بررسی عناصر دستوری و لغوی ایجاد انسجام متن در سوره قیامت بر اساس دیدگاه نقشگرای هلیدی
چکیده
آیات هر سوره از قرآن، مجموعه مطالبی بههمپیوسته و در ارتباط با هم است و بهطور تصادفی در کنار هم قرار نگرفتهاند. گمان بیارتباطی آیات یک سوره، در برخی موارد، ناشی از عدم درک درست معنی و غفلت از زمینهها و اسباب نزول و یا ناشی از عدم شناخت عواملی است که باعث ایجاد انسجام در سوره به عنوان یک متن منسجم گردیده¬اند. سوره قیامت، سورهای مکی با چهل آیه است و در ظاهر شاید چنین تصور شود که ارتباط بین آیات آن ضعیف است. مقاله حاضر، انسجام و ارتباط آیات این سوره را در دو حوزه انسجام دستوری و انسجام لغوی-با توجه به نظریه هلیدی- نشان میدهد.
کلمات کلیدی
- سوره قیامت، انسجام دستوری، انسجام لغوی
1.مقدمه
هنگامی که گوینده یا نویسنده، مفهومی را در قالب واژگان و جملات میریزد، در پی آن است تا متنی یکپارچه بهدست دهد؛ متنی که آغاز آن با پایانش پیوستگی داشته باشد. این امر محقق نمیشود، مگر آنکه میان عناصر سازنده متن، تناسب و پیوستگی باشد.عواملی که در ایجاد ارتباط میان جملهها نقش دارند، عناصر «انسجام متن» نامیده میشوند؛ منظور از انسجام متن، مجموعه پیوندها و روابطی است که میان اجزای سازنده متن وجود دارد؛ این پیوندها و روابط، متن را از جملاتی گسیخته که تصادفی در کنار هم قرار گرفتهاند، متمایز و آن را به کلیتی یکپارچه و منسجم تبدیل میکنند. (لطفیپور ساعدی،1374: 110) بحث انسجام، زیرمجموعهای از زبانشناسی متن است. زبان¬شناسی متن، زیرمجموعه زبانشناسی نقشگراست که در آن، متنهای گفتاری و شنیداری مطالعه میشوند. نحوه سازماندهی قسمتهای یک متن و ارتباط میان آنها برای تشکیل یک کل معنادار، از جمله مباحث زبانشناسی متن است. (کمائی فرد:29 به نقل از Richards, et al , 1992: 378) پیش از پیدایش مکاتب ساختگرا، توجه زبانشناسان، بیشتر به روابط کلمات با یکدیگر و بهندرت به بررسی جملات یک زبان معطوف بود. به تدریج، پارهای از ساختگرایان، توزیع عناصر زبانی را در گسترهای بزرگتر از محدودۀ جمله مطالعه کردند و تعبیر و تفسیر عناصری از متن را به تعبیر و تفسیر عناصر دیگری در بافت متن وابسته دانستند، و پیوند هر عنصر موجود در متن به عنصری دیگر از متن، سبب پیدایش دانش انسجام متن شد. هلیدی را میتوان پیشگام زبانشناسی متن دانست. او کوشید از سطح جمله فراتر رود و به مفهوم متن، شکلگیری بافتار متنی و عوامل دخیل در آن بپردازد.
2.بیان مسئلۀ تحقیق و ضرورت انجام آن
ناخشنودی بسیاری از خوانندگان غیرعربزبان قرآن این است که نمیتوانند میان بخشهای مختلف سورههای طولانی و گاه کوتاهتر قرآن، ارتباط برقرار کنند. (سلوی،1392: 86) «ریچارد بل» از قرآنپژوهان اروپایی در ترجمۀ خود از قرآن، یکی از ویژگیهای سبک قرآن را جسته سخن گفتن معرفی کرده و بر آن است که بهندرت میتوان در طول بخش عمده¬ای از یک سوره، انساق و انسجام معنایی مشاهده کرد. (خرمشاهی، 1372: مقدمه) این در حالی است که «هر سوره از قرآن دارای روحی کلی است که در تمام زوایا و شریان¬های آن جریان دارد (ر.ک:شحاته،1369 :33) ازاینرو، میان آیات هر سوره، یک قدر مشترک و عامل پیونددهنده وجود دارد تا به آن مجموعه، هویت و شخصیت ممتاز و مستقلی از سایر مجموعه آیات در سورههای دیگر ببخشد و این عامل پیونددهنده، مصحح تفکیک و جداسازی آیات در درون سورههای مختلف باشد. (ر.ک: گلجانی امیرخیز، 1378: 479) «سوره، پارهای از قرآن است و مشتمل است بر آیاتی که دارای فاتحه و خاتمه باشد» (تهانوی، 1996: 1/ 989) یکی از ویژگیهای سوره، برخورداری از انسجام درونی است؛ بدین معنا که ممکن نیست کلامی از شخص حکیم صادر شود، اما متن آن کلام منسجم نباشد. کلامی که ابتدا و انتهای آن مشخص نباشد و از هر بابی سخن گفته باشد، در شأن هیچ حکیمی نیست، چه رسد به خداوند که حکیم مطلق است. انسجام یا پیوستگی جملات، محصول رابطۀ اجزای دو جمله با یکدیگر است. این ارتباط در سطح آوایی، معنایی، نحوی و منطقی زبان شکل میگیرد. در این مقاله، بر انسجام لغوی و دستوری و نه معنایی تمرکز خواهد شد. انسجام لغوی و دستوری علاوه قوام بخشیدن به متن و پاسخ به ناتوانی برخی خوانندگان غیرعرب در درک ارتباط بین آیات و اجزای یک سوره، دارای نمود عینیتری در متون نوشتاری و قابلیت بیشتری برای سنجشهای کمّی است. برای بررسی انسجام متن سوره¬های قرآنی، برای نمونه سورۀ قیامت انتخاب شده است. سوره قيامت، مكى و داراى چهل آيه است و بهطور کلی درباره قيامت كبرى سخن مىگويد و میتوان گفت، خارج از اين محور سخنى ندارد. محورهای اصلی که این سوره درباره آن سخن میگوید، عبارتند از: • وقوع و تحقق قيامت كبرى • بیان بعضى از اوصاف و شرایط و علائم و نشانههاى قيامت كبرى، مثل: فاذا برق البصر * و خسف القمر * و جمع الشمس و القمر • بیان اجمالی و سربسته جريانات و حوادثى كه در روز قيامت و معاد بر انسان مىگذرد. • بیان این نکته که مرگ، اولین قدم در سیر به سوی قیامت است. • استدلال به خلقت انسان برای اولین بار به جهت اثبات قدرت خدا بر احياء و زنده كردن مردگان مطالعۀ سوره، در ظاهر چنین برداشتی را به¬دست می¬دهد که این سوره از یک واحد تشکیل نشده است و آیات آن انسجام و ارتباطی با هم ندارند؛ اما بررسی این سوره بر اساس مبانی انسجام ارتباط و انسجام بخش¬های مختلف و چهل آیه سوره را از نظر دستوری و لغوی –که حوزه بحث پژوهش است- اثبات میکند.
