تسبیح موجودات

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبْعُ وَٱلْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَىْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِۦ وَلَٰكِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُۥ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا
آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند، همه تسبیح او می‌گویند؛ و هر موجودی، تسبیح و حمد او می‌گوید؛ ولی شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید؛ او بردبار و آمرزنده است.
آیه 44 سوره اسراء

بیان ایده

یکی از مسائل جالب و پر رمز و راز در قرآن کریم که در چندین آیه به آن اشاره شده ، تسبیح موجودات است. از بررسی آیاتی که در این موضوع وجود دارد، بر می‌‌آید که گویا این عالم هستی با آن نظام شگفت و عظمت خیره کننده‌اش، تسبیح گوی خداوند است. بر این اساس کسانی که در زمینه اعجاز علمی قرآن تحقیق می‌کنند، ادعا نموده‌اند که علم امروز این مطلب قرآنی را تأیید می‌کند و در این رابطه با استفاده از اطلاعات علمی که در این زمینه به دست آورده‌اند، اظهار می‌دارند که هر چیزی در هستی، به نوعی سخن می‌گوید و امواجی را از خود ساطع می‌کند. برای مثال، از برخی گیاهان امواج و فرکانس‌های صوتی ایجاد می‌شود و یا برخی از ستارگان از خود صداهایی تولید می‌کنند، مثلا ستاره نوترونی که خداوند آن را طارق نامیده، صدایی شبیه پتک صادر می‌کند و..... لذا آیاتی را که در مورد تسبیح موجودات است، بر این امواج و فرکانس‌های صوتی که از ذرات و موجودات عالم ساطع می‌شود، تطبیق داده و گفته‌اند که هر چیزی در هستی صدای خاصی دارد و این گونه خدا را تسبیح می‌کند و این مطلبی است که قرآن در 1400 سال پیش آن را بیان کرده است.

بررسی لغوی و تفسیری

کلمات اصلی

  • تُسَبِّحُ: از مصدر تسبیح به معنای تنزیه خدا، ریشه آن "س- ب- ح" به معنای گذر سريع است و در موارد مختلف به کار می‌رود [۱].
  • لاَّ تَفْقَهُونَ: در نمی‌یابید، از ریشه "ف – ق- ه" به معنای دریافتن، فهمیدن (چیزی)، درک شیء و علم به آن [۲]

بررسی تفسیری

در آیه مورد بحث نکاتی وجود دارد که لازم است به آنها توجه شود:

  • " تُسَبِّحُ ..."، آسمان‌های هفت گانه و زمین و هر کس که در آن‌ها است او را تسبیح می‌گویند، یعنی ذات پروردگار را از هر عیب ونقصی منزه می‌دانند.
  • "وَمَن فِيهِنَّ"، اسم موصول "مَن" مخصوص ذوی العقول است و مراد از آن، موجوداتی است که دارای چنین خصوصیتی یعنی برخورداری از نوعی درک و شعور باشند.
  • "وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ" و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش، تسبيح او مى‏‌گويد. کلمه "شیء" می‌‌تواند بر همه موجودات، اعم از جاندار و بی جان اطلاق شود و ظهور معنای "و ان من شیء" در مورد تمام آنچه که لباس هستی بر تن دارد، کاملاً قطعی و یقینی است. در این جمله حمد خدا بر تسبیح اضافه شده تا بفهماند همانطور که تسبیح گوی خداوندند، او را حمد هم می‌کنند و خدا را به صفات جمیل و افعال نیکش می‌ستایند. این قسمت از آیه بیانگر این مطلب است که تمامى ذرات اين عالم اعم از جاندار و بى‌جان، عاقل و غير عاقل، همه داراى نوعى درك و شعورند و در عالم خود خدا را همراه با حمد، تسبيح مى‌گويند. هرچند ما به ادراك آن قادر نيستيم.
  • "وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ" به صراحت آگاهى از تسبيح موجودات را از انسان‌ها نفى‌مى‌كند.

اهداف و روش تحقیق

با توجه به آیه مورد نظر و نیز آیات مرتبطی که مطرح شد، باید گفت که از دیدگاه مفسران قرآن همه موجودات اعم از جماد و نبات و گیاه و... خداوند را تسبیح می‌کنند، اما در مورد کیفیت تسبیح موجودات با هم اختلاف نظر دارند. بعضی برآنند که تسبیح موجودات به"زبان حال" است و بعضی دیگر برآنند که تسبیح موجودات به "زبان قال" است.

