بحث کاربر:M.Alizadeh.B: تفاوت میان نسخه‌ها

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
خط ۵۹: خط ۵۹:


ملیحه علیزاده بایگی
ملیحه علیزاده بایگی
== طلاق رجعی و طلاق بائن ==
آیه 229 سوره  بقره، به دو نوع طلاق رجعی و طلاق بائن اشاره دارد؛ خداوند در این آیه میفرماید:
«الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ ۗ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ».
در طلاق رجعی، مرد تنها دو بار حق بازگشت به همسرش را دارد؛ اما در طلاق سوم، طلاق بائن واقع می‌شود و بازگشت نیازمند شرایط ویژه و عقد جدید است. این آیه، تفاوت میان دو وضعیت پس از طلاق را مشخص می‌کند:
۱. فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ: نگه‌داشتن زن با معروف (رفتار نیکو و عرفی).
2. تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ: رها کردن با احسان (برخوردی فراتر از عدالت و با اخلاق)
در صورت ترس زن و شوهر از رعایت نکردن حدود الهی، طلاق خلع پیشنهاد شده که در آن زن با پرداخت فدیه (بخشی یا تمام مهریه) از شوهر جدا می‌شود. این اقدام بر پایه تراضی و نه اجبار است.
حال این پرسش مطرح است که آیا پرداخت فدیه از سوی زن نوعی رشوه به‌شمار می‌آید؟ خیر، در فقه، رشوه‌دادن برای گرفتنِ حقِ مشروع خود، در مواردی، جایز دانسته شده است. اما قاضی هیچ‌گاه مجاز به دریافت رشوه نیست، چون وظیفه دارد بدون چشم‌داشت مالی، حکم به حق بدهد. از این رو، گرفتن رشوه توسط قاضی، حرام است.
در ادامه، از قاعده انصاف سخن به میان آمد؛ مفهومی که در فقه به عدالت محدود می‌شود، اما در قرآن و اخلاق اسلامی، به احسان و اخلاق فراتر از عدالت گسترش می‌یابد. قرآن با مفاهیمی چون احسان، معروف و انصاف، تأکید دارد که روابط خانوادگی تنها بر پایه حقوق قراردادی نباشد، بلکه بر اساس اخلاق و کرامت انسانی استوار باشد. این رویکرد در سیره پیامبر اسلام (ص) نیز نمایان است، چنان‌که در آخرین توصیه‌های پیامبر اکرم(ص)، توجه به زنان، حسن رفتار با آن‌ها و رعایت حقوق انسانی‌شان است.
در آیۀ 230 همین سوره آمده است:  که اگر مردی برای سومین بار همسرش را طلاق دهد، زن دیگر برای او حلال نیست مگر آن‌که با مردی دیگر ازدواج و همبستری کند و آن ازدواج نیز پایان یابد. این طلاق، بائن است و بازگشت به زندگی مشترک، نیازمند عقد جدید و رضایت دوطرفه است. در پایان آیه، از "حدود الله" سخن رفته است. این عبارت، تنها به احکام فقهی محدود نیست، بلکه شامل اصول اخلاقی و تربیتی نیز می‌شود؛ به‌ویژه در زندگی خانوادگی که باید بر اساس اخلاق، مسئولیت‌پذیری و رعایت حرمت‌ها باشد.
آیه ۲۳۱ سوره بقره جمع‌بندی دو آیه‌ قبل است. خداوند در این آیه می‌فرماید: "وإذا طلقتم النساء فبلغن أجلهن فأمسكوهن بمعروف أو سرحوهن بمعروف ولا تمسكوهن ضرارًا لتعتدوا" یعنی وقتی زنان به پایان عده رسیدند، یا آن‌ها را با رفتار نیکو نگه دارید أمسكوهن بمعروف" یا با رفتار نیکو رهایشان کنید سرحوهن بمعروف ؛ ولی آن‌ها را از روی آزار و ضرر نگه ندارید. در ادامه آیه آمده: "ولا تتخذوا آيات الله هزوًا" یعنی آیات خدا را مسخره نکنید. واژه "هُزُوًا" از ریشه "هزء" به معنی تحقیر، کوچک شمردن و تمسخر کردن است.
در آیه می‌فرماید: «آیات خدا را به تمسخر نگیرید». مقصود از تمسخر کردن آیات الهی می‌تواند دو معنا داشته باشد: یا این‌که اصلاً به آن‌ها عمل نمی‌کنید، یا این‌که ظاهر عمل را انجام می‌دهید، اما در واقع به محتوای حقیقی آن پایبند نیستید و حتی ممکن است از آیات سوءاستفاده کنید.
گفته شده که «هُزُو» از ریشه «هَزَءَ» به معنای خُرد کردن و کوچک شمردن است.
وقتی کسی را تمسخر می‌کنید، در حقیقت او را خرد می‌کنید و ارزشش را پایین می‌آورید. در این سیاق، می‌توان گفت که معنای آیه این است که: «فرامین الهی را خُرد و تحقیر نکنید».

