خاموش شدن ماه از منظر قرآن و علم

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
این پژوهش، در پژوهشکده اعجاز قرآن دانشگاه شهید بهشتی انجام شده است.
وَجَعَلْنَا ٱلَّيْلَ وَٱلنَّهَارَ ءَايَتَيْنِ فَمَحَوْنَآ ءَايَةَ ٱلَّيْلِ وَجَعَلْنَآ ءَايَةَ ٱلنَّهَارِ مُبْصِرَةً لِّتَبْتَغُوا۟ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا۟ عَدَدَ ٱلسِّنِينَ وَٱلْحِسَابَ وَكُلَّ شَىْءٍ فَصَّلْنَٰهُ تَفْصِيلًا
ما شب و روز را دو نشانه توحید و عظمت خود قرار دادیم؛ سپس نشانه شب را محو کرده، و نشانه روز را روشنی‌بخش ساختیم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید)، و عدد سالها و حساب را بدانید؛ و هر چیزی را بطور مشخّص و آشکار، بیان کردیم.
آیه 12 سوره اسراء

چکیده

در آیه 12 سوره اسراء خداوند از محو آیه لیل و مبصر قرار دادن آیه روز سخن می‌گوید. برخی از صاحبنظران چنین ادعا کرده‌اند که منظور از محو آیه لیل در این آیه، خاموش کردن ماه است، چراکه یافته‌های علمی نشان می‌‌دهد که ماه زمانی روشن و فروزان بوده و از خود نور داشته است. اما مفسران در خصوص اینکه مراد از آیه لیل و آیه نهار چیست و به تبع آن درباره معنای محو آیه لیل اختلاف نظر دارند. در این نوشتار بر آنیم که با بررسی و سنجش نظرات مفسران، شواهد و قرائن موجود در آیات و روایات و همچنین آخرین یافته‌های علمی میزان صحت و سقم ادعای مطرح شده را ارزیابی نماییم.

مقدمه

شب و روز دو نشانه از نشانه‌های شگفت‌انگيز الهی هستند. روز براى تلاش و كسب و كار و شب براى آسايش و آرامش قرار داده شده و اين نشانى از قدرت خداست. خداوند در آیه 12 سوره اسراء به آیه بودن شب و روز اشاره می‌کند و در ادامه خصوصیات جالبی برای آیه لیل و آیه نهار و نقش آنها در زندگى انسان بیان می‌نماید:

«وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا»، اسراء/ 17/12

شب و روز را دو نشانه قرار داديم، نشانه شب را تيره‏گون و نشانه روز را روشنى‏‌بخش گردانيديم تا فضلى از پروردگارتان بجوييد و تا شماره سال‌ها و حساب را بدانيد و هر چيزى را به روشنى باز نمود.

در این آیه، خداوند می‌‌فرماید که آیه شب را محو نموده و آیه روز را روشن و پر فروغ گردانیده است. در ادامه آیه، علت این امور را در دو چیز معرفی می‌نماید؛ دستیابی به فضل پروردگار و شناخت شماره سال‌ها و حساب امور.

برخی از محققان در موضوع اعجاز علمی قرآن ادعا نموده‌اند که این آیه به یک موضوع علمی اشاره دارد[۱][۲]. آنان برآنند که اولاً مراد از آیه شب، ماه است و ثانیاً، با توجه به معنای لغوی «محو» که از بین رفتن اثر شیء است، گویا زمانی، ماه همچون خورشید فروزان و مشتعل بوده است و خداوند با خاموش کردن آن به تعبیری اثر آن را محو کرده و آن را به شکل امروزی آن که تنها بازتاب دهنده نور خورشید است، در آورده است.

اما باید دید که آیا چنین ادعایی می‌تواند با مفاهیم مطرح شده در آیه سازگار باشد یا خیر. بدین منظور ابتدا باید به دو سوال اساسی پاسخ دهیم. اینکه منظور از آیه لیل و آیه نهار چیست و محو آیه لیل به چه معناست. برای یافتن پاسخ این سوالات می‌بایست به بررسی آراء مفسران در این آیه پرداخته و با توجه به شواهد و قرائن موجود، دیدگاهی را که از قوت بیشتری برخوردار است، مشخص نماییم.

منظور از «آیة اللیل» و «آیة النهار»

واژه «آیه» به معنای علامت[۳][۴] و نشانه ظاهر [۵] گفته شده است. اما سوال اساسی اینجاست که خداوند با اضافه کردن واژه آیة به اللیل و النهار در عبارت «فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً» به چه پدیده‌هایی اشاره می ‌نماید. مفسران دو دیدگاه عمده درباره معنای «آیة اللیل» و «آیة النهار» مطرح کرده‌اند:

دیدگاه اول: شب و روز

گروهی از مفسران منظور از «آیة اللیل» را خود لیل و منظور از «آیة النهار» را خود نهار می‌دانند[۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]. بر این اساس اضافه واژه آیة به اللیل و النهار، اضافه بیانیه[۱۷] است [۱۸][۱۹][۲۰][۲۱].

شواهد موید دیدگاه اول:

به کار بردن ویژگی مبصرة

واژه «مبصرة» به معانی روشن [۲۲][۲۳][۲۴]، بیّن و واضح [۲۵][۲۶] و بینا کننده و وسیله دیدن [۲۷][۲۸] آمده است. ویژگی مبصرة که در این آیه برای آیه نهار استعمال شده، به طور کلی 6 بار به صورت مفرد و 1 بار به صورت جمع در آیات قرآن به کار رفته است که به استثناء آیه مورد بحث ما، در سه آیه دیگر برای خود نهار، در دو آیه به عنوان صفت معجزات پیامبران الهی و در یک آیه به عنوان ویژگی تقواپیشگان استعمال شده و در هیچ آیه‌ای برای شمس استفاده نشده است. این قرینه می‌تواند مویدی برای دیدگاه اول باشد.

در جدول1) می توانید موارد کاربرد صفت مبصر درآیات قرآن را ملاحظه نمایید.

جدول 1) موارد استعمال صفت مبصر در آیات قرآن
ردیف کاربردهای صفت مبصر آیات
1 در 3 آیه به عنوان ویژگی نهار
هُوَ ٱلَّذِى جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيْلَ لِتَسْكُنُوا۟ فِيهِ وَٱلنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ آیه 67 سوره یونس
أَلَمْ يَرَوْا۟ أَنَّا جَعَلْنَا ٱلَّيْلَ لِيَسْكُنُوا۟ فِيهِ وَٱلنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ آیه 86 سوره نمل
ٱللَّهُ ٱلَّذِى جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيْلَ لِتَسْكُنُوا۟ فِيهِ وَٱلنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ آیه 61 سوره غافر
2 در 2 آیه به عنوان صفت معجزات پیامبران الهی
وَمَا مَنَعَنَآ أَن نُّرْسِلَ بِٱلْءَايَٰتِ إِلَّآ أَن كَذَّبَ بِهَا ٱلْأَوَّلُونَ وَءَاتَيْنَا ثَمُودَ ٱلنَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا۟ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِٱلْءَايَٰتِ إِلَّا تَخْوِيفًا آیه 59 سوره اسراء
فَلَمَّا جَآءَتْهُمْ ءَايَٰتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا۟ هَٰذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ آیه 13 سوره نمل
3 در 1 آیه به صورت جمع به عنوان ویژگی تقواپیشگان
إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوْا۟ إِذَا مَسَّهُمْ طَٰٓئِفٌ مِّنَ ٱلشَّيْطَٰنِ تَذَكَّرُوا۟ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ آیه 201 سوره اعراف

ظاهر آیه

برخی از مفسران معتقدند که دیدگاه اول یعنی شب و روز بودن آیه لیل و نهار، تطابق بیشتری با ظاهر آیه دارد [۲۹][۳۰] و این خود می‌تواند قرینه‌ای برای تقویت این احتمال باشد.

دیدگاه دوم: ماه و خورشید

برخی از مفسران برآنند که منظور از «آیة اللیل»، ماه و منظور از «آیة النهار»، خورشید است[۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶] بر این اساس اضافه واژه آیة به اللیل و النهار اضافه لامیه (اختصاصیه) است [۳۷][۳۸][۳۹]. این دسته از مفسران را با توجه به اینکه چه معنایی برای دو واژه اللیل و النهار در جمله ابتدایی آیه یعنی «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ» در نظر می‌گیرند، می‌توان به سه دسته تقسیم نمود:

  • عده‌ای با توجه به اینکه منظور از «آیة اللیل» و «آیة النهار» را ماه و خورشید معرفی کرده‌اند، در جمله ابتدایی نیز منظور از اللیل و النهار را ماه و خورشید دانسته‌اند[۴۰][۴۱].
  • برخی دیگر از مفسرین در جمله ابتدایی واژه‌ای را در تقدیر دانسته‌اند. البته در اینکه واژه محذوف در این جمله چه بوده است، نیز اختلاف نظر وجود دارد و مفسران سه احتمال را برای آن مطرح کرده‌اند:

الف) «و جعلنا نیری اللیل و النهار آیتین» [۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶][۴۷][۴۸] یعنی خداوند نور شب و نور روز را دو آیه قرار داد.

