ترجمه ای جدید از منشور کوروش بر اساس شواهد نویافته و معارف ادیان ابراهیمی

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
ارسال شده توسط کاربران، عدم تأیید
وَيَسْـَٔلُونَكَ عَن ذِى ٱلْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا۟ عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا
و از تو درباره «ذو القرنین» می‌پرسند؛ بگو: «بزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد.»
آیه 83 سوره کهف

عبارت محوری

ذوالقرنین

بیان مطلب علمی

یکی از انتقادهایی که به انگاره ذوالقرنین بودن کوروش توسط منتقدین وارد شده این است که محتوای منشور منتسب به کوروش، در بررخی فرازها، با معارف الهیه و توحیدی در تضاد است. اگر ترجمه متداول این متن بابلی را مبنا قرار دهیم، سخن منتقدان محل شبهه ای مهم را حول ذوالقرنین بودن کوروش می سازد. ولی اگر شواهد نویافته و معارف ادیان ابراهیمی را برای ترجمه و فهم این متن باستانی مبنا قرار دهیم، به ترجمه جدیدتر (و احتمالا صحیح تری) می رسیم که اولا در 95 درصد موارد با ترجمه متداول همخوانی دارد و در ثانی، موارد تفاوت دارای شواهد پشتیبان برای این نحوه جدید ترجمه است و سوم آن که، هیچ تضادی با معارف الهیه و توحیدی نخواهد داشت. والله اعلم.
این شما و این متن ترجمه جدید بر مبنای شواهد نویافته و معارف ادیان ابراهیمی:
(لازم به ذکر است که برای رسیدن به این ترجمه، مطالب این منبع [۱] را مبنا برای بدنه اصلی ترجمه قرار دادیم و سپس شواهد نویافته و معارف ابراهیمی را برای اصلاح آن به کار گرفتیم):


ترجمه ای جدید از منشور کوروش بر اساس شواهد نویافته و الهیات ابراهیمی


منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابل، شاه سومر و اکد
همه جهان.
مرد ناشایست (بخت النصر و جانشینان او) به فرمانروایی کشورش گمارده شده بود.
و ... او یک ساختگی به جای آنها گذاشت.
معبدی بدلی از نیایشگاه خدای بزرگ ... برای شهر اور و دیگر شهرها ساخت.
مناسکی که شایسته آنان نبود، ... یاوه های گستاخانه.
او (بخت النصر) مانع مراسم قربانی (حج ابراهیمی) می شد... در معابد برقرار کرد. او مردوک (معادل بابلی برای اهورامزدا) خدای انبیاء را نمی پرستید.
او در شهر آزار می رساند، هر روز... او نابودی آورد و مردم را به زیر یوغ برد.
از ناله هایشان مردوک ناراحت شد.... همه انبیاء مساجد خود را ترک کردند.
او (بخت النصر) انبیاء را به بابل آورد. مردوک به سوی مساجد انبیاء که ویران شده بود، بازگشت.
ساکنان سرزمین «سومر» و «اَکَّـد» مانند مردگان شده بودند. مردوک بسوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.
مردوک همه کشورها را جستجو کرد و آنگاه دست شاه واقعی و محبوب خودش را گرفت و نام «کورش» پادشاه «اَنْـشان» را برخواند. از او بنام پادشاه جهان یاد کرد.
او (مردوک) خواست تا تمام سرزمین «گوتی» در برابر پاهای او (کورش) به خاک بیفتند. همچنین همه مردمان «ماد» و همه مردم «سیاه‌سر» (سومریان یا عیلامیان) در حالیکه کورش با درستکاری به آنان نظاره می‌کرد.