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۴۲

تشبیه زن به کشتزار

حکم "ایلاء" در قرآن با توجه به آیه ۲۲۶ سوره بقره

آیات ۲۲۱ تا ۲۴۲ سورۀ مبارکۀ بقره به مسائل شرعی و احکام مربوط به روابط زناشویی اختصاص یافته‌اند. اگرچه این قبیل احکام در دیگر سوره‌ها نیز آمده، اما در این آیات، احکام به صورت منسجم و واضح برای مردم بیان شده است.

«لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ ۖ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» برای کسانی که سوگند یاد می‌کنند که از آمیزش با زنان خود دوری گزینند، چهار ماه مهلت است، چنانچه بازگشتند گناهی بر آنان نیست، زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است (بقره/ 226).

در دوران جاهلیت، زن در جامعه عرب جایگاه و منزلتی نداشت و مردان برای تحت فشار قرار دادن یا جدا شدن از همسر، از شیوه‌هایی ناپسند مانند ایلاء استفاده می‌کردند؛ بدین صورت که مرد با سوگند، از همبستر شدن با همسر خود خودداری می‌کرد و زن را در وضعیت بلاتکلیف و سختی نگه می‌داشت. این کار برای مردان مشکلی ایجاد نمی‌کرد، زیرا معمولاً همسران متعددی داشتند. آیه مذکور برای اصلاح این «سنت غلط و به نفع زنان» نازل شده است.

واژه «يُؤْلُونَ» از ریشه «ایلاء» به معنای سوگند خوردن است. همچنین کلمه «فَاءُوا» به معنای بازگشتن می‌باشد. جالب است که در زبان عربی «ظل» و «فیء» هر دو به معنای سایه‌اند؛ «ظل» به سایه‌ای گفته می‌شود که گسترش می‌یابد و «فیء» به سایه‌ای که بازمی‌گردد.

در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که آیات ۲۲۴ و ۲۲۵ چه ارتباطی با موضوع «حرث و قسم» دارند؟ در حقیقت، این دو آیه مقدمه‌ای برای آیات بعدی‌ هستند و ذهن مخاطب را برای درک جایگاه قسم در شریعت آماده می‌سازند؛ به طوری که قسم خوردن صرفاً به عنوان عادتی زبانی نباشد. در آیات پیشین، خداوند بیان می‌فرماید: خداوند شما را بابت سوگندهای لغو مؤاخذه نمی‌کند، اما سوگندهایی که از دل برخاسته‌اند، مورد محاسبه قرار می‌گیرند؛ زیرا خداوند بسیار بخشنده و بردبار است. همچنین در آیه ۲۲۴ آمده است که براى نيكى كردن و پروا داشتن واصلاح بين مردم، خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار ندهيد. بنابراین، ابتدا موضوع قسم مطرح می‌شود و سپس آیه به مسئله ایلاء می‌پردازد. در واقع، این چهار ماه فرصتی است برای روشن شدن وضعیت زن و مرد و حفظ حقوق زن. اگر مرد از سوگند خود بازگردد، باید کفاره بدهد و خداوند نیز او را می‌آمرزد. اما اگر به سوگند خود پایبند ماند و بازنگشت، باید همسرش را طلاق دهد. نکته مهم این آیه آن است که این نوع قسم از جمله سوگندهایی است که باید شکسته شود و کفاره آن نیز پرداخت گردد.

در ادامه، خداوند در آیه بعد می‌فرماید: «وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» و اگر تصمیم به طلاق گرفتند، بی‌تردید خداوند شنوا و داناست. در این آیه، طلاق صراحتاً بیان شده است. تعبیر «عَزَمُوا» نه صرف تصمیم، بلکه اجرای صیغه طلاق را دربر دارد. یعنی مرد باید صیغه را جاری سازد و نه اینکه فقط در دل نیت طلاق داشته باشد. زنان طلاق داده شده تا سه طهر فرصت دارند.

