خاموش شدن ماه از منظر قرآن و علم
چکیده
در آیه 12 سوره اسراء خداوند از محو آیه لیل و مبصر قرار دادن آیه روز سخن میگوید. برخی از صاحبنظران چنین ادعا کردهاند که منظور از محو آیه لیل در این آیه، خاموش کردن ماه است، چراکه یافتههای علمی نشان میدهد که ماه زمانی روشن و فروزان بوده و از خود نور داشته است. اما مفسران در خصوص اینکه مراد از آیه لیل و آیه نهار چیست و به تبع آن درباره معنای محو آیه لیل اختلاف نظر دارند. در این نوشتار بر آنیم که با بررسی و سنجش نظرات مفسران، شواهد و قرائن موجود در آیات و روایات و همچنین آخرین یافتههای علمی میزان صحت و سقم ادعای مطرح شده را ارزیابی نماییم.
مقدمه
شب و روز دو نشانه از نشانههای شگفتانگيز الهی هستند. روز براى تلاش و كسب و كار و شب براى آسايش و آرامش قرار داده شده و اين نشانى از قدرت خداست. خداوند در آیه 12 سوره اسراء به آیه بودن شب و روز اشاره میکند و در ادامه خصوصیات جالبی برای آیه لیل و آیه نهار و نقش آنها در زندگى انسان بیان مینماید:
«وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا»، اسراء/ 17/12
شب و روز را دو نشانه قرار داديم، نشانه شب را تيرهگون و نشانه روز را روشنىبخش گردانيديم تا فضلى از پروردگارتان بجوييد و تا شماره سالها و حساب را بدانيد و هر چيزى را به روشنى باز نمود.
در این آیه، خداوند میفرماید که آیه شب را محو نموده و آیه روز را روشن و پر فروغ گردانیده است. در ادامه آیه، علت این امور را در دو چیز معرفی مینماید؛ دستیابی به فضل پروردگار و شناخت شماره سالها و حساب امور.
برخی از محققان در موضوع اعجاز علمی قرآن ادعا نمودهاند که این آیه به یک موضوع علمی اشاره دارد[۱][۲]. آنان برآنند که اولاً مراد از آیه شب، ماه است و ثانیاً، با توجه به معنای لغوی «محو» که از بین رفتن اثر شیء است، گویا زمانی، ماه همچون خورشید فروزان و مشتعل بوده است و خداوند با خاموش کردن آن به تعبیری اثر آن را محو کرده و آن را به شکل امروزی آن که تنها بازتاب دهنده نور خورشید است، در آورده است.
اما باید دید که آیا چنین ادعایی میتواند با مفاهیم مطرح شده در آیه سازگار باشد یا خیر. بدین منظور ابتدا باید به دو سوال اساسی پاسخ دهیم. اینکه منظور از آیه لیل و آیه نهار چیست و محو آیه لیل به چه معناست. برای یافتن پاسخ این سوالات میبایست به بررسی آراء مفسران در این آیه پرداخته و با توجه به شواهد و قرائن موجود، دیدگاهی را که از قوت بیشتری برخوردار است، مشخص نماییم.
منظور از «آیة اللیل» و «آیة النهار»
واژه «آیه» به معنای علامت[۳][۴] و نشانه ظاهر [۵] گفته شده است. اما سوال اساسی اینجاست که خداوند با اضافه کردن واژه آیة به اللیل و النهار در عبارت «فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً» به چه پدیدههایی اشاره می نماید. مفسران دو دیدگاه عمده درباره معنای «آیة اللیل» و «آیة النهار» مطرح کردهاند:
دیدگاه اول: شب و روز
گروهی از مفسران منظور از «آیة اللیل» را خود لیل و منظور از «آیة النهار» را خود نهار میدانند[۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]. بر این اساس اضافه واژه آیة به اللیل و النهار، اضافه بیانیه است [۱۷][۱۸][۱۹][۲۰].
شواهد موید دیدگاه اول:
به کار بردن ویژگی مبصرة
واژه «مبصرة» به معانی روشن [۲۱][۲۲][۲۳]، بیّن و واضح [۲۴][۲۵] و بینا کننده و وسیله دیدن [۲۶][۲۷] آمده است. ویژگی مبصرة که در این آیه برای آیه نهار استعمال شده، به طور کلی 6 بار به صورت مفرد و 1 بار به صورت جمع در آیات قرآن به کار رفته است که به استثناء آیه مورد بحث ما، در سه آیه دیگر برای خود نهار، در دو آیه به عنوان صفت معجزات پیامبران الهی و در یک آیه به عنوان ویژگی تقواپیشگان استعمال شده و در هیچ آیهای برای شمس استفاده نشده است. این قرینه میتواند مویدی برای دیدگاه اول باشد.
در جدول1) می توانید موارد کاربرد صفت مبصر درآیات قرآن را ملاحظه نمایید.
