گرانش از منظر قرآن و علم: تفاوت میان نسخه‌ها

از شبکه نخبگان و قرآن‌کاوی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:


==مراد از « رفع»==
==مراد از « رفع»==
در صورتى كه مراد از كلمه" سماء" جهت بلندى و بالا باشد معناى رفع آن عبارت مى‏شود از اينكه سماء را در اصل بلند و بالا آفريد، نه اينكه بعد از خلقت آن را بلند كرد و به بالا برد، و در صورتى كه مراد از آن خود جهت بالا نباشد، بلكه أجرامى باشد كه در جهت بالا قرار دارند، آن وقت معناى رفع آن تقدير محلهاى آنها خواهد بود، و معناى جمله اين خواهد بود كه: خداى تعالى محل ستارگان را نسبت به زمين بلند قرار داد، و اين تقدير را آن روز كرد كه زمين و آسمان همه يكپارچه بود، بعدا آنها را فتق و جداى از هم كرد،... و چه اين، منظور از رفع، رفع حسى است نه معنوی. و اگر منظور از رفع سماء، منازل ملائكه و مصادر امر الهى و از آن جمله وحى بوده باشد، در اين صورت مراد از رفع، رفع معنوى خواهد بود، البته ممكن هم هست منظور از رفع را اعم از حسى و معنوى بگيريم.      (طباطبائی،1417: ج19، 97)
در صورتى كه مراد از كلمه" سماء" جهت بلندى و بالا باشد معناى رفع آن عبارت مى‌‏شود از اينكه سماء را در اصل بلند و بالا آفريد، نه اينكه بعد از خلقت آن را بلند كرد و به بالا برد، و در صورتى كه مراد از آن خود جهت بالا نباشد، بلكه أجرا مى‌باشد كه در جهت بالا قرار دارند، آن وقت معناى رفع آن تقدير محل‌هاى آن‌ها خواهد بود، و معناى جمله اين خواهد بود كه: خداى تعالى محل ستارگان را نسبت به زمين بلند قرار داد، و اين تقدير را آن روز كرد كه زمين و آسمان همه يكپارچه بود، بعدا آنها را فتق و جداى از هم كرد،... و چه اين، منظور از رفع، رفع حسى است نه معنوی. و اگر منظور از رفع سماء، منازل ملائكه و مصادر امر الهى و از آن جمله وحى بوده باشد، در اين صورت مراد از رفع، رفع معنوى خواهد بود، البته ممكن هم هست منظور از رفع را اعم از حسى و معنوى بگيريم<ref>طباطبائی،1417: ج19، 97</ref>
رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها)نازعات:28)  - يعنى سقف آسمان و نقطه مرتفع آن را بلند كرد. (طباطبائی،1417: ج‏20، 190)
مراد از « بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»


{{QFrame|Surah=79|Ayah=28}}
يعنى سقف آسمان و نقطه مرتفع آن را بلند كرد<ref>طباطبائی،1417: ج‏20، 190</ref>.
==مراد از « بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»==


=پانویس و منابع=
=پانویس و منابع=

نسخهٔ ‏۲۳ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۴

ٱللَّهُ ٱلَّذِى رَفَعَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ ٱسْتَوَىٰ عَلَى ٱلْعَرْشِ وَسَخَّرَ ٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِى لِأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ ٱلْأَمْرَ يُفَصِّلُ ٱلْءَايَٰتِ لَعَلَّكُم بِلِقَآءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ
خدا همان کسی است که آسمانها را، بدون ستونهایی که برای شما دیدنی باشد، برافراشت، سپس بر عرش استیلا یافت (و زمام تدبیر جهان را در کف قدرت گرفت)؛ و خورشید و ماه را مسخّر ساخت، که هر کدام تا زمان معینی حرکت دارند! کارها را او تدبیر می‌کند؛ آیات را (برای شما) تشریح می‌نماید؛ شاید به لقای پروردگارتان یقین پیدا کنید!
آیه 2 سوره رعد

چکیده

برخی مفسران معاصر تعبیر« بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» در آیه (رعد:2) را اشاره قرآن به نیروی گرانش و نقش آن در پیدایش بنای رفیع آسمان دانسته‌اند. بررسی تفسیری آیه فوق و تطبیق آن با آخرین دستاوردهای علم فیزیک درباره چیستی نیروی گرانش نشان می دهد، آیه بر رفعت آسمان‌ها و به همراه آن اجرام آسمانی دلالت دارد، چیزی که همواره برای بشر مشهود بوده است؛ بنابراین نمی توان آیه را از مصادیق اعجاز علمی دانست، امّا تعبیر دقیق و ظریف این آیه و آیات دیگر درباره آسمان‌ها و ویژگی‌های آن با نظریه نسبیت عام و تعریف گرانش بنابر این نظریه سازگار است و این خود نشانه حقّانیت این کتاب است که با وجود سخن گفتن فراوان درباره آسمان و ویژگی‌های آن پس از چهارده قرن میان این سخنان و دستاوردهای علمی امروز ناهمگونی و تضادّی یافت نمی‌شود.

