لایههای زمین از منظر قرآن و علم
چکیده
تاکنون شناخت بشر در مورد زمین و اعماق آن صرفاً از طریق ارسال امواج لرزهای و لرزههای حاصل از زمینلرزهها و اندازهگیری زمان سیر این امواج از نقطهای به نقطه دیگر میسر شده است، بهگونهای که بشر امروزی با این ابزار توانسته است به شکل پیازی زمین و وجود طبقات مختلف در آن و نیز ضخامت و حتی جنس و خواص فیزیکی این بخشها پی ببرد. یافتههای زمینشناسی نشان میدهد زمین دارای چندین قشر متحدالمرکز است که از بیرون به داخل به نام بخشهای اصلی پوسته، گوشته، و هسته نامگذاری شدهاند و دقت نظر در تقسیمبندیهای جزئیتر هرکدام نشان میدهد در بین آنها پوسته زمین کمترین ضخامت را دارد و با نزدیک شدن به هسته زمین، بر چگالی مواد تشکیلدهنده آنها افزوده میشود.
در تاریخ علم زمین شناسی، قدمت کشف لایههای زمین به کمتر از سه قرن میرسد و این درحالی است که خداوند متعال بیش از چهارده قرن پیش، با نزول آیه شریفه 12 طلاق، با اشارهای لطیف به بیان این موضوع پرداخته، فرمود: « الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهنّ...: اوست خداوندی که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آنها را...»
در آیه مذکور، خداوند از شباهت میان هفت آسمان و زمین در خلقت سخن به میان آورده است و از آنجا که تشبیه بدون درنظرداشتن وجه شبه یا با وجه شبه بعید، قبیح و بیفایده است و خداوند از کلام عبث منزه است، لذا یافتن وجه شبه ضروری بهنظر میرسد. همچنین اگر در تشبیه با ادات «مثل»، وجه شبه ذکر نشود، شباهت طرفین تشبیه به صورت تام یا در ویژگیهای بارز است. عدم شباهت تام هفت آسمان و زمین امری بدیهی است، لکن با شناخت ویژگیهای بارز هفت آسمان در قرآن کریم مانند چند لایه بودن میتوان وجوه شباهت هفت آسمان و زمین را روشن نمود که بر این اساس آیه از وجود طبقات در زمین پرده برمیدارد.
مقدمه
جهل مطلق یا نسبی بشر و حس کنجکاوی وی نسبت به جهان پیرامون، او را بر آن داشته تا همواره در پی شناخت پدیدهها باشد. یکی از این مجهولات که از قرن ها پیش ذهن انسان را به خود مشغول نموده است، محل زیست او یعنی زمین و ساختمان داخلی آن است و هرچند دسترسی مستقیم به قسمتهای درونی زمین حتی با تکنولوژی عصر حاضر نیز امری ناممکن است، اما بشر با استفاده از روش ژئوفیزیکی به صورت غیرمستقیم و از طریق شواهد قابل دسترسی مانند خروج مواد مذاب درونی توسط آتشفشانها و چشمههای آب گرم تا حدی به شناخت درون زمین نائل شده است و در این مطالعه از اندازهگیری کمی پارامترها و ویژگیهای فیزیکی مانند روشهای انکسار و انعکاس لرزهای، ثقلی، مغناطیسی، الکتریکی، الکترومغناطیسی و رادیواکتیویته بهره میبرد. ژئوفیزیک با ترکیب پدیدههای فیزیکی زمین و پوششهای مایع و گازی دربرگیرندهاش سروکار دارد. ژئوفیزیکدانان با استفاده از امواج لرزهای و اندازهگیری میدانهای گرانش و مغناطیس زمین میتوانند خواص الاستیکی و مغناطیسی، چگالی، و دمای درون زمین را اندازهگیری کنند. بدین ترتیب آنها طی مطالعات و تحقیقات ژئوفیزیکی به وجود لایههای اصلی و فرعی در زمین پی بردهاند و دریافتهاند که زمین از لایههای گونهگونی تشکیل شده است، هرچند به دلیل اختلاف نظر در پارامترهای تقسیم لایههای زمین در تعداد آنها همچنان اختلافات نظراتی وجود دارد.
