زرتشت و کوروش

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ارسال شده توسط کاربران، در دست بررسی
وَيَسْـَٔلُونَكَ عَن ذِى ٱلْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا۟ عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا
و از تو درباره «ذو القرنین» می‌پرسند؛ بگو: «بزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد.»
آیه 83 سوره کهف

عبارت محوری

ذی القرنین

بیان مطلب علمی

زرتشت و کوروش

1- نقل است که در کتاب زرتشت خطاب به پیروانش آمده بوده که منتظر صاحب شتر سرخ (یعنی پیامبر اکرم (ص)) در 1000 سال بعد از من باشید. لذا حوالی زمان ظهور زرتشت را می توان حدود 2400 سال پیش تخمین زد که تخمینی نزدیک به زمان کوروش است.

2- دسته ای از مستشرقان بنا به شواهد تاریخی شان، زمان زرتشت را معاصر کوروش و داریوش دانسته اند. زرتشتیان سنتی هم زمان ظهور زرتشت را حوالی قرن 6 قبل از میلاد میدانسته اند. [۱] کوروش مطابق شواهد تاریخی، فردی موحد و مومن بوده است.

3- مطابق شواهد عهدینی، کوروش ملازمت و همراهی با انبیاء بنی اسرائیل داشته است. شواهدی وجود دارد که ادریس نبی (ع) (که همان هرمس و همان الیاس (ع) ملازم خضر است) مرشد و ملازم کوروش بوده است.

4- تلفظ قدیم زرتشت، "زره توره" بوده که آن را می توان "تورات زربانی" یعنی "تورات مجوسان" دانست.

5- از جمع روایات تاریخی، مذهبی، ملی، عهدینی و ... می توان پیشنهاد نمود که: زرتشت احتمالا معاصر یا شاگرد ادریس (ع) بوده است که وظیفه ترجمه و تبلیغ معارف تورات موسی (ع) را در میان مجوسان داشته است و مورد حمایت کوروش بوده است و نهایتا در این راه به دست جبهه باطل و در تهاجم آنها، در شهری به نام بلخ در ایران شرقی قدیم در حوالی شمال شرق آسیا، و نه بلخ آسیای میانه، شهید می شود. احتمال یکسان بودن کوروش و زرتشت هم وجود دارد.

همچنین شواهدی وجود دارد که کلمه زرتشت در متون ایران قدیم (علاوه بر نام کتاب، نام دین و نام انسان) یک نام نمادین برای اشاره به "نبوت ابراهیمی مختوم به ختم مرسلین" باشد. لذا می بینیم که نوه زرتشت شهید می شود و یکی از فرزندان یا نوادگان زرتشت، منجی آخرالزمان ایشان است.

پس لفظ زرتشت از یکسو با یکتاپرستی، از سوی دیگر با تورات، از سوی دیگر با کوروش و از سوی دیگر با نبوت ابراهیمی و محمدی (ص) مرتبط است.

لذا من حیث المجموع می توان لفظ زرتشت را یکی از مستحدثات زمان و زمانه کوروش و دارای اشاره به توحید و نبوت و امامت دانست.

مثلا برخی پژوهشگران، زرتشت را پسرخوانده یا داماد کوروش دانسته اند.

والله اعلم

زرتشت کیست؟ دارای دو شاخ، یعنی ذوالقرنین!

طبق روایات ائمه اطهار(ع)، پیامبر مجوسیان نامش داماسب (جاماسب) بوده و توسط مجوسیان کشته شده است. ردپای جاماسب در تاریخ هم وجود دارد: جاماسب همان گئومات مغ است که داماد کوروش بود و به دست داریوش کشته شد.

اما طبق روایات تواریخ عجمی و ایرانی قدیم، جاماسب را داماد زرتشت دانسته اند. پس زرتشت بایستی همان کوروش بوده باشد. از نظر تاریخی هم ردپاهای زرتشت به دوران معاصر کوروش ختم می شود.

اما معنای لغوی زرتشت چیست؟ زارا توشترا = زارا + توشترا

زارا احتمالا دگرشکل همان دارا یا گیرا است که به معنای "دارنده" است.

توشترا در زبان‌های هند و اروپایی در اصل به گاو دو شاخ (و بعدا به شتر) اطلاق شده است و احتمالا از دو بخش توش + ترا تشکیل شده که اولی همان "دو" و دومی هم به معنای شاخ و تیر است. پس توشترا یعنی "دو تیر" یا همان "دو شاخ".

پس زرتشت یعنی صاحب دو شاخ. گفتیم که نام اول کوروش آگراداتیس (دارای دو تیزی) بوده است.

