خاصیت‌های بازگشتی آسمان از منظر قرآن و علم

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلرَّجْعِ
سوگند به آسمان پرباران،
آیه 11 سوره طارق

چکیده

آسمان از جمله پدیده‌های طبیعی است که در آیات متعددی به آن اشاره شده و خداوند به عظمت و شگفتی آن بارها اشاره می‌نماید. از جمله ویژگی‌هایی که در آیات قرآن به آسمان نسبت داده شده است، ویژگی «ذات الرجع» بودن آسمان است. اکثر مفسران واژه «رجع» را در این آیه به معنای باران دانسته اند، اما باید توجه داشت که این واژه در اصل به معنای بازگشتن یا بازگرداندن است و معنای باران به صورت مجازی به آن نسبت داده شده است. یافته‌های علمی جدید نشان می‌دهد که پدیده‌های بازگشتی متعددی در آسمان رخ می‌دهد. به نظر می‌رسد که رابطه معناداری میان وجود این پدیده‌های بازگشتی و معرفی آسمان با صفت «ذات الرجع» در قرآن وجود داشته باشد که می‌تواند مویدی بر وجود اعجاز علمی در این کتاب شگفت انگیز باشد.

مقدمه

خداوند در آیه 11 سوره طارق به یکی از ویژگی‌های شگفت انگیز آسمان اشاره نموده، می‌فرماید: «وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ» سوگند به آسمان که دارای رجع است. رجع در لغت به معنای بازگشتن و بازگرداندن است. ذات مؤنث «ذو» به معنای صاحب است [۱] بنابراین معنای آیه چنین است: سوگند به آسمان دارای بازگشت یا بازگرداندن. به نظر می‌رسد که خداوند متعال با نوعی ابهام به بیان خاصیت یا خاصیت‌هایی از آسمان پرداخته که در آن نوعی بازگشت یا بازگرداندن وجود دارد.

اما سوال اینجاست که این بازگشتن و بازگرداندنی که در آسمان است و آیه از آن سخن می‌گوید، به چه معناست؟ این چه خاصیتی است که خداوند، آسمان با تمام شگفتی‌هایش را با آن توصیف کرده و به چنین آسمانی سوگند یاد می‌کند؟ منظور از سماء در این آیه کدام آسمان است؟ آیا یافته‌های علمی کنونی، وجود خاصیت یا خاصیت‌های بازگشتی را برای آسمان تایید می‌کند؟

اکثر مفسران رجع را به معنای باران دانسته‌اند [۲]اما در عین حال احتمالات دیگری را نیز در خصوص معنای رجع و خاصیت بازگشتی آسمان بیان کرده‌اند. جالب اینجاست که مترجمان نیز در ترجمه این آیه به نتیجه یکسانی نرسیده و ترجمه‌های متفاوتی ارائه کرده‌اند:

  • ترجمه فولادوند: سوگند به آسمان بارش‌‏انگيز.
  • ترجمه مجتبوی: سوگند به آسمان بازگردنده.‏
  • ترجمه فارسى: به آسمان كه بازگرداننده (آب به صورت باران) است، سوگند.
  • ترجمه مشكينى: سوگند به آسمان داراى بازگشت.
  • ترجمه احسن الحديث: قسم به آسمان كه ستارگان را بر مى‏‌گرداند.
  • ترجمه روشن: و آسمان كه صاحب برگردانيدن است.
  • ترجمه معزى: سوگند به آسمان داراى برگشت يا باران.
  • ترجمه روان جاوید: سوگند به آسمان كه صاحب باز گشتن است.

با توجه به آنچه که گفته شد، در این نوشتار درصدد آنیم که درباره خاصیت ذات الرجع بودن آسمان موشکافی کرده و انواع احتمالات ممکن درباره آن را بررسی نماییم و در نهایت به ارزیابی میزان صحت و سقم این احتمالات و تطابق آنها با یافته‌های علمی جدید بپردازیم.

