر داشته است؟ در بسیاری از آیات قرآن که ملاک نجات را ایمان و عمل صالح می‎داند و با خطاب محترمانه اهل کتاب، آن‎ها را مؤمن معرفی می‎کند و کتاب آن‎ها را تصدیق می‎کند، آیا پذیرفتنی است که بگوئیم آن‎ها بر باطل هستند ولی باید با آن‎ها بر اساس مدارا، همزیستی سلم آمیز داشت و اگر چنین است پس چرا قرآن کریم آن‎ها را تصدیق کرده است و چگونه این رویکرد، با عدالت و حکمت الهی سازگار است؟ چگونه می‎توان معتقد به احسان الهی و رحمت واسعه خدا بود با این وجود، فقط عدّه قلیلی و پیروان فرقه‎ای خاص، اهل نجات باشند؟ فرض کنیم که خداوند به ما دستور مدارا با اهل کتاب و همزیستی مسالمت‎آمیز با پیروان ادیان ابراهیمی، ‎بر اساس یک تاکتیک اجتماعی مصلحت اندیشانه داده باشد، با این فرض، دعوت اهل کتاب به عمل به «کلمه سواء» (آل‎عمران: 64) بین اسلام و یهود و مسیحیّت چه معنی و مفهومی دارد؟ بنابراین گرچه می‎توان بر هر یک از این مبانی و دامنه دلالت آن‎ها مناقشه کرد، اما با نگاه کلی به آیات مرتبط با آن‎ها و لحاظ مجموع مبانی این رویکرد، نمی‎توان تفسیری جز این داشت که قرآن کریم بر همزیستی مسالمت‎آمیز میان پیروان ادیان ابراهیمی‎ تأکید دارد و این همزیستی واقع گرایانه است و برمحور این واقعیت اعتقادی استوار است، که اکثر پیروان اهل کتاب، اهل نجاتند. چنانچه پیروان ادیان ابراهیمی‎در تعاملات اجتماعی و زیستی خود، این آموزه و دستور قرآنی را ملاک عمل قرار دهند و رفتار خود را بر این بنیان و اعتقاد تنظیم کنند، دیگر شاهد هیچ خشونت دینی میان پیروان این ادیان نخواهیم بود. چگونه می‎توان شاهد نزاع پیروان دو دینی بود که هر دو یکدیگر را اهل نجات می‎دانند.

6. مسیحیّت و تنوع ادیان

مسیحیّت دینی است که بنیان تعالیم خود را بر محبّت بنا نهاده است. فقط در عهد جدید کتاب مقدس واژه محبّت 200 بار تکرار شده است. مفصل‌ترین تعریف از محبت در نامه اوّل قرنتیان بیان‌شده است. «محبّت حلیم و مهربان است؛ محبّت حسد نمی‌برد؛ محبّت کبر و غرور ندارد؛ اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمی‌شود؛ خشم نمی‌گیرد و سوءظنّ ندارد؛ از ناراستی خوشوقت نمی‌گردد، ولی با راستی شادی می‌کند؛ در همه‌چیز صبر می‌کند و همه را باور می‌نماید؛ در همه حال امیدوار است و هر چیز را متحمل می‌باشد». (قرنتیان 13: 4-7) با این وجود در تاریخ مسیحیّت شاهد خشونت‎های فراوانی هستیم که مبتنی بر آموزه‎های مسیحی و نگرش‎ پاپ‎ها است که نشان دهنده تئوریزه کردن خشونت در مسیحیّت است.جنگ‎های دویست ساله صلیبی و چهل ساله فرانسه در قرن 16 م بین کاتولیک‎ها و پروتستان‎ها و جنگ‎های سی‎ساله اروپا در قرن 17 م از نمونه‎های این خشونت مذهبی مسیحیّت است. این خشونت‎های در پناه مسحیتِ مدعی محبت، ناشی از آموزه‎هایی در این دین است که نجات را منحصراً متعلّق به پیروان مسیحیّت کاتولیک می‎داند و صراحتاً اعلام می‎کند که خارج از کلیسا رستگاری نیست‎.

