تبیین ارتباط شرط و جزای آیه سوم سوره نساء با تمرکز بر ارتباط مضمونی و مفهومی آیات ۱۲۷ و ۳ سوره نساء
چکیده
آیۀ سوم سورۀ نساء، تنها آیهای از قرآن است که چندهمسری را تجویز میکند. همچنین، در این آیه شرط و جزایی وجود دارد که بیش از هر جملۀ شرطی دیگری مورد بحث قرار گرفته است. از این رو، دانستن وجه ارتباط بین شرط و جزا در این آیه، حکمت جواز چندهمسری و جایگاه صحیح این حکم را نیز آشکار میکند. گفتنی است در نظریات رایج تفسیری شیعه و سنی، این آیه به صورتی ترجمه و تفسیر شده است که شرط «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِی الْيَتَامَى» در آیه ۳ سوره نساء نادیده گرفته شده است. در این مقاله که به قرآن به عنوان یک متن دقیق و به هم پیوسته مینگرد، با توجه به استقلال متن قرآن از نظر دلالت و با تمرکز بر ارتباط مضمونی و مفهومی آیات ۱۲۷ و ۳ سورۀ نساء، برای این آیات ترجمه و تفسیری ارائه شده است که هم ناهماهنگی ابتدا و ادامه آیه ۳ را برطرف میکند و هم دامنه جواز چندهمسری را بسیار محدود میسازد. اگر بپذیریم که ابتدا آیه ۱۲۷ و سپس آیه ۳ نازل شده است؛ و زنانی که در آیه ۳ درباره آنان حکمی داده شده، همان زنانی هستند که در آیه ۱۲۷ معرفی شدهاند، حکم چندهمسری در قرآن، فقط منحصر به ازدواج يك مرد با مادرِ یتیمانی میشود كه آن مرد از قبل سرپرستی امور مالی آن كودكان يتيم را بر عهده گرفته است؛ مادرانی كه توانايی مديريت امور مالی کودکان یتیم خود را نداشته و مسئوليت امور مالی فرزندانشان را به آن مرد سپردهاند.
واژگان کلیدی
تفسیر موضوعی؛چند همسری؛ شرط جواز؛ متن قرآن.
1. مقدمه
یکی از احکام پرچالش اسلام، حکم جواز چندهمسری است. اگرچه این حکم از دید بیشتر مسلمانان از احکام ثابت اسلام و حتی قرآن شمرده میشود، اما در بین پژوهشگران علوم دینی چنین نیست و هنوز پرسشهای زیادی ذهن آنان را آزار میدهد. آیهای که به صراحت به موضوع چندهمسری پرداخته و به عنوان مجوز قرآنی چندهمسری به آن استناد میشود، آیه سوم سوره نساء است. «این آیه دستکم از دو نظر منحصر به فرد است؛ نخست آنکه، تنها آیۀ قرآنی است که تعدد زوجات (چندهمسری) را تجویز میکند و دوم، در این آیه شرط و جزایی وجود دارد که بیش از هر جملۀ شرطی دیگری مورد بررسی، نقد و نظر قرار گرفته است. این دو ویژگی آیۀ سوم نساء، به یکدیگر مرتبط هستند. به بیان دیگر، درک و دریافت وجه ارتباط بین شرط و جزا در این آیه، حکمت جواز چندهمسری و جایگاه صحیح این حکم را نیز آشکار میسازد». (سلطانیرنانی، ۱۳۹۸: ۲۲۴)
در این مقاله، با کنار هم قرار دادن آیات ۱۲۷ و ۳ سوره نساء و توجه به نزول تدریجی قرآن، با تمرکز بر ارتباط مفهومی و مضمونی این دو آیه، ارتباطی را بین شرط و جزای آیه ۳ مطرح نموده است که امیدوار است بتواند مکمل پژوهشهای پیشین در این موضوع باشد. بدین منظور، پس از توضیح مختصری درباره شیوه قرآنپژوهی نگارنده، ابتدا فهم خود از آیه ۳ سوره نساء و ارتباط بین شرط و جزای آن را بیان نموده است. سپس، برای دفاع از نظریه بیان شده در مقاله، نظریه پژوهشگرانی که حکم چندهمسری را محدود به ازدواج با مادران یتیمان میدانند و همچنین کلیت نظریه رایج تفسیری شیعه، با روش نویسنده نقد شده است. به عنوان یک ایراد کلی، میتوان گفت که در نظریات رایج تفسیری شیعه و سنی، و حتی نظریات جدیدی همچون سلطانیرنانی که چندهمسری را محدود به ازدواج با مادران یتیمان میدانند، این آیه به صورتی فهمیده شده است که در احکام و قوانین کنونی چندهمسری، اثری از شرط «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْيَتَامَى» در آیه ۳ سوره نساء، دیده نمیشود.
2. پیشینه پژوهش: تنوع نظریات درباره آیات چندهمسری
از دیرباز در موضوع جواز چندهمسری در میان مفسران اختلاف نظر جدی وجود داشته است. مشکلی که در فهم آیه ۳ سوره نساء وجود دارد، آن است که ابتدای آیه سخن از یتیمان است و در ادامه آن از جواز چندهمسری، آن هم تا چهار همسر، سخن به میان آمده است. ناهماهنگی ابتدا و ادامه آیه تا اندازهای است که برخی به روایتی منسوب به حضرت علی (ع) استناد نموده و گفتهاند: میان اول و آخر آیه، یک سوم از قرآن بوده و از بین رفته است. گفتنی است تلاش افرادی همچون علامه طباطبایی، از آنجا که تعداد همسران را به چهار محدود نموده است، در تعدیل جواز چند همسری، اثرگذار بوده است. نگاهی به تفسیر «المیزان» و دیدن برداشتهای بسیار متفاوتی که از این آیه شده است و همچنین استدلال صاحب «المیزان» بر رد آنها، هم نمایانگر تنوع نظریات پیشینان و هم گواه تلاش او در محدود کردن این جواز است (طباطبایی، ۱۳۸۰: ۴/۲۶۶).