جدول 1) موارد استعمال صفت مبصر در آیات قرآن | |||||
---|---|---|---|---|---|
ردیف | کاربردهای صفت مبصر | آیات | |||
1 | در 3 آیه به عنوان ویژگی نهار | هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً ... یونس/67 | |||
أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً ... نمل/86 | |||||
اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً ... غافر/61 | |||||
2 | در 2 آیه به عنوان صفت معجزات پیامبران الهی | ...وَ آتَيْنا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً ... إسراء/59 | |||
فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آياتُنا مُبْصِرَةً قالُوا هذا سِحْرٌ مُبينٌ نمل/13 | |||||
3 | در 1 آیه به صورت جمع به عنوان ویژگی تقواپیشگان | إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ أعراف/201 |
ظاهر آیه
برخی از مفسران معتقدند که دیدگاه اول یعنی شب و روز بودن آیه لیل و نهار، تطابق بیشتری با ظاهر آیه دارد [۲۸][۲۹] و این خود میتواند قرینهای برای تقویت این احتمال باشد.
دیدگاه دوم: ماه و خورشید
برخی از مفسران برآنند که منظور از «آیة اللیل»، ماه و منظور از «آیة النهار»، خورشید است[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] بر این اساس اضافه واژه آیة به اللیل و النهار اضافه لامیه (اختصاصیه) است [۳۶][۳۷][۳۸]. این دسته از مفسران را با توجه به اینکه چه معنایی برای دو واژه اللیل و النهار در جمله ابتدایی آیه یعنی «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ» در نظر میگیرند، میتوان به سه دسته تقسیم نمود:
- عدهای با توجه به اینکه منظور از «آیة اللیل» و «آیة النهار» را ماه و خورشید معرفی کردهاند، در جمله ابتدایی نیز منظور از اللیل و النهار را ماه و خورشید دانستهاند[۳۹][۴۰].
- برخی دیگر از مفسرین در جمله ابتدایی واژهای را در تقدیر دانستهاند. البته در اینکه واژه محذوف در این جمله چه بوده است، نیز اختلاف نظر وجود دارد و مفسران سه احتمال را برای آن مطرح کردهاند:
الف) «و جعلنا نیری اللیل و النهار آیتین» [۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶][۴۷] یعنی خداوند نور شب و نور روز را دو آیه قرار داد.
ب) «و جعلنا اللیل و النهار ذوی آیتین» [۴۸][۴۹][۵۰] یعنی خداوند شب و روز را صاحب دو آیه قرار داد.
ج) «و جعلنا فی اللیل و النهار آیتین» [۵۱][۵۲] یعنی خداوند در شب و روز دو آیه قرار داد.
- دسته دیگری از مفسران برآنند که منظور از اللیل و النهار در جمله ابتدایی، همان معنای ظاهری آن دو یعنی شب و روز است [۵۳][۵۴][۵۵][۵۶] .هرچند که منظور از «آیة اللیل» و «آیة النهار» در جملات بعدی ماه و خورشید باشد. به عبارت دیگر شب و روز در عین حال که فی نفسه آیه و نشانه الهی هستند، درونشان نیز آیاتی وجود دارد که بارزترین آنها ماه و خورشید است. بدین ترتیب خداوند در جمله اول آیه بودن شب و روز را بیان مینماید و در جملات بعدی به ترتیب به آیاتی که درون شب و روز قرار دارند، یعنی ماه و خورشید اشاره مینماید.
در جمعبندی این آراء باید گفت که اگر بنا را بر عدم در تقدیر گرفتن چیزی در آیه بگذاریم، به نظر میرسد که از میان این سه دیدگاه، نظر سوم مناسبت بیشتری با ظاهر آیه دارد.
در جدول 2) میتوانید خلاصه این آراء را مشاهده نمایید.
جدول 2) منظور از اللیل و النهار در جمله ابتدایی آیه «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ» بنابر دیدگاه دوم | ||
---|---|---|
معنای لیل و نهار | تقدیر آیه | مفسران |
ماه و خورشید | و جعلنا نیری اللیل و النهار آیتین | زمخشری، ج2، ص652؛ فخرالدین رازی، ج20، ص306؛ نک. بیضاوی، ج3، ص250؛ نک. ابوحیان، ج7، ص20؛ نک. قمی مشهدی، ج7، ص366؛ آلوسی، ج8، ص26؛ شریف لاهیجی، ج2، ص782 |
و جعلنا اللیل و النهار ذوی آیتین | آلوسی، ج8، ص26؛ نک. بیضاوی، ج3، ص250؛ نک. قمی مشهدی، ج7، ص366 | |
و جعلنا فی اللیل و النهار آیتین | ابوحیان، ج7، ص20؛ آلوسی، ج8، ص26 | |
شب و روز | مجلسی، ج54، ص132؛ ابن عاشور، ج14، ص36؛ صادقی تهرانی، ج17، ص88؛ نک. شعبان، ص287 |
شواهد موید دیدگاه دوم
تعلیل «لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ»
از جمله شواهدی که نشان میدهد منظور از آیه لیل و نهار، ماه و خورشید است، تعلیلی است که در ادامه آیه بیان شده است. خداوند در این آیه پس از ذکر آیه بودن شب و روز، محو آیه شب و مبصر قرار دادن آیه روز به بیان علل این مسائل پرداخته و یکی از این علتها را شناسایی شمار سالها و حساب امور معرفی مینماید:
وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ ...