3.سؤال تحقیق
در این نوشته، نگارنده در صدد است تا به این سؤال پاسخ دهد که در این سوره، از کدامیک از عوامل ایجاد انسجام دستوری و لغوی استفاده شده است؟
4.پیشینه تحقیق
تحقیقات متعددی در حوزه ادبیات درباره انسجام متن صورت گرفته است که از جمله آنها میتوان به این مقالات اشاره کرد: «زبان¬شناسی متن و الگوی انسجام در آرای نحوی بلاغی و نقدی عربی قدیم» از علیرضا نظری؛ «نقش عوامل ربط زمانی در انسجام متن» از غلامعلی فلاح؛ «نقش عوامل ربط زمانی در انسجام متن» از حامد نوروزی. پیرامون انسجام در سوره قیامت، تحقیقی صورت نگرفته است؛ جز آنکه «سلوی محمد العوی» در مقالهای تحت عنوان «مطالعه ساختار زبانشناختی قرآن» روابط متنی سورههای قرآن و برای نمونه سوره قیامت را بررسی میکند. وی بحث خود را پیرامون چهار موضوع اساسی ارائه میدهد که عبارتند از: ارتباط معنایی و ساختاری، عدم ارتباط معنایی و ساختاری، ارتباط معنایی و عدم ارتباط ساختاری، عدم ارتباط معنایی و ارتباط ساختاری. اما در این مقاله سوره قیامت به صورت مفصل از حیث انسجام دستوری و لغوی بررسی میگردد.
5.انسجام دستوری و لغوی در سوره قیامت
انسجام به مناسبات معنایی اشاره دارد که به کلام، یکپارچگی و وحدت میبخشد و آن را به مثابۀ یک متن، از مجموعهای از جملات جداگانه و نامربوط متمایز میسازد. (مهاجر و نبوی، 1376: 63) هلیدی و حسن ، از جمله کسانی هستند که در ساختمان متنی و روابط بینجملهای زبان مطالعه کردهاند. از نظر آن-ها انسجام مفهومی است که روابط معنایی موجود در متن را منوط به این میداند که تعبیر و تفسیر عناصری در متن، وابسته به تعبیر و تفسیر عناصر دیگر است و آن را جزئی از نظام زبان به شمار میآورند. (لطفیپور ساعدی،1371: 30) هلیدی در مورد ساختار متنی بند به دو ساختار متمایز «مبتدا-خبری» و «ساخت اطلاعاتی» و یک بخش غیرساختاری یعنی «انسجام»معتقد است. (صالحی، 1386: 37) مبتدا-خبری بخش ساختاری اطلاعاتی: کهنه و نو ساخت متنی بخش غیر ساختاری: انسجام
انسجام بر نوعی روابط معنایی دلالت دارد که در متن وجود دارد و ناظر بر روابطی است که تفسیر برخی عناصر متن از رهگذر آنها صورت میگیرد. (مهاجر و نبوی، 1376: 74) عناصر انسجام متن در سه دسته دستوری، لغوی و منطقی یا معنایی مورد بررسی قرار میگیرد.