پایان نامه ها، مقالات پژوهشی و کتابهای زیادی به موضوع چندهمسری پرداختهاند. برخی از آنها عبارتند از: (کتابها: عبیدی؛ معرفت؛ و مقالات پژوهشی: اسکندرلو؛ حافظی و قاضیزاده؛ خانی، عشریه و حسامی؛ رستمی و ایمانیه؛ رضایی و میرعرب؛ سلطانیرنانی؛ شکرانی و حبیباللهی؛ صادقزاده طباطبایی). برخی از آنها به دفاع از حکم چندهمسری کنونی پرداختهاند؛ برخی نیز، جواز چندهمسری را از حالت مطلق کنونی خارج دانسته و محدود به برخی ضرورتهای اجتماعی دانستهاند. در میان مقالات نگاشته شده با موضوع چندهمسری، مقالات صادقزادهطباطبایی و سلطانیرنانی ارتباط ویژهای با این مقاله دارد. صادقزاده طباطبایی، نظریه تفسیری رایج شیعه و سنی را نقد نموده و نتیجه پژوهش او، با سلطانیرنانی یکسان است. سلطانیرنانی نیز، نظریات مفسران و پژوهشگران در زمینه ارتباط شرط و جزا را دستهبندی و سپس نقد نموده است. گفتنی است در مقاله سلطانیرنانی، از برخی اندیشمندان معاصر که جواز چندهمسری را محدود به مادران یتیمان میدانند، یاد شده است. در میان آنها، نام برخی بزرگان شیعه، همچون سیدعبدالاعلی سبزواری، علامه محمدتقی معرفت و آیتالله سیدمحمدتقی مدرسی نیز دیده میشود.
به اختصار میتوان گفت که با وجود تفاوتهایی در شیوۀ بیان و استدلال، بسیاری از پژوهشهای تفسیری معاصر، از آن جهت که دامنه جواز را به گروه کمتری از زنان محدود نمودهاند، هماهنگ با نظریۀ بیان شده در این مقاله است. از این رو، حکم به دست آمده در این مقاله، چندان هم عجیب و غریب نیست. البته، تفاوت در شیوه فهم آیه و نوع نگاه به قرآن و روایات، تأثیرات جدی در نتایج دو دیدگاه دارد، که در بخش نقد نظریه سلطانیرنانی بدان پرداخته شده است.
3. روش پژوهش
نویسنده برای فهم قرآن به اصولی پایبند است. این اصول در مقاله جداگانهای با عنوان «تفسیر موضوعی قرآن با قرآن؛ با تأکید بر انسجام، نظم شبکهای و فراعصری بودن متن: راهکاری برای فهم روشمندانه و کاربردی قرآن» به ششمین همایش اعجاز قرآن فرستاده شده است. بیشتر این اصول از کتاب «قرآن در اسلام» علامه طباطبایی گرفته شده است. گاهی این شیوه فهم قرآن، «استنطاق قرآن» نیز نامیده شده است. (صفره و دیگران؛ ایزدی و اخوانمقدم). گفتنی است نگارنده، با استفاده از این روش، که تلفیقی از روشهای سنتی و مدرن فهم قرآن است، کتابی با عنوان «جنسیت و پیوندهای انسانی: نگرشی نو و قرآنمحور» نگاشته که آماده چاپ است.
4. بررسی آیات چندهمسری
مجموعه آیاتی از قرآن که موضوع آنها چندهمسری است، از این قرارند:
۱- النساء / ۱۲۷: وَيَسْتَفْتُونَكَ فِی النِّسَاءِ قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِی الْكِتَابِ فِی يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا ﴿۱۲۷﴾ لغات: يَسْتَفْتُونَكَ: از تو فتوا و بیان حکم میخواهند. فتوی و فتیا: بیان حکم. الْكِتَابِ: در اینجا منظور از «الْكِتَابِ»، قرآن است. يَتَامَى: دختران و پسران یتیم. «يَتَامَى» جمع «یَتِیم» است. «یَتِیم» به فرزندی گویند که پیش از بلوغ، پدرش را از دست دهد. در حیوانات در صورت از دست دادن مادر یتیم گفته میشود. تَرْغَبونَ: مایل هستید، دوست دارید. قِسْط: ««قسط» یک الگوی عدالت مبتنی بر «قانونمداری» و «رعایت حقوق افراد» است». (اخوانطبسی و داوری، ۱۳۹۷: ۱۲۵). «در واقع اموال یتیمان «حق» آنهاست و قسط که دارای مؤلفه معنایی «حق و نصیب» است، به معنای دادن حق هر کس به خود اوست». (همان: ۱۲۰). ترجمه: و دربارۀ زنان رأی تو را میپرسند. بگو: «خدا دربارۀ آنان به شما فتوا میدهد؛ و [نیز] آنچه در کتاب [قرآن] میآید، دربارۀ یتیمان زنانی که حق مقررشان را نمیدهید و تمایل به ازدواج با آنان [= زنان= مادر یتیمان] دارید و دربارۀ کودکان ضعیف [= کودکان بیسرپرست یا بد سرپرست] و اینکه با یتیمان به قسط رفتار کنید، [فتوا میدهد]؛ و هر کار نیکی انجام دهید، قطعاً خدا به آن داناست». (۱۲۷) توضیحات: الف: الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ: کودکان ناتوان. از آنجا که یتیمانِ دارای مادر و کودکان ضعیف را در دو دسته جدا قرار داده است، میتوان آن را به معنی کودکانی که نه پدر دارند و نه مادر، در نظر گرفت. با توجه به گستردگی معنای واژه «مستضعف»، این عبارت میتواند به معنای کودکان بیسرپرست و بد سرپرست باشد. ب: از نظر نویسنده، «يَتَامَى النِّسَاء» یک ترکیب اضافی است و عبارت «اللَّاتِی لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنكِحُوهُنَّ» در توصیف «النِّسَاء» آمده است. پ: «یَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنكِحُوهُنَّ»؛ یعنی: «فرزندانِ یتیمِ زنانی که به سبب سرپرستی امور مالی فرزندان آنان، تمایلی به دادن حق واجب آنان، که در آیۀ ۲۴ سورۀ نساء، از آن به عنوان اجر نام برده شده است، ندارید و از طرفی تمایل به ازدواج با آنان نیز دارید». ظاهراً با توجه به رسیدگی به امور مالی کودکان آن زنان، مردان فکر میکردهاند، برای ازدواج با آنان پرداخت اجر ضرورتی ندارد.