ب) «و جعلنا اللیل و النهار ذوی آیتین» [۴۹][۵۰][۵۱] یعنی خداوند شب و روز را صاحب دو آیه قرار داد.

ج) «و جعلنا فی اللیل و النهار آیتین» [۵۲][۵۳] یعنی خداوند در شب و روز دو آیه قرار داد.

  • دسته دیگری از مفسران برآنند که منظور از اللیل و النهار در جمله ابتدایی، همان معنای ظاهری آن دو یعنی شب و روز است [۵۴][۵۵][۵۶][۵۷] .هرچند که منظور از «آیة اللیل» و «آیة النهار» در جملات بعدی ماه و خورشید باشد. به عبارت دیگر شب و روز در عین حال که فی نفسه آیه و نشانه الهی هستند، درونشان نیز آیاتی وجود دارد که بارزترین آنها ماه و خورشید است. بدین ترتیب خداوند در جمله اول آیه بودن شب و روز را بیان می‌نماید و در جملات بعدی به ترتیب به آیاتی که درون شب و روز قرار دارند، یعنی ماه و خورشید اشاره می‌نماید.

در جمع‌بندی این آراء باید گفت که اگر بنا را بر عدم در تقدیر گرفتن چیزی در آیه بگذاریم، به نظر می‌رسد که از میان این سه دیدگاه، نظر سوم مناسبت بیشتری با ظاهر آیه دارد.

در جدول 2) می‌توانید خلاصه این آراء را مشاهده نمایید.

جدول 2) منظور از اللیل و النهار در جمله ابتدایی آیه «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ» بنابر دیدگاه دوم
معنای لیل و نهار تقدیر آیه مفسران
ماه و خورشید و جعلنا نیری اللیل و النهار آیتین زمخشری، ج2، ص652؛ فخرالدین رازی، ج20، ص306؛ نک. بیضاوی، ج3، ص250؛ نک. ابوحیان، ج7، ص20؛ نک. قمی مشهدی، ج7، ص366؛ آلوسی، ج8، ص26؛ شریف لاهیجی، ج2، ص782
و جعلنا اللیل و النهار ذوی آیتین آلوسی، ج8، ص26؛ نک. بیضاوی، ج3، ص250؛ نک. قمی مشهدی، ج7، ص366
و جعلنا فی اللیل و النهار آیتین ابوحیان، ج7، ص20؛ آلوسی، ج8، ص26
شب و روز مجلسی، ج54، ص132؛ ابن عاشور، ج14، ص36؛ صادقی تهرانی، ج17، ص88؛ نک. شعبان، ص287

شواهد موید دیدگاه دوم

تعلیل «لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ»

از جمله شواهدی که نشان می‌دهد منظور از آیه لیل و نهار، ماه و خورشید است، تعلیلی است که در ادامه آیه بیان شده است. خداوند در این آیه پس از ذکر آیه بودن شب و روز، محو آیه شب و مبصر قرار دادن آیه روز به بیان علل این مسائل پرداخته و یکی از این علت‌ها را شناسایی شمار سال‌ها و حساب امور معرفی می‌نماید:

وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ ...

این‌چنین تعلیلی تنها در یک آیه دیگر قرآن مطرح شده و آن هم در رابطه با ماه و خورشید است:

هُوَ ٱلَّذِى جَعَلَ ٱلشَّمْسَ ضِيَآءً وَٱلْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُۥ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا۟ عَدَدَ ٱلسِّنِينَ وَٱلْحِسَابَ مَا خَلَقَ ٱللَّهُ ذَٰلِكَ إِلَّا بِٱلْحَقِّ يُفَصِّلُ ٱلْءَايَٰتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
او کسی است که خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد؛ و برای آن منزلگاه‌هایی مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید؛ خداوند این را جز بحق نیافریده؛ او آیات (خود را) برای گروهی که اهل دانشند، شرح می‌دهد!
آیه 5 سوره یونس

یکی از بزرگترين فوائد ماه اين است كه بشر به وسيله آن شماره سال و ماه‌‏ها و حساب‌‏هاى ديگر را بداند و به انجام وظائف خود بپردازد. زيرا تشخيص سال و ماه و ... بدون وجود خورشيد و ماه امكان‏‌پذير نيست [۵۸]. در آیه دیگری خداوند به صراحت بیان می‌نماید که این ماه و خورشید هستند که وسیله حساب اوقات و امورند[۵۹]:

فَالِقُ ٱلْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ ٱلَّيْلَ سَكَنًا وَٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ ٱلْعَزِيزِ ٱلْعَلِيمِ
او شکافنده صبح است؛ و شب را مایه آرامش، و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است؛ این، اندازه‌گیری خداوند توانای داناست!
آیه 96 سوره انعام

بدین ترتیب به نظر می‌رسد که به کار بردن این تعلیل در آیه می‌تواند این دیدگاه را که منظور از آیه لیل و نهار، ماه و خورشید است، تقویت کند.

روایات تفسیری

روایات بسیاری در تفسیر آیه 12 سوره اسراء از معصومین ع به دست ما رسیده است. این روایات را می‌توان از لحاظ مضمونی، به سه دسته تقسیم کرد:

1. دسته اول روایاتی هستند که در آن‌ها ضمن اشاره به آیه 12 سوره اسراء، ماه به طور ضمنی به عنوان «آیة اللیل» معرفی شده و محو شدن آن نیز، مرتبط با تیرگی‌هایی که در سطح آن مشاهده می‌شود، دانسته شده است. از جمله این روایات می‌توان به روایات متعددی از پیامبر ص[۶۰] [۶۱][۶۲][۶۳]، امام علی ع[۶۴] [۶۵][۶۶][۶۷][۶۸][۶۹][۷۰][۷۱] و امام صادق ع[۷۲][۷۳] اشاره کرد. از امام علی ع روایت شده است که در پاسخ شخصی که از او درباره لکه‌های ماه می‌پرسد، می‌فرماید که این لکه‌ها همان محو شدن آیه شب است:

وَ رُوِيَ أَنَّ ابْنَ الْكَوَّاءِ سَأَلَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنِ اللَّطْخَةِ الَّتِي فِي وَجْهِ الْقَمَرِ فَقَالَ ذَاكَ مَحْوُ آيَةِ اللَّيْلِ [۷۴]

مجلسی در توضیح این روایت می‌گوید: ظاهر کلام معصوم ع تفسیر آیه لیل و نهار به قمر و شمس است، نه شب و روز، هرچند که مراد از آیتین در ابتدای آیه، شب و روز باشد[۷۵].

2. دسته دوم، روایاتی هستند که در تفسیر این آیه به این موضوع اشاره دارند که ماه نیز همانند خورشید فروزان و درخشنده بوده، ولی خداوند نور ماه را محو كرده است[۷۶] [۷۷]. اگر ماه به حال خود واگذارده مى‌‏شد و همچون خورشيد نور آن محو نمى‌‏گشت، شب از روز و روز از شب ممتاز و مشخص نبود و مردم تعداد سال‌ها را نمى‏‌دانستند[۷۸][۷۹][۸۰]. این روایات نیز به طور ضمنی به اینکه ماه و خورشید، آیه شب و روز هستند، اشاره می‌نمایند.

3. دسته سوم نیز شامل روایتی از امام علی ع می‌شود که در آن به صراحت «آیة اللیل» را ماه و «آیة النهار» را خورشید معرفی می‌نمایند. در خطبه 91 نهج البلاغه چنین آمده است:

وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا وَ أَجْرَاهُمَا فِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا وَ قَدَّرَ سَيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ بِهِمَا وَ لِيُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِينَ وَ الْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا

و خورشید را نشانه روشنى‌بخش روز، و ماه را، نشانه محو شده شب‏ قرار داد، و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد، و حركت آن دو را دقيق اندازه‌گيرى كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند تا شب و روز به وسیله ماه و خورشید از هم متمایز شده و قابل تشخيص شوند، و با رفت و آمد آن‏ها شماره سال‌ها، و اندازه‌گيرى زمان ممكن باشد.

چنانکه ملاحظه می‌شود در این روایت امام علی ع به صراحت آیه محو شده شب را ماه و آیه روشنی بخش روز را خورشید معرفی می‌نمایند. علاوه بر این شناخت شمار سال‌ها و حساب امور را نیز وابسته به سیر و مقادیر ماه و خورشید می‌دانند که می‌تواند مویدی برای شاهد اول این دیدگاه باشد.