بدین منظور ابتدا باید به بررسی الفاظ مهم و کلیدی آیه که می‌توانند نقش تعیین کننده‌ای در فهم پدیده‌های علمی مطرح در آیه داشته باشند، بپردازیم. از جمله مهمترین الفاظی که تبیین مفهوم دقیق آن برای فهم این آیه ضروری به نظر می‌رسد، واژه «سماء» و «رجع» است.

روش تحقیق

معنای «سماء» در لغت

واژه «سماء» از ریشه «س-م-و» به معنای بلندی، ارتفاع و رفعت است[۳][۴][۵][۶]. «سماء» به صورت مونث و مذکر هر دو به کار می‌رود و همچنین برای مفرد و جمع نیز می‌تواند یکسان استعمال شود. علت این امر را چنین گفته‌اند که چون «سماء» از اسماء جنس است، استعمال آن با مفرد و جمع و نیز مونث و مذکر جایز است [۷][۸]. فراهیدی[۹] «سماء» را به معنای سقف هر چیز و هر خانه‌ای می‌داند. جوهری [۱۰] می‌گوید: «سماء» که به صورت مذکر و مؤنث به کار رفته و جمع آن «سماوات» و «اسمیة» است، هر آن چیزیست که بر فراز تو قرار گرفته و بر تو سایه می‌افکند و از این باب است که به سقف خانه «سماء» گفته می‌شود. راغب اصفهانی[۱۱] «سماء»ِ هر چیز را بالای آن می‌داند و می‌گوید که هر «سماء» نسبت به آنچه پایین آن است، «سماء» و نسبت به آنچه که بالای آن قرار می‌گیرد، «ارض» محسوب می‌شود. اما «سماء» معروف همان «سماء»ی است که بر زمین سایه افکنده است[۱۲]. به گفته ابن فارس [۱۳]عرب به هر چیز بلند مشرف و مسلط، «سماء» می‌گوید، حتی پشت اسب و گیاهان را نیز «سماء» خوانده است. تسمیه گیاه به «سماء» یا به این دلیل است که گیاه از باران که خود «سماء» است، ایجاد می‌شود و یا به این دلیل است که گیاه از زمین ارتفاع می‌گیرد [۱۴]. علاوه بر این، به ابر [۱۵] و باران [۱۶][۱۷] نیز «سماء» گفته می‌شود. مصطفوی[۱۸]می‌گوید: اصل واحد در این ریشه، آن چیزی است که مرتفع و بلند است و بالای شئ دیگری و محیط بر آن قرار می‌گیرد. این لغت برگرفته از آرامی، سریانی و عبری است که در عربی به صورت «سماء» به کار رفته است. در نمودار معنای کلی و مصادیق متعددی که در لغت برای واژه «سماء» بیان شده، آمده است.

واژه معنای کلی مصادیق
سماء هر چیزی که بالا قرار گرفته است.
آسمان
ابر
باران
گیاه
سقف خانه
پشت اسب


بدین ترتیب، باید گفت که واژه «سماء» از گستره معنایی وسیعی برخوردار است و می‌تواند مصادیق متعددی را در بر گیرد. بنابراین، با توجه به این‌که جو زمین، کرات آسمانی و فضای بین آنها، بر فراز زمین و مشرف و مسلط بر آن قرار گرفته‌اند، می‌توانند از جمله مصادیق «سماء» به شمار روند. در کل چنین به نظر می‌رسد که معنای «سماء» همان رفعت و بلندی است، ولی با توجه به قرائن ممکن است، مجازاً در معانی مختلف به کار رود. در نمودار زیر خلاصه‌ای از آراء لغویون در رابطه با واژه «سماء» مطرح شده است.