۲- النساء/ ۲ تا ۶: وَآتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا ﴿۲﴾ وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْيَتَامَى فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَ ثُلَاثَ و رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَه أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا ﴿۳﴾ وَآتُوا النَّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَه فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا ﴿۴﴾ وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿۵﴾ وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللّهِ حَسِيبًا﴿۶﴾ لغات: إِنْ: از ادات شرط است. حرف شرط «إِنْ» بر جملۀ شرط و جزا وارد میشود و معنای این دو جمله را مستقبل (آینده) میکند. «إِنْ» شرطیه را میتوان یکی از گستردهترین ادات شرط دانست. خِفْتُمْ: فعل ماضی جمع مذکر مخاطب از ریشه «خوف» است. خوف: بیم و ترس. أَلَّا تُقْسِطُوا: «أَلَّا» ترکیب یافته از «أن» ناصبه و «لا» نافیه است. «أن» فعل مضارع را نصب میکند و آن را به تأویل مصدر میبرد. طاب:گوارا و شیرین و خوب شد. فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَ ثُلَاثَ و رُبَاعَ: با هر تعداد از زنان که تمایل داشتید، دو تا با هم، سه تا باهم و یا چهار تا با هم ازدواج کنید.
نکته: فعل «طاب» تأکید میکند که برای برقراری قسط بین یتیمان مجبور به ازدواج با مادران آنها نیستید؛ فقط در صورت تمایل چنین اجازهای دارید.
صَدُقَات: مفرد آن، «صَدُقَه» است. «صَدُقَ» از «صِدْقْ» به معنی راستی، اخلاص و درستی گرفته شده است. به کار بردن این کلمه ممکن است به یکی از کارآییهای پرداخت اجر، یعنی اثبات صداقت مرد در علاقه و تعهد نسبت به همسرش اشاره داشته باشد. صَدُقَاتِهِنَّ: اضافه شدن ضمیر «هِنَّ» به «صَدُقَات» نشانگر آن است که مردان از قبل میدانستهاند که منظور از «صَدُقَه» برای همسر چیست. از آنجا که در آیه ۲۴ سوره نساء میگوید: «... پس اگر تمايل داشتيد با آن خواستنی [که در حال پاکدامنی باشد و نه رفیقبازی] از آنان بهرهمند شوید، واجب است که اجر آنها را بپردازید؛. ..»، «صَدُقَه» همان اجری است که مردان باید به همسرشان بپردازند و امروزه با نام مهريه شناخته میشود. نِحْلَه: عطيهای است كه در برابر آن چيزی دريافت نشود. ترجمه: و اموال يتيمان را به آنان برگردانید و [مال پاك] و [مرغوب آنان] را با [مال] ناپاك [خود] عوض نكنيد؛ و اموال آنان را همراه با اموال خود مخوريد، كه اين گناهى بزرگ است. (۲) و اگر بیم دارید که مبادا در بین یتیمان [دختران و پسران یتیم] به قسط رفتار نکنید، با هر تعداد از زنان که تمایل داشتید، دو تا با هم، سه تا باهم و یا چهار تا با هم ازدواج کنید؛ و اگر بیم دارید که مبادا بین زنان به عدالت رفتار نکنید، به یک زن یا ملک یمینی [که با او ازدواج کردهاید]، اکتفا کنید؛ این بهتر است برای اینکه عیالوار نشوید. (۳) و مهر زنان را که عطیهای است [از جانب خدا برای آنان]، به آنان بدهید؛ و اگر به میل خودشان چیزی از آن را به شما وا گذاشتند، حلال و گوارایتان باد. (۴) و به كم خردان اموالشان را كه خداوند شما را به سرپرستى آن گماشته است ندهيد؛ و از [سود و بهرۀ] آن خوراك و پوشاكشان دهيد و با آنان به زبان خوش سخن بگوييد. (۵) و يتيمان را بيازماييد تا وقتى به [سن] زناشويى برسند؛ پس اگر در ايشان رشد [فكرى] يافتيد، اموالشان را به آنان برگردانید؛ و آن را [از بيم آنكه مبادا] بزرگ شوند، به اسراف و شتاب مخوريد؛ و آن كس كه توانگر است بايد [از گرفتن اجرت سرپرستى] خوددارى ورزد و هر كس تهیدست است، بايد مطابق عرف [از آن] بخورد. پس هرگاه خواستید اموالشان را به آنان برگردانید، برايشان شاهد بگيريد؛ و خداوند حسابرسى را كافى است. (۶) توضیحات: الف: مفهوم برآمده از متن آیه ۲، سفارش به محافظت از اموال یتیمان و سوء استفاده نکردن از اموالی است که فردی در آن تصرف دارد. ب: با توضیحات بند الف، توقع آن میرود که آیه ۳ نیز به بیان مطالبی درباره اموال یتیمان بپردازد. پ: در آیه ۳ میفرماید: اگر بیم آن دارید که بین یتیمان رعایت قسط نکنید، میتوانید چند همسر داشته باشید و اگر میترسید بین