منظور از "زبان حال" این است که هر موجودی چون لباس وجود بر تن دارد، بر خالق خود دلالت می‌کند و این موجودیت شئ تسبیح اوست. منظور از "زبان قال" این است که هر یک از موجودات به زبان خاص خود تکلم می‌کنند، ولی ما از درک آن عاجز هستیم و البته بعضی از آیات قرآن این مطلب را تأیید می‌کند. از جمله در سوره نمل در مورد سخن گفتن پرندگانی چون هدهد و حشراتی مثل مورچه با حضرت سلیمان (ع) مطالبی بیان شده است و به طور آشکار حضرت سلیمان به دانستن زبان پرندگان اشاره دارد .... وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ.... و یا در رابطه با حضرت داوود نبی ( ع) در آیه 10سوره سباء تسبیح کوه‌ها و پرندگان را به همراه حضرت داوود (ع) بیان می‌دارد. روایات زیادی از طریق اهل سنت و شیعه به ما رسیده است که به تسبیح موجودات تصریح دارد. از جمله روایتی که در باره تسبیح سنگریزه‌هایی در دستان پیامبر (ص) است. به نظر می‌رسد که درک و فهم سخن گفتن پرندگان و به تبع آن، سایر موجودات عنایتی خاص از جانب خدای متعال به بندگان خالص خود باشد. در آخر لازم به ذکر است اگر چه این مطلب (تسبیح همه موجودات) از نظر قرآن و روایات غیر قابل انکار است، از نظر علمی تا این حد می‌توان گفت که "گياهان می‌توانند دنيای پيرامون خود را درک كنند و با تغيير رشد و نمو نسبت به آن پاسخ دهند و يا پيامی را برگ به برگ منتقل كنند". "برخی از دانشمندان معتقدند كه هر مولكول بيولوژيك امواج صوتي يا راديويی اختصاصی توليد می‌كند كه تقويت آن‌ها موجب تمايز هر چه بيشتر بين مولكول‌ها می‌شود. هرچند فركانس صدای توليد شده مانند امواج راديويی بوده و از آستانه شنوايی انسان خارج است، ولی محققان با استفاده از كريستال‌های كوارتزی كه در ميدان‌های الكتريكی قرار دارند، توانستند ارتعاشات حاصل از اتصال ويروس به سلول ميزبان را ضبط كرده و به جريان الكتريكی تبديل كنند"[۳].

با توجه به سؤالات بی‌شماری که در این زمینه وجود دارد و علم هنوز نتوانسته پاسخی قطعی بدهد ، به نظر می‌رسد که "تسبیح موجودات "هنوز از غوامض به شمار می‌رود.

آیات مرتبط

أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُۥ مَن فِى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱلطَّيْرُ صَٰٓفَّٰتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسْبِيحَهُۥ وَٱللَّهُ عَلِيمٌۢ بِمَا يَفْعَلُونَ
آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح می‌کنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گسترده‌اند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را می‌داند؛ و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست!
آیه 41 سوره نور
فَفَهَّمْنَٰهَا سُلَيْمَٰنَ وَكُلًّا ءَاتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُۥدَ ٱلْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَٱلطَّيْرَ وَكُنَّا فَٰعِلِينَ
ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندیم؛ و به هر یک از آنان (شایستگی) داوری، و علم فراوانی دادیم؛ و کوه‌ها و پرندگان را با داوود مسخّر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) می‌گفتند؛ و ما این کار را انجام دادیم!
آیه 79 سوره انبیاء
إِنَّا سَخَّرْنَا ٱلْجِبَالَ مَعَهُۥ يُسَبِّحْنَ بِٱلْعَشِىِّ وَٱلْإِشْرَاقِ
ما کوه‌ها را مسخّر او ساختیم که هر شامگاه و صبحگاه با او تسبیح می‌گفتند!
آیه 18 سوره ص
وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا دَاوُۥدَ مِنَّا فَضْلًا يَٰجِبَالُ أَوِّبِى مَعَهُۥ وَٱلطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ ٱلْحَدِيدَ
و ما به داوود از سوی خود فضیلتی بزرگ بخشیدیم؛ (ما به کوه‌ها و پرندگان گفتیم:) ای کوه‌ها و ای پرندگان! با او هم‌آواز شوید و همراه او تسبیح خدا گویید! و آهن را برای او نرم کردیم.
آیه 10 سوره سبأ
أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَسْجُدُ لَهُۥ مَن فِى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِى ٱلْأَرْضِ وَٱلشَّمْسُ وَٱلْقَمَرُ وَٱلنُّجُومُ وَٱلْجِبَالُ وَٱلشَّجَرُ وَٱلدَّوَآبُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ ٱلْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ ٱللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَآءُ
آیا ندیدی که تمام کسانی که در آسمانها و کسانی که در زمینند برای خدا سجده می‌کنند؟! و (همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان، و بسیاری از مردم! امّا بسیاری (ابا دارند، و) فرمان عذاب درباره آنان حتمی است؛ و هر کس را خدا خوار کند، کسی او را گرامی نخواهد داشت! خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام می‌دهد!
آیه 18 سوره حج
وَقَالُوا۟ لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوٓا۟ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِىٓ أَنطَقَ كُلَّ شَىْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
آنها به پوستهای تنشان می‌گویند: «چرا بر ضدّ ما گواهی دادید؟!» آنها جواب می‌دهند: «همان خدایی که هر موجودی را به نطق درآورده ما را گویا ساخته؛ و او شما را نخستین بار آفرید، و بازگشتتان بسوی اوست!
آیه 21 سوره فصلت
ثُمَّ ٱسْتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِىَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ٱئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَآ أَتَيْنَا طَآئِعِينَ
سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که بصورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روی طاعت می‌آییم (و شکل می‌گیریم)!»
آیه 11 سوره فصلت
إِنَّا عَرَضْنَا ٱلْأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَٱلْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا ٱلْإِنسَٰنُ إِنَّهُۥ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
ما امانت (تعهّد، تکلیف، و ولایت الهیّه) را بر آسمانها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ امّا انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)!
آیه 72 سوره احزاب
لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا ٱلْقُرْءَانَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُۥ خَٰشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ ٱللَّهِ وَتِلْكَ ٱلْأَمْثَٰلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، می‌دیدی که در برابر آن خاشع می‌شود و از خوف خدا می‌شکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم می‌زنیم، شاید در آن بیندیشید!
آیه 21 سوره حشر