7. مفهوم نجات

اجازه دهید ابتدا نگاهی اجمالی به این مفهوم در مسیحیّت داشته باشیم. «بنابر تعالیم سنتی مسیحیّت، نجات عبارت است از بخشش الهی گناهان ما، بخششی که، با توجه به سهم همه انسان‎ها در گناه نخستین حضرت آدم، صرفاً بارنج کشیدن حضرت مسیح و فداکاری او بر صلیب میسّر است.» (لگنهاوزن 1384: 39). آموزه نجات در مسیحیّت شامل دو معناست یکی فرایند نجات در طول تاریخ بشریت و دیگری نجات از طریق فدا شدن مسیح‎. بی‎همانندی عیسی مسیح در نجات از جمله آموزه‎هایی است که بدون ایمان به آن، نجات ممکن نیست‎. لذا در طول 2000 سال تاریخ مسیحی، مسیحیّت رویکرد انحصار‎گرایانه داشته است و همین نگرش، عامل اصلی بسیاری از نزاع‎های خونین حتی با همکیشان خود بوده است. این رویکرد تا حدود نیم قرن قبل، در کلیسای کاتولیک ادامه داشت؛ اما در دوران معاصر، این رویکرد مخالفان زیادی داشت و کلیسای کاتولیک را با تنگنای شدیدی مواجه کرده بود، لذا نهایتاً با تغییر نگاه کلیسای کاتولیک به سمت همزیستی مسالمت‎آمیز و بسط آموزه محبّت در سایر فرَق مسیحی و دیگر ادیان، مواجه شدیم‎. این رویکرد جدید برخواسته از آموزه‎های مسیحی نیست بلکه متأثر از جبر اجتماعی دوران معاصر است‎. در مسیحیّت مسئله همزیستی مسالمت‎آمیز، واکنشی است در برابر عواملی که ریشه در دوره رنسانس دارد. این موضوع اولین بار ذیل واژه مدارا و به تدریج از قرن شانزدهم وارد الهیات مسیحی شد. «در جنگ‎های مذهبی سده شانزدهم این کلمه وارد زبان انگلیسی شد جنگ‎هایی که تنها ثمره عقلانی آن‎ها این بود که پروتستان‎ها و کاتولیک‎ها باید در برابر یکدیگر تساهل روا دارند (یعنی یاد بگیرند یکدیگر را تحمّل کنند)... سازش دینی سه مرحله را از سرگذراند (الف) سرزمین‎گرایی یعنی دوره‎ای که هر منطقه، مذهبی برای خود در نظر گرفت اما به مخالفان اجازه مهاجرت می‎داد. (ب) اصل روا داری یا مشارکت مخالفان کلیسای رسمی‎که در آن یک دین به عنوان دین رسمی شناخته می‎شد اگر چه الزامات دینی برای عامه مردم حداقل بود. و (ج) پایبندی به صلح و همزیستی با مخالفان عقیدتی که در آن آزادی کامل مذهبی اجازه داده می‎شد.» (اعوانی،1399: 1182) بنابراین اصل همزیستی مسالمت‎آمیز بعد از حدود ۱۷ قرن از تاریخ مسیحیّت و به تدریج و بر اثر الزامات برون دینی، در مسیحیّت مطرح شد. این رویکرد در مسیحیّت تاکتیکی مصلحت اندیشانه برای همگامی با جهان معاصر است؛ اما قرآن از صدر اسلام و زمان نزول خود بر همزیستی مسالمت‎آمیز تأکید می‎ورزد.

رویکرد فعلی کلیسای کاتولیک‎، دغدغه بشری بر ریشه‎کنی خشونت‎های دینی و جنگ میان پیروان ادیان را برطرف نمی‎کند. نتیجه اقدامات کلیسای کاتولیک با تلاش الهی‏دانانی چون کارل رانر در راستای رفع خشونت‎های مذهبی و دینی، همزیستی مسالمت‎آمیز مبتنی بر مدارا و یا تفسیر اعتقادات دینی و مذهبی سایر ادیان به نفع آموزه‎های مسیحی است. این نگرش مدارا محور، حاوی دستور اخلاقی متضمّن تحمّل دیگری است و در باطن این دستور، بطلان اعتقاد دیگری نهفته است. بنابراین گرچه رویکرد فعلی، نسبت به موضع قبلی کلیسای کاتولیک گامی به جلو محسوب می‎شود، اما نمی‎تواند همزیستی مسالمت‎آمیز واقعیِ مورد خواسته بشر را فراهم کند. کارل رانر با ابداع نظریه مسیحیان گم‎نام گامی مهمّ در تحقق صلح پایدار میان ادیان برداشت. نظریه وی که اغلب شمول‎گرایی خوانده می‎شود و رویکرد رسمی کلیسای کاتولیک تلقی می‎شود در مقایسه با نگاه قرآن به تنوع ادیان و نحوه مواجهه با پیروان ادیان دیگر قرابت زیادی دارد.