همسران به عدالت رفتار نکنید، به همان یک زن یا ملک یمینی که با او ازدواج کردهاید، اکتفا کنید و بیجهت خود را عیالوار نکنید. ت: آیات ۵ و ۶ نیز همچون آیه ۲، به بیان سفارشاتی درباره اموال یتیمان پرداخته است. به دیگر سخن، موضوع آیه ۲ و آیات ۵ و ۶ یکی است. ث: از متن آیات مشخص است که مخاطب آیات ۲تا ۶، مردانی هستند که اموال یتیمان در اختیار آنهاست و آنها در آن اموال، به اندازه اموال خودشان حق تصرف دارند. ۳- نساء: ۱۲۹: وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَه وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۱۲۹﴾ ترجمه: و شما هرگز نمیتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید، هر چند [بر عدالت] حریص باشید! پس به یک طرف یکسره تمایل نورزید تا آن [زن دیگر] را سرگشته [= بلا تکلیف] رها کنید. و اگر سازش نمایید و پرهیزگاری کنید، یقیناً خدا آمرزندۀ مهربان است.(۱۲۹)
5. دیدگاه نویسنده
الف: ارتباط مفهومی آیات
آنچنان که در ابتدا گفته شد، مشکلی که در فهم آیه ۳ سوره نساء وجود دارد، آن است که ابتدای آیه درباره یتیمان و ادامه آن مربوط به جواز چندهمسری است و این دو با هم ناسازگارند. پرسشی که پس از خواندن آیه ۳ سوره نساء به ذهن شنونده خطور میکند، آن است که ازدواج با کدام زنان است که میتواند در بهبود زندگی یتیمان اثرگذار باشد. طبیعیترین پاسخی که به ذهن میرسد، آن است که ازدواج با مادر آن یتیمان میتواند اثری مهم بر زندگی یتیمان داشته باشد. ولی این مطلب هرگز از ظاهر آیه 3 نتیجه نمیشود. در این آیه، هیچ سخنی از مادر یتیمان و ازدواج با آنان نیامده است؛ فقط سخن از ازدواج با زنان است؛ اما کدام زنان؟ معلوم نیست. اکنون به این پرسش پاسخ میدهیم: پاسخ: اگر بپذیریم که ابتدا آیه ۱۲۷ سوره نساء نازل شده است و در آن خبر داده شده که قرار است فتوایی درباره این چهار موضوع داده شود: 1. فتواهایی درباره همه زنان؛ 2. امور مالی کودکان بیپدری که مادران آنها سرپرستی اموال آنان را به فرد دیگری سپردهاند؛ 3. مادرانی که سرپرست امور مالی فرزندانشان، تمایل به ازدواج با آنان دارد؛ 4. امور مالی کودکان ناتوان که شامل کودکانی که پدر و مادر ندارند و همچنین، کودکان بد سرپرست میشود؛ سپس، آیات ۲ تا ۶ و ۷ تا ۱۴ سوره نساء نازل شده است و بخشی از آن فتواهایی که در آیه ۱۲۷ وعده داده شده است را بیان نموده است. در این صورت، نهتنها مشکل منطقی آیه حل میشود، بلکه، برای چندهمسری نیز، قانونی به دست میآید که دلیل تجویز آن، رعایت قسط بین کودکان یتیم است. قانونی که از کنار هم گذاشتن آیات ۱۲۷ و ۳ سوره نساء (به ترتیب) به دست میآید این است که: اگر شوهر زنی بمیرد و آن زن کودکان یتیمی داشته باشد که توانايی مديريت امور مالی آنان را نداشته باشد، تا جاییكه مجبور شود سرپرستی امور مالی آن کودکان يتيم را به عهده مردی بگذارد؛ اگر در اين شرايط ویژه، آن مرد نگران رعایت قسط در اموال آن کودکان یتیم باشد، آن مردِ سرپرستِ کودکانِ یتیم، با وجود اینکه دارای همسر است، اجازه دارد به شرط رعایت عدالت بین همسران، با آن زن بیوه ازدواج کند. این اجازه، تا داشتن چهار همسر با هم وجود دارد. در واقع، جواز چندهمسری برای مراعات بیشتر در امور مالی کودکان یتیم است. با این وجود، آیه ۱۲۹ سوره نساء، با بیان اینکه رعایت عدالت میان همسران ناممکن است، همین اجازه را نیز با نهی شدیدی همراه نموده است. اکنون، با جزئیات بیشتر، به ارتباطات مفهومی بین آیه ۱۲۷ و آیات ۲ تا ۱۴ سوره نساء میپردازیم: در این دیدگاه، در آیه ۱۲۷ خبر داده شده که قرار است، به پرسشهایی درباره زنان، پاسخ داده شود؛ و در آیات ۲ تا ۱۴ سوره نساء این پاسخ بیان شده است. با بیانی صریح تر، فتوای عام برای اموال یتیمان، چه مادر داشته باشند و چه نداشته باشند، در آیات ۲، ۵ و ۶ بیان شده است؛ فتوای ویژه درباره یتیمانی که مادر دارند و مردانِ سرپرستِ آن یتیمان تمایل به ازدواج با مادران آنها دارند، در آیات ۳ و ۴ بیان شده است؛ فتوای وعده داده شده برای همه زنان نیز، آیات ۷ تا ۱۴ همین سوره است که قوانین ارث را بیان میکند و در هنگام بیان قوانین ارث، به حقوق زنان نیز اشاره دارد. ب: ارتباط مضمونی آیات 1. وجود حرف ربط «وَ» در ابتدای آیه ۳، اشاره به پیوستگی این آیه به آیه دیگری از قرآن دارد. با توجه به روند کلی متن آیات، پیوند این آیه به آیه قبل، مشکل فهم این آیه را برطرف نمیکند. از این رو، باید در ادامه آیه دیگری باشد. 2. وجود عبارت «أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ» در آیه ۱۲۷ و شروع آيه ۳ با «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْيَتَامَى» ارتباط این دو آیه را بسیار شدید میکند. 