5-1-انسجام دستوری
انسجام دستوری، اتصال روساخت کلام است که با ایجاد ارتباط بین زنجیره¬ای از جملات، کلام را تحت عنوان یک کل یکپارچه به نام متن درمی¬آورد. (نظری،1390: 88) هلیدی و حسن(پروینی، 1393: 40به نقل از Halliday and Hasan,1976) در تشریح رویکرد خود، پنج نوع عامل انسجام را که شبکۀ روابط معنای بین جملات یا بندها و یا واحدهای گفتمان را تشکیل میدهند، ارائه دادند. این عوامل عبارتند از: موقعیتی یا برون متنی ارجاع متنی ارجاع به ماقبل ارجاع به مابعد دستوری جانشینی جانشینی اسمی جانشینی فعلی جانشینی جمله¬ای ربط حذف
5-1-1 ارجاع
منظور از ارجاع، وجود برخی عناصر زبانی است که به خودی خود، قابل تفسیر نیستند و برای این کار لازم است که به چیزی بازگردند. این عناصر، مرجعدار نام دارند که شامل ضمایر؛ اسمهای اشاره و اسم موصول میباشد. هلیدی و حسن، ارجاع را به دو نوع ارجاع بافتی که اشاره به عنصری ارجاعی در بافت موقعیتی متن دارد و ارجاع متنی که به عنصری ارجاعی در درون متن اشاره دارد، تقسیم کردهاند. ارجاع متنی: در ارجاع متنی، مرجع درون متن قرار دارد و انسجام متن و پیوستگی مطالب را موجب میشود. در سوره قیامت، از ابتدای سوره تا انتها، برای انسجام متن از این عناصر مرجعدار استفاده میشود: أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ (3)بَلى قادِرينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (4)بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ (5)يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ (6) سوره قیامت با قسم به قیامت و نفس لوامه آغاز میشود و پس از آن از انسانی سخن میگوید که منکر قیامت و روز رستاخیز و زندگی دوباره است. خداوند میفرماید: آيا آدمی می پندارد که ما استخوانهايش را گرد نخواهيم آورد؟ آری، ما قادر هستيم که سرانگشتهايش را برابر کنيم.بلکه آدمی میخواهد که در آينده نيز به کارهای ناشايست پردازد. میپرسد: روز قيامت چه وقت خواهد بود؟ در این آیات از عنصر مرجعدار ضمیر استفاده شده است. ضمیر «ه» در «ِعظَامَهُ»، « بَنَانَهُ»، « أَمَامَهُ» و ضمیر مستتر «هو» در «ِیَفجُرَ» و « یَسئَلُ» به « الإنسَانُ» برمیگردد و سبب انسجام و اتصال این آیات و جملات به هم شده است. در آیات انتهایی سوره نیز از ضمایری استفاده میشود که مرجع آنها، همان انسان منکر روز رستاخیز است: وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ (21)وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ (22)إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ (23) ضمیر مستتر «هو» در « صَدَّقَ»، « صَلَّی»، « کَذَّبَ»، «تَوَلَّی»، « ذَهَبَ» و « یَتَمَطَّی» و ضمیر «ه» در « أَهلِهِ» به انسان نامبرده در جمله" أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ ..." برمیگردد و باعث پیوند بخش انتهایی سوره با ابتدای آن شده است.
ارجاع موقعیتی: در این نوع ارجاع مرجع ضمیر در خارج از متن قرار دارد و به یک موقعیت زبانی ارجاع میدهد. مثلا میگوییم «آن را به من بده» و «آن» در این جمله به کتابی که در دست مخاطب است اشاره دارد. آیات 16-19 سوره قیامت در بين آيات قبل و بعدش جملات معترضهاى است كه با ارائه ادب الهى، رسول خدا (ص) را مكلف مىكند به اينكه در هنگام گرفتن آنچه به وى وحى مىشود رعايت آن ادب را نموده، قبل از آنكه وحى تمام شود آياتى را كه هنوز بطور كامل وحى نشده نخواند، و زبان خود را بخواندن آن حركت ندهد، پس در اين جمله كه فرموده:" لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ" خطاب به رسول خدا (ص) است، و ضمير" به" به قرآنى كه به او وحى شده و يا به وحى بر مىگردد، و معناى آن اين است كه: زبان خود را به وحى حركت مده، تا به عجله وحى را گرفته باشى، و چيزى را كه هنوز ما نخواندهايم در خواندنش از ما پيشى گرفته باشى. (طباطبایی، 1374: 20/ 174) مرجع ضمیر یعنی قرآن یا وحی، صریحا در آیات قبل ذکر نشده و بافت موقعیتی سوره فهمیده می¬شود.
5-1-2 جایگزینی
از دید هلیدی و حسن، نشستن یک عنصر به جای عنصر دیگر در متن، جایگزینی است. (نظری، 1390: 89 به نقل از هلیدی و حسن، 1976:88). جایگزینی میتواند به صورت جایگزینی کلماتی که برای پاسخ به کار میروند، به کار رود. مثلاً برای پاسخ به سؤال «فردا میآیی؟»، به جای گفتن کل جمله «فردا میآیم» یا «شاید بیایم» به ترتیب پاسخ بله و شاید داده میشود. عنصر جایگزین در این جا متفاوت از عناصر ارجاعی یعنی ضمایر و موصول و اسمهای اشاره است. خداوند در آیۀ سوم این سؤال را مطرح میفرماید: أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ (3) « در پاسخ خداوند از واژه "بلی" استفاده کرده¬اند که گویی فرمودهاند "بله، ما آنها را جمع میکنیم" و "قادرین" حال از ضمیر مستتر در "نجمع" است که محذوف است. (زمخشری: www.tebyan.net)
5-1-3 حذف
به اعتقاد هلیدی و حسن، وقتی صحبت از حذف میشود، منظور جملات و پارهگفتها و عناصری است که بواسطۀ ساختارشان، عبارت یا عنصری قبل از خود را به عنوان پیشفرض تداعی میکنند. (همان، به نقل از هلیدی و حسن، 1976: 142) از نظر هلیدی، حذف زمانی نمایان میشود که فرایند فهم متن حاوی احتمال وجود یک انقطاع در سطح متن باشد، بدینصورت که عنصر محذوف، شکافی در سطح ساخت نحوی بهجا میگذارد که با عنصر دیگری از متن قابل پر کردن است و شامل حذف اسمی و فعلی و جمله است. در سوره قیامت چندین مرتبه از عنصر حذف برای ایجاد انسجام بهره برده شده است. برای مثال در آیه 26 این سوره میفرماید: كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ (26) در اين جمله فاعل فعل" بلغت" حذف شده، چون سياق بر آن دلالت مىكرده، ، و تقدير كلام" بلغت النفس" است.(طباطبایی، 1374: 20/ 180).