8.کارل رانر

در سال ۱۹۰۴ م در فرایبورگ آلمان متولد شد. از الهی‎دانان تاثیرگذار شورای جهانی واتیکان دو بود. مجموعه چند جلدی کنکاش‏های الهیاتی و بنیان‎های ایمان مسیحی از مهمترین آثار وی است. شهرت وی بیشتر به لحاظ طرح نظریه مسیحیّت گم‎نام است.در پاسخ به این سؤال که چه عامل و یا عواملی موجب طرح نظریه شمول‎گرایی از سوی رانر را شد، فرضیات مختلفی مطرح شده است‎. بر اساس یکی از این نظریات: «رانر تکثر‎گرایی را تهدیدی بر ضد مسیحیّت می‎داند، برای این که به قول او هیچ دین دیگری به طور مطلق چنین ادعایی ندارد که یگانه تجلی خدا است» (ریجاردز، 1384: 110) اما از طرفی دوران جدایی و رقابت سایر ادیان با مسیحیّت به سر آمده و تعامل با پیروان ادیان دیگر در گستره جهان، شرایط را به نحوی رقم زده است که توجه به تنوع و تکثر ادیان را اجتناب ناپذیر کرده است، به تعبیر رانر «تمام مردم جهان همسایه دیوار به دیوار معنوی یکدیگرند» (Darton, 1966: 117) بنابراین تجدیدنظر در نحوه تعامل با سایر ادیان ضرورتی غیر قابل انکار بود. به اعتقاد رانر بر اساس کتاب مقدس «خدا می‎خواهد تا همه انسان‎ها نجات یابند» (اول تیموتائوس ۲: ۴) لذا نجات جهان شمول مسیحی لازم است رویکرد خود را نسبت به پیروان سایر ادیان در مقوله نجات مشخص کند. از طرفی یگانگی عیسی مسیح در نجات و ضرورت ایمان به عیسی مسیح برای نجات امری است که نباید مورد غفلت قرار می‎گرفت‎. «طبق دیدگاه رانر این دو فرض تنها در صورتی قابل جمع‎اند که بگوییم تمام بشر مشمول لطف فراطبیعی خدا می‎شوند» (ریچاردز،1384: 112) بنابراین رانر چاره‎ای نداشت جز اینکه، یا پیروان سایر ادیان را نیز به نحوی وارد مسیحیّت کند و یا از بی‎همانندی عیسی مسیح به عنوان تنها مسیر نجات بشری صرف‎نظر کند. فرض دوم امکان پذیر نبود، بنابراین تلاش وی برای هماهنگی بین این دو گذاره، در نهایت وی را به طرح نظریه مسیحیّت گم‎نام رسانید. دایره شمول این نظریه ابداعی به قدری گسترده بود که حتی ملحدان را شامل می‎شد.