3. در این تفسیر میتوان برای «أَلَّا تَعُولُوا» ترجمه «عیالوار نشوید» (یکی از ترجمههای پیشنهادی فولادوند) را در نظر گرفت. این ترجمه با متن آیه بسیار هماهنگتر از ترجمههای دیگری است که برای این عبارت بیان شده است. در دیگر ترجمهها و تفاسیر، «عَوْلْ» را به معنی «ستم» گرفتهاند. پرسشی که پیش میآید آن است که: با وجود این همه واژهای که به معنی «ستم» است، چه نیازی است که در این آیه، از واژه «عَوْلْ» استفاده کند؟
در دفاع از این نظریه تفسیری، میتوان گفت: 1. این تفسیر، اشکال منطقی نبودن ارتباط بین شرط و جزا، در آیه ۳ سوره نساء را، با لفظ خود قرآن، برطرف میکند. 2. آیه ۱۲۷ سوره نساء و آیه ۳ همین سوره، تنها آیاتی از قرآن هستند که هم درباره زنان و هم درباره یتیمان سخن میگویند. از این رو، منطقی است که بخشی از فتوای وعده داده شده در آیه ۱۲۷، درآیه ۳ بیان شده باشد. 3. با توجه به نزول تدریجی قرآن، این فرضیه که ابتدا آیه ۱۲۷ و سپس آیه ۳ سوره نساء نازل شده باشد، و در واقع، وجود ارتباط به این دو آیه، میتواند فرضیه قابل قبولی باشد. 4. تفسیر «تسنیم» نیز آیات ۱۲۷ و ۳ سوره نساء را مرتبط به یکدیگر میداند و «فِی الْيَتَامَى» در آیه ۳ را با «فِی يَتَامَى النِّسَاء» در آیه ۱۲۷، یکی میداند. (جوادی آملی ۱۳۸۵: ۱۷/۲۵۱). از نظر ارتباط دو آیه، تفاوت این برداشت با «تسنیم» آن است که در اینجا، «یَتَامَی» در آیه ۱۲۷، با «الیَتَامَى» در آیه ۳، یکی دانسته شده است؛ و «النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنكِحُوهُنَّ» در آیه ۱۲۷، با «النِّسَاء» در آیه ۳ یکی دانسته شده است. 5. (ابنعطیه، ۱۴۱۳: ۲/۱۱۸) و (ابنعاشور، ۱۹۸۴: ۴/۲۲۲)، شرط و جزای آیۀ سوم سورۀ نساء را در ارتباط با آیۀ ۱۲۷ همین سوره دانستهاند. از نظر این مفسران، «الیتامی» و «النساء» در آیۀ سوم نساء، همان «یتامی النساء» در آیۀ ۱۲۷ است. ایشان بر این باور بودهاند که خداوند در آیۀ سوم، پاسخ پرسش و استفتای آیۀ ۱۲۷ را بیان کرده است. (سلطانیرنانی، ۱۳۹۸: ۲۲۹) 6. «تفسیر قمی» بین آیه ۳ و آیه ۱۲۷ سورۀ نساء ارتباط قائل است؛ (سلطانیرنانی، ۱۳۹۸: ۲۳۷)
۶. پاسخگویی به پرسشها
نظريه بيان شده در اين مقاله پرسشهايی را به وجود میآورد كه در زير به آنها پاسخ داده خواهد شد.
۱- آيا اين حكم برای هر مادر يتيمی داده شده است و يا شرايطی دارد؟ پاسخ: خیر. بنا بر آيات ۵ و ۶ سوره نساء، اموال اين يتيمان از قبل به فرد ديگری سپرده شده است. یعنی، مادر آنان توانايی مديريت و اداره امور مالی آنان را نداشته و مجبور بوده که اين مسئوليت را به فرد ديگری بسپارد. در واقع، حکمت جواز چندهمسری، مراعات بیشتر در امور مالی یتیمان است؛ و نه حتی نیازهای عاطفی آنان. ۲- ازدواج با مادر یتیمان، چه اثری در برقراری قسط در امور مالی فرزندان یتیم آنان دارد؟ پاسخ: با این ازدواج، سرپرست امور مالی کودکان، تبدیل به پدرخوانده آنان میشود و همچنین، بخشی از مسئولیتهای مالی آن کودکان به مادرشان سپرده میشود. از طرفی، با توجه به اینکه زن و شوهر از یکدیگر ارث میبرند، در صورت ازدواج با مادر آنان، اگر اندکی به حقوق یتیمان صدمه وارد شود، به صورت ارث جبران خواهد شد. ۳- آیا همه همسران پیامبر مادر یتیمان بودهاند؟ اگر چنین نیست آیا تناقضی بین این آیه و چندهمسری پیامبر وجود ندارد؟ پاسخ: از نظر نگارنده، حکم پیامبر درباره همسران و ازدواج با ملک یمینها، به استناد آیه۵۰ سوره احزاب، با دیگر مردان متفاوت بوده است. این پرسش، در کتاب آماده چاپ نویسنده، پاسخ داده شده است. ۴- چرا موضوع ازدواج با ملک یمینها جداگانه مطرح شده است؟ مگر ملک یمینها زن نبودهاند؟ پاسخ: این پرسش نیز، در کتاب «جنسیت و پیوندهای انسانی: نگرشی نو و قرآنمحور» پاسخ داده شده است.