کسانی که (کورش) بر آنان غلبه کرده بود. مردوک، خدای بزرگ، با شادی به کارهای خوب و قلب صالح او نگریست.
او (مردوک) کورش را برانگیخت تا راه بابل را در پیش گیرد؛ در حالی که خودش همچون یاوری راستین دوشادوش او گام برمی‌داشت.
لشکر پر شمار او (کورش) که همچون آب رودخانه شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع جنگ‌افزارها در کنار او ره می‌سپردند.
مردوک مقدر کرد تا کورش بدون درگیری به شهر بابل وارد شود. مردوک بابل را از فاجعه رهانید. او «نَـبـونـید» شاه (یکی از جانشینان بخت النصر) را که از مردوک نمی‌ترسید، به دست کورش سپرد.
همه مردم بابل، سراسر سرزمین سومر و اَکَّـد و همه اشراف و فرمانداران در برابر کورش به سجده افتادند و پای او را بوسیدند. آنان از پادشاهی او شادمان شدند و چهره‌هایشان بدرخشید.
خداوند این مردگان متحرک را زندگی دوباره بخشید، آنان را از نابودی رهانید. آنان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.
منم «کورش»، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان.
پسر «کمبوجیه»، شاه بزرگ، شاه «اَنْـشان»، نـوه «کورش» (کورش یکم)، شاه بزرگ، شاه اَنشان، نبیره «چیش‌پیش»، شاه بزرگ، شاه اَنشان.
از دودمانی ‌که ‌همیشه شاه بوده‌اند و فرمانروایی‌اش را خدا و نبی (خدا) گرامی می‌دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند. آنگاه که پیروزمندانه وارد بابل شدم؛
من با لذت و شادی بر تخت پادشاهان بابل نشستم. آنگاه مردوک خدای بزرگ، قلب بابلیان را متوجه جبروت من کرد. چون من هر روز به خدمت او می‌رفتم (نماز می خواندم).
قوای مسلح من فارغ‌بال در بابل حرکت می‌کردند. نگذاشتم کسی در همه سومر و اکد تهدیدی باشد.
من شهر بابل و معابد مقدسش را سعادتمند کردم. برای اهالی بابل … (...افتادگی متن...) برخلاف خواست خدایان یوغی نا درخور آورده بود،
برطرف شد. ویرانه‌ها را پاک کردم. مردوک خدای بزرگ، از اعمال مؤمنانه من خشنود شد.
او بر من، کورش، که ستایشگر او هستم، بر پسر من «کمبوجیه» و همچنین بر همه سپاهیان من،
برکتش را اعطا کرد. ما همگی در برابر او جایگاه والای خدایی‌اش را ستودیم. همه شاهانی که بر اورنگ پادشاهی نشسته‌اند،
از همه چهار گوشه جهان، از «دریای بالا» تا «دریای پایین» (اقیانوس منجمد شمالی و دریاهای اطراف شمالگان تا اقیانوس هند در جنوب)، همه آنان که در شهرها زندگی می‌کنند، همه پادشاهان «آموری» که در چادر زندگی می‌کنند،
برای من باج سنگین آوردند. در بابل در جلوی پای من به زمین افتادند و بر پاهای من بوسه زدند. از بابل، از «آشور» ، «شوش» .
از «آگادِه» ، «اِشنونَه» ، «زَمبان» ، «مِتورنو»، «دیر»، از سرزمین «گوتیان» تا شهرهای آنسوی دریا و من مساجد انبیاء که به حال خود رها شده بودند،
دوباره انبیاءشان را بازگرداندم. همه آن انبیاء را گرد آوردم و در مساجد ابدی‌ مستقر کردم.
و همچنین راهبان سومر و اَکد را که نبونید بدون واهمه از خشم خدای خدایان به بابل آورده بود؛ به فرمان مَردوک و برای خوشنودی‌اشان به معابد خود بازگرداندم.
بشود روحانیونی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز برای من دعا کنند،
در برابر خدا و نبی (خدا) برایم خواستار عمر طولانی باشند. بشود که شفاعت مرا کنند و به خدای من مَردوک بگویند: «کورش، پادشاهی که از تو می‌ترسد و پسرش کمبوجیه».
بتوانند … خدایی‌اشان … من همه آنان (روحانیون کلیمی و انبیاء) را در خانه‌ای امن مستقر کردم.
...غاز، دو اردک، ده کبوتر بیشتر از غازها، اردک‌ها و کبوترانی که قبلاً قربانی می‌شد.
… باروی بزرگ کشور بابل بنام «ایمگور- اِنـلیل» را محکم‌تر کردم.
… دیوار آجری خندق کشور را که شاه قبلی شروع کرده و تمام نکرده بود،...(افتادگی متن)
… (افتادگی متن) کاری که هیچ شاه قبلی نکرده بود، با انبوه کارگران در (کشور) بابل،
... (افتادگی متن)با آجر باز ساختم.
... (افتادگی متن) با روکش مفرغین و اجزای مسی.
... (افتادگی متن) دیدم کتیبه ای از پادشاهی پیش از من به نام آشور بنی پال
...
... برای همیشه!

منابع و پانویس