عربی: ذوالقرنین مادی: آگراداتیس اوستایی: ذارا توشترا (زرتشت) پارسی باستان: ارته کا برزمنیا

پس آن هویتی که قرآن کریم در داستان ذوالقرنین به عنوان "ذکرا" برای ما بیان می کند، نامش در زبان‌های مختلف در دل تاریخ مدفون شده است و این یادکرد قرآنی به ما کمک می کند که در یک اعجاز علمی باستان شناسی قرآن کریم، بتوانیم کشف کنیم که کوروش ذوالقرنین، همان زرتشت است.

پس زرتشت، پیغمبر نبود بلکه ذوالقرنین (همان کوروش) بود و دامادش جاماسب (گئومات مغ) پیامبر مغان و مبعوث بر مجوسیان بوده است والله اعلم.

زرتشت = زرادشت = زرادشترا = ذارا دو ایشتری = دارای دو شاخ

کلمه "ایشتری" esterî در زبان‌های قدیم دارای معنای دقیق "شاخ" بوده است. به گاوهای شاخ دار هم در زبان‌های هند و اروپایی قدیم "اوشتر" می گفتند.


کلمه "ایشتر"، دگرشکل همان کلمه "شاخ" است: پسوند -تر در کلمه اول با پسوند -آخ در کلمه دوم جایگزین شده است و ریشه هر دو کلمه هم، "شِ/شی/ایش" است.


در زبان اکدی (سومر باستان)، برای "شاخ" دو کلمه داشتند:

۱- سی (که همان شی است و کلمات شاخ و ایشتری هم ریشه با آن هستند).

۲- قرنوم (که کلمه قرن عربی به معنای شاخ، هم ریشه با آن است).


ایشتار، یک الهه سومری بوده که مشخصه آن این بوده که دو شاخ داشته است. یعنی شاخدار.

پس معنای تحت اللفظی کلمه "زرتشت" می شود "ذوالقرنین".

در متون کهن هندوئیسم در هندوستان هم صحبت از Dhrtarastra است که دگر شکل همان واژه زرتشت است. این واژه لقب پادشاهان مقتدر مقدس در متون هندویی است. یکی از این پادشاهان، پدر گئوتاما بودا (همان گئومات مغ، یعنی جاماسب حکیم، یعنی داماد کوروش) دانسته شده است.

پس طبق متون هندی باستان، زرتشت، پدر گئومات مغ بوده است.

می دانیم که گئومات مغ، به همراه برادرش (که احتمالا همان خضر نبی (ع) بوده است)، اگرچه ریشه عبری داشته اند (احتمالا از فامیلهای دانیال نبی (ع) و پسرخاله کوروش بوده اند) ولی از نظر سلطنتی، فرزندخوانده کوروش حساب می شده اند.

پس رابطه فامیلی جاماسب نبی (گئومات مغ) با کوروش در منابع زیر ذکر شده است:

۱- منابع یونان باستان ۲- منابع تواریخ عجمی (جاماسب را داماد زرتشت دانسته اند). ۳- منابع هندوئیسم باستان (زرتشت را یک پادشاه دانسته اند که پدر گئوتاما بودا یعنی همان گئومات بوده است).

ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه می گوید که: "(صابئیان)اعتقاد دارند که بوذاسف (یعنی بودا) همان هرمس است و پیامبر بوده است". از سوی دیگر شواهدی وجود دارد که میان هرمس، جاماسب و حکومت کوروش ذوالقرنین ربطی مهم وجود داشته است.

اشتره ، خشتره ، ذوالقرنین و شهریار

واژه های اشتره (ایشترا) و خشتره (مانند جزء موجود در اردشیر یا همان ارتخشتره و معرب آن ارطخاشت) واژه ای بوده است که در زبان دوران هخامنشی (و حتی مادی) به حکمران یا شهریار اطلاق می شده است. می توان با توجه به مطالب پیش گفته در بخش های قبلی در مورد معنای ریشه های ایشتری و توشترا و ایشتار در زبانهای باستانی، پیشنهاد داد که خشتره و ایشتره و ارتخشتره (اردشیر) در معنای تحت الفظی کهن خود دارای اطلاق به "صاحب دو شاخ" یا هم معنی با "ذوالقرنین" باشند. یعنی خشتره شاید به معنای "دو شاخ" و ارتخشتره (اردشیر) به معنای "دو شاخ عادل" یا "ذوالقرنین عادل" باشد. در این صورت می توان گفت که ذاراتوشترا (زرتشت)، ارتخشتره (اردشیر)، آگراداتیس، ارته کا برزمنیا و ذوالقرنین همگی واژه هایی هم معنای با هم هستند و صفت کوروش ذوالقرنین بوده است و بعدها بر دیگر شاهان مقتدر (مانند اردشیر های هخامنشی و ساسانی) هم اطلاق شده است. شایان ذکر است که منابع کهن تاریخ عجمی، اردشیر را لقب بهمن دانسته اند (همان بهمن که او را برخی منابع تاریخ، معادل با کوروش یا پژواکی از شخصیت کوروش دانسته اند). همچنین لقب دحتر بهمن را چهرزاد (اشترازاد) دانسته اند که واجد همان جزء "اشترا" است و معنای لغوی چهرزاد (اشترازاد) را "شریف النسب" دانسته اند. پس قرابتی بین معنای "اشترا" با "شرافت" وجود دارد. لذا می توان لقب دختر بهمن را "ذوالقرنین زاده" معنا کرد و پیشنهاد نمود. والله اعلم.
واژه های اردشیر (ارتخشتره)، زرتشت (ذاراتوشترا)، شوشتر (شهر شوش)، خشتره (شهریاری، شهریور، شهر) همگی از ریشه کهن اشترا یا ایشتار (به معنی شاخ) هستند و اشاره به کوروش ذوالقرنین و پایتختش و حکومتش دارند.