7. نظریات مفسران و نقد آنها
نظریات مفسران درباره ارتباط شرط و جزای موجود در آیۀ سوم سورۀ نساء سابقهای دیرینه دارد. افزون بر آن، پژوهشگران معاصر زیادی نیز به این موضوع پرداختهاند. از آنجا که مقالۀ سلطانیرنانی، جامعترین مقالهای است که با رویکردی تفسیری به این موضوع پرداخته است؛ تا جایی که میتوان نظریه او را نظریه رایج مفسران و پژوهشگران معاصر دانست، ابتدا نظریه او نقد خواهد شد. سپس نظریه رایج شیعه، که همان نظر «المیزان» است، نقد میشود. الف: ۱) نظر سلطانیرنانی درباره ارتباط بین شرط و جزای آیۀ ۳ سورۀ نساء
«مفسران در بیان وجه ارتباط جملۀ «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْيَتَامَى» و جملۀ «فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ» شش وجه بیان کردهاند. این وجوه به اختصار از این قرارند: ۱- ازدواج با دیگر زنان موجب دادگری با دختران یتیم است. ۲- ازدواج با دختران یتیم موجب دادگری با آنان است. ۳- دادگری میان یتیمان در گرو محدودیت ازدواج است. ۴- دادگری میان زنان همچون دادگری میان یتیمان لازم است. ۵- پاکدامنی همانند دادگری در یتیمان لازم است. ۶- دادگری میان یتیمان در گرو ازدواج با مادر آنان است». (سلطانیرنانی، ۱۳۹۸: ۲۲۳) سلطانیرنانی به تفصیل به موضوع ارتباط شرط و جزاء در آیه سوم سوره نساء پرداخته و نظریات اول تا پنجم را رد نموده است. او در پایان مقاله مینویسد: «با توجه به آنچه گذشت، وجه ششم برترین و بهترین وجه در بیان ارتباط شرط و جزای آیۀ سوم سورۀ نساء است. بنا بر این وجه، برای دادگری میان یتیمان، ازدواج دوم، سوم و چهارم با مادر آن یتیمان روا دانسته شده و معنای آیه چنین است: «و اگر بیم دارید که میان یتیمان دادگری نکنید، پس از آن زنان (مادرانِ یتیمان) که پسندتان است، دودو، سهسه و چهاچهار به همسری گیرید».
بر این اساس، حکمت جواز چندهمسری، رعایت حال یتیمان و دادگری با آنان است و بیگمان اگر دادگری در میان نباشد، چندهمسری مردود خواهد بود و بازگشت به همان حکمِ نخستینِ تکهمسری (فَواحده) است.».
او در مقاله دیگری با عنوان «بررسی شرایط و زمینههای جواز چندهمسری در قرآن کریم» نیز به موضوع چندهمسری پرداخته است. مطالعه مقاله او، تفاوت بین نظریه او و این مقاله را نمایانتر میکند. با برداشتی که سلطانیرنانی از رابطه بین شرط و جزا در آیه 3 سورۀ نساء دارد، چندهمسری را بهمثابه یک ضرورت اجتماعی و به عنوان راهکاری برای تأمین نیازهای زنان بیوه و دختران یتیم روا میداند. (سلطانیرنانی، ۱۳۹۸: ۱۴۶)؛ اما در این مقاله، حکمت جواز چندهمسری، رسیدگی به مسائل عاطفی یتیمان و مشکلات بیوهزنان نیست؛ و فقط راهکاری برای مراعات بیشتر در حقوق مالی یتیمان است. از این رو، دامنه جواز آن بسیار محدودتر و شرط جواز آن بسیار سنگینتر است. الف: ۲) نقد نظریه سلطانیرنانی
به جرأت میتوان گفت که اگر قرار باشد، آیۀ ۳ سورۀ نساء را بهتنهایی در نظر گیریم، این نظریه هماهنگترین و دقیقترین برداشت از آیه است؛ اگرچه هنوز ابهاماتی دارد که از این قرارند: o الف: اگر منظور این بود، به راحتی میتوانست به جای واژۀ «النِّساء» از واژۀ «أمّ الایتام»، «أمّهاتهم» یا عباراتی مشابه، استفاده کند و مقصود را با واژگان مناسبتری برساند. به دیگر سخن، در این برداشت، ترجمۀ «النِّساء» به «مادر یتیمان» ایراد جدی دارد. o ب: در حکمی که او برای چندهمسری به دست آورده است، اثری از شرط ««وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْيَتَامَى» در آیه ۳ سورۀ نساء دیده نمیشود. در واقع، در حکم به دست آمده، شرطی که در متن قرآن به صراحت بیان شده است، نادیده گرفته شده است.
بنابراین، با چنین ترجمه و تفسیری، مشکل ارتباط نداشتن شرط و جزای بیان شده در آیه، با لفظ خود قرآن حل نشده است. ب: ۱) نظریۀ رایج شیعه
نظریه رایج تفسیری درباره جواز چندهمسری در قرآن، با توجه به شأن نزول آیه ۳ به دست آمده است که ابتدا آن را بیان نموده و سپس با اصول این مقاله نقد خواهد شد.