معانی سماء در لغت لغت شناسان
سقف هر چیزی و هر خانه‌ای فراهیدی، ج7، ص318؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301
هر چه بالاتر قرار گرفته و سایه می‌افکند جوهری، ج7، ص231؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301
بالای هر چیز راغب اصفهانی، ص427؛ ابن منظور، ج14، ص397
هر چیز بلند مشرف و مسلط ابن فارس،ص490
سقف خانه ابن فارس،ص490؛ جوهری،7، ص231؛ ابن منظور، 14، ص397
پشت اسب ابن فارس، ص490؛ جوهری، ج7، ص231؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301
گیاه ابن فارس، ص490؛ راغب اصفهانی، ص427؛ ابن منظور، ج14، ص397
ابر ابن فارس، ص490؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص303
باران جوهری، ج7، ص231؛ ابن فارس، ص490؛ راغب، ص427؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص303
همان سمائی است که بر زمین سایه افکنده زبیدی، ج38، ص301
«س-م-و» به معنای بلندی، ارتفاع و رفعت فراهیدی، ج7، ص318؛ ابن فارس، ص490؛ ابن منظور، ج14، ص397؛ زبیدی، ج38، ص301
آنچه مرتفع، بلند و محیط بر شئ دیگر است. مصطفوی، ج5، ص218

مصادیق «سماء» در آیات

همان‌طور که در بررسی لغوی واژه «سماء» اشاره شد، این واژه دارای گستره معنایی وسیع و مصادیق متعددی است. از این رو، برای تعیین مصداق دقیق آن در هر آیه باید به قراین موجود و سیاق آیات توجه نمود. «سماء» و جمع آن «سماوات» جمعا 310 بار در قرآن [۱۹] به صورت معرفه و نکره به کار رفته است که می‌توان موارد کاربرد آن در آیات را به چهار دسته زیر تقسیم کرد:

1.«السماء» گاه به معنای جو، ابر و باران به کار رفته است. در این باره می‌توان به آیاتی اشاره کرد که درباره نزول باران از آسمان سخن می‌گوید.

ٱلَّذِى جَعَلَ لَكُمُ ٱلْأَرْضَ فِرَٰشًا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءً وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلَا تَجْعَلُوا۟ لِلَّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ
آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان [= جو زمین‌] را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبی فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوه‌ها را پرورش داد؛ تا روزی شما باشد. بنابر این، برای خدا همتایانی قرار ندهید، در حالی که می‌دانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریده‌اند، و نه شما را روزی می‌دهند).
آیه 22 سوره بقره
إِنَّ فِى خَلْقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱخْتِلَٰفِ ٱلَّيْلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱلْفُلْكِ ٱلَّتِى تَجْرِى فِى ٱلْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ وَمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن مَّآءٍ فَأَحْيَا بِهِ ٱلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ ٱلرِّيَٰحِ وَٱلسَّحَابِ ٱلْمُسَخَّرِ بَيْنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلْأَرْضِ لَءَايَٰتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانه‌هایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و می‌اندیشند!
آیه 164 سوره بقره

برخی برآنند که چون باران از ابر فرو می‌ریزد و عرب نیز به ابر «سماء» می‌گوید، در اینگونه آیات، مراد «ابر» است[۲۰]. در حالیکه هیچ مانعی ندارد که منظور از این «سماء» را کمی گسترده تر در نظر گرفته و آسمانی که ابر در آن قرار دارد، یعنی جو زمین را، مصداق آن بدانیم، چنانکه برخی بر این باورند [۲۱][۲۲]. اما در برخی از آیات نیز می‌توان با استفاده از قرینه‌هایی مشخص کرد که مراد الهی «جو زمین» است:

ٱللَّهُ ٱلَّذِى يُرْسِلُ ٱلرِّيَٰحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُۥ فِى ٱلسَّمَآءِ كَيْفَ يَشَآءُ وَيَجْعَلُهُۥ كِسَفًا فَتَرَى ٱلْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَٰلِهِۦ فَإِذَآ أَصَابَ بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِۦٓ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
خداوند همان کسی است که بادها را می‌فرستد تا ابرهایی را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد می‌گستراند و متراکم می‌سازد؛ در این هنگام دانه‌های باران را می‌بینی که از لا به لای آن خارج می‌شود، هنگامی که این (باران حیاتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد می‌رساند، ناگهان خوشحال می‌شوند...
آیه 48 سوره روم