احتمال دیگری که در این پژوهش مطرح شد این است که چهار رکن عرش اشاره به چهار نیروی اساسی باشد که در علم فیزیک به عنوان عوامل ایجاد و بقاء جهان شناخته می‌شود.

مقدمه

برخی مفسران معاصر تعبیر« بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» در آیه «اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (رعد:2) را اشاره قرآن به نیروی گرانش و نقش آن در پیدایش بنای رفیع آسمان دانسته‌اند. [۱][۲] مسأله این است که آیا تشبیه نیروی گرانش به ستون، بنا بر یافته‌های علم فیزیک تشبیه درستی است و اینکه آیا می‌توان از آیات دیگر قرآن اشاراتی درباره نیروی گرانش به عنوان یکی از چهار نیروی اساسی که در آفرینش آسمان‌ها و زمین نقش داشته است، به دست آورد؟ در این مقاله پس از ارائه آخرین دستاوردهای علم فیزیک درباره چیستی گرانش، به تحلیل آیه فوق پرداخته و نظر مفسران درباره این آیه را بررسی می‌نماییم تا روشن شود که آیا این تعبیر به گرانش اشاره دارد یا خیر.

چیستی گرانش و نقش آن در پیدایش کیهان

نخستين بار نيوتن با در نظر گرفتن جاذبه به عنوان نيروِ بين اجسام، نشان داد كه جاذبه چطور در مقياس‌هاي بزرگ عمل مي‌كند. بر طبق قانون جاذبه عمومي كليه اجسام همديگر را طبق رابطه زیر جذب مي‌كنند و اين نیرو متناسب با جرم دو جسم و عکس مجذور فاصله آن دو است. به عبارت دیگر، هر چه جرم يك جسم بيشتر باشد، نيروی جاذبه آن نيز بیشتر و هرچه فاصله دو جسم بیشتر باشد، نیروی جاذبه بین آن دو کمتر خواهد بود. G ثابت جهانی است.

اینشتین دو اعتراض به قانون جهانی نیوتن وارد نمود:

  • اثر این نیرو به صورت آنی ظاهر می‌شود اما همان طور که می‌دانیم بالاترین سرعت ممکن برای اجسام جرم دار، سرعت نور است.
  • برای محاسبه شتاب جسم تحت تاثیر نیروی گرانش جرم خود ماده حذف می‌گردد، آیا این اتفاق تصادفی است؟

نیوتن تنها بیان کرده بود گرانش عاملی است که باعث کنش و اثر روی اجسام دیگر می‌شود. اینشتن ايده‌های نيوتن را در نظريه نسبيت عام خود اصلاح كرد و نیروی گرانش را به صورت هندسی توجیه نمود. نسبیت عام

بیان می‌کند که ماده چگونگی انحنای فضا-زمان را مشخص می‌کند و وجود ماده فضا-زمان را خم می‌کند (شکل سمت راست). برای مثال مسیر نور رسیده از یک ستاره دور دست با عبور از کنار جسم سنگین خم خواهد شد (شکل سمت چپ).

چهار نیروی بنیادی در طبیعت وجود دارد. نیروی هسته‌ای قوی، مسوول نگهداری نوکلئون‌ها (نوترون‌ها و پروتون‌ها) درون هسته؛ نیروی هسته‌ای ضعیف، باعث پایداری هسته‌ها؛ نیروی الکترومغناطیسی و نیروی گرانش. مدل استاندارد فيزيك كه بهترين چارچوب براي توصيف دنياي زيراتمي است، شامل نيروی الكترومغناطيسی و نيروهای هسته‌ای قوی و ضعيف است؛ اما نيروی جاذبه را دربر نمي‌گيرد.

نیروی گرانش ضعیف‌ترین نیرو در بین چهار نیرو است. اثر آن در مقیاس زیراتمی بسیار کوچک است اما در ابعاد کیهانی بشدت قوی می‌شود. این نیرو باعث گردش زمین به دور خورشید، نگه داشتن اجسام بر روی زمین و نگه داشتن اجزای کهکشان یعنی ستاره‌ها، ذرات غبار و گاز در کنار یکدیگر و ... می‌گردد. این نیرو همیشه جاذبه است و قابل جذب یا تبدیل شدن نیست و چیزی نمی‌تواند مانع آن شود. خصوصیت منحصر بفرد دیگر گرانش عمومیت آن است، هر ماده‌ای که جرم داشته باشد می‌تواند اجرام دیگر را جذب کند، حتی ماده‌ی بدون جرم مثل نور در عبور از کنار نیروی گرانش خم می‌شود.