رانر با مشکل دیگری نیز مواجه بود. گناه اولیه‎، تجسّد، آموزه تثلیث و فدیه از آموزه‎هایی هستند که پیوند عمیقی با مقوله نجات مسیحی دارند، لذا طرح نظریه شمول‎گرایی رانر نیازمند تفسیر مجدّد این آموزه‎ها بود. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که خدا در کانون الهیات رانر قرار دارد؛ بنابراین علاوه بر آموزه‎های قبلی، بازخوانی آموزه خدا نیز ضرورتی اجتناب ناپذیر بود. بر این اساس رانر به تفسیر مجدد آموزه‎های مسیحی و قرائتی هماهنگ با دوران معاصر پرداخت. تفسیر مجدد خدا به لحاظ انکشاف الهی ذات بشری، در کانون توجّهات رانر بود. برای فهم شمول‎گرایی مورد نظر رانر و تاثیر آن در فهم نجات و نحوه تاثیر آن بر همزیستی مسالمت‎آمیز با پیروان ادیان دیگر، لازم است نگاهی گذرا به مبانی نظریه وی داشته باشیم. شروع تحقیقات رانر از انسان شناسی است. یکی از بخش‎های مهمّ تفکّر کاتولیکی رانر دیدگاه وی مشهور به «اگزیستانسیل فرا‎طبیعی» است. استنلی گرنز به نقل از مایکل جی، باکلی اگزیستانسیل را چنین تعریف می‎کند« اگزیستانسیل اسم عامی‎است که برای اشاره به ان دسته از ویژگیها یا توانائی‎های انسان به کار می‎رود که سبب انسانیت او هستند و او را از سایر حالتهای وجود متمایز می‎سازند» (گرنز، 1389: 370) بر اساس این دیدگاه، فیض خدا از طریق خلقت بر تمام عالم، تجلّی پیدا کرده است و تمام انسان‎ها بدون در نظر گرفتن نژاد، دین یا مکان، ذاتشان دارای ظرفیّتی است که خود انکشافی خدا را دریافت می‎کند؛ این ظرفیّت عنصری اساسی در وجود انسانی است. رانر گام اول در اثبات نظریه خود را به توضیح عنصر ذاتی انسان قرار داد تا ظرف پذیرنده فیض را تبیین کند، ‎زیرا آموزه فیض در تبیین مکاشفه الهی نقشی بنیادین دارد. آموزه فیض (Grace) در تفکر مسیحی جایگاه ویژه ای دارد. ارتباط تنگاتنگ این آموزه با رستگاری در تفکّر مسیحی و غامض بودن آن موجب توجه ویژه به آن شده است. فیض خاستگاه شقاق در مسیحیّت در آغاز دوره نهضت اصلاح دینی است. دلیل اختلاف بین مارتین لوتر و کلیسای کاتولیک‎، تفسیر همین آموزه بود. «فیض درالهیات مسیحی لطف پروردگار است که برای رستگاری انسان ضروری است. فیضهای طبیعی(چون موهبت حیات) و ماورا طبیعی را متمایز شناخته اند. پروردگار به وسیله فیضهای ماوراء طبیعی انسان را که به علت گناهکاری ذاتی از حیات جاودانی محروم شده است برای برخورداری از این حیات آماده می‎سازد. فیض ماوراء طبیعی اساس الهیات مسیحی است....در مورد نحوه کسب فیض با توسل به آیینهای مقدس مسیحیان اختلاف نظر دارند. کاتولیکها آیینهای مقدس را اعطا کننده فیض می‎دانند.