اینچنین تعلیلی تنها در یک آیه دیگر قرآن مطرح شده و آن هم در رابطه با ماه و خورشید است:
یکی از بزرگترين فوائد ماه اين است كه بشر به وسيله آن شماره سال و ماهها و حسابهاى ديگر را بداند و به انجام وظائف خود بپردازد. زيرا تشخيص سال و ماه و ... بدون وجود خورشيد و ماه امكانپذير نيست [۵۷]. در آیه دیگری خداوند به صراحت بیان مینماید که این ماه و خورشید هستند که وسیله حساب اوقات و امورند[۵۸]:
بدین ترتیب به نظر میرسد که به کار بردن این تعلیل در آیه میتواند این دیدگاه را که منظور از آیه لیل و نهار، ماه و خورشید است، تقویت کند.
روایات تفسیری
روایات بسیاری در تفسیر آیه 12 سوره اسراء از معصومین ع به دست ما رسیده است. این روایات را میتوان از لحاظ مضمونی، به سه دسته تقسیم کرد:
1. دسته اول روایاتی هستند که در آنها ضمن اشاره به آیه 12 سوره اسراء، ماه به طور ضمنی به عنوان «آیة اللیل» معرفی شده و محو شدن آن نیز، مرتبط با تیرگیهایی که در سطح آن مشاهده میشود، دانسته شده است. از جمله این روایات میتوان به روایات متعددی از پیامبر ص [۵۹][۶۰][۶۱]، امام علی ع [۶۲][۶۳][۶۴][۶۵][۶۶][۶۷][۶۸] و امام صادق ع[۶۹] اشاره کرد. از امام علی ع روایت شده است که در پاسخ شخصی که از او درباره لکههای ماه میپرسد، میفرماید که این لکهها همان محو شدن آیه شب است:
وَ رُوِيَ أَنَّ ابْنَ الْكَوَّاءِ سَأَلَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع عَنِ اللَّطْخَةِ الَّتِي فِي وَجْهِ الْقَمَرِ فَقَالَ ذَاكَ مَحْوُ آيَةِ اللَّيْلِ [۷۰]
مجلسی در توضیح این روایت میگوید: ظاهر کلام معصوم ع تفسیر آیه لیل و نهار به قمر و شمس است، نه شب و روز، هرچند که مراد از آیتین در ابتدای آیه، شب و روز باشد[۷۱].
2. دسته دوم، روایاتی هستند که در تفسیر این آیه به این موضوع اشاره دارند که ماه نیز همانند خورشید فروزان و درخشنده بوده، ولی خداوند نور ماه را محو كرده است [۷۲]. اگر ماه به حال خود واگذارده مىشد و همچون خورشيد نور آن محو نمىگشت، شب از روز و روز از شب ممتاز و مشخص نبود و مردم تعداد سالها را نمىدانستند[۷۳][۷۴]. این روایات نیز به طور ضمنی به اینکه ماه و خورشید، آیه شب و روز هستند، اشاره مینمایند.
3. دسته سوم نیز شامل روایتی از امام علی ع میشود که در آن به صراحت «آیة اللیل» را ماه و «آیة النهار» را خورشید معرفی مینمایند. در خطبه 91 نهج البلاغه چنین آمده است:
وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا وَ أَجْرَاهُمَا فِي مَنَاقِلِ مَجْرَاهُمَا وَ قَدَّرَ سَيْرَهُمَا فِي مَدَارِجِ دَرَجِهِمَا لِيُمَيِّزَ بَيْنَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ بِهِمَا وَ لِيُعْلَمَ عَدَدُ السِّنِينَ وَ الْحِسَابُ بِمَقَادِيرِهِمَا
و خورشید را نشانه روشنىبخش روز، و ماه را، نشانه محو شده شب قرار داد، و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد، و حركت آن دو را دقيق اندازهگيرى كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند تا شب و روز به وسیله ماه و خورشید از هم متمایز شده و قابل تشخيص شوند، و با رفت و آمد آنها شماره سالها، و اندازهگيرى زمان ممكن باشد.
چنانکه ملاحظه میشود در این روایت امام علی ع به صراحت آیه محو شده شب را ماه و آیه روشنی بخش روز را خورشید معرفی مینمایند. علاوه بر این شناخت شمار سالها و حساب امور را نیز وابسته به سیر و مقادیر ماه و خورشید میدانند که میتواند مویدی برای شاهد اول این دیدگاه باشد.
بدین ترتیب با توجه به اینکه در روایات متعددی به گونههای مختلف، به اینکه منظور از «آیة اللیل» و «آیة النهار»، ماه و خورشید است، اذعان شده است، باید گفت که این روایات قرینه محکمی برای تقویت این دیدگاه هستند. خلاصه ای از انواع روایات تفسیری به همراه نمونهای از هر دسته را میتوانید در جدول3) ملاحظه نمایید.