ملیحه علیزاده بایگی

مفهوم «دَرَجَة» در آیه ۲۲۸ بقره؛ برتری یا مسئولیت اخلاقی؟

طلاق به معنای رهایی و آزادی زن از تعهداتی است که پیش از آن در قبال همسر خود داشته است. در ساختار ازدواج اسلامی، معمولاً فاعلیت از طرف مرد است و زن نقش پذیرنده دارد؛ به عبارت دیگر، در چارچوب عرفی جامعه، این مرد است که خواستگاری می‌کند. از این رو، مسئولیت‌ها و تعهداتی نیز برای مرد به دنبال دارد؛ از جمله پرداخت مهریه و تأمین نفقه. در مقابل، زن نیز از نظر حقوقی موظف به تمکین است. البته باید توجه داشت که این موارد صرفاً جنبه حقوقی دارند و در کنار آن‌ها، تعهدات اخلاقی فراوانی نیز در زندگی زناشویی وجود دارد. آیۀ ۲۲۸ سورۀ بقره شرایط طلاق (حقوقی) را برای زنان بیان می‌کند: «وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ ۚ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا ۚ وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ».

1. «يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ»: زنان باید خودشان را حفظ کنند و ازدواج نکنند تا سه طُهر (دوره پاکی) بگذرد.

• زن در حال غیرطُهر نمی‌تواند طلاق بگیرد.

• اگر زن با همسرش ارتباط جنسی برقرار نکرده باشد، صیغهٔ طلاق جاری می‌شود (قروء یعنی پاکی).

2. «مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ»: اگر شما مؤمن هستید، آنچه در رحم‌هایتان هست، کتمان نکنید.

• در مورد «وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ» بین مفسرین اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی معتقدند منظور کتمان بارداری است و برخی دیگر هم عادت ماهیانه و هم بارداری را مدنظر دارند.

3. «إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا»: اگر مردان قصد اصلاح روابط داشته باشند، نباید به آزار و اذیت زنان بپردازند.

4. «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»: این بخش از آیه مسئلهٔ حقوقی روابط زن و مرد را به‌صورت آشکار بیان کرده است.

• اگر حقی به زن داده شده، در مقابل آن تکلیفی نیز بر عهده او گذاشته شده است.

• به عنوان مثال، در مسئلۀ طلاق، اگر به زنان گفته شده که عدّه نگه دارند، از سوی دیگر به مردان نیز دستور داده شده که در این مدت نفقۀ زن را بپردازند.

• در واقع، حقوق و تکالیف به‌صورت برابر مطرح شده است.

5. «وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ»: درباره این قسمت از آیه ممکن است به نظر برسد که به زنان ظلم شده، در صورتی که در نظام حقوقی اسلام ظلمی به زن وارد نشده است.

بررسی و تفسیر آیه نشان می‌دهد که تکالیف و حقوق مردان و زنان برابر است. اما این برتری چیست؟ بیشتر مفسرین این عبارت را به صورت کلی و عام معنا کرده‌اند . تعبیر علامه و برخی از مفسران این است که مردان از لحاظ جسمی و فیزیکی بر زنان برتری دارند. با توجه به تفسیری که ابن‌عباس از آیه ارائه کرده و طبری نیز بهترین قول را تعبیر ابن‌عباس دانسته است، می‌توان گفت که آیه از بحث حقوق فراتر رفته و بحث اخلاقی را مطرح می‌کند. از ابن‌عباس چنین نقل شده است: من دوست دارم خود را برای همسرم زینت دهم، همان‌گونه که دوست دارم او نیز برای من خود را بیاراید؛ زیرا خداوند متعال می‌فرماید: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»؛ و همچنین دوست ندارم تمام حق خود را از زن مطالبه کنم، چرا که خداوند فرموده است: «وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ». این تفسیر ابن‌عباس درباره «طلاق» است، و نقل‌قول به‌خوبی نشان می‌دهد که «درجه» در این آیه از نظر اخلاقی گذشت، بزرگواری و چشم‌پوشی از برخی حقوق تعبیر شده است، نه برتری در حقوق یا ظلم به زن. فهم اعراب (قرن اول هجری) آن زمان اینگونه بوده که مرد تمام حقوقش را از زن نگیرد و چشم‌پوشی کند.

ملیحه علیزاده بایگی

طلاق رجعی و طلاق بائن

آیه 229 سوره بقره، به دو نوع طلاق رجعی و طلاق بائن اشاره دارد؛ خداوند در این آیه میفرماید: «الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ ۗ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ».