بدین ترتیب با توجه به اینکه در روایات متعددی به گونه‌های مختلف، به اینکه منظور از «آیة اللیل» و «آیة النهار»، ماه و خورشید است، اذعان شده است، باید گفت که این روایات قرینه محکمی برای تقویت این دیدگاه هستند. خلاصه ای از انواع روایات تفسیری به همراه نمونه‌ای از هر دسته را می‌توانید در جدول3) ملاحظه نمایید.

جدول3) تقسیم بندی روایات تفسیری آیه 12 سوره اسراء از لحاظ مضمون
ردیف مضمون روایات نمونه
1 روایاتی که محو شدن آیه لیل را مرتبط با تیرگی‌های سطح ماه می‌داند. عن أبي الطفيل قال: نادا ابن الكوا عليا عليه السلام فقال: يا أمير المؤمنين أخبرنى عن هذا السواد في القمر؟ قال: هو قول الله «فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ»[۸۱]
2 روایاتی که می‌گویند: ماه نیز همانند خورشید فروزان و درخشنده بوده، ولی خداوند نور ماه را محو كرده است. قَالَ الْحَسَنُ ع: ... أَمَّا الْمَحْوُ الَّذِي فِي الْقَمَرِ فَإِنَّ ضَوْءَ الْقَمَرِ كَانَ مِثْلَ ضَوْءِ الشَّمْسِ فَمَحَاهُ اللَّهُ وَ قَالَ فِي كِتَابِهِ فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً [۸۲]
3 روایتی که به صراحت «آیة اللیل» را ماه و «آیة النهار» را خورشید معرفی می‌نماید. وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا ...[۸۳]

شواهد موید هر دو دیدگاه:

فاء در عبارت «فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ»

برای حرف عطف فاء سه معنای ترتیب، تعقیب و سببیت مطرح شده است [۸۴][۸۵] که در آیه مورد بحث ما با توجه به قرائن به نظر می‌رسد که معنای ترتیب مورد نظر باشد. ترتیب نیز خود بر دو نوع معنوی و ذکری است. ترتیب معنوی به این معناست که مطالبی که با فاء به هم عطف شده‌اند، در واقعیت نیز به ترتیب و پشت سر هم اتفاق افتاده باشند. ولی ترتیب ذکری بر خلاف ترتیب معنوی به این معناست که مطالب عطف شده با فاء، تنها به این ترتیب ذکر شده‌اند– به دلایلی مثل رعایت ترتیب ذکر شدن آنها در کلام قبلی- و لزومی ندارد که در واقع هم به این ترتیب باشند.

از جمله فوائد ترتیب ذکری، عطف مفصل بر مجمل است [۸۶][۸۷]، بدین معنا که ابتدا مطلبی به صورت اجمالی و مختصر بیان می‌شود و در ادامه، همان مطلب با توضیح و تفصیل بیشتر با حرف عطف فاء به مطلب اجمالی قبلی عطف می‌شود. روشن است که دو مطلب عطف شده در واقعیت به ترتیب رخ نداده‌اند و هر دو بیان یک مطلب هستند که تنها به ترتیبی که مشاهده می‌شود، ذکر شده‌اند.

حال در آیه مورد بحث ما یعنی «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً» اگر ترتیب معنوی مراد باشد، دیدگاه دوم تایید می‌شود. یعنی ابتدا خداوند شب و روز را آیه قرار داد و سپس آیه شب یعنی ماه را محو کرد.

اما اگر ترتیب ذکری یعنی عطف مفصل بر مجمل مراد باشد، دیدگاه اول تایید می‌شود. یعنی خداوند شب و روز را دو آیه قرار داد (مجمل) و آیه قرار دادن آنها به این صورت بوده که آیه لیل (یعنی خود لیل) محو شده و آیه روز (یعنی خود روز) روشن شده است (مفصل). به عبارت دیگر محو شدن آیه لیل و روشن قرار دادن آیه نهار توضیح و تفصیل همان آیه قرار دادن شب و روز است.

اضافه آیه به اللیل

چنان‌که پیش از این نیز گفته شد، اضافه واژه آیه به اللیل می‌تواند اضافه بیانیه باشد، که در این صورت منظور از «آيَةَ اللَّيْلِ»، آیه‌ای است که شب است، مثل این‌که می‌گوییم شهر قم؛ منظور شهری است که قم است، نه شهری که متعلق به قم است. در این صورت دیدگاه اول تایید می‌شود، اما اگر اضافه آیه به واژه اللیل، اضافه اختصاصیه (لامیه) باشد، منظور از «آيَةَ اللَّيْلِ»، آیه‌ای است که متعلق به لیل است، یعنی ماه. در این صورت دیدگاه دوم تایید می‌شود.

بدین ترتیب چنانکه ملاحظه شد، هر یک از دو دیدگاه مطرح درباره معنای آیه لیل و نهار، قرائن و مویداتی دارند و نمی‌توان هیچ‌یک را مردود دانست. بنابراین در ادامه به بررسی معنای محو آیه لیل بر اساس هر دو دیدگاه می‌پردازیم، تا مشخص شود که محو آیه لیل بر اساس کدام دیدگاه معنای صحیح‌تری پیدا می‌نماید.

جدول4) خلاصه‌ای از آراء مفسران درباره معنای آیه لیل و نهار و مویدات هر دیدگاه را نشان می‌دهد.

جدول4) دیدگاه های مطرح در خصوص معنای آیه لیل و آیه نهار
معنای آیه لیل و آیه نهار نوع اضافه مویدات
دیدگاه اول آیه لیل = لیل

آیه نهار = نهار

اضافه بیانیه 1- به کار بردن ویژگی مبصرة
2- ظاهر آیه
دیدگاه دوم آیه لیل = ماه

آیه نهار = خورشید

اضافه اختصاصیه (لامیه) 1- تعلیل «لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ»
2- روایات تفسیری

محو «آیة اللیل»

فعل محونا از ریشه «م،ح،و» به معنای از بین بردن اثر شیئ است [۸۸] [۸۹] [۹۰] [۹۱] [۹۲]. اصل این ماده را به معنای بردن شیئ می‌داند. برخی نیز معنای زائل کردن شیئ را برای این ماده مطرح می نمایند [۹۳] [۹۴].

همان‌طور که گفته شد، دو دیدگاه درباره معنای «آیة اللیل» در میان مفسران مطرح است، از این رو فهم مراد الهی از محو کردن «آیة اللیل» منوط به آن است که کدام یک از این دو دیدگاه را مبنا قرار دهیم.

محو آیه لیل بر اساس دیدگاه اول

بر اساس دیدگاه اول یعنی اینکه منظور از «آیة اللیل»، خود لیل باشد، دو معنا برای محو شب مطرح شده است:

1.محو آیه شب به معنای تاریک و بدون نور قرار دادن شب به نحوی است که چیزی در آن آشکار نبوده و دیده نمی‌شود[۹۵][۹۶][۹۷][۹۸][۹۹].

در توضیح این دیدگاه باید گفت که با توجه به اینکه محو به معنای از بین بردن اثر شیئ است، باید ابتدا برای شیئ اثری در نظر بگیریم تا فعل محو کردن به از بین بردن آن اثر تعلق گیرد. بنابراین باید ابتدا برای شب اثری مثل روشنایی در نظر بگیریم تا فعل «محونا» به معنای از بین بردن آن اثر باشد، از این رو مراد از محو کردن شب نمی‌تواند صرفاً به معنای تاریک قرار دادن یا تاریک آفریده شدن شب باشد و تنها در صورتی استعمال فعل «محونا» برای شب صحیح به نظر می‌رسد که روشنایی یا اثر خاصی را -که پس از محو کردن از بین رفته است- پیش از وقوع محو برای آن متصور بدانیم. اما اگر تنها تاریک آفریده شدن شب مورد نظر باشد، فعل «جعل» همان‌طور که در جمله‌های قبل و بعد نیز به کار رفته است، با این مضمون هماهنگی بیشتری دارد. به عبارت دیگر به نظر می‌رسد که خداوند با استفاده از فعل «محونا» درصدد بیان حقیقتی بیشتر و فراتر از صرف جعل و تاریک قرار دادن شب است، در غیر این صورت در این جمله نیز همانند جملات اول و سوم آیه از فعل «جعل» استفاده می‌نمود. بنابراین باید گفت که این دیدگاه نمی‌‎تواند مراد الهی را از محو آیه شب به درستی مشخص نماید. البته همان‌طور که گفته شد، می‌توان این دیدگاه را به این صورت تصحیح کرد که منظور از محو آیه لیل، تاریک کردن آن پس از روشنایی است، تا از این طریق با مفاد آیه منافاتی نداشته باشد. البته لازم نیست روشنایی شب در حد نور روز بوده باشد و همین که روشنایی اندکی داشته باشد که بعداً محو شده باشد، کافی است.

2.محو آیه شب به این معناست که نور و روشنایی روز، تاریکی شب را محو کرده و از بین می‌برد[۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲].