در قرآن کریم آیات فراوانی پیرامون خلقت آمده است که خداوند با قراینی ما را به تامل در آنها دعوت میکند، از جمله آیه 12 طلاق که خداوند متعال از شباهت در خلقت «سبع سموات» و «من الارض» خبر داده، می فرماید: «اللّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا: خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها از زمين آفريد، فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مىآيد تا بدانيد كه خدا بر هر چيزى تواناست و به راستى دانش وى هر چيزى را در برگرفته است.» و در بخش انتهایی آیه، این شباهت را دلیل بر قدرت و علم مطلق خویش معرفی مینماید. عبارت پایانی آیه، خواننده را به تامل وامیدارد که ممکن است آیه شریفه بیانگر موضوعی علمی باشد که مردم عصر نزول از آن بیخبر بوده و امروزه بعد از اهتمام بشر به شناخت زوایای پنهان خلقت، این امر روشن شده است. لذا این تحقیق با تکیه بر یافتههای قطعی علمی پیرامون آسمانها و زمین در عصر حاضر از یک سو و تفسیر روشن آیه از سوی دیگر نمونهای از روشنگری اعجازگونه و علمی قرآن را که همان طبقاتی بودن زمین است، تبیین می نماید. در این مقاله، پس از بیان روش شناخت لایههای زمین و معرفی این لایهها، به نقل و تبیین دیدگاه مفسران و سایر کتب مربوطه و تحلیل اعجاز مورد ادعا در آیه شریفه خواهیم پرداخت.
تاریخچه طبقاتی شدن زمین و کشف آن
براساس یافتههای زمینشناسی و علوم نجوم تاریخ لایه لایه بودن زمین به حداقل دو میلیارد سال پیش برمیگردد یعنی زمانی که هیچ موجود زندهای بر روی این سیاره وجود نداشت و علت آن را در تاثیرات حیاتی این ویژگی بر روی زندگی جانداران و اجسام موجود بر روی سطح آن میتوان جستجو نمود. حدود دو قرن پیش در سال 1845 استفاده از علم ژئوفیزیک در شناسایی لایههای درون زمین به کار گرفته شد و با گذشت زمان و استفاده از سیستمهای دقیقتر لرزهنگاری و کاهش خطاهای جانبی تفکیک لایههای داخل زمین با کیفیت و دقت بیشتری انجام گرفت.
روش شناخت لایههای زمین
دانشمندان با ارسال امواج P و S و امواج سایزمیک به داخل زمین و بازگشت آنها به گیرندههای لرزه نگاری، توانستهاند به شناسایی مرز بین لایههای داخل زمین و آنومالیها بپردازند. از ویژگیهای موج S این است که جهت ارتعاش این امواج عمود بر جهت انتشار آنهاست و به آنها امواج عرضی یا برشی میگویند. در بیشتر موارد نسبت این موج به موج P نصف است. اما در موج P جهت ارتعاش با جهت انتشار در یک راستا است (شکل ۱).
این امواج در اثر تنشهای فشارش و کششی دستگاههای لرزهنگاری ایجاد میشود. این موج نیز نسبت به رئولوژیهای گوناگون دچار انکسار میشود. در نتیجه این ناهنجاریها شناسایی مرزهای بین لایهای و آنومالیهای داخلی به راحتی انجام خواهد گرفت. لایهها و عوارض داخلی زمین کمک موثری میکند. در شکل۲، شمای کلی از قابلیت گذردهی این امواج به داخل زمین و واکنش این امواج در برخورد با ترکیبات شیمیایی و تغییرات فیزیکی مختلف نشان داده شده است.