همان‌طور که می‌بینیم در این آیه سخن از آسمانی است که ابرها در آن قرار دارند، بنابراین مصداقی به جز جو زمین را نمی‌توان برای آن در نظر گرفت. در آیاتی نظیر آیه زیر نیز مفسران غالباً مراد از «سماء» را باران دانسته‌اند[۲۳]، گرچه برخی نیز در معنای آن ابر و آسمان را ذکر کرده‌اند. [۲۴]

يُرْسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا
تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد،
آیه 11 سوره نوح

2.«السماء» گاه به معنای اجرام آسمانی ([۲۵][۲۶][۲۷] یا فضای حاوی آنها[۲۸] به کار رفته است.

البته شاهد قرآنی صریحی مبنی بر اینکه می‌توان اجرام آسمانی را نیز مصداقی از «سماء» دانست، وجود ندارد و معمولاً به فضای حاوی این کرات، «سماء» اطلاق شده است. تنها در آیات معدودی مانند آیه 65 سوره حج [۲۹][۳۰][۳۱][۳۲] و 11 سوره فصلت [۳۳] برای واژه «سماء»، معنای کرات آسمانی مطرح شده است که در این آیات نیز اشاره مستقیمی به کرات آسمانی نشده و برخی از مفسران با توجه به مضمون کلی آیه این معنا را از لفظ «سماء» استنباط کرده اند:

أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِى ٱلْأَرْضِ وَٱلْفُلْكَ تَجْرِى فِى ٱلْبَحْرِ بِأَمْرِهِۦ وَيُمْسِكُ ٱلسَّمَآءَ أَن تَقَعَ عَلَى ٱلْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ
آیا ندیدی که خداوند آنچه را در زمین است مسخّر شما کرد؛ و (نیز) کشتیهایی را که به فرمان او بر صفحه اقیانوسها حرکت می‌کنند؛ و آسمان [= کرات و سنگهای آسمانی‌] را نگه می‌دارد، تا جز بفرمان او، بر زمین فرو نیفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحیم و مهربان است!
آیه 65 سوره حج

چنانکه ملاحظه می‌شود در این آیه اشاره صریحی به اجرام آسمانی نشده و به نظر می‌رسد که ‌این دیدگاه به دلیل آن مطرح شده که در آیه، بحث از افتادن آسمان بر روی زمین است و از آنجا که نمی‌توان تصویر روشنی از افتادن فضای خالی بر زمین تصور نمود، به ناچار «السماء» را به معنای خود اجرام آسمانی گرفته‌اند. درحالیکه هیچ مانعی ندارد که آسمان را در این آیه به همان معنای وسیع خود یعنی فضایی که دربردارنده اجرام آسمانی است -البته به علاوه محتویات آن- در نظر بگیریم.

اما در برخی از آیات «سماء» به صراحت به معنای فضای حاوی اجرام آسمانی معرفی می‌شود:

تَبَارَكَ ٱلَّذِى جَعَلَ فِى ٱلسَّمَآءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَٰجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا
جاودان و پربرکت است آن (خدایی) که در آسمان منزلگاه‌هائی برای ستارگان قرار داد؛ و در میان آن، چراغ روشن و ماه تابانی آفرید!
آیه 61 سوره فرقان

در مورد معنای «بُرُوج» دو نظر اصلی مطرح است: برخی از مفسران منظور از آن را ستارگان یا ستارگان درخشان دانسته‌اند[۳۴][۳۵][۳۶][۳۷] و برخی نیز مراد از آن را منازل خورشید و سیارات که همان برج‌های دوازده گانه است، می‌دانند[۳۸][۳۹][۴۰][۴۱] که در صورت دوم نیز منظور، مجموعه‌ای از ستارگان است که از دید ما شکل خاصی را ایجاد می‌نمایند. بنابراین می‌توان گفت که این آیه به صراحت «السماء» را به عنوان فضای حاوی ستارگان، خورشید و ماه معرفی می‌نماید.