پروتستآن‎ها آن‎ها را فقط آیاتی از فیض الهی می‎شمارند.» (مصاحب، 1381: 14/152) رانر به منظور اثبات نظریه ابداعی خود چاره‎ای نداشت جز اینکه آموزه فیض در کلیسای کاتولیک را مورد بازخوانی قرار دهد‎. تفسیر مجدد رانر از این آموزه، حاصل تلفیق انسان‎شناسی و مکاشفه الهی، است.‎ رانر معتقد به ۴ نوع مکاشفه است: 1. مکاشفه فرابودی: بر اساس این نوع مکاشفه انسان گرایش طبیعی و ما فوق طبیعی به سوی خدا دارد. این مکاشفه از طریق تجربیات فرابودی به انسان می‎رسد، شناختی ضمنی از خدا پدید می‎آورد، اما اطلاعات خاصّی به انسان نمی‎دهد. 2. مکاشفه واقعی یا مقوله‎ای: مکاشفه مقوله‎ای از خدا در زمان و مکانی صورت می‎پذیرد که انسان‎ها از طریق فیض خدا، فرابودگی طبیعی و ماوراء طبیعی خویش را فعلیّت می‎بخشند. رانر معتقد بود که در تمام ادیان ممکن است چنین شرایطی بوجود آید که فرابودگی خدا و انسان از طریق خود انکشافی خدا به‎وجود آید و در چنین لحظاتی پیروان هر دینی یا کسانی که پیرو هیچ دینی نیستند تبدیل به مسیحیان گم‎نام می‎شوند. 3. مکاشفه واقعی‏تر: این نوع مکاشفهِ مشاهده پذیرتر، رسمی‎ و خاص، در قالب کلیسایی شکل می‎گیرد و کلیسای مسیحی بر بنیاد آن قرار دارد.تفاوت مکاشفه نوع دوم و سوم صرفاً از لحاظ درجه است‎. آموزه فیض در این دو نوع مکاشفه نقشی محوری ایفا می‎کند. 4. مکاشفه مطلق: تجسم خدا در عیسی مسیح عالی‏ترین نقطه خود انکشافی خدا و بی‎واسطه‎ترین حضور خدا در تاریخ و تجربه بشر است. به دنبال این بینش، رانر مفهوم فیض خدا را وسعت داد و نظریه مسیحی گم‎نام را ابداع کرد. مسیحی گم‎نام به کسی گفته می‎شود که ولو خود نداند مشمول فیض خدا شده و مکاشفه الهی برای وی محقّق شده است. این مکاشفه الهی موجب می‎شود که فرد را (هرچند خود او نداند) در دایره ایمان‎داران به مسیح تلقّی کنیم و لذا چنین فردی نجات یافته خواهد بود. بنابراین، طبق این دیدگاه‎، همه مردم می‎توانند از طریق مسیح نجات یابند، حتّی اگر در مورد مسیح یا انجیل چیزی نشنیده باشند. گلین ریچاردز، شمول‎گرایی رانر را در چهار نظریه ذیل خلاصه کرده است: 1. مسیحیّت خود را دین مطلقی می‎داند که همه آدمیان را در نظر دارد؛ دین حقیقی و مشروعی است که انسان را به خدا متصل می‎کند. 2. ادیان غیر مسیحی وسیله شناخت طبیعی خدای‎اند اما آن‎ها نیز ناشی از لطف فراطبیعی خدا هستند که به خاطر مسیح آزادانه به آدمی اعطا شده است. 3. پیروان ادیان غیر مسیحی به‎عنوان دریافت‎کنندگان لطف فراطبیعی خدا باید مسیحیان گمنام تلقی شوند. 4. اگر ادیان غیر مسیحی صورتی از مسیحیّت گم‎نام به وجود آورند در این صورت کلیسا نمی‎تواند خود را مدعی انحصاری نجات بداند، بلکه باید کلیسا را طلایه دار یا جلوه صریحی از یک واقعیت پنهانی دانست که نزد ادیان غیر مسیحی وجود دارد(ریچاردز، 1384: 111-112).