این دیدگاه نیز به نظر می‌رسد که مورد خدشه است، زیرا فعل ماضی «محونا» که در این آیه به کار رفته است، حاکی از اتفاقی است که در گذشته رخ داده و تمام شده است و نمی‌توان آن را به رویدادی مثل از بین رفتن تاریکی شب با نور روز که به طور مستمر و روزانه تکرار می‌شود، نسبت داد. علاوه بر این جمله بعد یعنی «وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً» که خداوند در آن از مبصر قرار دادن روز سخن می‌گوید، برای بیان این معنا که نور روز تاریکی را از بین می‌برد، کفایت می‌کند و از این رو دیگر فایده‌ای بر بیان جمله «فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ» مترتب نیست [۱۰۳] و هر دو جمله بیانگر یک مطلب هستند.

محو آیه لیل بر اساس دیدگاه دوم

بر اساس دیدگاه دوم یعنی اینکه منظور از «آیة اللیل»، قمر باشد، چهار معنا برای محو قمر مطرح شده است:

1. منظور از محو قمر کم و زیاد شدن نور قمر (از هلال تا قرص کامل) در طول ماه است[۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸].

در خصوص این دیدگاه باید توجه داشت که اگر بگوییم منظور از محو قمر، کم و زیاد شدن مستمر نور آن است که هر ماهه تکرار می‌شود، این معنا با توجه به ماضی بودن فعل «محونا» قابل پذیرش نیست. اما اگر مراد مفسرین از طرح این دیدگاه آن باشد که زمانی ماه، این کم و زیاد شدن نور را نداشته و همواره به صورت قرص کامل بوده است و پس از محو کردن آن، این تغییر نور برای آن حاصل شده است، قابل پذیرش است. البته در این صورت نیز مشکل دیگری مطرح می‌شود و آن این است که به نظر می‌رسد، محو کردن به معنای از بین بردن دائمی اثر شیئ باشد و نمی‌توان فعل محو کردن را برای تغییر نوری که به طور متناوب از بین رفته و دوباره باز می‌گردد به کار برد. هرچند می‌توان چنین ادعا کرد که به هر حال نور ماه در حالتی که متناوباً کم و زیاد شود، در مقایسه با حالتی که همواره به صورت قرص کامل باشد، کمتر است و می‌توان این کمتر بودن نور را معادل محو کردن ماه دانست. البته روشن است که این ادعا نیز تا حدودی تکلف آمیز بوده و با ظاهر آیه سازگار نیست.

2. منظور از محو قمر، ایجاد لکه‌ها و تیرگی‌هایی در سطح ماه است [۱۰۹][۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲].

چنانکه در قسمت‌های بعدی اشاره خواهد شد، در بسیاری از روایات معصومین ع این دیدگاه مطرح شده و مراد از محو آیه شب، لکه‌های سطح ماه معرفی شده است. بنابراین این دیدگاه علاوه بر اینکه با ظاهر آیه تناقضی ندارد، از مویدات روایی محکمی نیز برخوردار است.

3. منظور از محو قمر خلق نشدن نور شدیدی مانند خورشید برای ماه است [۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶][۱۱۷].

این دیدگاه نیز با توجه به آنچه که در رابطه با معنای فعل «محونا» بیان شد، قابل پذیرش نیست، زیرا محو کردن به معنای از بین بردن اثری است که پیش از این موجود بوده است. بنابراین نمی‌توان گفت که ماه از ابتدا تاریک آفریده شده است، بلکه باید پیش از محو کردن و تاریک شدن آن، زمانی روشن و تابان بوده باشد.

4. منظور از محو قمر، گرفته شدن نور شدید ماه [۱۱۸][۱۱۹][۱۲۰] و بسنده کردن به نور اندک بازتابی آن است.

بر اساس این دیدگاه زمانی ماه نیز همانند خورشید از خود نور و درخشندگی داشته است، ولی پس از محو کردن اثر آن، این نور از بین رفته و به عبارتی ماه خاموش شده است و تنها نوری که برای آن باقی‌مانده، بازتاب نور خورشید است. این دیدگاه نیز علاوه بر اینکه از مویدات روایی برخوردار است، با ظاهر آیه و معنای فعل «محونا» نیز سازگاری دارد.


جدول4) آراء مفسران درباره معنای محو آیه لیل
منظور از محو آیه لیل ارزیابی
بر اساس دیدگاه اول؛

آیه لیل= شب

تاریک و بدون نور قرار دادن شب به نحوی که چیزی در آن آشکار نبوده و دیده نمی‌شود. ناسازگاری با معنای فعل «محونا» ×
تصحیح: تاریک کردن شب پس از روشنایی *
از بین رفتن و محو شدن تاریکی شب به وسیله نور و روشنایی روز ناسازگاری با ماضی بودن فعل «محونا» ×
بر اساس دیدگاه دوم؛

آیه لیل= ماه

کم و زیاد شدن نور قمر (از هلال تا قرص کامل ) در طول ماه ناسازگاری با ماضی بودن فعل «محونا» ×
ایجاد لکه‌ها و تیرگی‌هایی در سطح ماه دارای مویدات روایی محکم *
خلق نشدن نور شدیدی مانند خورشید برای ماه ناسازگاری با معنای فعل «محونا» ×
گرفته شدن نور شدید ماه و بسنده کردن به نور اندک بازتابی آن سازگار با معنای فعل «محونا»

دارای مویدات روایی

*

بدین ترتیب می‌‎توان گفت که محو آیه لیل بر اساس دیدگاه اول، به معنای تاریک کردن شب پس از روشنایی آن و بر اساس دیدگاه دوم به معنای گرفته شدن نور شدید ماه و بسنده کردن به نور اندک بازتابی آن است. باید توجه داشت که ایجاد لکه‌ها و تیرگی‌های سطح ماه نیز در واقع در اثر گرفته شدن نور ماه بوده و منافاتی با این دیدگاه ندارد، زیرا اگر ماه از خود نور داشت، تیرگی‌های سطح آن دیده نمی‌شد.

حال پس از مشخص شدن معنای محو آیه شب بر اساس هر دو دیدگاه باید ببینیم که آیا این دو دیدگاه با توجه به یافته‌های کنونی علم، می‌توانند توجیه علمی داشته باشند یا اینکه این آیه از جمله غوامضی است که علم هنوز بدان دست نیافته است.

فروزان شدن خورشید و سرد شدن زمین

پذیرفته‌شده‌ترین نظریه در مورد تشکیل منظومه شمسی نظریه ابر سحابی[۱۲۱] است که در سال 1976 ارائه شده است. شواهد متعددی فرضیه سحابی برای تشکیل ستاره‌ها را تایید می‌کند:

  1. مشاهده تشکیل ستارگان در کهکشان راه شیری مشابه همین مدل.
  2. شبیه‌سازی به کمک کامپیوتر که به خوبی این روش را تایید می‌کند.
  3. مشاهدات درون خود منظومه این فرضیه را اثبات می‌کند:

الف) تقریباً همه سیارات در منظومه شمسی در یک جهت به دور خورشید می‌چرخند و بیشتر قمرها نیز در همان جهت به دور سیارات می‌چرخند، یعنی همه در همان دیسک تشکیل شده‌اند.

ب) نوع مواد تشکیل دهنده سیارات نیز گواه دیگری بر این موضوع است.

سحابی منظومه شمسی از 98% هیدروژن و هلیم و مقدار کمی از ذرات مختلف دیگری تشکیل شده است که به دلایلی، شوکی به آن وارد شده و سپس شروع به فروپاشی و دوران به دور خود کرده و در مرکز آن پیش خورشید و در اطراف آن سیارات تشکیل شده‌اند.

هنگامی که پیش-خورشید در مرکز منظومه تشکیل می‌گردد، حالتی کدر داشته که بعدها تبدیل به ستاره خورشید می‌گردد. به دلیل منقبض شدن و فروپاشی، دمای گاز و غبار دیسک ابر سحابی بالا می‌رود. منبع گرما در مرکز دیسک قرار دارد، بنابراین در آن قسمت، ابر چگال‌تر و داغ‌تر و در نقاط دورتر، سردتر است. (شکل 1)

شکل 1

هنگامی که سحابی سرد می‌شود، مواد شکل جامد به خود می‌گیرند و به یکدیگر برخورد می‌کنند و دیسکی از ذرات را به نام[۱۲۲]می‎‌سازند. (شکل 2)

شکل 2

در زمان 100 هزار تا 20 میلیون سال از آغاز تشکیل منظومه شمسی، این مواد به هم می‌چسبند و بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند و پیش سیارات [۱۲۳] را می‌سازند. یک میلیون سال پس از آغاز تشکیل منظومه شمسی بادهای خورشیدی مواد سبک را از نزدیکی خورشید دور و به نقاط انتهای منظومه بردند. پیش سیاراتی که به اندازه کافی بزرگ بودند، به دلیل نیروی گرانش، غبارات و گازها را جذب خود کردند. در بازه‌ی یک تا صد میلیون سال آغازین، پیش سیارات بزرگ با برخوردها بزرگ و بزرگ‌تر شدند و پیش سیارات کوچک خرد شدند و جذب سیارات تشکیل شده شدند. به دلیل این برخوردها دمای سیارات بالا می‌رود. (شکل 3) در یک میلیارد سال اول عمر منظومه، مواد پراکنده در فضا بسیار بود و برخوردها تا 3.8 میلیارد سال پیش ادامه داشته است.