در زمان پلانک 43ـ۱۰ ثانیه پس از انفجار مه‌بانگ، زمانی که زمان و مکان در جهان شروع شد چهار نیروی بنیادین با هم یکسان بودند. اما بعد از این لحظه نیروی گرانش از سه نیروی دیگر جدا شد (شکل).

نیروی گرانش باعث شد موادی که بعد از مه‌بانگ ساخته شدند، کنار یکدیگر قرار بگیرند و کهکشان‌ها و ستاره‌ها و ... را تشکیل دهند. در سه نیرو از چهار نیروی اساسی طبیعت، ذره مبادله کننده پیش بینی و کشف شده است. از نظریه میدان‌های کوانتومی وجود گراویتون پیش بینی شده، اما تا کنون مشاهده نشده است!

ذره مبادله کننده نیروی گرانش گراویتون نام دارد. اگرچه این ذره به طور مستقیم مشاهده نشده است اما بعضی از ویژگی‌های آن با توجه به ماهیت نیروی گرانش تعیین شده است. به عنوان مثال جرم آن صفر، اسپین آن دو و بار آن صفر است.


اگرچه نیروی جاذبه ابتدا توسط قوانین نیوتن و سپس نسبیت عام انیشتین به خوبی توصیف شد، با این وجود ما هنوز نمی‌دانیم چگونه خواص بنیادین جهان با هم ترکیب می‌شوند و این پدیده را ایجاد می‌کنند. قوانین نیوتن و انیشتن به ما می‌گویند که گرانش چگونه عمل می‌کند اما از منشأ پیدایش آن چیزی بیان نمی‌کنند.

اریک ورلیند[۳] از دانشگاه آمستردام هلند، رویکرد جدیدی را برای توصیف نیروی جاذبه پیشنهاد کرده است. این فیزیکدان نظری و از تئوریسین‌های برجسته نظریه ریسمان، استدلال می‌کند که جاذبه گرانشی ممکن است ناشی از جهت آرایش اطّلاعات اجسام مادی در فضا باشد. قانون اول ترموديناميك : انرژی درونی یک سیستم منزوی ثابت و پایدار است. قانون اول ترمودینامیک که به عنوان قانون بقای کار و انرژی نیز شناخته می‌شود، می‌گوید: تغییر انرژی درونی یک سیستم برابر است با مجموع گرمای داده شده به سیستم و کار انجام شده بر آن!

کارهای ورلیند، رویکرد جدیدی را برای بررسی مساله گرانش پیشنهاد می‌کند. بنابر اعتقاد وی گرانش پدیده‌ای است که از خواص بنیادین فضا و زمان ایجاد می‌شود. برای درک نگرش پیشنهادی ورلیند، مفهوم سیالیت آب را در نظر بگیرید. مولکول‌های منفرد آب هیچ سیالیتی ندارند، اما مجموعه این مولکول‌ها در کنار یکدیگر خاصیت سیالیت آب را به وجود می‌آورد. به‌طور مشابه، نیروی گرانشی جزو خواص ذاتی مواد نیست. این نیرو یک اثر اضافی فیزیکی است که از اندرکنش جرم، فضا و زمان ایجاد می‌شود. ایده وی درباره نیروی جاذبه به عنوان یک نیروی آنتروپی، بر اصل اول ترمودینامیک استوار است که در حوزه نامتعارفی از توصیف فضا-زمان که هولوگرافی نامیده می‌شود، عمل می‌کند.

هولوگرافی در فیزیک نظری، دارای اصول مشابه برچسب هولوگرام موجود بر روی اسکناس است. در این روش تصاویر سه‌بعدی در یک سطح دوبعدی جا داده شده است. مفهوم هولوگرافی در فیزیک در دهه 1970، توسعه یافت تا بتوانند خواص سیاهچاله‌ها را توصیف کنند. این کارها منجر به مفهومی شد که بر اساس آن، یک کره فرضی می‌تواند اطلاعات لازم را درباره جرم داخلش در خود ذخیره کند. در دهه 1990 میلادی پیشنهاد شد که این چارچوب می‌تواند به تمام جهان تعمیم داده شود.