3.«السماء» گاه به معنای آسمان معنوی به کار رفته و این در صورتی است که در آیه «سماء» به عنوان مکانی برای پدیده‌های فرامادی مطرح شده باشد.البته مفسران تعابیر متفاوتی همچون مقام قرب و حضور[۴۲][۴۳]، عوالم بالا و روحانی [۴۴] و بهشت [۴۵] برای اینگونه کاربرد واژه «سماء» استعمال کرده‌اند که همگی تحت عنوان آسمان معنوی قابل جمع است.

إِنَّ ٱلَّذِينَ كَذَّبُوا۟ بِـَٔايَٰتِنَا وَٱسْتَكْبَرُوا۟ عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا يَدْخُلُونَ ٱلْجَنَّةَ حَتَّىٰ يَلِجَ ٱلْجَمَلُ فِى سَمِّ ٱلْخِيَاطِ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُجْرِمِينَ
کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهای آسمان به رویشان گشوده نمی‌شود؛ و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این گونه، گنهکاران را جزا می‌دهیم!
آیه 40 سوره اعراف
ءَأَمِنتُم مَّن فِى ٱلسَّمَآءِ أَن يَخْسِفَ بِكُمُ ٱلْأَرْضَ فَإِذَا هِىَ تَمُورُ
آیا خود را از عذاب کسی که حاکم بر آسمان است در امان می‌دانید که دستور دهد زمین بشکافد و شما را فرو برد و به لرزش خود ادامه دهد؟!
آیه 16 سوره ملک
أَمْ أَمِنتُم مَّن فِى ٱلسَّمَآءِ أَن يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ كَيْفَ نَذِيرِ
یا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان می‌دانید که تندبادی پر از سنگریزه بر شما فرستد؟! و بزودی خواهید دانست تهدیدهای من چگونه است!
آیه 17 سوره ملک


4.«السماء» گاه می‌تواند دربردارنده تمامی آسمان‌ها باشد. همانطور که گفته شد، «سماء» اسم جنس است و وقتی به صورت معرفه با الف و لام به کار می‌رود، یا افاده عموم کرده و می‌تواند دربردارنده تمامی آسمان‌ها باشد یا اشاره به آسمان مشخصی دارد که از قرائن و سیاق کلام به دست می‌آید. در این حالت الف و لام به ترتیب الف و لام جنس یا عهد است که هر کدام معنای متفاوتی برای «سماء» ایجاد می‌نمایند:

  • الف و لام جنس: در این حالت «الف و لام» «السماء» می‌تواند الف و لام استغراق حقیقی باشد که تمام آسمان‌ها را شامل شود و یا می‌تواند الف و لام حقیقت باشد و اشاره به ماهیت و حقیقت «سماء» داشته باشد. این حالت معمولا هنگامی است که «السماء» به صورت مطلق و در مقابل «ارض» استعمال شده که در این صورت افاده عموم کرده و می‌تواند دربردارنده تمامی‌آسمان‌ها باشد. برخی از مفسران برآنند که در این‌گونه آیات «السماء» به علاوه «الارض» معادل و تشکیل دهنده کل هستی و کائنات است [۴۶][۴۷] و بنابراین باید گفت که «السماء» به تنهایی می‌تواند به معنای هر آنچه غیر زمین است، باشد.
إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَخْفَىٰ عَلَيْهِ شَىْءٌ فِى ٱلْأَرْضِ وَلَا فِى ٱلسَّمَآءِ
هیچ چیز، در آسمان و زمین، بر خدا مخفی نمی‌ماند. (بنابر این، تدبیر آنها بر او مشکل نیست.)
آیه 5 سوره آل عمران
  • الف و لام عهد: در این حالت در غالب موارد الف و لام عهد ذهنی است و منظور از «السماء» با توجه به قرائن موجود در آیه برای مخاطب مشخص می‌شود. هر سه کاربرد پیشین برای «السماء» -که بیان شد- را می‌توان جزء این دسته به شمار آورد.