در طلاق رجعی، مرد تنها دو بار حق بازگشت به همسرش را دارد؛ اما در طلاق سوم، طلاق بائن واقع می‌شود و بازگشت نیازمند شرایط ویژه و عقد جدید است. این آیه، تفاوت میان دو وضعیت پس از طلاق را مشخص می‌کند:

۱. فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ: نگه‌داشتن زن با معروف (رفتار نیکو و عرفی).

2. تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ: رها کردن با احسان (برخوردی فراتر از عدالت و با اخلاق)

در صورت ترس زن و شوهر از رعایت نکردن حدود الهی، طلاق خلع پیشنهاد شده که در آن زن با پرداخت فدیه (بخشی یا تمام مهریه) از شوهر جدا می‌شود. این اقدام بر پایه تراضی و نه اجبار است. حال این پرسش مطرح است که آیا پرداخت فدیه از سوی زن نوعی رشوه به‌شمار می‌آید؟ خیر، در فقه، رشوه‌دادن برای گرفتنِ حقِ مشروع خود، در مواردی، جایز دانسته شده است. اما قاضی هیچ‌گاه مجاز به دریافت رشوه نیست، چون وظیفه دارد بدون چشم‌داشت مالی، حکم به حق بدهد. از این رو، گرفتن رشوه توسط قاضی، حرام است.

در ادامه، از قاعده انصاف سخن به میان آمد؛ مفهومی که در فقه به عدالت محدود می‌شود، اما در قرآن و اخلاق اسلامی، به احسان و اخلاق فراتر از عدالت گسترش می‌یابد. قرآن با مفاهیمی چون احسان، معروف و انصاف، تأکید دارد که روابط خانوادگی تنها بر پایه حقوق قراردادی نباشد، بلکه بر اساس اخلاق و کرامت انسانی استوار باشد. این رویکرد در سیره پیامبر اسلام (ص) نیز نمایان است، چنان‌که در آخرین توصیه‌های پیامبر اکرم(ص)، توجه به زنان، حسن رفتار با آن‌ها و رعایت حقوق انسانی‌شان است.

در آیۀ 230 همین سوره آمده است: که اگر مردی برای سومین بار همسرش را طلاق دهد، زن دیگر برای او حلال نیست مگر آن‌که با مردی دیگر ازدواج و همبستری کند و آن ازدواج نیز پایان یابد. این طلاق، بائن است و بازگشت به زندگی مشترک، نیازمند عقد جدید و رضایت دوطرفه است. در پایان آیه، از "حدود الله" سخن رفته است. این عبارت، تنها به احکام فقهی محدود نیست، بلکه شامل اصول اخلاقی و تربیتی نیز می‌شود؛ به‌ویژه در زندگی خانوادگی که باید بر اساس اخلاق، مسئولیت‌پذیری و رعایت حرمت‌ها باشد.

آیه ۲۳۱ سوره بقره جمع‌بندی دو آیه‌ قبل است. خداوند در این آیه می‌فرماید: "وإذا طلقتم النساء فبلغن أجلهن فأمسكوهن بمعروف أو سرحوهن بمعروف ولا تمسكوهن ضرارًا لتعتدوا" یعنی وقتی زنان به پایان عده رسیدند، یا آن‌ها را با رفتار نیکو نگه دارید أمسكوهن بمعروف" یا با رفتار نیکو رهایشان کنید سرحوهن بمعروف ؛ ولی آن‌ها را از روی آزار و ضرر نگه ندارید. در ادامه آیه آمده: "ولا تتخذوا آيات الله هزوًا" یعنی آیات خدا را مسخره نکنید. واژه "هُزُوًا" از ریشه "هزء" به معنی تحقیر، کوچک شمردن و تمسخر کردن است. در آیه می‌فرماید: «آیات خدا را به تمسخر نگیرید». مقصود از تمسخر کردن آیات الهی می‌تواند دو معنا داشته باشد: یا این‌که اصلاً به آن‌ها عمل نمی‌کنید، یا این‌که ظاهر عمل را انجام می‌دهید، اما در واقع به محتوای حقیقی آن پایبند نیستید و حتی ممکن است از آیات سوءاستفاده کنید. گفته شده که «هُزُو» از ریشه «هَزَءَ» به معنای خُرد کردن و کوچک شمردن است. وقتی کسی را تمسخر می‌کنید، در حقیقت او را خرد می‌کنید و ارزشش را پایین می‌آورید. در این سیاق، می‌توان گفت که معنای آیه این است که: «فرامین الهی را خُرد و تحقیر نکنید».