بررسی تطبیقی نقش مغز در علوم شناختی و ابزارهای شناختی سمع، بصر و قلب در شبکه مفهومی آگاهی در قرآن
علوم شناختی به عنوان یکی از علوم جدید بشری، به بررسی تمام فعالیتهای شناختی انسان از قبیل آگاهی، درک، تفکر، تعقل، فرآیندهای ذهنی و ... انسان پرداخته و آنها را مرتبط با مغز او میداند؛ در حالیکه قرآن کریم با اینکه از توانمندیهای شناختی انسان بسیار صحبت کرده است، اما هنگام اشاره به ابزارهای آن از اعضایی مانند قلب، سمع و بصر به عنوان ابزار شناخت نام میبرد و از مغز سخنی به میان نمیآورد. انتساب توانمندیهای شناختی انسان بهخصوص آگاهی او به قلب، سمع و بصر ، بجای مغز، چه در سطح احساسی و چه در سطح عقلی، با انتساب این توانمندیها در علوم شناختی تناقضی ظاهری دارد. با توجه به اهمیت موضوع و برای حل این ناسازگاری ظاهری میان کارکردهای قلب و مغز در قرآن با علوم شناختی، تمام آیات قرآن به ترتیب بررسی شدند و با توجه به معنا و تفاسیر مرتبط با آیات، کلمات مرتبط با آگاهی انسان استخراج گردیده و به 5 دسته اصلی با عناوین: وجود و عدم آگاهی، فاعل آگاهیبخش (فرآیندهای ایجادکننده آگاهی) هیجانات ناشی از آگاهی، ابزار آگاهی و پیامدهای آگاهی تقسیم شدند. در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی قلب، سمع و بصر و ارتباط آن با دسته فاعل آگاهیبخش (فرآیندهای ایجادکننده آگاهی) پرداختهشد. برای بررسی بهتر ارتباطات و بصریسازی آن از گراف استفاده شده و ارتباط فرآیندهای آگاهی با کلمات قلب، صدر، افئده، سمع و بصر به صورت گراف رسم شد. بررسیهای آماری نشان میدهد که 65 درصد یعنی 13 مورد از 20 فرآیند ایجادکننده آگاهی (دسته فاعل آگاهیبخش، بخش غیرحسی-پدیداری) در قرآن کریم به این اعضا نسبت دادهشده است. البته فرآیندهای غیرحسی پدیداری آگاهی، خود دارای مراتبی از اهمیت (با توجه به معانی) و همچنین دارای جهات مثبت و منفی یعنی ایجادکننده یا افزایشدهنده آگاهی (اسباب) از بین برنده یا کاهشدهنده آگاهی (موانع) هستند. این موضوع نشان میدهد که قرآن کریم از ورودیهای اطلاعات به مغز انسان، بهجای مغز استفاده کرده است که با نقش سمع و بصر در علوم شناختی به عنوان ورودیهای اطلاعات به مغز و نقش مکمل قلب در نوروکاردیولوژی در کنار مغز قابل تطبیق است. كلمات كليدي: علوم شناختی، آگاهی، فهم، ادراک.