واژه «السماوات» که جمع «سماء» است، نیز بیشتر به صورت معرفه و در مقابل «ارض» به کار رفته و مراد از آن تمامی آسمان‌های موجود است، زیرا به کار بردن الف و لام با کلمات جمع افاده عموم می‌نماید[۴۸].

حال پس از بیان انواع مصادیق سماء در آیات قرآن این سوال مطرح می‌شود که «السماء» در آیه مورد نظر ما یعنی آیه 11 سوره طارق، دلالت بر کدام آسمان دارد. در پاسخ باید گفت که از آنجا که سماء در این آیه به صورت مفرد و با الف و لام آمده است، می‌توان احتمالات مختلفی از جمله جو زمین، اجرام آسمانی یا فضای حاوی آنها یا تمامی آسمان‌ها را برای آن مطرح نمود. اما آنچه که برای تعیین مصداق مناسب واژه «سماء» باید مورد توجه قرار گیرد، معنایی است که از واژه «رجع» استنباط می‌شود. به عبارت دیگر باید در میان مصادیق مختلف سماء به دنبال آن سمائی باشیم که به نوعی دارای ویژگی «رجع» است. بدین منظور لازم است که واژه «رجع» را در لغت و تفاسیر بررسی کرده و به تحلیل اقوال گفته شده درباره آن بپردازیم.

معنا و مصادیق «رجع»

واژه «رجع» از ریشه «ر،ج،ع» است که بر بازگرداندن و تکرار دلالت می‌کند (ابن فارس، ص443) اصل این ماده به معنای بازگشت به مکان، صفت، حالت، عمل یا قول پیشین است (مصطفوی،ج4، ص59). از این ماده، مصدر رجوع به معنای بازگشتن به صورت لازم و مصدر رجع به معنای بازگرداندن به صورت متعدی به کار رفته است. (راغب، ص342؛ ابن منظور، ج8، ص114) اما برخی از مفسران معتقدند که مصدر رجع به هر دو صورت لازم و متعدی در قرآن استعمال شده است. (فخرالدین رازی، ج28، ص125؛ ابن عاشور، ج26، ص233؛ قرشی، 1371: ج3، ص56) البته علاوه بر معنای مصدری واژه رجع، دو معنای باران (فراهیدی، ج1، ص225؛ ابن فارس ؛ راغب، ص342؛ ابن منظور، ج8، ص114؛ طریحی، ج4، ص333) و گیاهان بهاری (فراهیدی، ج1، ص225) نیز برای این واژه مطرح شده است. مشتقات مختلف ماده رجع در آیات قرآن کریم 104 بار به کار رفته است که از این میان، فعل مجرد «رَجَعَ، یَرجِع»، 36 بار به صورت لازم و 12 بار به صورت متعدی استعمال شده است. مصدر «رَجع» نیز سه بار در آیات قرآن به کار رفته که یک بار آن به صورت متعدی و دو بار دیگر ، هم لازم و هم متعدی گفته شده است. در میان مفسران و صاحبنظران اقوال و آراء گوناگونی درباره معنا و مصادیق واژه «رجع» و به طور کلی «ذات الرجع» بودن آسمان مطرح است که هر کدام به یکی از دو معنای بازگشتن یا بازگرداندن در این واژه مربوط می‌شود. در اینجا به اختصار این آراء را مورد بررسی قرار داده و یافته‌های علمی مرتبط با هر یک را بررسی می‌نماییم:

  1. بیشتر مفسران واژه «رجع» را به معنای باران دانسته‌ (نک.طوسی، ج10، ص326؛ طبرسی، ج10، ص716؛ نک.طباطبایی، ج20، ص261؛ مکارم، ج26، ص372؛ مقاتل بن سلیمان، ج4، ص660؛ نک. فخرالدین رازی، ج31، ص122) و گفته‌اند که خداوند در این آیه به آسمانی که باران‌دار و یا حامل باران است، سوگند خورده است. البته باید توجه کرد که چنانچه گفته شد، «رجع» در اصل به معنای باز گشتن و برگرداندن است و کلام بزرگانی که رجع را به معنای باران دانسته اند، صراحت دارد که رجع اسمی نیست که برای باران وضع شده باشد بلکه اطلاق آن بر باران بر سبیل مجاز است (فخر الدین رازی، ج31، ص122) و این یا از آن جهت است که باران هر سال در فصل خاص خود باز می‌گردد و بارش‌ها تکرار می‌شود و یا از آن روست که باران آبی است که در اثر بخار آب دریاها به آسمان رفته و آسمان دوباره این آب را به زمین برمی‌گرداند (فخر الدین رازی، ج31، ص122؛ مکارم، ج26، ص372)
  2. برخی از مفسران این احتمال را نیز مطرح کرده اند که ذات الرجع بودن آسمان به معنای خیر و نعمت رساندن آن است، زیرا به تناوب و به مرور زمان خیر، نعمت و ارزاق مردم را می‌رساند. (نک.طوسی، ج10، ص326؛ نک.طبرسی، ج10، ص716؛ نک.فخرالدین رازی، ج31، ص122)
  3. برخی منظور از رجع را خورشید و ماه و ستارگان دانسته اند که متناوباً در آسمان طلوع و غروب می‌نمایند. (نک.طوسی، ج10، ص326؛ نک.طبرسی، ج10، ص716؛ طباطبایی، ج20، ص260؛ نک.فخرالدین رازی، ج31، ص123) به عبارت دیگر این دسته از مفسران رجع را به غروب و سپس طلوع و بازگشت مجدد اجرام آسمانی نسبت داده و می‌گویند خداوند به آسمان دارای خورشید و ماه و ستارگان سوگند خورده است. البته همانطور که می‌دانیم طلوع و غروب ستارگان و رجع آنها در این مسیر، خصوصیتی نیست که بتوان به خود ستارگان نسبت داد، چرا که این مساله در اثر حرکت وضعی زمین به وجود آمده و ناظر زمینی چنین حس می‌کند که ستارگان طلوع و غروب می‌کنند و دوباره به جایگاه اولیه شان باز می‌گردند، درحالیکه در واقعیت چنین اتفاقی نمی‌افتد. از این رو به نظر می‌رسد که نمی‌توان «ذات الرجع» بودن آسمان را به چنین خصوصیت مجازیی نسبت داد. البته اینکه خورشید و ماه و ستارگان هر یک در مدار خود حرکت کرده و به جایگاه اولیه شان بازگشت می‌کنند، امری است که از نظر علمی به اثبات رسیده است، از این رو شاید بتوان گفت که ذات الرجع اشاره به این ویژگی اجرام آسمانی است که هر یک در مدار خود حرکتی منظم، حساب شده و متناوب داشته و به جایگاه قبلی خود باز می‌گردند. برخی مفسران معاصر نیز با توجه به این یافته‌های ثابت شده علمی، همین دیدگاه را پذیرفته و رجع را مربوط به حرکت منظم تمامی اجرام آسمانی در مدارهای خود دانسته اند (مکارم، ج26، ص373؛ مترجمان، ج18، ص23؛ حسینی همدانی، ج18، ص86)
  4. دسته ای از مفسران رجع را به معنای فرشتگان دانسته اند که اعمال بندگان را با خود باز می‌گردانند (نک.آلوسی، ج15، ص311؛ نک.ابوحیان، ج10، ص452؛ نک.مترجمان، ج18، ص23).
  5. دیدگاه دیگری نیز درباره ذات الرجع بودن آسمان در تفاسیر مطرح شده است و آن بازگشتن آسمان به حالت اولیه آن یعنی دخان و گاز است (طیب، ج14، ص79؛ طالقانی، ج3، ص335) زیرا آسمان در ابتدای امر به صورت دود و دخان بوده «ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ» (فصلت/11) «سپس آهنگِ [آفرينشِ‏] آسمان كرد، و آن بخارى بود» و در آخر امر هم به همان صورت اولیه باز می‌گردد، چنانکه خداوند مي فرمايد: «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعيدُهُ...» (أنبياء/104) روزى كه آسمان را همچون در پيچيدن صفحه نامه‏ها در مى‏پيچيم. همان گونه كه بار نخست آفرينش را آغاز كرديم، دوباره آن را بازمى‏گردانيم.