شأن نزول: پیش از اسلام معمول بود که بسیاری از مردم حجاز، دختران یتیم را به عنوان تکفل و سرپرستی به خانه خود میبردند و سپس با آنها ازدواج کرده و اموال آنها را هم تملک میکردند و چون همه کار دست آنها بود حتی مهریه آنها را کمتر از معمول قرار میدادند، و هنگامی که کمترین ناراحتی از آنها پیدا میکردند، به آسانی آنها را رها میساختند؛ و در حقیقت حاضر نبودند حتی به شکل یک همسر معمولی با آنها رفتار نمایند. در این هنگام، آیه فوق نازل شد و به سرپرستان ایتام دستور داد در صورتی با دختران یتیم ازدواج کنند که عدالت را به طور کامل درباره آنها رعایت نمایند و در غیر این صورت از آنها چشم پوشی کرده و همسران خود را از زنان دیگر انتخاب نمایند. (مکارم شیرازی و دیگران (ج۱۳۷۹، : ۳/ ۲۸۶) اکنون یکی از ترجمههایی که با توجه به شأن نزول آیه بیان شده است، بیان و نقد میکنیم: ترجمه: و اگر میترسید که [به هنگام ازدواج با دختران یتیم] عدالت را رعایت نکنید [از ازدواج با آنان چشم پوشی کنید] و با زنان پاک دیگر ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را [دربارۀ همسران متعدّد] رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آنهایید استفاده کنید، این کار از ظلم و ستم جلوگیری میکند. (۳) (همان: ۲۸۷). ب: ۲) ایرادات نظریه رایج شیعه نظریه رایج شیعه و سنی که یکی نظر علامهطباطبایی و دیگری نظر امام فخر رازی است، در مقاله صادقزاده طباطبایی به تفصیل نقد شده است. از پژوهشگران محترم خواهشمند است برای نقد موشکافانه نظریه رایج شیعه و سنی به مقاله صادقزاده طباطبایی مراجعه نمایند. در این مقاله، برای تکمیل بحث، فقط ایرادات نظریه رایج تفسیری شیعه، با پذیرش فرض انسجام و دقت قرآن به عنوان یک متن، بیان شده است. این ایرادات از این قرارند:
الف: در این ترجمه، «یتامی» به «دختران یتیم» ترجمه شده است؛ در حالیکه، واژه «یَتَامی» جمع «یَتِیم» و «یَتِیمه» است. این واژه، بارها در قرآن استفاده شده است. در قرآن، کلمات با ریشه «یُتم» در مجموع ۲۳ بار و به شکل مفرد (یَتِیم)، تثنیه (یَتِیمَین) و جمع (یَتَامی) آمده است. همه موارد کاربرد «یتامی» در قرآن، شامل یتیمان پسر و دختر میشود که در موضوعات احسان، صدقه، اصلاح، امتحان، وصیت، مواظبت بر اموال، فیء، اکرام و. .. به کار رفته است. از این رو، دلیلی وجود ندارد که در این آیه، «یتامی» را به معنی دختران یتیم بگیریم.
ب: اینکه منظور از «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْيَتَامَى» بیم از رعایت نکردن قسط پس از ازدواج با یتیمان است، از آیه فهمیده نمیشود؛ آیه با توجه به شأن نزول به این صورت ترجمه شده است.
پ: در این آیه از اینکه با یتیمان ازدواج نکنید سخنی به میان نیامده است و این مطلب نیز با توجه به شأن نزول به ترجمه اضافه شده است. اگر منظور خداوند، رعایت قسط پس از ازدواج با یتیمان بود، به راحتی میتوانست با اضافه کردن چند کلمه، مقصود خود را بیان کند. ت: واژۀ «نساء» و جمع آن «نسوه»، ۵۹ بار در قرآن به کار رفته است که در همه موارد، به جنس «زن» اشاره میکند. دلیلی وجود ندارد که واژه «النِّسَاءِ» در عبارت «فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ» در آیۀ ۳ به معنی «زنان غیر یتیم» باشد.
در واقع، با چنین ترجمه و تفسیری، مشکل ارتباط نداشتن شرط و جزای بیان شده در آیه، با لفظ خود قرآن حل نشده است. پ: نقد روایی نظریات تفسیری درباره چندهمسری اگرچه، در روش نویسنده برای فهم قرآن به عنوان یک متن، نیازی به بررسی روایات نیست؛ اما برای اطمینان خاطر پژوهشگرانی که برای روایات ارزش ویژهای قائلند، برای نقد روایی نظریات تفسیری، به مقاله (شکرانی و حبیباللهی، ۱۳۹۴) ارجاع داده میشود.
۸. نتیجهگیری
۱- اینکه مرد متأهلی مجبور شود سرپرستی امور مالی کودکان یتیمی را بر عهده داشته باشد، بسیار نادر اتفاق میافتد. چنین وضعیتی، جز در شرایط جنگی و بسیار بحرانی پیش نمیآید. از این رو، موضوعی نیست که بخواهد ذهن انسانهای امروزی را درگیر کند. بماند اینکه، با وجود این همه محدودیت، نهتنها به آن تشویق نشده است، بلکه، در آیه ۱۲۹ نهی نیز شده است. بنابراین، بر اساس نتایج این پژوهش، شرط جواز چندهمسری آنچنان سنگین است که امروزه به آسانی پیش نمیآید. ۲- تفسیری که با کمک آیۀ ۱۲۷ سورۀ نساء برای آیۀ ۳ همان سوره به دست آمد، به خوبی یادآور این حدیث شریف است که میفرماید: «کِتابُ اللهِ. .. یَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ، وَ یَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ»؛ (سید رضی، ۱۹۲؛ ابن ابی الحدید، ۸/۲۸۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۸۹/۲۲)؛ یعنی: «کتاب خدا. .. پارهای از آن به کمک پارهای دیگر سخن میگوید و پارهای از آن بر پارهای دیگر گواهی میدهد». این سخن امام علی (ع)، تأکید دارد بر اینکه قرآن، با ارجاع آیات و عباراتش به یکدیگر، به صورت ایحایی (اشارهای) نطق میکند و سخن میگوید. و پارهای از آن پارهای دیگر را تفسیر میکند. (صفره، معارف و پهلوان، ۱۳۸۹: ۱۴۴و ۱۴۵). ۳- ارتباط بی۳ن آیۀ ۱۲۷ و آیات ۲ تا ۶ سورۀ نساء را به جرأت میتوان یکی از جنبههای اعجاز ادبی قرآن از نظر ایجاز در سخن نامید. در این آیات، با کمترین جملات، بیشترین مفاهیم گنجانده شده است؛ و چه کسی جز آفریدگار سخن، تواند که اینگونه سخن گوید؟! ۴- به منظور برطرف شدن دغدغه علاقهمندان به روایات، به کارشناسان علوم قرآن و حدیث پیشنهاد میشود، به بازبینی دوباره منابع روایی خود بپردازند. بعید نیست اگر با نگاهی نو به همان منابع پیشین بنگرند، تأییداتی بر نظریه بیان شده در این مقاله نیز بیابند.