ورلیند از این اصل هولوگرافیک استفاده کرد تا دریابد که برای یک جرم کوچک، در فاصله مشخصی از یک جسم بزرگ‌تر مانند یک ستاره یا سیاره چه اتفاقی می‌افتد. وی نشان داد که جابه‌جایی اندک این جسم کوچک به معنای تغییر محتوای اطلاعات یا آنتروپی در سطح هولوگرافیک فرضی بین دو جسم است. این تغییر اطلاعات با تغییرات انرژی سیستم مرتبط است.

ورلیند از اصول آماری برای درنظر گرفتن تمام حرکات ممکن جرم کوچک و تغییرات انرژی مربوط به آن استفاده کرد. وی کشف کرد که از نظر ترمودینامیکی، حرکت جسم کوچک به سمت جسم بزرگ‌تر محتمل‌تر از سایر جابه‌جایی‌ها است. این اثر را می‌توان به صورت یک نیروی خالص که هر دو جسم را به سمت یکدیگر می‌کشد، نگاه کرد. فیزیکدانان این را نیروی آنتروپی می‌نامند؛ زیرا از تغییرات محتوای اطلاعات سرچشمه می‌گیرد.

بررسی دلالت آیه (رعد:2) بر نیروی گرانش

«اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (رعد:2) «خداست آن كه آسمانها را بى‏ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت، سپس بر عرش- مقام فرمانروايى بر جهان هستى- برآمد و خورشيد و ماه را رام كرد، كه هر يك تا سرآمدى نامبرده- معيّن- روانند. كار [جهان‏] را تدبير مى‏كند نشانه‏ها را به تفصيل بيان مى‏كند تا شايد ديدار پروردگارتان- روز رستاخيز- را بى‏گمان باور كنيد.»

مراد از سماوات

در 305 آیه از قرآن از سماء و سماوات سخن رفته است. با بررسی کاربردهای سماوات در قرآن ویژگی‌های زیر را می‌توان برای آن برشمرد:

1- مخلوق و طبیعی است ؛یعنی جسمانی و محسوس است.

زیرا خداوند امر را در برابر خلق قرار داده است:

إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِى خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ فِى سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ ٱسْتَوَىٰ عَلَى ٱلْعَرْشِ يُغْشِى ٱلَّيْلَ ٱلنَّهَارَ يَطْلُبُهُۥ حَثِيثًا وَٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتٍۭ بِأَمْرِهِۦٓ أَلَا لَهُ ٱلْخَلْقُ وَٱلْأَمْرُ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلْعَٰلَمِينَ
پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ سپس به تدبیر جهان هستی پرداخت؛ با (پرده تاریک) شب، روز را می پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخّر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او) ست! پر برکت (و زوال‌ناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است!
آیه 54 سوره اعراف

امر خدا محتاج زمان نیست و از قوانین فیزیک مادی پیروی نمی‌کند:

إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ
فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید: «موجود باش!»، آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود!
آیه 82 سوره یس

ولی خلق کردن خدا مقید به زمان است: فی ستة ایام. بنابراین مخلوقات مادی و در قید زمانند[۴].

[۵]از این رو می‌فرماید: شفاعت از آن الله است که مَلِک و فرمانروای(مُلک‌) آسمان‌ها و زمین است[۶]؛ شاید خارج از آن محدوده، واسطه‌ای میان امور و خدا نباشد که شفاعت معنا یابد[۷]؛ زیرا فراتر از عالم خلقت عالم امر است.در این عالم واسطه‌ای میان فرمان خدا و تحقق آن وجود ندارد.

2- سماوات که در اغلب قاطع موارد به همراه ارض آمده، به احتمال قوی محدوده کائنات (مخلوقات) یا محدوده عالم شهود است[۸] و ماوراء آن عالم امر یا عالم غیب(آیا همان عرش است؟یوم یکشف عن ...) است و زمین خود در محدوده سماوات است[۹].


زیرا

  • در آیات فراوان بر اللّهیت، ربوبیت، مُلک و فرمانروایی و مالکیت و قدرت و احاطه علمی خدا وند در این محدوده تاکید شده است.
  • در کنارخلقت سماوات و ارض از استواء بر عرش که کنایه از مقام ربوبیت و ملک پروردگار است سخن می‌گوید.
  • فرموده که الله نور آسمان‌ها و زمین است.
  • از غیب السماوات و الارض به گونه‌ای سخن رفته است که گویا غیب مطلق است. (سبأ:3)[۱۰] (انعام:59)[۱۱] (زمر:46)[۱۲] و غیب دربرابر شهادت به کاررفته است.(انعام:73)[۱۳]
  • همان‌گونه که عالم شهادت عالم خلق است به نظر می رسد عالم غیب همان عالم امر است.(هود:123)[۱۴] (نحل:77)[۱۵]
  • همچنین در آیه الجاثية :
فَلِلَّهِ ٱلْحَمْدُ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَرَبِّ ٱلْأَرْضِ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِينَ
پس حمد و ستایش مخصوص خداست، پروردگار آسمانها و پروردگار زمین و پروردگار همه جهانیان!
آیه 36 سوره جاثیه

رب العالمین بدل است. گویا السماوات و الارض همان العالمین است. شاید رب همان رب ولی مربوب متفاوت؟!