نتیجه‌گیری

خداوند متعال در آیه 11 سوره طارق، آسمان را دارای خاصیت بازگشتی معرفی می‌نماید. هرچند به دقت نمی‌توان گفت که منظور خداوند از «ذات الرجع» بودن آسمان چیست، اما می‌توان نشان داد که در آسمان پدیده‌های بازگشتی متعددی اتفاق می‌افتد که ممکن است هر یک از آنها و یا همگی آنها مورد نظر الهی باشند. به عبارت دیگر باید گفت که از دیدگاه علمی رابطه معناداری میان آسمان و خاصیت‌های بازگشتی وجود دارد و چه منظور از آسمان جو زمین باشد و چه کل فضا، می‌توان خاصیت‌های بازگشتی متعددی را برای آسمان برشمرد. از جمله مهمترین این خاصیت‌ها می‌توان به چرخه آب و هوا، چرخه آب، چرخه تشکیل باد، بازگشت امواج رادیویی توسط لایه یونسفر جو، بازتاب تابش خورشید از جو و بازتاب تابش زمین از جو و همچنین چرخه تحول ستارگان و حرکت چرخشی همه اجرام آسمانی اشاره کرد.

منابع

  1. قرشی، 1371: ج3، ص30
  2. طبرسی، ج10، ص716
  3. فراهیدی، ج7، ص318
  4. ابن فارس، ص490
  5. ابن منظور، ج14، ص397
  6. زبیدی،38، ص301
  7. راغب اصفهانی،ص427
  8. نک. زبیدی، ج38، ص302)
  9. ج7، ص318
  10. ج7، ص231
  11. ص427
  12. زبیدی، ج38، ص301
  13. ص490
  14. راغب، ص427
  15. ابن فارس، ص490
  16. جوهری، ج7، ص231
  17. ابن فارس، ص490
  18. ج5، ص218
  19. در مجموع آیات قرآن «السماء» 118 بار، «سماء» 2 بار، «السماوات» 185 بار و «سماوات» 5 بار به کار رفته است.
  20. طبرسی، ج1، ص451
  21. مکارم، ج1، ص121
  22. جعفری، ج1، ص183
  23. طبرسی، ج4، ص428
  24. زمخشری، ج2، ص6
  25. صادقی تهرانی، ج20، ص167
  26. مغنیه، ج5، ص346
  27. مدرسی، ج8، ص113
  28. رضایی اصفهانی، ص135)
  29. صادقی تهرانی، ج20، ص167
  30. مغنیه، ج5، ص346
  31. مدرسی، ج8، ص113
  32. طیب، ج9، ص335
  33. مکارم، ج1، ص166
  34. نک. طوسی، ج7، ص503
  35. نک. طبرسی، ج7، ص279
  36. نک. فخررازی، ج24، ص479
  37. طباطبایی، ج15، ص235
  38. طوسی، ج7، ص503
  39. طبرسی، ج7، ص279
  40. فخررازی، ج24، ص479
  41. طباطبایی، ج15، ص235
  42. طباطبایی، ج16، ص248
  43. مکارم، ج6، ص170
  44. ابن عاشور، ج8، ص96
  45. قرشی، 1377: ج3، ص408
  46. صادقی تهرانی، ج16، ص90
  47. طیب، ج9، ص137
  48. سیوطی، ج1، ص631