جدول3) تقسیم بندی روایات تفسیری آیه 12 سوره اسراء از لحاظ مضمون | |||||
---|---|---|---|---|---|
ردیف | مضمون روایات | نمونه | |||
1 | روایاتی که محو شدن آیه لیل را مرتبط با تیرگیهای سطح ماه میداند. | عن أبي الطفيل قال: نادا ابن الكوا عليا عليه السلام فقال: يا أمير المؤمنين أخبرنى عن هذا السواد في القمر؟ قال: هو قول الله «فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ»[۷۵] | |||
2 | روایاتی که میگویند: ماه نیز همانند خورشید فروزان و درخشنده بوده، ولی خداوند نور ماه را محو كرده است. | قَالَ الْحَسَنُ ع: ... أَمَّا الْمَحْوُ الَّذِي فِي الْقَمَرِ فَإِنَّ ضَوْءَ الْقَمَرِ كَانَ مِثْلَ ضَوْءِ الشَّمْسِ فَمَحَاهُ اللَّهُ وَ قَالَ فِي كِتَابِهِ فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً [۷۶] | |||
3 | روایتی که به صراحت «آیة اللیل» را ماه و «آیة النهار» را خورشید معرفی مینماید. | وَ جَعَلَ شَمْسَهَا آيَةً مُبْصِرَةً لِنَهَارِهَا وَ قَمَرَهَا آيَةً مَمْحُوَّةً مِنْ لَيْلِهَا ...[۷۷] |
شواهد موید هر دو دیدگاه:
فاء در عبارت «فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ»
برای حرف عطف فاء سه معنای ترتیب، تعقیب و سببیت مطرح شده است [۷۸][۷۹] که در آیه مورد بحث ما با توجه به قرائن به نظر میرسد که معنای ترتیب مورد نظر باشد. ترتیب نیز خود بر دو نوع معنوی و ذکری است. ترتیب معنوی به این معناست که مطالبی که با فاء به هم عطف شدهاند، در واقعیت نیز به ترتیب و پشت سر هم اتفاق افتاده باشند. ولی ترتیب ذکری بر خلاف ترتیب معنوی به این معناست که مطالب عطف شده با فاء، تنها به این ترتیب ذکر شدهاند– به دلایلی مثل رعایت ترتیب ذکر شدن آنها در کلام قبلی- و لزومی ندارد که در واقع هم به این ترتیب باشند.
از جمله فوائد ترتیب ذکری، عطف مفصل بر مجمل است [۸۰][۸۱]، بدین معنا که ابتدا مطلبی به صورت اجمالی و مختصر بیان میشود و در ادامه، همان مطلب با توضیح و تفصیل بیشتر با حرف عطف فاء به مطلب اجمالی قبلی عطف میشود. روشن است که دو مطلب عطف شده در واقعیت به ترتیب رخ ندادهاند و هر دو بیان یک مطلب هستند که تنها به ترتیبی که مشاهده میشود، ذکر شدهاند.
حال در آیه مورد بحث ما یعنی «وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً» اگر ترتیب معنوی مراد باشد، دیدگاه دوم تایید میشود. یعنی ابتدا خداوند شب و روز را آیه قرار داد و سپس آیه شب یعنی ماه را محو کرد.
اما اگر ترتیب ذکری یعنی عطف مفصل بر مجمل مراد باشد، دیدگاه اول تایید میشود. یعنی خداوند شب و روز را دو آیه قرار داد (مجمل) و آیه قرار دادن آنها به این صورت بوده که آیه لیل (یعنی خود لیل) محو شده و آیه روز (یعنی خود روز) روشن شده است (مفصل). به عبارت دیگر محو شدن آیه لیل و روشن قرار دادن آیه نهار توضیح و تفصیل همان آیه قرار دادن شب و روز است.
اضافه آیه به اللیل
چنانکه پیش از این نیز گفته شد، اضافه واژه آیه به اللیل میتواند اضافه بیانیه باشد، که در این صورت منظور از «آيَةَ اللَّيْلِ»، آیهای است که شب است، مثل اینکه میگوییم شهر قم؛ منظور شهری است که قم است، نه شهری که متعلق به قم است. در این صورت دیدگاه اول تایید میشود، اما اگر اضافه آیه به واژه اللیل، اضافه اختصاصیه (لامیه) باشد، منظور از «آيَةَ اللَّيْلِ»، آیهای است که متعلق به لیل است، یعنی ماه. در این صورت دیدگاه دوم تایید میشود.
بدین ترتیب چنانکه ملاحظه شد، هر یک از دو دیدگاه مطرح درباره معنای آیه لیل و نهار، قرائن و مویداتی دارند و نمیتوان هیچیک را مردود دانست. بنابراین در ادامه به بررسی معنای محو آیه لیل بر اساس هر دو دیدگاه میپردازیم، تا مشخص شود که محو آیه لیل بر اساس کدام دیدگاه معنای صحیحتری پیدا مینماید.
جدول4) خلاصهای از آراء مفسران درباره معنای آیه لیل و نهار و مویدات هر دیدگاه را نشان میدهد.
جدول4) دیدگاه های مطرح در خصوص معنای آیه لیل و آیه نهار | |||
---|---|---|---|
ردیف | معنای آیه لیل و آیه نهار | نوع اضافه | مویدات |
دیدگاه اول | آیه لیل = لیل
آیه نهار = نهار |
اضافه بیانیه | 1- به کار بردن ویژگی مبصرة |
2- ظاهر آیه | |||
دیدگاه دوم | آیه لیل = ماه
آیه نهار = خورشید |
اضافه اختصاصیه (لامیه) | 1- تعلیل «لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ» |
2- روایات تفسیری |
محو «آیة اللیل»
فعل محونا از ریشه «م،ح،و» به معنای از بین بردن اثر شیئ است [۸۲] [۸۳] [۸۴] [۸۵] [۸۶]. اصل این ماده را به معنای بردن شیئ میداند. برخی نیز معنای زائل کردن شیئ را برای این ماده مطرح می نمایند [۸۷] [۸۸]
همانطور که گفته شد، دو دیدگاه درباره معنای «آیة اللیل» در میان مفسران مطرح است، از این رو فهم مراد الهی از محو کردن «آیة اللیل» منوط به آن است که کدام یک از این دو دیدگاه را مبنا قرار دهیم.
محو آیه لیل بر اساس دیدگاه اول
بر اساس دیدگاه اول یعنی اینکه منظور از «آیة اللیل»، خود لیل باشد، دو معنا برای محو شب مطرح شده است:
1.محو آیه شب به معنای تاریک و بدون نور قرار دادن شب به نحوی است که چیزی در آن آشکار نبوده و دیده نمیشود[۸۹][۹۰][۹۱][۹۲][۹۳].
در توضیح این دیدگاه باید گفت که با توجه به اینکه محو به معنای از بین بردن اثر شیئ است، باید ابتدا برای شیئ اثری در نظر بگیریم تا فعل محو کردن به از بین بردن آن اثر تعلق گیرد. بنابراین باید ابتدا برای شب اثری مثل روشنایی در نظر بگیریم تا فعل «محونا» به معنای از بین بردن آن اثر باشد، از این رو مراد از محو کردن شب نمیتواند صرفاً به معنای تاریک قرار دادن یا تاریک آفریده شدن شب باشد و تنها در صورتی استعمال فعل «محونا» برای شب صحیح به نظر میرسد که روشنایی یا اثر خاصی را -که پس از محو کردن از بین رفته است- پیش از وقوع محو برای آن متصور بدانیم. اما اگر تنها تاریک آفریده شدن شب مورد نظر باشد، فعل «جعل» همانطور که در جملههای قبل و بعد نیز به کار رفته است، با این مضمون هماهنگی بیشتری دارد. به عبارت دیگر به نظر میرسد که خداوند با استفاده از فعل «محونا» درصدد بیان حقیقتی بیشتر و فراتر از صرف جعل و تاریک قرار دادن شب است، در غیر این صورت در این جمله نیز همانند جملات اول و سوم آیه از فعل «جعل» استفاده مینمود. بنابراین باید گفت که این دیدگاه نمیتواند مراد الهی را از محو آیه شب به درستی مشخص نماید. البته همانطور که گفته شد، میتوان این دیدگاه را به این صورت تصحیح کرد که منظور از محو آیه لیل، تاریک کردن آن پس از روشنایی است، تا از این طریق با مفاد آیه منافاتی نداشته باشد. البته لازم نیست روشنایی شب در حد نور روز بوده باشد و همین که روشنایی اندکی داشته باشد که بعداً محو شده باشد، کافی است.
2.محو آیه شب به این معناست که نور و روشنایی روز، تاریکی شب را محو کرده و از بین میبرد[۹۴][۹۵][۹۶].
این دیدگاه نیز به نظر میرسد که مورد خدشه است، زیرا فعل ماضی «محونا» که در این آیه به کار رفته است، حاکی از اتفاقی است که در گذشته رخ داده و تمام شده است و نمیتوان آن را به رویدادی مثل از بین رفتن تاریکی شب با نور روز که به طور مستمر و روزانه تکرار میشود، نسبت داد. علاوه بر این جمله بعد یعنی «وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً» که خداوند در آن از مبصر قرار دادن روز سخن میگوید، برای بیان این معنا که نور روز تاریکی را از بین میبرد، کفایت میکند و از این رو دیگر فایدهای بر بیان جمله «فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ» مترتب نیست [۹۷] و هر دو جمله بیانگر یک مطلب هستند.
محو آیه لیل بر اساس دیدگاه دوم
بر اساس دیدگاه دوم یعنی اینکه منظور از «آیة اللیل»، قمر باشد، چهار معنا برای محو قمر مطرح شده است:
1. منظور از محو قمر کم و زیاد شدن نور قمر (از هلال تا قرص کامل) در طول ماه است (فخرالدین رازی، ج20، ص306؛ نک. ابوحیان، ج7، ص20؛ نک. بیضاوی، ج3، ص250؛ نک. قمی مشهدی، ج7، ص366؛ مجلسی، ج55، ص124).
در خصوص این دیدگاه باید توجه داشت که اگر بگوییم منظور از محو قمر، کم و زیاد شدن مستمر نور آن است که هر ماهه تکرار میشود، این معنا با توجه به ماضی بودن فعل «محونا» قابل پذیرش نیست. اما اگر مراد مفسرین از طرح این دیدگاه آن باشد که زمانی ماه، این کم و زیاد شدن نور را نداشته و همواره به صورت قرص کامل بوده است و پس از محو کردن آن، این تغییر نور برای آن حاصل شده است، قابل پذیرش است. البته در این صورت نیز مشکل دیگری مطرح می شود و آن این است که به نظر می رسد، محو کردن به معنای از بین بردن دائمی اثر شیئ باشد و نمی توان فعل محو کردن را برای تغییر نوری که به طور متناوب از بین رفته و دوباره باز می گردد به کار برد. هرچند می توان چنین ادعا کرد که به هر حال نور ماه در حالتی که متناوباً کم و زیاد شود، در مقایسه با حالتی که همواره به صورت قرص کامل باشد، کمتر است و می توان این کمتر بودن نور را معادل محو کردن ماه دانست. البته روشن است که این ادعا نیز تا حدودی تکلف آمیز بوده و با ظاهر آیه سازگار نیست.
2. منظور از محو قمر، ایجاد لکه ها و تیرگی هایی در سطح ماه است (مقاتل، ج2، ص524؛ طبرسی، ج6، ص619؛ فخرالدین رازی، ج20، ص306؛ مجلسی، ج55، ص124)
چنانکه در قسمتهای بعدی اشاره خواهد شد، در بسیاری از روایات معصومین ع این دیدگاه مطرح شده و مراد از محو آیه شب، لکه های سطح ماه معرفی شده است. بنابراین این دیدگاه علاوه بر اینکه با ظاهر آیه تناقضی ندارد، از مویدات روایی محکمی نیز برخوردار است.
3. منظور از محو قمر خلق نشدن نور شدیدی مانند خورشید برای ماه است (مجلسی، ج87، ص109؛ نک. ابوحیان، ج7، ص20؛ نک. بیضاوی، ج3، ص250؛ نک. قمی مشهدی، ج7، ص366؛ نحاس، ج2، ص268).
این دیدگاه نیز با توجه به آنچه که در رابطه با معنای فعل «محونا» بیان شد، قابل پذیرش نیست، زیرا محو کردن به معنای از بین بردن اثری است که پیش از این موجود بوده است. بنابراین نمی توان گفت که ماه از ابتدا تاریک آفریده شده است، بلکه باید پیش از محو کردن و تاریک شدن آن، زمانی روشن و تابان بوده باشد.
4. منظور از محو قمر، گرفته شدن نور شدید ماه (مقاتل، ج2، ص524؛ نک. رضی، ص198؛ نک. ابوحیان، ج7، ص20) و بسنده کردن به نور اندک بازتابی آن است.
بر اساس این دیدگاه زمانی ماه نیز همانند خورشید از خود نور و درخشندگی داشته است، ولی پس از محو کردن اثر آن، این نور از بین رفته و به عبارتی ماه خاموش شده است و تنها نوری که برای آن باقی مانده، بازتاب نور خورشید است. این دیدگاه نیز علاوه بر اینکه از مویدات روایی برخوردار است، با ظاهر آیه و معنای فعل «محونا» نیز سازگاری دارد.
فروزان شدن خورشید و سرد شدن زمین
تئوریهای تشکیل ماه
پانویس و منابع
- ↑ نک. الحاج احمد، ص307
- ↑ نک. شعبان، ص288
- ↑ ابن منظور، ج14، ص56
- ↑ قرشی، ج1، ص145
- ↑ راغب، ص101
- ↑ طوسی، ج6، ص454
- ↑ نک. طبرسی، ج6، ص619
- ↑ زمخشری، ج2، ص652
- ↑ فخرالدین رازی، ج20، ص306
- ↑ بیضاوی، ج3، ص250
- ↑ ابوحیان، ج7، ص20
- ↑ قمی مشهدی، ج7، ص366
- ↑ آلوسی، ج8، ص26
- ↑ ابن عاشور، ج14، ص36
- ↑ طباطبایی، ج13، ص51
- ↑ مکارم، ج12، ص42
- ↑ زمخشری، ج2، ص652
- ↑ آلوسی، ج8، ص26
- ↑ طباطبایی، ج13، ص51
- ↑ مکارم، ج12، ص42
- ↑ راغب، ص128
- ↑ ابن منظور، ج4، ص65
- ↑ طریحی، ج3، ص225
- ↑ ابن منظور، ج4، ص65
- ↑ طریحی، ج3، ص225
- ↑ نک. ابن منظور، ج4، ص65
- ↑ قرشی، ج1، ص198
- ↑ طوسی، ج6، ص454?