9. نقد و بررسی

گرچه در مقایسه با رویکرد گذشته کلیسای کاتولیک نسبت به سایر ادیان، دیدگاه رانر گامی به سوی تعامل با سایر ادیان محسوب می‎شود اما مناقشاتی نیز به آن وارد شده است: 1. یکی از اندیشوران معاصر به نقل از جان هیک در مناقشه بر نظریه مسیحیان گم‎نام کارل رانر می‎گوید: «مسیحی گم‎نام بودن کمی‎مانند اخذ مدرک افتخاری از دانشگاه است یعنی بدون اینکه فرد تحت تعلیمات دانشگاهی قرار گیرد مدرک افتخاری به او اعطا می‎گردد. از نظر هیک این دیدگاه به چند دلیل قانع کننده نیست زیرا این دیدگاه غیر مسیحیان را حقیر می‎شمارد و قادر به تشخیص این امر نیست که ایمان فرد غیر مسیحی می‎تواند در تغییر از خود محوری به حقیقت محوری نقش مثبت داشته باشد و نیز اساساً معنای نجات از طریق ایمان به مرگ و رستاخیز مسیح را کم‎رنگ می‎کند. اگر دانشگاه بی‎اندازه مدرک افتخاری اعطا کند ارزش مدرک خود او تنزل می‎یابد.» (لگنهاوزن، ۱۳۸۴: ۹۴). 2. ایراد دیگری که بر این نظریه وارد شده‎، تعارض آن با رویکرد کتاب مقدس است‎. اگر نظریه مسیحیان گم‎نام را به‎مثابه یک قاعده بنگریم‎، «مهمترین نقطه ضعف نظریه رانر تبدیل و دگردیسی احتمالی استثنایی (یعنی این احتمال که فردی که انجیل را نشنیده است ممکن است در قلمرو فیض قرار داشته باشد) تا سطح یک قانون و معیار است تا بر اساس آن کلیسا به همه انسان‎ها به گونه‎ای بنگرد که گویی همه، مسیحیان بی‎نام هستند، در حالی که رویکرد کتاب مقدس این است که گویی همه انسان‎ها گم‎گشته‎اند و با ایمان به مسیح نجات یابند.» (لین، ۱۳۹۶: ۵۱۱). 3. رانر بین نجات و حقانیت انحصاری مسیحیّت پیوند می‎زند و فقط کسی را نجات یافته می‎داند که بر این حقیقت که عیسی مسیح خدای متجسّد، برای نجات بشر آمده، ایمان داشته باشد. به عبارت دیگر رانر چاره‎ای جز این برای خود نمی‎بیند: «اگر معتقد به مسیحی گمنام نباشم، باید این پیش‎فرض را داشته باشم که راهی واقعی برای نجات وجود دارد که واقعاً به نجات می‎رسد، ولی هیچ ارتباطی با عیسی مسیح ندارد. اما من نمی‎توانم چنین پیش‎فرضی داشته باشم. بنابراین اگر همزمان با اعتقاد به‎اینکه هر فرد وابسته به مسیح نجات می‎یابد، معتقد باشم که برخی افراد در این عالم [که از وجدان خود پیروی می‎کنند و] صریحاً عیسی مسیح را به رسمیت نشناخته‎اند، هیچ ایده دیگری جز تمسّک به نظریه مسیحیّت گم‎نام به ذهن من نمی‎رسد.» Meister, 2010: 466). 4. اگر هانس کونگ در مورد ارزیابی جایگاه ادیان غیر مسیحی به رویکرد خدامداری در مقابل رویکرد کلیسامداری می‎پردازد رانر همچنان معتقد است که خارج از کلیسا، رستگاری نیست بنابراین رانر با تمرکز بر کلیسا مداری، به تفسیر جدید این آموزه می‎پردازد و کلیسا را برای تمام افراد دارای حُسن نیّت (مسیحی گم‎نام) می‎داند که از آغاز داخل در کلیسا بوده‎اند ولو خود ندانند. ایراد این رویکرد این است که تلقی متدیّنان به سایر ادیان به عنوان مسیحی گم‎نام با حقیقت اعتقاد آنان سازگاری ندارد‎. هانس کونگ می‎گوید هیچ مسلمان یا یهودی اصیل و دارای عزت نفس با طیب خاطر نمی‎پذیرد که از او به‎عنوان مسیحی گم‎نام یاد شود؛ مسیحیان نیز با طیب خاطر نمی‎پذیرند بودایی گم‎نام نامیده شوند. بنابراین باید پذیرفت که این گونه تحریف کردن معنای مفاهیم کلیسا و نجات پاسخی غیر قابل قبول به چالش ادیان غیر مسیحی است‎. بهتر است صادقانه بپذیریم که خارج از کلیسا نیز رستگاری هست‎، و سپس در پرتو این اعتراف دعاوی صدق مسیحیّت را بررسی کنیم‎(ریچاردز، 1384: 106). 5. رویکرد رانر اساساً به مسئله صدق معتقدات ادیان دیگر نمی‎پردازد و این مسئله را بدون پاسخ باقی می‎گذارد. تلاش برای توسعه مفهوم فیض و گسترده کردن مفهوم کلیسا به نحوی که پیروان سایر ادیان را مؤمن به بی‎همانندی عیسی مسیح در نجات بشر تلقی کنیم، پاسخی در خور برای تحقق همزیستی مسالمت‎آمیز نیست. طرح نظریه شمول‎گرایی به نحوی تغافل از پاسخ به این سؤال است و تلویحاً این ادعای دیرینه کلیسای کاتولیک را مجدداً و به زبانی دیگر تکرار می‎کند که نجات فقط از طریق ایمان به عیسی مسیح است و خارج از کلیسا رستگاری و نجاتی وجود ندارد.