شکل 3

بعد از حدود یک میلیارد سال فضای بین منظومه شمسی از شهاب‌سنگ‌ها و غبارهای اولیه خالی می‌گردد و به صورت شفاف کنونی در می‌آید و پیش-خورشید به اندازه کافی دمایش بالا رفته و فعالیت هسته‌ای آن آغاز و تبدیل به ستاره می‌شود[۱۲۴].

بنابراین می‌توان گفت در ابتدا پیش-خوشید گوی مذابی بوده است که دما و درخشندگی فعلی را نداشته و با آغاز فعالیت هسته‌ای نور خورشید بیشتر می‌گردد و روز به مفهوم امروزی آن به وجود می‌آید. همچنین به دلیل وجود غبارات ناشی از ابر سحابی و برهمکنش نور خورشید با آنها شب نیز به تاریکی فعلی آن نبوده است.

زمین در آغاز تشکیل، شبیه دیگر سیارات گوی داغ و مذابی بوده است، در نتیجه روشنایی و نوری از خود داشته است. بنابراین شب به مفهوم فعلی آن تاریک نبوده است. اما هنگامی که زمین شروع به سرد شدن می‌کند، نور خود را از دست می‌دهد و شب به تاریکی فعلی آن می‌رسد[۱۲۵].

تشکیل جو زمین

جو اولیه زمین شامل مواد دیسک دوار و مواد سازنده خورشید یعنی هیدروژن و هلیم بود. برای سیارات داخلی که زمین نیز شامل آن‌ها است، نیروی گرانش توان کافی برای نگهداری این ذرات را نداشت و بنابراین این ذرات از این سیارات دور شدند. البته گرما و بادهای خورشیدی نیز باعث کمک به دور شدن این مواد از زمین شدند.

بر اثر فعالیت‌های آتشفشانی و چشمه‌های آب گرم و چاه‌های بخار، گازهایی که بیشتر آن را دی اکسید کربن، دی اکسید گوگرد و بخار آب و ... تشکیل می‌دادند، از اعماق زمین به درون جو وارد شد. البته برخورد شهاب‌سنگ‌ها با زمین نیز در پیدایش آب و مولکول‌های ارگانیک در زمین موثر بودند. این جو، شبیه جو کنونی زهره بود که به علت غلظت بالای مواد، سطح آن قابل مشاهده نیست. بدین ترتیب به علت غلظت بالای جو و برهمکنش نور با ذرات آن، هیچ یک از شب و روز وضوح فعلی را نداشتند. به عبارت دیگر نه شب کاملاً تاریک و نه روز کاملاً روشن بوده است.

با آغاز بارش باران، دی اکسید کربن در اقیانوس‌ها وارد شد و به صورت کربنات کلسیم و دی اکسید کربن در سنگ‌ها رسوب کرد و غلظت جو کمتر شد. با فعالیت ارگانیسم‌های فتوسنتزی، مولکول اکسیژن نیز به جو زمین وارد شد. بدین ترتیب در حدود 2.4 تا 2.6 میلیارد سال پیش جو زمین شبیه جو فعلی شده و کدورت آن از بین رفته است[۱۲۶].

تئوری‌های تشکیل ماه

فرضیه‌های مختلفی برای تشکیل ماه مطرح شده است. هر یک از این فرضیه‌ها، نقاط ضعف و قوتی داشته‌اند که آنها را به ترتیب بحث تاریخی مطرح می‌کنیم و در انتها پذیرفته‌ترین و مقبول‌ترین آنها را بیان خواهیم کرد:

تئوری به دام افتادن[۱۲۷]

این تئوری بیان می‌کند که ماه نیز مانند هر جسم دیگری در منظومه شمسی به طور مستقل از سحابی به وجود آمده است. آنگاه از نزدیکی زمین عبور کرده و در دام نیروی گرانش زمین افتاده است. (شکل 4)

شکل 4

نقاط قوت

مدل‌های ریاضی امکان به دام افتادن چنین جرم بزرگی در نیروی گرانش سیارات را تایید می‌کند. این واقعیت که سیارات گازی بزرگی مانند مشتری و کیوان، قمرهای خود را به دام انداخته‌اند، این امکان را مطرح می‌کند که به دام افتادن ماه توسط نیروی گرانش زمین دور از ذهن نیست.

تئوری خواهر یا به ‌هم پیوستگی [۱۲۸]

این تئوری بیان می‌کند که ماه همزمان با زمین و در کنار آن از ابر سحابی اولیه منظومه شمسی تشکیل شد و هرگز این دو جسم یکی نبوده‌اند. (شکل 5)

شکل 5

نقاط قوت

این تئوری شواهد تجربی زیادی دارد. بیشتر ستاره‌ها در سیستم‌های دوتایی مشاهده می‌شوند و معمولاً جرم یکی خیلی بیشتر از دیگری است.

نقاط ضعف

اگر فرض کنیم که ماه و زمین همزمان از ابر سحابی اولیه منظومه شمسی به وجود آمده‌اند، به دلیل اندازه زمین، ماه باید قسمتی از سیاره زمین می‌شد. همچنین مقدار آهن در ماه نیز باید همانند زمین می‌بود و ویژگی‌های مشابه شیمیایی می‌داشتند.

تئوری شکافت[۱۲۹]

این تئوری بیان می‌کند که ماه هنگامی که زمین گلوله مذاب بزرگی بوده است و به سرعت می‌چرخیده ، از آن جدا شده و بعد به صورت کره‌ی ماه در آمده است. (شکل 6)

شکل 6

نقاط ضعف

مشکل این تئوری این است که کره‌ی زمینی که با سرعت خیلی زیاد بچرخد با مشاهدات مربوط به دیگر سیارات تایید نمی‌گردد.

کدام‌یک از این تئوری‌ها صحیح است؟

دانشمندان تصمیم به جمع‌آوری اطلاعاتی از مواد شیمیایی موجود در زمین و ماه نمودند. اگر این مواد مشابه باشد، تئوری خواهر و شکافت می‌تواند، درست باشد. اگر تفاوت مواد شیمیایی قابل ملاحظه باشد، تئوری به دام افتادن درست خواهد بود. بعد از اینکه سفینه آپولو[۱۳۰] نمونه‌هایی از مواد ماه را همراه خود آورد، دانشمندان کشف جالبی کردند. نمونه مواد روی پوسته [۱۳۱] و جبه[۱۳۲] آن مشابه زمین بود، اما مواد داخلی آن متفاوت بود! بنابراین هر سه تئوری بالا رد شدند و تئوری جدیدی باید مطرح می‌شد تا مشاهدات را توضیح دهد.

تئوری برخورد بزرگ [۱۳۳]

این تئوری بیان می‌کند جسمی هم اندازه مریخ با ضربه‌ای سنگین به زمین خورده است و قطعه‌ای از آن را جدا کرده است. سپس این مواد ماه را تشکیل دادند. ماه نسبت به موقعیت و مکان فعلی آن، به زمین نزدیک‌تر بوده است. این تئوری در سال 1975 ارائه شد و تا قبل از سفر آپولو غیر ممکن به نظر می‌رسید.

تئوری برخورد بزرگ پذیرفته‌ترین تئوری در حال حاضر است. اما مشکلی دارد و آن هم تفاوت دو روی ماه است. سمت رو به زمین دارای سطح تاریک و روشن است که سطوح تاریک، Maria و سطوح روشن Highland نام دارند. اما در طرف دور از زمین این سطح‌ها وجود ندارد و کوهستانی است! پوسته سمت عقبی ماه 50 کیلومتر ضخیم‌تر از سمت رو به زمین است. سمت رو به زمین مقدار بیشتری پتاسیم و فسفر دارد. این تفاوت‌ها و بسیاری تفاوت‌های دیگر باعث شد که دانشمندان درصدد کشف علت بر آیند. یکی از این فرضیات جدید برای توضیح تفاوت‌ها را در ادامه مطرح می‌کنیم[۱۳۴].

فرضیه‌ دو قمر زمین

زمین در آغاز تشکیل، دو قمر داشته است و برخوردی آرام آنها را در مدت چند ساعت، با هم ترکیب کرد. این خبر در مجله نیچر[۱۳۵] در سال 2011 چاپ شده است! هر دو قمر بقایای برخورد سیاره‌ای هم اندازه مریخ به زمین بودند.