شایان ذکر است که واژه خشتره Xashtra در منابع کهن دین زرتشتی به معنای "قدرت خدا، شهر خدا و سلطه خدا" معنا شده است [۲] که به نظر می رسد این موارد، هم مفهوم "ولایت" در دین اسلام است. لذا خشتره، رمز ولایت الهی در دین و زبان ایران باستان بوده است. جالب است که ائمه اطهار (ع) هم در احادیث شیعه، جایگاه خود را (که می دانیم جایگاه دینی ایشان، جایگاه ولایت و امامت است) با مفهوم قرآنی ذوالقرنین مقایسه نموده اند. لذا ذوالقرنین را می توان نمادی از "قدرت و ولایت مشروع الهی" در تاریخ ادیان ابراهیمی دانست. لذا واژه خشتره از این جهت هم (علاوه بر ریشه شناسی لغوی) با واژه ذوالقرنین دارای قرابت است.

از زریادر تا کوروش

حدود 200 تا 300 سال پس از کوروش، یک داستان در بین ایرانیان رایج بوده است که مورخین یونانی آن را نقل کرده اند: از دروازه کاسپی تا رود تانائیس (که آن را در منابع کهن در منتهای شمال شرق آسیا دانسته اند و برخی آن را با سیحون متقدم (و نه سیحون متاخر) یکسان دانسته اند) در قلمروی فردی به نام زریادر (دگرشکل واژه زرتشت) قرار داشته است. او از رود تانائیس می گذرد و با لباس مبدل سکاها، به مجلس خواستگاری دختر یک پادشاه در سرزمین سکاها (سرزمین آن سوی رود تانائیس) می رود و با آن دختر ازدواج می کند. دگرشکل همین داستان را به صورت داستان "گشتاسپ و کتایون" در اسطوره های ایرانی قرون بعدی داریم. شواهد متعددی وجود دارد که اصل این ماجرا به زندگانی "کوروش و همسرش کاساندان" مربوط است. طبق منابع عبری متقدم، پدر زن کوروش (یعنی فرناسپه) را "فرنا ماجوجی" دانسته اند. ماجوج را از طریق ماساگتها، می توان مرتبط با سکائی ها دانست. لذا ممکن است پدر زن کوروش، یکی از نجیب زادگان سرزمین سکاها بوده باشد که با جزئیات داستان زریادر قابل تطبیق است. در اسطوره دیگر ایرانی (سیاوش، پدر کیخسرو) هم شاهد ازدواج ایرانی-تورانی هستیم. تورانیان را هم معادل سکاها دانسته اند. کیخسرو را هم همان کوروش دانسته اند. از جمع این موارد می توان پیشنهاد کرد که شخصیتهای زریادر (زرتشت)، سیاوش و گشتاسپ در این داستانهای عاشقانه-اسطوره ای که با دختر یک پادشاه بیگانه ازدواج می کنند، پژواکی از داستان شخصیت تاریخی کوروش و همسرش کاساندان است. از این طریق می توان شاهد و دلیلی داشت که منظور از زریادر (زرتشت)، همان کوروش است. والله اعلم. البته برخی پژوهشگران این داستان را پژواکی از زندگی گئومات مغ (داماد کوروش) و آتوسا (دختر کوروش) می دانند ولی به نظر می رسد شواهد قول اول، قوی تر باشد. والله اعلم.

منابع و پانویس

  1. بابک عالیخانی، بررسی لطایف عرفانی در نصوص عتیق اوستایی، نشر هرمس، ویراست دوم، سال 1400، صفحه 145.
  2. Aramesh, Kiarash. "Perspectives of Hinduism and Zoroastrianism on abortion: a comparative study between two pro-life ancient sisters." Journal of Medical Ethics and History of Medicine 12 (2019).