- ↑ رک. طباطبایی، ج13، ص51
- ↑ مقاتل، ج2، ص524
- ↑ طوسی، ج6، ص454
- ↑ زمخشری، ج2، ص652
- ↑ فخرالدین رازی، ج20، ص306
- ↑ ابن عاشور، ج14، ص36
- ↑ صادقی تهرانی، ج17، ص88
- ↑ آلوسی، ج8، ص26
- ↑ مکارم، ج12، ص42
- ↑ ثقفی تهرانی، ج3، ص346
- ↑ طوسی، ج6، ص454
- ↑ نک. طبرسی، ج6، ص619
- ↑ زمخشری، ج2، ص652
- ↑ فخرالدین رازی، ج20، ص306
- ↑ نک. بیضاوی، ج3، ص250
- ↑ نک. ابوحیان، ج7، ص20
- ↑ نک. قمی مشهدی، ج7، ص366
- ↑ آلوسی، ج8، ص26
- ↑ شریف لاهیجی، ج2، ص782
- ↑ آلوسی، ج8، ص26
- ↑ نک. بیضاوی، ج3، ص250
- ↑ نک. قمی مشهدی، ج7، ص366
- ↑ ابوحیان، ج7، ص20
- ↑ آلوسی، ج8، ص26
- ↑ مجلسی، ج54، ص132
- ↑ ابن عاشور، ج14، ص36
- ↑ صادقی تهرانی، ج17، ص88
- ↑ نک. شعبان، ص287
- ↑ نجفی، ج7، ص78
- ↑ جعفری، ج3، ص507
- ↑ ابن بابویه، علل الشرائع، ج2، ص470
- ↑ نوری، ج1، ص272
- ↑ سیوطی، ج4، ص: 166
- ↑ ابن بابویه، خصال، ج2، ص643
- ↑ مجلسی، ج54، ص131
- ↑ ابن طاوس، ص9
- ↑ ثقفی، ج1، ص104
- ↑ فراء، ج2، ص118
- ↑ فیروز آبادی، فضائل الخمسه من صحاح، ج2، ص239
- ↑ سیوطی، ج4، ص: 166
- ↑ عیاشی، ج2، ص283
- ↑ مجلسی، ج54، ص131
- ↑ مجلسی، ج54، ص132
- ↑ حرانی، ص229
- ↑ ابن بابویه، علل الشرائع، ج2، ص470
- ↑ فراتكوفي، ص185
- ↑ عروسی حویزی، ج3، ص142
- ↑ حرانی، ص229
- ↑ نهج البلاغه، خطبه91
- ↑ سیوطی، ج1، ص504
- ↑ طریحی، ج1، ص323
- ↑ سیوطی، ج1، ص504
- ↑ عباس، ج3، ص573
- ↑ فراهیدی، ج3، ص314
- ↑ راغب، ص762
- ↑ ابن منظور، ج15، ص272
- ↑ قرشی، ج6، ص241
- ↑ ابن فارس (ص976
- ↑ طریحی، ج1، ص387
- ↑ مصطفوی، ج11، ص44
- ↑ طوسی، ج6، ص454
- ↑ زمخشری، ج2، ص652
- ↑ نک. طبرسی، ج6، ص619
- ↑ ابوحیان، ج7، ص20
- ↑ آلوسی، ج8، ص26
- ↑ بیضاوی، ج3، ص250
- ↑ قمی مشهدی، ج7 ص366
- ↑ مکارم، ج12، ص42
- ↑ آلوسی، ج8، ص26
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغة.
3. آلوسى، محمود، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، دارالكتب العلميه، بيروت، چاپ اول، 1415 ق.
4. ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، 1362ش.
5. ـــــــــ، علل الشرائع، داورى - قم، چاپ: اول، بی تا
6. ابن طاوس، على بن موسى، فرج المهموم، دار الذخائر، قم، بی تا.
7. ابن فارس، مقاییس فی اللغه، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت، 1414ق.
8. ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، دار صادر، بيروت، چاپ سوم، 1414 ق.
9. ابو حيان، محمد بن يوسف، البحر المحيط فى التفسير، دار الفكر، بيروت، 1420 ق.
10. ثقفى، ابراهيم بن محمد، الغارات، مؤسسه دارالكتاب قم، 1410 هجرى قمرى
11. ثقفى تهرانى، محمد، تفسير روان جاويد، انتشارات برهان، تهران، چاپ سوم، 1398ق.
12. جعفرى، يعقوب، تفسیر كوثر، بی نا، بی جا، بی تا.
13. الحاج احمد، يوسف، موسوعة الإعجاز العلمي في القرآن الكريم و السنة المطهرة، مكتبة ابن حجر، دمشق، چاپ: دوم، 1424/2003.