دو دانشمند به نام‌های Asphaug و Jutziاز دانشگاه کالیفرنیا این برخورد را شبیه سازی نمودند. قمری با یک سوم جرم ماه فعلی و 1000 کیلومتر قطر، به قمر دیگر برخورد کرد. هر دو قمر در یک مدار می‌چرخیدند و سرعت برخودشان کم بوده است. شبیه‌سازی‌های انجام شده با شبیه‌سازی‌های قبلی مغایرتی نداشت. اگر سرعت حرکت جسم کوچک‌تر، کم باشد، این برخورد باعث می‌شود سمت دورتر ماه با پوسته‌ای جامد با ضخامت ده‌ها کیلومتر بیشتر از سمت نزدیک، پوشیده شود[۱۳۶].

سرد شدن ماه و چند ویژگی آن

شعاع ماه 0.27 شعاع زمین و جرم آن 0.012 جرم زمین است. ماه 4.6 میلیارد سال پیش تشکیل شده است. سطح آن توسط اجرامی که در سحابی منظومه شمسی قرار داشتند، بمباران شد. 4.4 میلیارد سال پیش، 100 کیلومتر از ضخامت رویه ماه مذاب بوده است که ناشی از گرمای اولیه تشکیل آن و بمباران شهاب‌سنگ‌ها است. 4.2 میلیارد سال پیش سطح آن جامد گشت. بمباران سطح ماه همچنان ادامه دارد و بسیاری از حفره‌های روی ماه ناشی از آن است[۱۳۷].

بدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که ماه نیز در آغاز به دلیل مذاب بودن نوری داشته که با سرد شدن آن، از بین رفته و تاریک شده است.

حفره‌های روی ماه

فرضیه اقیانوس ماگمای[۱۳۸] ماه چگونگی تشکیل قسمت خارجی ماه- صخره‌ها- را توضیح می‌دهد. در آغاز تشکیل، حدود چند صد کیلومتر از ضخامت ماه، مذاب بوده و سپس سرد و کریستالی شده و پوسته و جبه و صخره‌های ماه را ساخته است.

فرضیه بمباران سنگین اخیر [۱۳۹] می‌گوید که 600 میلیون سال پس از تشکیل ماه، برخوردهای زیادی با آن روی داده است. این فرضیه بیان می‌کند که بزرگ‌ترین حفره‌های ماه در همان ابتدای تشکیل آن و با برخورد جسمی بسیار بزرگ به وجود آمده‌اند.

بزرگ‌ترین حفره‌ها چند صد کیلومتر و کوچک‌ترین آنها در حد میکروسکوپی هستند و تعدادشان بیشتر است. ابتدا فرض شده بود که حفره‌های ماه دارای دو منشا هستند:

1- ناشی از آتشفشان‌های سطح ماه 2- برخورد اجرام آسمانی.

اما بعدها با بررسی‌هایی که بر روی سطح ماه انجام شد، متوجه شدند که تنها دلیل حفره‌های روی ماه، برخورد اجرام آسمانی است. اگر از زمین به ماه نگاه کنیم، بیش از 30هزار حفره به شکل دهانه آتشفشان روی آن مشخص است.

به غیر از حفره‌ها، بخش های دیگری که روی سطح ماه وجود دارد که Maria نام دارد و ناشی از برخوردهای بزرگی هستند و ابتدا گدازه‌ای شکل بودند و سپس جامد شده‌اند. Maria 16% از سطح ماه را تشکیل می‌دهد. در 3.1 تا 3.8 میلیارد سال پیش، پس از بمباران شدید ماه توسط شهاب‌سنگ‌ها تشکیل شده‌اند. ضخامت آنها 10 کیلومتر است و نقاط تیره رنگ سطح ماه هستند. قسمت دیگر سطح ماه Highlandها هستند. Highland 3.8 تا 4 میلیارد سال پیش تشکیل شده‌اند و قدیمی‌تر از Maria هستند. 84% باقی پوسته ماه را می‌پوشانند. ضخامت آنها 100 کیلومتر است و مناطق روشن سطح ماه هستند. این دو قسمت، در سمت رو به زمین، ماه قرار دارند.

زمین جو دارد و بنابراین آن را از برخورد اجرام آسمانی حفظ می‌کند. اما ماه جو ندارد، بنابراین چیزی از آن محافظت نمی‌کند. همچنین به دلیل نداشتن جو دمای بسیار متفاوتی را در شب و روز دارد، به طوری که دمای آن در روز حدود 400 کلوین و در شب به 100 کلوین می‌رسد. از آنجا که آبی روی ماه وجود ندارد چیزی که باعث فرسایش حفره‌ها شود، وجود ندارد و آنها همانند روز تشکیلشان باقی مانده‌اند[۱۴۰].

نتیجه‌گیری

در آیه 12 سوره اسراء، سخن از محو آیه لیل و روشن قرار دادن آیه نهار به میان رفته است. همان‌طور که گفتیم، برای آیه لیل و آیه نهار دو معنای شب و روز، و ماه و خورشید مطرح شده است که هر یک از این دو دیدگاه نیز دارای مویدات قرآنی و روایی هستند. از این رو هر دو دیدگاه را به موازات هم جلو برده و معنای محو آیه شب را بر اساس نظر مفسران در هر دو دیدگاه بررسی کردیم. محو آیه شب بر اساس دیدگاه اول به معنای تاریک کردن شب پس از روشنایی آن و بر اساس دیدگاه دوم به معنای خاموش کردن ماه و گرفته شدن نور شدید آن است که این امر موجب دیده شدن تیرگی‌های سطح ماه شده است. جالب است که محو آیه شب بر اساس هر دو دیدگاه توجیه علمی داشته و با پدیده‌هایی که در ابتدای تشکیل منظومه شمسی و زمین رخ داده است، مطابقت دارد.

بر اساس دیدگاه اول یعنی اینکه منظور از آیه لیل همان لیل باشد، باید گفت که در ابتدای تشکیل زمین، شب و روز به صورت کنونی از هم متمایز نبوده و نه شب به تاریکی فعلی و نه روز به روشنایی کنونی آن بوده است. سه عامل را می‌توان برای این پدیده مطرح کرد:

  1. غبار ناشی از ذرات باقی‌مانده سحابی در فضای بین سیارات
  2. مذاب و گداخته بودن خود زمین در ابتدای تشکیل
  3. غلیظ و کدر بودن جو اولیه زمین

بنابراین می‌توان گفت که از لحاظ علمی شب از ابتدا تاریک نبوده و پس از گذشت زمان تاریک شده است و این می تواند همان محو آیه شب یعنی تاریک کردن شب پس از روشنایی آن باشد که در آیه مطرح شده است.

اما بر اساس دیدگاه دوم یعنی اینکه منظور از آیه لیل، ماه باشد، نیز چنانکه گفته شد، پذیرفته‌ترین نظریه تشکیل ماه می‌گوید که ماه از برخورد جسمی در اندازه مریخ به زمین تشکیل شده است، بنابراین در ابتدای جدا شدن از زمین، ماه جسمی مذاب و گداخته بوده و به علت همین گداختگی از خود نور داشته است. با سرد شدن ماه، نور آن نیز از بین رفته و به عبارتی ماه خاموش می‌شود. این پدیده می‌تواند همان چیزی باشد که خداوند از آن با عنوان محو آیه شب یعنی گرفته شدن نور شدید ماه و بسنده کردن به نور اندک بازتابی آن یاد می‌کند.

این نکته نیز جالب توجه است که از لحاظ علمی روز و همچنین خورشید از ابتدا به روشنایی کنونی نبوده‌اند، بنابراین یافته‌های علمی می‌توانند ادامه آیه یعنی مبصر قرار دادن آیه نهار «وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً» را نیز توجیه نمایند.

بدین ترتیب اگر منظور از آیه نهار را خود روز بدانیم، به دلیل وجود غبار ناشی از ذرات باقی‌مانده از سحابی منظومه شمسی و همچنین به دلیل غلیظ و کدر بودن جو اولیه زمین، روز به روشنایی کنونی نبوده و به تدریج با شفاف شدن فضای بین سیاره‌ای و نیز جو زمین، روز به روشنایی کنونی رسیده است. بدین ترتیب باید گفت که این پدیده می‌تواند مطابقت خوبی با مبصر قرار دادن آیه نهار (روز) که در آیه مطرح شده است، داشته باشد. اما اگر منظور از آیه نهار را خورشید بدانیم، نیز باید گفت که خورشید در ابتدای تشکیل درخشندگی و نور کمی داشته، ولی با شروع فعالیت‌های هسته‌ای فروزان شده و به صورت درخشان کنونی در آمده است. این پدیده می‌تواند مصداق روشنی از مبصر قرار دادن آیه نهار (خورشید) باشد.