10. نتیجه گیری

بر اساس رویکرد قرآن کریم، پیروان سایر ادیان نیز از حقانیت نسبی دارند (انحصار حقانیت کامل در اسلام) و از رستگاری و نجات برخوردار خواهند بود. این امربه مفهوم بسته شدن باب گفتگو بر اساس جدال اَحسن نیست. اما نباید همزیستی صلح محور مبتنی بر اعتقاد به اهل نجات بودن پیروان ادیان آسمانی را منوط به نتایج گفتگوی پیروان این ادیان کرد. تمسّک به توحید به مثابه «کلمه سواء» و اصل مشترک ادیان الهی، بنیان اعتقاد به اهل نجات بودن است و تعامل با پیروان این ادیان باید بر محور این اعتقاد باشد. در این صورت اساس همزیستی مسالمت‎آمیز پیروان ادیان الهی، بسیار مستحکم خواهد شد و شاهد خشونت‎های مذهبی نخواهیم بود. آیا می‎توان میان پیروان ادیانی که معتقد به نجات و رستگاری یکدیگرند‎، خشونت دینی را تصور کرد؟ همزیستی پیروان ادیان بر محور مدارا و التزام اخلاقی به تحمّل یکدیگر، نمی‎تواند صلح پایدار جوامع بشری را به ارمغان آورد. با اینکه در همه این ادیان توصیه به محبت و مدارا شده است، تاریخ بر وقوع خشونت‎ها و جنگ‎های خونین پیروان ادیان آسمانی گواهی می‎دهد. شمول‎گرایی و نظریه ابداعی مسیحیان گم‎نام نیز فاصله چندانی از انحصار‎گرایی نگرفته است زیرا در واقع پیروان سایر ادیان را ایمان‎داران به مسیح متجسّد معرفی می‎کند، ایمانی که پیروان اسلام و یهود آن را انکار می‎کنند. بنابراین گرچه در قرن اخیر به مدد الهی‎دانانی چون کارل رانر و به هدف تحقق همزیستی مسالمت‎آمیز واقع گرایانه در مسیحیّت کاتولیکّ تلاش‏هایی شده است، اما رهاورد آن با رویکرد متعالی قرآن کریم بر همزیستی مسالمت‎آمیز پیروان ادیان الهی فاصله بسیار دارد. با این وجود لازم است، مسئله دعوت به کلمه سواء، جوانب فقهی، و اعتقادی آن و لوازم این دعوت الهی مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.

پانویس و منابع

1. قرآن کریم

2. کتاب مقدس

3. اعوانی، غلامرضا، اعتماد، شاپور، اعوانی، شهین، پازوکی، شهرام، خرمشاهی، یهاء‎الدین، ساسانی، کامران و «همکاران» (1399) فرهنگ فلسفه، به سرپرستی غلامرضا اعوانی، تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول

4. اکبری، محمد تقی (۱۳۹۰ش) فرهنگ اصطلاحات علوم و تمدن اسلامی، با همکاری علی آخشینی، احمد رضوانی، عبدالله عظیمایی،مشهد؛ انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم

5. پترسون، مایکل. و دیگران (۱۳۹۸ش) عقل و اعتقاد دینی، ترجمه آرش نراقی، ابراهیم سلطانی. تهران: طرح نو، چاپ هشتم

6. جوادی آملی، عبدالله.(1392ش) دین شناسی، قم: اسراء

7. خرم‎شاهی، بهاء الدین. (1372ش) قرآن پژوهی، تهران: نشر فرهنگی مشرق.

8. رشاد، علی اکبر، (۱۳۹۱ش) مباحثه با جان هیک، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

9. زمخشری، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد (1407ق)الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، بیروت: دار الکتب العربی.

10. ریچاردز، گلین. (۱۳۸۴ش) رویکردهای مختلف به پلورالیزم دینی، مترجمین رضا گندمی نصر آبادی و احمد رضا مفتاح. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ سوم.

11. سبحانی، جعفر. (۱۳۹۳ش) مدخل مسائل جدید در علم کلام، قم: موسسه امام صادق (ع).

12. سبحانی، جعفر (1419ق) محاضرات فی الالهیات، قم: موسسه نشر اسلامی.