پانویس و منابع
1. ابنعاشور، م، (۱۹۸۴م). تحریر المعنی السدید و تنویر العقل الجدید من تفسیر الکتاب المجید، تونس: الدارالتونسیه.
2. ابنعطیه، ع. ا. (۱۴۱۳ق). المحرّر الوجیز فی تفسیر کتاب العزیز، بیروت: دار الکتب العلمیه.
3. اخوانطبسی، م. ح؛ داوری، ر. (۱۳۹۷). صورتبندی مفهوم عدالت در قرآن کریم بر مبنای معناشناسی واژه «قسط»، دوفصلنامه علمی- پژوهشی پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، سال ۷، شماره ۱، پیاپی۱۳، ۱۰۷- ۱۲۸.
4. اسکندرلو، م. ج. (۱۳۹۳). بررسی تفسیری آیۀ «فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ»، فصلنامه علمی- پژوهشی مطالعات تفسیری، سال ۵، شماره ۲۰، ۲۵- ۳۴.
5. ایزدی، م؛ اخوانمقدم، زهره. (۱۳۹۲). ضرورت، ماهیت و روش استنطاق از منظر روایات اهل بیت (ع)، دوفصلنامه علمی پژوهشی مطالعات قرآن و حدیث، سال ۶، شماره ۲، پیاپی ۱۲، ۱۰۳- ۱۲۶.
6. جوادی آملی، ع. (۱۳۸۵). تسنیم: تفسیر قرآن کریم، قم: مرکز نشر اسراء.
7. حافظی، م؛ قاضیزاده، ک. (۱۳۹۷). نقد و بررسی دیدگاههای مربوط به تعدد زوجات در پرتو اصل معاشرت به معروف، فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه، سال ۹، شماره ۳، ۱۴۳- ۱۷۲.
8. خانی، م. ر؛ حسامی، ف؛ عشریه، ر. (۱۳۹۹). بازپژوهی تحلیلی دلالت آیۀ ۳ سورۀ نساء بر اصل «تکهمسری» یا «چندهمسری»، فصلنامۀ علمی- پژوهشی پژوهشهای قرآنی، سال ۲۵، شماره ۲، پیاپی ۹۵، ۴۹- ۷۰. 9. رازی، ف. (۱۳۷۱). تفسیر کبیر یا مفاتیح الغیب، علی اصغر حلبی، تهران: اساطیر.
10. رضایی، ح؛ میرعرب، ف. (۱۳۹۸). بررسی شبهات دکتر سها درباره تعدد زوجات در قرآن کریم، فصلنامه علمی- تخصصی مطالعات علوم قرآن، سال اول، شماره ۱، ۱۱۳- ۱۳۲.
11. سبزواری، س. ع. ا. (۱۴۰۹ق). مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسه اهل بیت.
12. سلطانیرنانی، م. (۱۳۹۸). بررسی شرایط و زمینههای جواز چندهمسری در قرآن کریم، پژوهشهای اجتماعی اسلامی، سال ۲۵، شماره ۱، پیاپی۱۱۹، ۱۴۵- ۱۶۴.
13. سلطانیرنانی، م. (۱۳۹۸). بررسی و نقد نظریههای مفسران در بیان وجه ارتباط شرط و جزایِ آیۀ سوم سورۀ نساء، دوفصلنامه پژوهشهای تفسیر تطبیقی، سال ۵، شماره ۲، پیاپی ۱۰، ۲۲۱- ۲۴۶.
14. شکرانی، ر؛ حبیباللهی، م. (۱۳۹۴). آیۀ تعدد زوجات، حکمی مطلق یا مشروط؟، پژوهشنامۀ زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال ۶، شماره ۲، ۹۳- ۱۱۷.
15. صادقزاده طباطبایی، س. م. (۱۳۹۲). تبیین و گستره ظهور و دلالت آیه جواز چندهمسری، مطالعات اسلامی: فقه و اصول، سال ۴۵، شماره ۹۵، ۴۵-۶۳.
16. صفره، ح؛ معارف، م؛ پهلوان، م. (۱۳۸۹). استنطاق قرآن. مجله پژوهشهای قرآن و حديث، سال ۴۳، شماره ۱، ۱۳۹-۱۶۳.
17. طباطبایی، س. م. ح. (۱۳۸۰). تفسیر المیزان، موسویهمدانی، س.م. ب. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
18. طباطبایی، س. م. ح. (۱۳۵۳). قرآن در اسلام، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
19. عبیدی، خ. ف. (۱۴۲۶ق). الإقتصاد و الإجتماع (چهارمین جلد از مجموعه «ومضات اعجازیه من القرآن الکریم»)، بیروت: دارالکتب العلمیه.
20. فولادوند، م. م. (۱۳۷۶). ترجمه قرآن مجید، تهران: دارالقرآنالکریم «دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی».
21. قمی، ع. ب. ا. (۱۳۶۷ش)، تقسیر قمی، قم: دارالکتب.
22. مدرسی، س. م. ت. (۱۴۱۹ق). من هدی القرآن، تهران: دار محبی الحسین.
23. معرفت، م. ه. (۱۴۱۳ق). شبهات و ردود حول القرآن، قم: مؤسسه التمهید.
24. مکارم شیرازی، ن. و دیگران. (۱۳۷۹). تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه.