بعد روحانی انسان
کلمات کلیدی
سَوَّيْتُهُ: تسویه یک چیز به معنی آن را معتدل و برابر نمودن است (راغب اصفهانی،ص 440)
نفخ: از ن- ف- خ به معنی دميدن (همو،ص 816)
بیان ایده
از این آیه استنباط میشود که انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است که امروزه علم طب نیز بدان رسیده و اقرار دارد. به این معنا که بعد جسمانی انسان که متشکل از سلولها و نسوج بدن است، به مرور زمان با سلولهای جدید جایگزین میشود و در واقع دائماً در حال تغییر است. در حالی که بُعد ثابت و غیر قابل تغییر آدمی همان روح یا بُعد غیر جسمانی اوست.
از مهمترين مباحثي كه در آفرينش انسان مطرح میشود، ابعاد وجودي انسان است. چرا كه انسان شناسي با رهيافت ديني، بدون توجه به اين مهم بیمعني خواهد بود و از طرفي، نگاه اندیشمندان اسلامی نیز نسبت به آفرينش انسان بيشترناظر به همين بحث است. افزون بر اين، آفرينش انسان در بينش قرآن زماني كامل و نهايي است كه افزون بر بُعد جسماني، واجد بُعد روحاني خويش نیز شده باشد؛ آنجا كه قرآن ميفرمايد: "فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِين".
در حقيقت آیه شریفه به اين نکته اشاره دارد كه انسان داراي آفرينش جسمانی و روحانی است، به عبارت ديگر، او موجودی مركب و دو بُعدی است.
مطهري برآنست که در مركب بودن شخصيت انسان ترديدی وجود ندارد و همه به نحوی بر اين امر صحه گذاشته و دو بعدی بودن وجود انسان را قبول دارند. او میگويد:
«اين مطلب را كه انسان يك شخصيت مركب دارد، اديان و فلسفهها تأييد كردهاند، علماء و روانشناسها تأييد كردهاند و یک مطلبي است كه قابل بحث نيست. يعني قابل ترديد نيست كه انسان يك شخصيت مركب است، يك موجود مركب است».
وی در راستاي اثبات آفرينش انسان به عنوان موجود مركب و واجد بُعد جسماني و روحاني، به آيه 29 سوره حجر نیز استنادکرده است (مطهري، گفتارهاي معنوي،ص 33).
تصور روانشناسان از انسان (بدن، فکر، روح و روان) هم چنين در ذيل آيه «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ» (بقره/2/ 30) كه در ضمن آن اعتراض ملائكه نسبت به سجده بر آدم به عنوان موجود شر محض و خون ريز مطرح شده و بيانگر بُعد جسماني اوست، براي تبيين بُعد روحاني انسان، ميآورد:
«خداوند ملائكه را [پس از توصيف انسان به خونريزي] تخطئه نكرد و نگفت كه دروغ ميگویيد. بلكه فرمود" وراي آنچه شما ميدانيد، من چيزها ميدانم". شما يك طرف سكه را خواندهايد. شما عارف به حقيقت موجودي كه من ميخواهم بيافرينم نيستيد و حد شما كمتر از آنست كه او را بشناسيد، او برتر و بالاتر است» (مطهري، آشنايي با قرآن، 2/106-107 ).
به هرصورت، در جهان امروز اصل مسئله دو بعدی بودن انسان مورد قبول بسیاری از دانشمندان است.
اهداف و روش تحقیق
با توجه به آیه 29 سوره حجر، روح منسوب به خدا در انسان دمیده شده است. اما آيا انسان جسدی بود كه در آن روح دميده شد و زنده گرديد و يا مراد از نفخ روح، اعطاء تفكّر و اختيار به او بود كه با آن، لياقت یافت خليفة الهى گردد؟ روشن است كه نفخ روح، دميدن معنوى و نفخ ویژهای است. از این رو، قرآن مجيد پس از اشاره به ساخته شدن جسم، پیوستن روح را به آن بیان میکند.
انسانها از زمانهای گذشته علاقه خود را به شناخت ویژگیهای روحی افراد نشان دادهاند و همیشه در پی کشف ناشناختهها بوده اند(Bremmer, 1987). تاکنون مطالعات بسیاری در شناخت ویژگیهای روحی و روانی انسان و تجزیه و تحلیل رفتارهای او صورت گرفته است. امروزه پزشکان با شناخت ویژگیهای روحی افراد قادر به درمان بسیاری از بیماریهای روحی و روانی هستند (Glover, 2007)، ولی تاکنون کسی به ماهیت روح انسان پی نبرده است. به هر صورت برای اظهار نظر دقیقتر علمی درباره اعجاز این آیه شریفه لازم است به سؤالات مطرح شده در دو حوزه قرآنی و علمی پاسخ گفت.
آیات مرتبط
سوالات تحقیق
- با توجه به آیه 29 سوره حجر، آيا وجود انسان به صورت جسدى بوده که با دميده شدن روح منسوب به خدا در آن زنده گرديده و يا مراد از نفخ روح اعطاء تفكّر و اختيار به انسان است؟
- با توجه به آیه "وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً"(اسراء/17/85)، آیا سخن گفتن از روح که از امر پروردگار محسوب شده، ممکن است و علم بشر چه مقدار از ناشناختههای روح را دریافته است؟
- آیا مراد از نفخه روح همان هستی بخشی به انسان است؟
- با توجه به این آیه شریفه: "اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي لَمْ تَمُتْ في مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى..."(زمر/39/42، توفی یعنی گرفتن به تمام و کمال و جدا شدن روح از جسم که هنگام مرگ صورت میگیرد)، آیا خواب دیدن انسان به علت مفارقت روح است ؟ ارتباط او با روح جدا شده از جسم چگونه است؟
- آیا ترکیب اضافی "روحی" (روح من) که مانند تعبیر" ماه خدا" که برای تعظیم شأن ماه رمضان است، تنها در بیان عظمت و مقام انسان در مقابل ملائکه وسایر مخلوقات است یا نمایانگر برتری او به سبب قدرت ویژه اختیار و عقل انسان است؟
- آیا عبارت "احسن تقویم" در سوره طین که برای خلقت انسان یاد شده، به علت ویژگی خاص "نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي" است؟
- آیا با توجه به آیات فوق میتوان گفت که مراحل خلقت اولیه انسان الف) کونیت (وجود یافتن) ب) تسویه (به صورت انسان در آمدن) ج) صاحب روح شدن است؟
- آیا در کتب ادیان دیگر نیز مسائل مرتبط به روح آمده است؟