5-1-4 ربط
ربط عبارت است از وجود ارتباط معنایی بین جملههای یک متن. (آقاگلزاده، 1385: 108) این ارتباط معنایی توسط ابزارهایی نمود مییابد که ادوات ربطی نام دارند و در واقع «وسیلهای هستند برای ایجاد تفسیری از آنچه میآید در رابطه با آنچه قبلاً آمده است (محمد، 2007: 109و110) مشهورترین عنصر ربط، حروف ربط هستند؛ اما عناصر دیگری نیز همانند قید و گروه حرفاضافهای به عنوان عامل ربط متن فعالند که عملکرد همه آنها همانند عملکرد حروف ربط است. به طور کلی عوامل ربط به چهار دسته ربط افزایشی، استدراکی، سببی، و زمانی اتقسیم میشوند.(نوروزی، 1388: 97). «عطف به عنوان یکی از توابع بلکه بیشترین آن، در قرآن مورد بررسی بسیاری بوده است و کتابی در نحو چه در قدیم و چه در جدید نیست که بحثی از آن نداشته باشد.» (الفقی، 2000: 2/247) تعدادی عوامل ربط وجود دارد که با عنوان قیود و عبارات اختصار شناخته میشوند. هدف از آوردن آنها در متن جمعبندی فرایندهایی است که تا کنون بیان شدهاند. به عبارتی این عوامل به سرانجام نهایی یا مرحلهای از فرایندهای موجود در متن اشاره میکنند. البته این نتیجه پایانی را با استفاده از مقدمات قبلی یا ارجاع به آنها به دست میآورند و نمیتوان نقش ارجاعبه مقدمات فرایند را در این عوامل نادیده گرفت.(نوروزی، 1388: 117) از جمله این عوامل در زبان عربی میتوان به «و اما» اشاره کرد که آغاز عبارات به کار میرود و به نوعی معادل «القصه»، «خلاصه اینکه» است. در سوره قیامت از این نوع عوامل برای ربط استفاده نشده است. در ذیل به عوامل ربطی که در سوره به کار گرفته شده است، اشاره میگردد: الف- ربط افزایشی: هرگاه گوینده بخواهد مطلبی را به گفتۀ قبلی خود اضافه کند، بدون اینکه به استقلال جمله لطمهای وارد شود، از ادوات ربطی افزایشی سود میجوید. در این موارد منظور گوینده این است که حرف بیشتری برای گفتن وجود دارد. اگر «و» میان دو جمله ناقص واقع شود، تأثیری در انسجام متن ندارد؛ این «و»، «و» همپایگی است. (علیجانی،1372: 51) برای نمونه در سورۀ قیامت در هنگام توصیف روز رستاخیز، از عامل ربط افزایشی، یعنی «واو» استفاده شده است: فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ (7)وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (8)وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (9) ب-ربط سببی: پیوند سببی، زمانی برقرار میشود که رویداد فعل یک جمله، ارتباط سببی با رویداد جمله دیگر داشته باشد. در سوره قیامت برای ربط سببی از واژگانی مانند «بل» و «کلا» استفاده شده است. برای نمونه خداوند میفرماید: أَيَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ (3)بَلى قادِرينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (4)بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ (5) جمله" لِيَفْجُرَ أَمامَهُ" تعليلى است كه در جاى معلل خود كه همان تكذيب قيامت و زنده شدن بعد از مرگ باشد، نشسته است و كلمه" بل" اعراض از اين پندار و گمان است كه بعث و احيايى بعد از موت نباشد. خداوند مىفرمايد: نه، او گمان نمىكند كه ما استخوان-هايش را جمع نمىكنيم، بلكه مىخواهد مسئله بعث را تكذيب كند تا به اينوسيله پيش روى خود را در مدت عمرش باز كند، چون وقتى بعث و قيامتى نباشد، انسان چه انگیزه ای دارد تا با قيد و بند تقوى و ايمان دست و پاى خود را ببندد. (طباطبایی، 1374: 20/ 166) در واقع با واژه «بل»خداوند سبب و علت انکار قیامت را از سوی برخی افراد بیان میکند و این انکار برای آن است تا مجوز انجام هر عملی برای آنان باشد. و همچنین میفرماید: كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ (20)وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ (21) كلمه" كلا" در این آیات ردعى است از كلام سابق كه مىفرمود:" أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ"، و مىفرمود:" بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ"- يعنى زندگى عاجله كه همان زندگى دنيا است-" وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ" يعنى زندگى آخرت را ترك مىكنيد، و كلمه" بل" از اين پندار كه بعد از مرگ، احياء و بعثى نباشد، اعراض كرده، نظير اعراضى كه همين كلمه در جمله" بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ" كرده است. (طباطبایی، 1374: 20/ 177) «کلا» در ابتدای این جمله برای بیان علت انکار قیامت از سوی برخی از افراد است. یعنی کسی که قیامت را انکار میکند، از آن جهت نیست که باطناً آن را قبول نداشته باشد و یا به عدم وقوع آن باور قطعی دارد؛ بلکه به آن دلیل است که چنین انسانی زندگی دنیوی، پرداختن به آن و ترک آخرت را میپسندد؛ پس قیامت را انکار میکند تا به هر عملی که میخواهد، دست بزند. ج-ربط استدراکی: رابطۀ استدراکی که به نام تباینی یا نقیض هم آمده است، زمانی شکل میگیرد که محتوای یک جمله خلاف انتظاراتی باشد که جملۀ قبل ایجاد کرده است. (نظری،1390: 90) علامتهای متنی که اینگونه رابطه معنایی را به وجود میآورند، عبارتاند از: با وجود اینکه، اما، علیرغم، اگرچه، هرچند...