14. حرانى، ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول ص، جامعه مدرسين، قم، چاپ دوم، 1404 ق.
15. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، دارالعلم (الدار الشامية – دمشق) بيروت، چاپ اول، 1412 ق.
16. رضى، ابوالحسن محمد بن حسين، تلخيص البيان عن مجازات القرآن، دارالاضواء، بیروت، بی تا.
17. زمخشرى، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، دار الكتاب العربي، بيروت، چاپ سوم، 1407ق.
18. سيوطى، جلال الدين، الدر المنثور فى تفسير المأثور، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، 1404ق.
19. ـــــــ، الإتقان في علوم القرآن، دار الكتاب العربى، بيروت، چاپ دوم، 1421/2001.
20. شعبان، مروان وحيد، الإعجاز القرآني في ضوء الاكتشاف العلمي الحديث، دارالمعرفة، بيروت، چاپ اوّل، 1427/2006.
21. طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
22. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
23. طريحى، فخر الدين، مجمع البحرين، كتابفروشى مرتضوى، تهران، چاپ سوم، 1375 ش.
24. طوسى، محمد بن حسن، التبيان فى تفسير القرآن، دار احياء التراث العربى، بيروت، بی تا.
25. عباس، حسن، النحو الوافی، بی نا، بی جا، چاپ اول، 1428ق
26. عياشى، محمد بن مسعود، كتاب التفسير، چاپخانه علميه، تهران، 1380 ق.
27. فخرالدين رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتيح الغيب، دار احياء التراث العربى، بيروت، چاپ سوم، 1420 ق.
28. فراء، ابوزكريا يحيى بن زياد، معانى القرآن، دارالمصريه للتأليف و الترجمه، مصر، چاپ اول، بى تا.
29. فرات كوفى، ابوالقاسم فرات بن ابراهيم، تفسير فرات الكوفى، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، 1410 ق
30. فراهيدى، خليل بن احمد، كتاب العين، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق.
31. فيروز آبادى، سيد مرتضى، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، اسلاميه، تهران، چاپ: دوم، 1392ق.
32. قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ ششم، 1371 ش
33. مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، مؤسسة الوفاء بيروت، لبنان، 1404ق
34. مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1360 ش.
35. مقاتل بن سليمان، تفسير مقاتل بن سليمان، دار إحياء التراث، بيروت، چاپ اول، 1423ق.
36. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
37. نجفى خمينى، محمد جواد، تفسير آسان، انتشارات اسلاميه، تهران، چاپ اول، 1398ق.
38. نحاس، ابوجعفر احمد بن محمد، اعراب القرآن(نحاس)، منشورات محمدعلى بيضون، دار الكتب العلمية، بيروت، چاپ اول، 1421 ق.
39. نورى، میرزا حسین، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام قم، 1408ق
40. University of Colorado, "Solar System Formation" in
http://lasp.colorado.edu/~bagenal/1010/SESSIONS/11.Formation.html
41. University of Olemiss "Formation of the Solar System" in
http://www.phy.olemiss.edu/~luca/astr/Topics-Solar/Formation-N.html
42. University of Cornell "What is the evidence supporting the nebula theory of Solar System formation?" in
http://curious.astro.cornell.edu/question.php?number=600
43. The university of UTAH "How Planet Formation affects an Atmosphere" in
http://sunshine.chpc.utah.edu/labs/atmosphere/formation.html
44. University of Michigan "Evolution of the Atmosphere" in
45. University of Northwestern "Earth's Atmosphere" in
http://cde.nwc.edu/SCI2108/course_documents/earth_moon/earth/atmosphere/atmosphere.htm
46. Weber State University, “The Origin of the Earth” in
http://faculty.weber.edu/bdattilo/fossils/notes/earth.html
47. Eastern Illinois University,
http://www.ux1.eiu.edu/~cfjps/1400/solar_origin.html
48. University of Northwestern, “Origin of the Moon” in
http://cde.nwc.edu/SCI2108/course_documents/earth_moon/moon/lunar_origin_theories/origins_moon.htm
49. Southwest Research Institute “Alternate Theories of Moon Formation” in
http://cloe.boulder.swri.edu/aboutTheMoon/alternateTheories.html
50. Case Western Reserve University “The Formation of the Moon” in
http://burro.cwru.edu/Academics/Astr221/SolarSys/lunaform.html
51. Nature “Early Earth may have had two moons” in
http://www.nature.com/news/2011/110803/full/news.2011.456.html
52. University of Northernlowa, “The Earth and Moon” in
http://www.uni.edu/morgans/astro/course/Notes/section4/new17.html
53. University of California “Earth May Have Once Had Two Moons that Collided” in
54. THE NATIONAL ACADEMIES PRESS “Current Understanding of Early Earth and the Moon” in
http://www.nap.edu/openbook.php?record_id=11954&page=10
55. University of Tennessee "Surface Properties of the Moon" in
http://csep10.phys.utk.edu/astr161/lect/moon/moon_surface.html
56. Case Western Reserve University, "Lunar Properties