سوالات تحقیق

  1. "مَن فِيهِنَّ" در آیه 44 اسراء تنها اشاره به موجودات ذوی العقول از قبیل انسان و جن و ملائک است و یا همه موجودات را شامل می شود؟
  2. چرا قرآن به جای "لایفقهون تسبیحهم" نفرموده " لایدرکون تسبیحهم"؟ آیا استفاده از واژه فقه نشان از این دارد که درک تسبیح موجودات دور از دسترس نیست و باید برای آن تلاش و کوشش کرد؟
  3. منظور قر آن از "لا تفقهون تسبیحهم" چیست ؟ یعنی تسبیح موجودات را اصلاً در ک نخواهید کرد یا امکان درک وجود دارد ولی شما نمی فهمید ؟
  4. آیا تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ اشاره به هدایت تکوینی و تسخیر و در ید قدرت الهی بودن آسمانها و زمین و... است؟
  5. بندگان خالص خداوند از قبیل انبیاء، صدای موجودات را از چه طریقی دریافت می نمایند؟ با گوش سر و یا گوش دل؟
  6. باتوجه به آیات، آیا تفاوتی میان تسبیح کوهها وپرندگان با تسبیح داوود نبی (ع) از نظر نحوه و کیفیت تسبیح وجود دارد؟
  7. آیا کوه‌ها و پرندگان به دنبال امر خداوند (أوِّبی) شروع به تسبیح نمودند و قبل از آن تسبیح گو نبودند؟
  8. در سوره انبیاء/ 21/79 و ص/38 /18 قرآن از واژه "سخّرنا" استفاده شده ، آیا این اشاره به این مطلب است که تسبیح جبال و پرندگان اختیاری نیست؟
  9. آیا خشوعی که در این آیات (.. "وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ..."، بقره/2/74 و "وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ"،الرحمن/55 /6) در قالب سجده یا هبوط برای سنگها و یا درختان نقل شده، اشاره به حیات و علم و به تبع آن شعور و آگاهی نسبت به عظمت خداوند است؟
  10. آیا "وَ إِنَّ مِنْهَا" در بقره/2 /74 بیانگر اینست که همه سنگ‌ها خشوع لازم و به تبع آن شعور کافی را برای درک عظمت الهی ندارند؟
  11. آیا این مثال‌های قرآنی را می توان به سایر جامدات که از نظر علوم تجربی در صف غیر زنده ها قرار می‌گیرند، تعمیم داد؟
  12. با توجه به آیه فصلت/41 / 11، آیا اختیاری توأم با انتخاب برای آسمان‌ها و زمین وجود دارد؟
  13. آیا سخن گفتن هدهد و مورچه و... که در قرآن آمده، واقعی است ویا حالت سمبلیک دارد؟
  14. با توجه به آیه فصلت/41/21 که می فرماید :" قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ" ،همه چیز نطقی دارد و خدا همه چیز را ناطق آفریده است؟ آیا این آیه می‌تواند دلیلی بر تسبیح موجودات به زبان قال باشد؟ و آیا هیچ چیز در عالم ساکت و صامت نیست؟
  15. قرآن فرموده" أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ "(به سخن واداشته است، به سخن آورده است)، به چه دلیل خداوند همه چیز را به سخن گفتن واداشته است؟ آیا برای ارتباط با موجودات دیگر بوده است؟ یا به قرینه اسراء/17 /44 برای تسبیح خداوند؟
  16. با توجه به اینکه خداوند همه چیز را ناطق آفریده ، یعنی آیا هر موجودی قادر است از خود امواج صوتی تولید کند؟
  17. در اكثر مواقع، برخورد دو جسم به هم توليد صدا مي كند، بر اين اساس چگونه مي توان برخورد يك ويروس با سلول ميزبان را كه توليد صوت آن به اثبات رسيده است، تسبيح دانست؟
  18. آيا می‌توان نتيجه گرفت كه انسان نیز بدون اختيار و به صورت فطری هميشه حمد خدا را می‌گويد؟
  19. درک و فهم با کدام یک از حواس ما ارتباط بیشتری دارد؟
  20. آیا صدایی که موجودات هستی از خود تولید می کنند با اختیار خودشان است و یا بی اختیار تولید می شود؟
  21. تا کنون از صداهای چه موجوداتی رمزگشايي شده است؟
  22. آیا عدم درک تسبیح موجودات به خاطر این است که صداهای آنان در حیطه شنوایی ما از نظر فرکانسی نیست؟
  23. آيا هر مولكول بدون ايجاد هيچ برخورد و ضربه‌ای، به خودي خود می‌تواند توليد صوت كند؟
  24. در مورد سلول ها مي دانيم كه به دليل داشتن مولكول DNA روند زندگي برايشان تعريف شده و مشخص است. ولی آيا برای يك مولكول بيولوژيك و يا غير بيولوژيك هم می‌توان درجه‌ای از هوشمندی را قائل شد؟ مولكول ها چه قاعده‌ای برای توليد صوت دارند؟
  25. آيا مولكول های غير بيولوژيك نيز قادر به توليد صوت می‌باشند؟
  26. آیا می توان گفت منظور از تسبیح و تحمید، فعالیت هر ارگانیسم و موجودی طبق برنامه معینی که خداوند برایش مقرر داشته، است (یعنی هر یک بی کم و کاست به وظایفشان عمل می کنند)؟

منابع

1. قرآ ن کریم، ترجمه فولادوند

2. راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، انتشارات ذوی القربی

3. عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القران الکریم

4. عطايي كچويي، ر.ع، مهرابي توانا، ع. ، "ويروسهاي صدادار". مجله طب نظامي. 3(4)، 1380 ش

5.http://www.popsci.com/science/article/2010-07/study-unveils-plant-nervous-system-illuminating-how-plants-remember-and-react

  1. راغب اصفهانی ،ص392
  2. همو ،ص 643
  3. عطايي كچويي،ص 210