بدین ترتیب چنانکه ملاحظه شد، هر دو دیدگاه مطرح شده از لحاظ قرآنی، روایی و همچنین علمی مورد تایید قرار گرفتند. شاید بتوان گفت که علت به کار بردن عبارات آیه لیل و آیه نهار که تا حدودی ابهام انگیز هستند و دو معنا را در ذهن تداعی می‌کنند، این باشد که خداوند در این آیه هر دو معنا را مورد نظر داشته است. بر این اساس می توان دیدگاه سومی را مطرح کرد که مویدات دیدگاه اول و دوم را با هم داشته باشد.

در این دیدگاه محو آیه لیل و روشن قرار دادن آیه روز هم به معنای حقیقی و هم به معنای مجازی آن مورد نظر است. معنای حقیقی آن به این صورت است که محو و تاریک کردن خود شب و روشن قرار دادن خود روز را مطرح می‌کند و در معنای مجازی آن، محو شب به اعتبار محو و تاریک کردن ماه آن و روشن قرار دادن روز به اعتبار روشن کردن خورشید آن مورد نظر است.

این نکته نیز شایان ذکر است که آنچه گفته شد، بر اساس یافته‌های علمیی است که تا کنون بشر بدان دست یافته است. البته هرچند این یافته‌ها از مقبولیت بالایی برخوردارند، ولی احتمال تغییر و تحول در آنها در آینده با توجه به پیشرفت روزافزون علم وجود دارد. بدین ترتیب اگر زمانی این یافته‌ها با قطعیت کامل ثابت شوند، به دلیل مطابقت شگفتی که محتوای آیه با این یافته‌ها دارد، می‌توان اعجاز علمی در این آیه را به اثبات رساند.

پانویس و منابع

  1. نک. الحاج احمد، ص307
  2. نک. شعبان، ص288
  3. ابن منظور، ج14، ص56
  4. قرشی، ج1، ص145
  5. راغب، ص101
  6. طوسی، ج6، ص454
  7. نک. طبرسی، ج6، ص619
  8. زمخشری، ج2، ص652
  9. فخرالدین رازی، ج20، ص306
  10. بیضاوی، ج3، ص250
  11. ابوحیان، ج7، ص20
  12. قمی مشهدی، ج7، ص366
  13. آلوسی، ج8، ص26
  14. ابن عاشور، ج14، ص36
  15. طباطبایی، ج13، ص51
  16. مکارم، ج12، ص42
  17. اضافه بیانیه، نوعی از اضافه معنوی است که منظور از آن توضیح و بیان مضاف، توسط مضاف الیه است. زمخشری (ج2، ص652) اضافه بیانیه را در این آیه اینچنین توضیح می دهد: فمحونا الآية التي هي الليل و جعلنا الآية التي هي النهار مبصرة یعنی آیه‌ای که شب است را محو کردیم و آیه‌ای که روز است را روشن قرار دادیم.
  18. زمخشری، ج2، ص652
  19. آلوسی، ج8، ص26
  20. طباطبایی، ج13، ص51
  21. مکارم، ج12، ص42
  22. راغب، ص128
  23. ابن منظور، ج4، ص65
  24. طریحی، ج3، ص225
  25. ابن منظور، ج4، ص65
  26. طریحی، ج3، ص225
  27. نک. ابن منظور، ج4، ص65
  28. قرشی، ج1، ص198
  29. طوسی، ج6، ص454?
  30. رک. طباطبایی، ج13، ص51
  31. مقاتل، ج2، ص524
  32. طوسی، ج6، ص454
  33. زمخشری، ج2، ص652
  34. فخرالدین رازی، ج20، ص306
  35. ابن عاشور، ج14، ص36
  36. صادقی تهرانی، ج17، ص88
  37. آلوسی، ج8، ص26
  38. مکارم، ج12، ص42
  39. ثقفی تهرانی، ج3، ص346
  40. طوسی، ج6، ص454
  41. نک. طبرسی، ج6، ص619
  42. زمخشری، ج2، ص652
  43. فخرالدین رازی، ج20، ص306
  44. نک. بیضاوی، ج3، ص250
  45. نک. ابوحیان، ج7، ص20
  46. نک. قمی مشهدی، ج7، ص366
  47. آلوسی، ج8، ص26
  48. شریف لاهیجی، ج2، ص782
  49. آلوسی، ج8، ص26
  50. نک. بیضاوی، ج3، ص250
  51. نک. قمی مشهدی، ج7، ص366
  52. ابوحیان، ج7، ص20
  53. آلوسی، ج8، ص26
  54. مجلسی، ج54، ص132
  55. ابن عاشور، ج14، ص36
  56. صادقی تهرانی، ج17، ص88
  57. نک. شعبان، ص287
  58. نجفی، ج7، ص78
  59. جعفری، ج3، ص507
  60. نمونه ای از روایات پیامبر ص در این خصوص: و أخرج البيهقي في دلائل النبوة و ابن عساكر عن سعيد المقبري أن عبد الله بن سلام رضى الله عنه سال رسول الله صلى الله عليه و سلم عن السواد الذي في القمر فقال كانا شمسين فقال قال الله وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ فالسواد الذي رأيت هو المحو (سیوطی، ج‏4، ص166)
  61. ابن بابویه، علل الشرائع، ج‏2، ص470
  62. نوری، ج1، ص272
  63. سیوطی، ج‏4، ص: 166
  64. نمونه ای از روایات امام علی ع : أمير المؤمنين ص لما صعد المنبر و قال سلوني قبل أن تفقدوني قام إليه رجل فسأله عن السواد الذي في القمر فقال أعمى سأل عن عمياء أ ما سمعت أن الله عز و جل يقول فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً فالمحو السواد الذي تراه في القمر (ابن طاوس، ص9؛ مجلسی، ج55، ص163)
  65. ابن بابویه، خصال، ج‏2، ص643
  66. مجلسی، ج54، ص131
  67. ابن طاوس، ص9
  68. ثقفی، ج1، ص104
  69. فراء، ج2، ص118
  70. فیروز آبادی، فضائل الخمسه من صحاح، ج‏2، ص239
  71. سیوطی، ج‏4، ص: 166
  72. عن أبي بصير عنه «فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ» قال: هو السواد الذي في جوف القمر (عیاشی، ج2، ص283)
  73. عیاشی، ج2، ص283
  74. مجلسی، ج54، ص131
  75. مجلسی، ج54، ص132
  76. قَالَ الْحَسَنُ ع: ... أَمَّا الْمَحْوُ الَّذِي فِي الْقَمَرِ فَإِنَّ ضَوْءَ الْقَمَرِ كَانَ مِثْلَ ضَوْءِ الشَّمْسِ فَمَحَاهُ اللَّهُ وَ قَالَ فِي كِتَابِهِ فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً (حرانی، ص229)
  77. حرانی، ص229
  78. عن يَزِيدُ بْنُ سَلَّامٍ أَنَّهُ سَأَلَ رَسُولَ اللَّه ص ... فَمَا بَالُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ لَا يَسْتَوِيَانِ فِي الضَّوْءِ وَ النُّورِ قَالَ لَمَّا خَلَقَهُمَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَطَاعَا وَ لَمْ يَعْصِيَا شَيْئاً فَأَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى جَبْرَئِيلَ ع أَنْ يَمْحُوَ ضَوْءَ الْقَمَرِ فَمَحَاهُ فَأَثَّرَ الْمَحْوُ فِي الْقَمَرِ خُطُوطاً سَوْدَاءَ وَ لَوْ أَنَّ الْقَمَرَ تُرِكَ عَلَى حَالِهِ بِمَنْزِلَةِ الشَّمْسِ وَ لَمْ يُمْحَ لَمَا عُرِفَ اللَّيْلُ مِنَ النَّهَارِ وَ لَا النَّهَارُ مِنَ اللَّيْلِ وَ لَا عَلِمَ الصَّائِمُ كَمْ يَصُومُ وَ لَا عَرَفَ النَّاسُ عَدَدَ السِّنِينَ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ قَالَ صَدَقْتَ يَا مُحَمَّدُ (ابن بابویه، علل الشرائع، ج‏2، ص470)
  79. ابن بابویه، علل الشرائع، ج‏2، ص470
  80. فرات‏كوفي، ص185
  81. عروسی حویزی، ج‏3، ص142
  82. حرانی، ص229
  83. نهج البلاغه، خطبه91
  84. سیوطی، ج1، ص504
  85. طریحی، ج1، ص323
  86. سیوطی، ج1، ص504
  87. عباس، ج3، ص573
  88. فراهیدی، ج3، ص314
  89. راغب، ص762
  90. ابن منظور، ج15، ص272
  91. قرشی، ج6، ص241
  92. ابن فارس (ص976
  93. طریحی، ج1، ص387
  94. مصطفوی، ج11، ص44
  95. طوسی، ج6، ص454
  96. زمخشری، ج2، ص652
  97. نک. طبرسی، ج6، ص619
  98. ابوحیان، ج7، ص20
  99. آلوسی، ج8، ص26
  100. بیضاوی، ج3، ص250
  101. قمی مشهدی، ج7 ص366
  102. مکارم، ج12، ص42
  103. آلوسی، ج8، ص26
  104. فخرالدین رازی، ج20، ص306
  105. نک. ابوحیان، ج7، ص20
  106. نک. بیضاوی، ج3، ص250
  107. نک. قمی مشهدی، ج7، ص366
  108. مجلسی، ج55، ص124
  109. مقاتل، ج2، ص524
  110. طبرسی، ج6، ص619
  111. فخرالدین رازی، ج20، ص306
  112. مجلسی، ج55، ص124
  113. مجلسی، ج87، ص109
  114. نک. ابوحیان، ج7، ص20
  115. نک. بیضاوی، ج3، ص250
  116. نک. قمی مشهدی، ج7، ص366
  117. نحاس، ج2، ص268
  118. مقاتل، ج2، ص524
  119. نک. رضی، ص198
  120. نک. ابوحیان، ج7، ص20
  121. nebular hypothesis
  122. planetestimals
  123. protoplanet
  124. University of Colorado, "Solar System Formation" ؛University of Olemiss "Formation of the Solar System"؛ University of Cornell "What is the evidence supporting the nebula theory of Solar System formation?"
  125. Weber State University, “The Origin of the Earth”؛ Eastern Illinois University “Origin And Differentiation Of Early Earth”
  126. The university of UTAH "How Planet Formation affects an Atmosphere"؛ University of Michigan "Evolution of the Atmosphere"؛ University of Northwestern "Earth's Atmosphere"
  127. Capture Theory
  128. Coaccretion, or Sister Theory
  129. Fission theory
  130. Apollo
  131. crust
  132. mantle
  133. Giant Impact Theory
  134. University of Northwestern, “Origin of the Moon”؛ Southwest Research Institute “Alternate Theories of Moon Formation”؛ Case Western Reserve University “The Formation of the Moon”
  135. nature
  136. University of California “Earth May Have Once Had Two Moons that Collided”؛ Nature “Early Earth may have had two moons”
  137. University of Tennessee, "Surface Properties of the Moon"
  138. Magma Ocean hypothesis
  139. Late Heavy Bombardmen
  140. Case Western Reserve University, "Lunar Properties" ؛ THE NATIONAL ACADEMIES PRESS ,“Current Understanding of Early Earth and the Moon”؛ University of Northernlowa “The Earth and Moon”