از این نوع ربط و پیوند در سوره استفاده نشده است. برای مثال در این عبارت از کلیله و دمنه از شیوه استفاده شده است: «زاغ و آهو گفتند: اگرچه سخن ما فصیح و بلیغ باشد،باخه را هیچ سود ندارد.»(معینالدینی، 1382: 319) در سوره قیامت از ربط استدراکی استفاده نشده است. د- زمانی: رابطۀ زمانی وقتی روی میدهد که بین رویدادهای دو جمله یک نوع توالی زمانی وجود داشته باشد. (نظری،1390: 90) مثلا در آیات 37-39 سوره، خداوند میفرماید: أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى (37)ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى (38)فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى (39) در این آیات مراحل خلقت اولیۀ انسان از نظر زمانی، یکی پس از دیگری ذکر میشود و برای نشان دادن این تعاقب زمانی از حروف عطف « ثُمَّ» و «فاء» استفاده شده است. این آیات پایانی سوره نیز خطاب به انسانی است که منکر خلقت دوباره آدمی است و با این آیات به وی گوشزد میشود که خداوندی که قادر به خلق انسانی از نطفه ای ناچیز است، پس خلقت دوبارۀ او برایش ناممکن نخواهد بود. ضمیر مستتر در افعال و ضمیر متصل جری «ه» به انسان منکر برمیگردد.
5-2 انسجام لغوی
یکی دیگر از شگردهای ایجاد انسجام متن، انسجام لغوی یا واژگانی است. در این نوع معمولاً نویسنده یا از تکرار یک کلمه بهره میگیرد و یا از اصل تقارن و باهمآیی کلمات. ازاینرو انسجام لغوی به دو نوع تقسیم میشود: تکرار، تقارن یا باهم آیی. (معینیالدینی، 1382: 312) انسجام لغوی به طور کلی شامل مباحث ذیل است:
عین واژه واژه مترادف تکرار واژه همگانی واژه¬ای که شامل واژه قبلی می¬شود موسیقایی آوایی لغوی واژگانی نحوی همنشین¬سازی نقشی جانشین سازی نقش هم¬آیی
5-2-1 تکرار
تکرار واژه ها مشخصاً آن قسمت از جملههای پیشین را بیان میکند که در جمله بعدی نیز مورد ملاحظه و توجه نویسنده است. اگر میان جملههای پیاپی متن هیچ مفهوم یا واژه مشترک (و مکرری) وجود نداشته باشد، خوانندۀ متن در مرتبط ساختن معانی جملهها دچار سردرگمی خواهد شد. واژههای تکرارشوندۀ متن نباید فاصله زیادی از هم داشته باشند. واضح است که یکی از بهترین شیوه¬های تکرار واژهها این است که برخی واژههای انتهای جمله پیشین، در ابتدای جملۀ بعدی نیز ظاهر شوند. (کمائیفرد و جابر،1391: 34 به نقل ازMikk, 2000: 184)
5-2-1-1 تکرار عین واژه:
سوره قیامت چنان که از نامش پیداست، دربارۀ روز رستاخیز است و خداوند سوره را با سوگند به روز رستاخیز شروع میکند و میفرماید: لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ (1) در جمله بعد می فرماید: وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ (2) این جمله، به مقتضاى سياق و از نظر شباهت لفظى كه با جمله قبلى دارد، سوگند دوم است. در ابتدای این دو آیه «لا اقسم» تکرار شده و دو جمله را به هم پیوند داده است. این تکرار، از نوع تکرار عین واژه است. در دو آیه 34 و 35 نیز از تکرار عین واژه استفاده شده است و خداوند می¬فرماید: أَوْلى لَكَ فَأَوْلى (34) ثُمَّ أَوْلى لَكَ فَأَوْلى (35)
5-2-1-2 تکرار موسیقایی
تکرار موسیقایی با جلوههای مختلف ایجاد موسیقی، یکی دیگر از عوامل انسجام متن است. (معینالدینی،1382: 314) عواملی که در ایجاد موسیقی و توازن نقش دارند، متنوع اند و میتوان آنها را در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی بررسی کرد: الف-سطح آوایی: یکی از مهم ترین ابزارهای ایجاد توازن و موسیقی در کلام، تکرار زیاد واج های همسان، با تناسب و نظمی خاص در محور همنشینی است؛ البته ارزش این نوع تکرار در هنری بودن آن است. (دهقانی، 1388، 107) از نمونه های چنین تکراری، می توان به تکرار حرف "قاف" اشاره کرد. "قاف" از «حروف انفجاری شدید به شمار میآید و این حرف با صوت قوی خود، نوعی بیداری و آگاهی را خلق میکند. خصوصیت آوایی حرف قاف که با حالت انفجاریش در تلنگر زدن و هوشیاری مخاطب مؤثر میافتد، باعث شده تا در بسیاری از آیاتی که پیرامون تصاویر قیامت و خبر دادن از رستاخیز است، از این حرف و خاصیت صوتیش به زیباترین شکل استفاده شود و با تکرار این صوت، تصاویر و معانی هولانگیز و دهشتزای جان کندن و حوادث قیامت تقویت گردد.» (سیدی،1392: 47) آیات1و2 توالی و تکرار حرف قاف در نشان دادن تصویر قیامت را نمایان میسازد: أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ (1) وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ (2) کاربرد دیگر این حرف «در ترسیم سختیهای انسان در مسیر زندگی و نیز صحنههای جان کندن اوست.» (همان:48) که در این سوره نیز برای ترسیم لحظات مرگ که لازمۀ ورود به قیامت است، از آن استفاده شده است: كَلاَّ إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ (26) وَ قيلَ مَنْ راقٍ (27) وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ (28) وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ (29) إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ (30) ب-سطح واژگانی: تکرار یک گروه اسمی یا فعلی و یا مجموعهای از واژگان در درون یک جمله (صفوی، 1373: 207-209) تکرار موسیقایی در سطح واژگان است. این توازن را میتوان به دو دستۀ تکرار آوایی کامل واژه مثل ردیف، جناس تام، جناس مرکب و تکرار آوایی ناقص(واج) تقسیم کرد. (علوی مقدم 1377: 120) آرایههای لفظی زیادی از جمله انواع سجع و انواع جناس (جز جناس تام و جناس مرکب) در دستۀ تکرار واژگان با همگونی ناقص قرار میگیرند. ( اخلاقی، 1376: 110-112) برخی از نمونههای سطح واژگانی در این سوره عبارتند از: سجع: سجع که یکی از جلوههای زیبایی به حساب میآید، میان فواصل آیات سوره قیامت، ارتباط تنگاتنگی حکمفرما میکند و «جابهجایی در آن، ترکیب معانی و آهنگش را دچار اختلال میکند و باعث انفصال آیات از یکدیگر میگردد.» (زرکشی، 1957م: 3/ 243) در این سوره از انواع سجع برای انسجام و پیوند آیات استفاده شده است که به نمونه¬هایی از هر یک اشاره میگردد: آیات نوع
الْقِيَامَةِ / اللَّوَّامَةِ / عِظَامَهُ / بَنَانَهُ / أَمَامَهُ / الْقِيَامَةِ متوازی
الْعَاجِلَةَ /الْآخِرَةَ متوازن
الْفِرَاقُ / بِالسَّاقِ / الْمَسَاقُ مطرف
صَلَّى /تَوَلَّى متوازی
يَتَمَطَّى / فَأَوْلَى /فَأَوْلَى / سُدًى / يُمْنَى /فَسَوَّى / الْأُنثَى /الْمَوْتَى مطرف
انتخاب کلمات و واژههای بهکاررفته تنها به پایان آیات و فواصل منتهی نمیشود؛ بلکه در برخی آیات ضمن همآوایی فواصل، میان واژگان درون بندها و فواصل نیز توازن و همآوایی به نام سجع درونی وجود دارد. در راستای توازن صوتی کلمات آیه با سجع پایانی در معنا و لفظ میتوان به «وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ » اشاره نمود. جناس: جناس همانندی دو کلمه در لفظ با اختلاف آنها در معناست. «هدف از بهکارگیری جناس، تألیف کلام به-گونهای است که بر زیبایی فنی آن افزوده شود، و باعث شود که متکلم در تعبیر سخن خود به اوج کمال فنی نایل آید. جناس باعث ملکه شدن معنا در ذهن شنونده و افزوده شدن تناسق و تناسب کلام میشود.» (سالم، 1391: 67) در آیات ذیل از سوره قیامت، جناس علاوه بر زیبایی هنری و موسیقایی که ایجاد کرده است، سبب ارتباط و انسجام آیات با هم شده است: آیه نوع جناس قرآن/ قرأنا اشتقاقی ناضره/ ناظره ناقص مضارع التراقی/ راقٍ ناقص مطرف الساق/ المساق ناقص مطرف
ج-توازن نحوی: این نوع توازن، از تکرار ساختهای نحوی پدید میآید. در بیشتر موارد، اینگونه توازن با توازن آوایی و واژگانی همراه است. (صفوی ،1373: 227) توازن نحوی به دو گونه همنشینسازی نقشی و جانشینسازی نقشی تقسیم میشود. در همنشینسازی نقشی، همنشینی عناصر همنقش به نوعی توازن نحوی میانجامد و در جانشینسازی نقشی، یک عنصر واژگانی یا نحوی به جای عنصر دیگر قرار میگیرد؛ بهگونهای که آزادانه بتواند در جای آن به کار رود و در عین حال همان نقش را ایفا کند؛ بدون اینکه در ساخت یا معنای کلام تغییری پدید آید. گاهی نیز توازن نحوی در این بخش از طریق جابه-جایی عناصر نقشی پدید می¬آید. (علوی مقدم و مهیار، 1377: 135)
لف و نشر مرتب تکرار منظم اعداد همنشینسازی نقشی تنسیق الصفات تکرار نامنظم: لف و نشر مشوش توازن نحوی تکرار منظم: قلب مرتب جانشینسازی نقشی تکرار نامنظم: قلب مشوش (علوی مقدم، 1377: 135) در این سوره آنچه باعث ایجاد توازن نحوی گردیده است، لف و نشر همنشینسازی نقشی است که از لف و نشر مرتب و تنسیقالصفات استفاده شده است. در آیات 22-25 خداوند به چهرههای شاداب و عبوس در روز قیامت اشاره میکند و علت شادابی و عبوس بودن آنها را به صورت لف و نشر مرتب در دنباله توصیف چهرهها میآورد. خداوند میفرماید: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ (22) إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ (23) وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ (24) تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ (25) تنسيقالصفات عبارت است از ذكر صفات متعدد يك موصوف كه معمولاً در يك شيوه و قالب مشترك انجام ميشود. تنسيقالصفات، موسيقي دروني و معنوي كلام را تقويت مي كند و در برگيرنده جامعيت، تاكيد و مبالغه، ايجاز، هم آهنگي و وحدت مي باشد.