13. سلیمانی، عبدالرحیم. (۱۳۹۸ش) ادیان در قرآن، قم: دانشگاه مفید.

14. طباطبائی، سیّد محمّد حسین. (1386ش) المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: انتشارات اسلامی، چاپ هفتم.

15. طبرسی، ابومنصور احمد بن علی بن ابی‎طالب (1403 ق) الاحتجاج، مشهد: نشر المرتضی.

16. فولادوند، عزت الله، (۱۳۷۷ ش)، خرد در سیاست، تهران: طرح نو، چاپ دوم.

17. قاسم نژاد، زهرا و دیگران (۱۳۹۳ش) اثر سیاق در اختیار قراءات، قم: مجمع ذخائر اسلامی، چاپ اول.

18. قدردان قراملکی، محمد حسن (1397ش)قرآن و پلورالیزم، تهران: کانون اندیشه جوان، چاپ دوم.

19. گرنز، استنلی جیمز،(1389ش) الهیات مسیحی درقرن بیستم، مترجمین آسریان، روبرت، آقامالیان، میشل، تهران: نشر ماهی.

20. لئون دوفور، گزاویه، فرهنگ الهیات کتاب مقدس، تهران: کانون یوحتای رسول، بی تا.

21. لگنهاوزن، محمد. (۱۳۸۴ش) اسلام و کثرت گرایی دینی، ترجمه نرجس جواندل، قم: نشر طه، چاپ دوم.

22. لین، تونی (1395ش)تاریخ تفکر مسیحی،ترجمه روبرت آسریان، تهران: نشر فروزان، چاپ نجم.

23. محی الدین الهی قمشه‎ای، حسین. (1390ش) 365 روز با قرآن، تهران: سخن، چاپ چهارم.

24. مصاحب، غلامحسین (1381) دایره المعارف فارسی، تهران: امیرکبیر، چاپ سوم.

25. مصباح یزدی، محمد تقی (۱۳۸۰ش) جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، قم: سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم.

26. مطهری، مرتضی. (۱۳۷۲ش) مجموعه اثار، تهران: انتشارات صدرا چاپ سوم.

27. مک گراث ادگار، الیستر. (۱۳۹۵ش) الهیات، ترجمه ا.ساوار قم: نشر ادیان، چاپ اول.

28. موراتا، ساچیکو. چیتیک، ویلیام. (۱۳۷۸ش)، سیمای اسلام، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول.

29. میشل، توماس. (۱۳۹۵ش) کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی. قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ چهارم.

30. نصر، سید حسین، (۱۳۸۰ش) معرفت و معنویت، ترجمه انشاالله رحمتی، تهران: نشر سهروردی، چاپ اول.

31. وان وورست، رابرت ای، (۱۳۸۴ش) مسیحیت از لابلای متون، ترجمه جواد باغبانی و عباس رسول زاده، قم: انشارات موسسه امام خمینی.

32. همتی، همایون. (۱۳۹۴ش) شناخت دانش الهیات، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول.

33. همتی، همایون. (۱۳۷۹ش) مقدمه ای بر شناخت مسیحیت، تهران: انتشارات نقش جهان، چاپ اول.

34. هیک، جان (1384ش) پلوراليسم ديني و اسلام، مترجم محمد محمد رضایی، قبسات، دوره10،شماره 37، صفحه 55-76.

35. Longman, Darton & Todd. (1966). Christianity and the Non-Christian Religions', in Karl Rahner, Theological Investigations, vol. 5. London, p. 117.

36. Meister, Chad. Stump, J. B. (2010). Christian Thought A Historical Introduction, Routledge

37. pikkert, peter,(2020), A COMPARATIVE DICTIONARY OF RELIGIOUS TERMS IN ISLAM & CHRISTIANITY, Canada: ALEV Books,1st edition

38. Nicholas, lossky. jose miguez, bonino. john, pobee. tom f. stiansky. geoffrey, wainwright. pauline, webb.(2002), Dictionary of the Ecumenical Movement, Geneva:WCC Publications, 2nd Edition

39. ENCYCLOPEDIA OF RELIGION, SECOND EDITION Lindsay Jones, Editor in Chief.