1. قرآن کریم.

2. نهج البلاغة.

3. آلوسى، محمود، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، دارالكتب العلميه، بيروت، چاپ اول، 1415 ق.

4. ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، 1362ش.

5. ـــــــــ، علل الشرائع، داورى - قم، چاپ: اول، بی تا

6. ابن طاوس، على بن موسى، فرج المهموم، دار الذخائر، قم‏، بی تا.

7. ابن فارس، مقاییس فی اللغه، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت، 1414ق.

8. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، دار صادر، بيروت، چاپ سوم، 1414 ق.

9. ابو حيان، محمد بن يوسف، البحر المحيط فى التفسير، دار الفكر، بيروت، 1420 ق.

10. ثقفى، ابراهيم بن محمد، الغارات، مؤسسه دارالكتاب قم، 1410 هجرى قمرى‏

11. ثقفى تهرانى، محمد، تفسير روان جاويد، انتشارات برهان، تهران، چاپ سوم، 1398ق.

12. جعفرى، يعقوب، تفسیر كوثر، بی نا، بی جا، بی تا.

13. الحاج احمد، يوسف، موسوعة الإعجاز العلمي في القرآن الكريم و السنة المطهرة، مكتبة ابن حجر، دمشق، چاپ: دوم، 1424/2003.

14. حرانى، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول ص، جامعه مدرسين، قم، چاپ دوم، 1404 ق.

15. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، دارالعلم (الدار الشامية – دمشق) بيروت، چاپ اول، 1412 ق.

16. رضى، ابوالحسن محمد بن حسين، تلخيص البيان عن مجازات القرآن، دارالاضواء، بیروت، بی تا.

17. زمخشرى، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، دار الكتاب العربي، بيروت، چاپ سوم، 1407ق.

18. سيوطى، جلال الدين، الدر المنثور فى تفسير المأثور، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، 1404ق.

19. ـــــــ، الإتقان في علوم القرآن، دار الكتاب العربى، بيروت، چاپ دوم، 1421/2001.

20. شعبان، مروان وحيد، الإعجاز القرآني في ضوء الاكتشاف العلمي الحديث، دارالمعرفة، بيروت، چاپ اوّل، 1427/2006.

21. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.

22. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.

23. طريحى، فخر الدين، مجمع البحرين، كتابفروشى مرتضوى، تهران، چاپ سوم، 1375 ش.

24. طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، دار احياء التراث العربى، بيروت، بی تا.

25. عباس، حسن، النحو الوافی، بی نا، بی جا، چاپ اول، 1428ق

26. عياشى، محمد بن مسعود، كتاب التفسير، چاپخانه علميه، تهران، 1380 ق.

27. فخرالدين رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، دار احياء التراث العربى، بيروت، چاپ سوم، 1420 ق.

28. فراء، ابوزكريا يحيى بن زياد، معانى القرآن، دارالمصريه للتأليف و الترجمه، مصر، چاپ اول، بى تا.

29. فرات كوفى، ابوالقاسم فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفى، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، 1410 ق

30. فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق.

31. فيروز آبادى، سيد مرتضى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، اسلاميه، تهران، چاپ: دوم، 1392ق.

32. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ ششم، 1371 ش

33. مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، مؤسسة الوفاء بيروت، لبنان، 1404ق

34. مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1360 ش.

35. مقاتل بن سليمان، تفسير مقاتل بن سليمان، دار إحياء التراث، بيروت، چاپ اول، 1423ق.

36. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 ش.

37. نجفى خمينى، محمد جواد، تفسير آسان، انتشارات اسلاميه، تهران، چاپ اول، 1398ق.

38. نحاس، ابوجعفر احمد بن محمد، اعراب القرآن(نحاس)، منشورات محمدعلى بيضون، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اول، 1421 ق.

39. نورى، میرزا حسین، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408ق

40. University of Colorado, "Solar System Formation" in

http://lasp.colorado.edu/~bagenal/1010/SESSIONS/11.Formation.html

41. University of Olemiss "Formation of the Solar System" in

http://www.phy.olemiss.edu/~luca/astr/Topics-Solar/Formation-N.html

42. University of Cornell "What is the evidence supporting the nebula theory of Solar System formation?" in

http://curious.astro.cornell.edu/question.php?number=600

43. The university of UTAH "How Planet Formation affects an Atmosphere" in

http://sunshine.chpc.utah.edu/labs/atmosphere/formation.html

44. University of Michigan "Evolution of the Atmosphere" in

http://www.globalchange.umich.edu/globalchange1/current/lectures/Perry_Samson_lectures/evolution_atm/#evolution

45. University of Northwestern "Earth's Atmosphere" in

http://cde.nwc.edu/SCI2108/course_documents/earth_moon/earth/atmosphere/atmosphere.htm

46. Weber State University, “The Origin of the Earth” in

http://faculty.weber.edu/bdattilo/fossils/notes/earth.html

47. Eastern Illinois University,

http://www.ux1.eiu.edu/~cfjps/1400/solar_origin.html

48. University of Northwestern, “Origin of the Moon” in

http://cde.nwc.edu/SCI2108/course_documents/earth_moon/moon/lunar_origin_theories/origins_moon.htm

49. Southwest Research Institute “Alternate Theories of Moon Formation” in

http://cloe.boulder.swri.edu/aboutTheMoon/alternateTheories.html

50. Case Western Reserve University “The Formation of the Moon” in

http://burro.cwru.edu/Academics/Astr221/SolarSys/lunaform.html

51. Nature “Early Earth may have had two moons” in

http://www.nature.com/news/2011/110803/full/news.2011.456.html

52. University of Northernlowa, “The Earth and Moon” in

http://www.uni.edu/morgans/astro/course/Notes/section4/new17.html

53. University of California “Earth May Have Once Had Two Moons that Collided” in

http://www.geog.ucsb.edu/events/department-news/914/the-big-splat-earth-may-have-once-had-two-moons-that-collided/

54. THE NATIONAL ACADEMIES PRESS “Current Understanding of Early Earth and the Moon” in

http://www.nap.edu/openbook.php?record_id=11954&page=10

55. University of Tennessee "Surface Properties of the Moon" in

http://csep10.phys.utk.edu/astr161/lect/moon/moon_surface.html

56. Case Western Reserve University, "Lunar Properties

http://burro.cwru.edu/Academics/Astr221/SolarSys/luna.html