(قائمي، 1388، 344) برای مثال در آیه 6 سوره، درباره قیامت سوال می¬شود واز آیات 7تا13 ویژگیها و صفات قیامت را بیان میکنند: يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ (6)فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ (7)وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (8)وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (9)يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ (10)كَلاَّ لا وَزَرَ (11)إِلى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ (12)يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ (13)
2-2-5-هم آیی
هم آیی در واقع به «ارتباط عنصری با عنصر دیگر از طریق نمود مشترک و مکرری که در بافتهای مشابه دارند، اطلاق میشود.» (محمد، 2007: 109) به عبارت واضح تر، ارتباط همیشگی و مداومی که یک کلمه در یک زبان با کلمات معینی دارد، گفته می شود؛ بهگونهای که با ذکر یک کلمه، کلمۀ خاص دیگری نیز انتظار ذکر شدن دارد. (فرج، 2007: 111) همآیی با مکانیزم های متعددی از جمله ارتباط به موضوعی معین، تقابل یا تضاد، رابطه جزء به کل، رابطه جزء به جزء و غیره ایجاد میشود. در سورۀ قیامت، مراعات نظیر و تضاد از جمله عناصری هستند که باعث ایجاد هم آیی در متن سوره شدهاند. هم آیی نوع هم آیی أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ (3)بَلى قادِرينَ عَلى أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (4) مراعات نظیر(الْإِنسَانُ،عِظَامَ، بَنَانَ) وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (8)وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (9) مراعات نظیر(الْقَمَرُ، الشَّمْسُ) كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ (20)وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ (21) تضاد(الْعَاجِلَةَ، الْآخِرَةَ) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ (22)وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ (24) تضاد(نّاضِرَةٌ، بَاسِرَةٌ) فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى (31)وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (32) تضاد(صَدَّقَ، كَذَّبَ) أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى (37)ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى (38) مراعات نظیر(نُطْفَةً، مَّنِيٍّ، عَلَقَةً)
6- نتیجهگیری
بسیاری از خوانندگان غیرعربزبان قرآن نمیتوانند میان بخشهای مختلف سورههای طولانی و گاه کوتاهتر قرآن ارتباط برقرار کنند؛ حالآنکه یکی از ویژگیهای هر سوره، برخورداری از انسجام درونی است؛ بدین معنا که ممکن نیست کلامی از شخص حکیم صادر شود، اما متن آن کلام، منسجم نباشد. کلامی که ابتدا و انتهای آن مشخص نباشد و از هر بابی سخن گفته باشد، در شأن هیچ حکیمی نیست، چه رسد به خداوند که حکیم مطلق است. مطالعۀ سوره قیامت، در ظاهر چنین برداشتی را بهدست میدهد که این سوره از یک واحد تشکیل نشده است و آیات این سوره، انسجام و ارتباطی با هم ندارند؛ اما آیات این سوره علاوهبرآنکه مانند دیگر سورههای قرآن از لحاظ محتوای کلی و عمود، یک کل را تشکیل میدهند؛ از لحاظ دستوری و لغوی نیز منسجم و مرتبط هستند. بررسی این سوره بر اساس مبانی انسجام، ارتباط و انسجام بخشهای مختلف و چهل آیه سوره را اثبات میکند و نتایج ذیل حاصل گردیدهاست: عنصر محذوف، شکافی در سطح ساخت نحوی بهجا میگذارد که با عنصر دیگری از متن، قابل پر کردن است. ربط، وجود ارتباط معنایی بین جملههای یک متن را ثابت میکند. تکرار واژهها مشخصاً آن قسمت از جملههای پیشین را بیان میکند که در جملۀ بعدی نیز مورد ملاحظه و توجه نویسنده است. اگر میان جملههای پیاپی متن هیچ مفهوم یا واژه مشترک (و مکرری) وجود نداشته باشد، خوانندۀ متن در مرتبط ساختن معانی جملهها دچار سردرگمی خواهد شد. یکی از مهمترین ابزارهای ایجاد توازن و موسیقی در کلام، تکرار زیاد واجهای همسان، با تناسب و نظمی خاص در محور همنشینی است. سجع علاوهبرآنکه در آهنگین ساختن کلام نقش دارد، آیات را به هم ارتباط میدهد و مانع انفصال و جدایی آنها میشود. جناس بر زیبایی فنی متن افزوده، باعث ملکه شدن معنا در ذهن شنونده و افزوده شدن تناسق و تناسب کلام میشود. هم آیی، ارتباط مداوم یک کلمه در یک زبان با کلمات معین را میرساند، بهگونهایکه با ذکر یک کلمه، کلمه خاص دیگری نیز انتظار ذکر شدن دارد و به این ترتیب به عنصری برای ایجاد ارتباط بین آیات مبدل میگردد. در این سوره به از لحاظ دستوری و لغوی از عناصر ذیل استفاده شده است:
متنی
ارجاع موقعیتی
دستوری حذف به قرینه لفظی
ربط افزایشی به وسیله حرف واو
ربط سببی
انسجام ربط زمانی
تکرار عین واژه
موسیقایی آوایی(تکرار واج)
لغوی واژگانی(جناس، سجع)
توازن نحوی همنشینسازی
همآیی مراعاتالنظیر
تضاد
منابع
• قرآن، انصاريان، ترجمه حسین انصاريان، 1383، تهران: اسوه چاپ اول
• اخلاقی، الف. (1376ه.ش)، "تحلیل ساختاری منطق الطیر عطار،" اصفهان، نشر فردا
• آقاگل¬زاده، ف. (1385ه.ش)، "تحلیل گفتمان انتقادی،" چاپ اول، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
• تهانوی، م.ع. (1996م)، "کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم،" تحقیق علی دحروج، بیروت، مکتبه لبنان ناشرون
• خرمشاهی، ب. (1372ه.ش)، "قرآن¬پژوهی"، تهران، نشر فرهنگی مشرق
• دهقانی، ن. (1388ه.ش)، "بررسی عناصر ایجاد انسجام متن در کشف¬المحجوب هجویری،" آینه میراث، پاییز و زمستان، شماره45، 120-99
• زرکشی، ب. (1957م)، "البرهان فی علوم القرآن،" تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، القاهره، دارالتراث
• سالم، ش. (1391ه.ش)، "زیبایی¬شناسی گونه¬های جناس در نهج البلاغه،" پژوهش¬نامۀ علوی، بهار و تابستان، سال سوم، شماره اول، 90-67
• سلوی، م. (1392ه.ش)، "مطالعۀ ساختار زبان¬شناختی در قرآن،" ترجمۀ ابوالفضل حری، کتاب ماه دین، تیر، شماره 189، 98-85
• سیدی، ح. (1392ه.ش)، "درآمدی بر زیبایی¬شناسی تکرار حروف در نظماهنگ درونی آیات قرآن،" پژوهش¬های قرآنی، بهار، سال19، شماره1، پیاپی 73، 51-39
• شحاته، ع.م. (1369ه.ش)، "درآمدی به تحقیق در اهداف و مقاصد سوره¬های قرآن کریم،" ترجمه محمد باقر حجتی، چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
• صالحی، ف. (1386ه.ش)، "علم معانی و دستور نقش¬گرای هلیدی،" کتاب ماه ادبیات، آذر، شماره 1 4-32
• صفوی، ک. (1373ه.ش)، "از زبانشناسی به ادبیات،" تهران، نشر چشمه
• طباطبايى، م.ح. (1374ه.ش)، "ترجمه تفسير الميزان،" چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامى
• علوی مقدم، م. (1377ه.ش)، "نگارش و ویرایش،" تهران، انتشارات سمت
• علیجانی، ف. (1372ه.ش)، "عوامل ربط به عنوان ابزاری برای انسجام متن،" پایان¬نامه کارشناسی¬ارشد، دانشگاه تهران، تهران.
• فرج، ح.الف. (2007م)، "نظریه علم النص،" الطبعه الاولی، القاهره، مکتبه الآداب
• الفقی، ص. الف. (2000م)، "علم اللغه النصی، بین النظریه و التطبیق،" القاهره، دار قباء للطباعه و النشر و التوزیع
• قائمی، م.(1388ه.ش)، "سیری در زیباییهای نهجالبلاغه،" قم، ذوی القربی
• کمائیفرد، ف و جابر، م. (1391ه.ش)، "انسجام متن تعاریف در کتابهای درسی دانشگاهی،" علوم تربیتی: پژوهش و نگارش کتب دانشگاهی، پاییز، شماره 26، 45-25
• گلجانی امیرخیز، الف. (1378ه.ش)، "چشماندازی بر سبک بیانی قرآن، قرآن در آینه پژوهش (مقالات علمی-پژوهشی فارغ التحصیلان دکتری تخصصی، دفتر سوم)،" چاپ سوم، تهران، نشر هستینما
• لطفیپور ساعدی، ک. (1371ه.ش)، "درآمدی به سخنکاوی،" مجله زبانشناسی، شماره پیاپی 17، 39-9
• لطفیپور ساعدی، ک. (1374ه.ش)، "درآمدی به اصول و روش ترجمه،" تهران، مرکز نشر
• محمد، ع. (2007م)، "علم لغه النص"، الطبعه الاولی، القاهره، مکتبه الآداب
• معینیالدینی، ف. (1382ه.ش)، "شگردهای ایجاد انسجام متن در کلیله و دمنه،" فرهنگ، تابستان و پاییز، شماره 46و 47، 303-326.
• مهاجر، م و نبوی،م. (1376ه.ش)، "از زبان تا شعر،" مجموعه مقالات سومین کنفرانس زبانشناسی، به کوشش یحیی مدرسی و محمد دبیر مقدم، چاپ اول، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی
• مهاجر، م و نبوی،م. (1376ه.ش)، "به سوی زبانشناسی شعر: رهیافتی نقشگرا،" تهران، نشر مرکز
• نظری، ع. (1390ه.ش)، "زبان¬شناسی متن و الگوی انسجام در آرای نحوی بلاغی و نقدی عربی قدیم"، ادب عربی، زمستان، شماره 3، 112-83
• نوروزی، ح. (1388ه.ش)، "نقش عوامل ربط زمانی در انسجام متن،" کاوش¬نامه، سال دهم، شماره 19، 121-97
• Halliday&Hasan, )1976), Cohesion in English, London: Longman.
• Halliday, M. A. K (2002). Linguistic Studies of Text and Discourse. London: Continuum.
• Mikk, Jaan (2000). "Suggestions for Comprehensible Writing." In Textbook: Research and Writing, by JaanMikk, 183-184. Frankfurt: Peter Lang.
• Richards, Jack C., John Platt, and Heidi Platt (1992). Dictionary of Language Teaching &Apllied Linguistics. GB: Longman