  • همانگونه که انسان‌ها با نفخ روح که از عالم امر است مفطور به امر الهی شدند، عالم شهود یعنی سماوات نیز مفطور به امر مخصوص خود شده‌اند.
  • عالم امر، در برابر علم و تجربه انسان در پرده است، از این رو غیب خوانده می‌شود:
وَيَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلرُّوحِ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى وَمَآ أُوتِيتُم مِّنَ ٱلْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
و از تو درباره «روح» سؤال می‌کنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است؛ و جز اندکی از دانش، به شما داده نشده است!»
آیه 85 سوره اسراء

3- نشئه دنیا شامل عالم غیب و شهود است و در نشئه آخرت عالم غیب نیز به شهود کشانده می‌شود و ارتباط همه اشیاء و امور با پروردگار آشکار و ملک و فرمانروایی خداوند برای همگان مشهود می‌گردد[۱۶]. از این رو در قرآن به قیامت روز اطلاق می‌شود و در روایات دنیا به شب تشبیه شده است.

4- آسمان‌ها دارای هفت طبقه ، با پیوندهای شدید است، که طریقه هم نامیده شده است.

5- این آسمان‌ها بدون ستون دیدنی و با ریسمان‌های نامرئی برافراشته شده‌اند.

6- خود آسمان‌ها و زمین و موجودات آن دو خدا را تسبیح و تحمید می‌کنند و دربرابر او مطیع و خاشع و قانتند. در این میان انسان و جن تنها موجوداتی هستند که به دوگروه مطیع و عاصی تقسیم می‌شوند.

7- آسمان‌ها و زمین در کنار خورشید و ماه و... سایر پدیده‌ها آیتها و نشانه‌ها در خود دارد؛ زیرا امکان ظهور همه حقایق در آن نیست؛ از این رو خداوند نمونه و نشانه‌ای از آن حقایق را در آن نهاده است.

8- خلقت آسمان‌ها و زمین به حق(هدفمند) و دارای اجل مسمّی است.

9- بهشت و جهنّمی (برزخی یا پس از قیام امام قائم) در محدوده آسمان‌ها و زمین است و همه این محدوده را دربرمی‌گیرد و تا پایان اجل آسمان‌ها و زمین دوام دارد.

10- روزی که اجل آسمان‌ها و زمین فرابرسد به آسمان‌ها و زمین دیگری تبدیل می‌شود، قیامت تمام آسمان‌ها و زمین را دربرمی‌یرد و امری سنگین برای آنست.

11- سماء آخرت بر خلاف سماء دنیا آراسته به نجوم نیست و شب و روز آنجا معنا ندارد.

12- سماء دنیا شامل هفت آسمان است. هفت مرتبه آسمان اتم- مولکول ماده کیهان ...؟ هفت نوع فضا زمان؟

13- عالم غیب و عالم امر به جهت احاطه و علو و رفعتی که نسبت به عالم شهود دارد، السماء خوانده شده است. من فی السماء : در افقی برتر در غیب مائدة من السما

بنابراین سماء همان فضا زمان است که همه عالم شهود را دربرگرفته است. امساک آن با خاصیت بنیادین فضا زمان که به صورت گرانش مشاهده می‌شود صورت می‌گیرد و زوال و فطور و انفطار و انشقاق آن یعنی از میان رفتن این خاصیت و از هم گسستن مجموعه‌های آسمانی به دلیل تخریب میدان‌های گرانشی و تبدیل یکپارچگی و تجانس و همگنی به پراکندگی ناموزون.

فرشتگان امکان صعود و نزول از آن و رفتن به فراتر از فضا –زمان یعنی عرش و حول آن را دارند. که نسبت آن به این عالم نسبت باطن به ظاهر است. باطنی که به دلیل علو مکان رسیدن به آن از نوع عروج و صعود و (رفعت؟ )است[۱۷]

مراد از « رفع»

در صورتى كه مراد از كلمه" سماء" جهت بلندى و بالا باشد معناى رفع آن عبارت مى‌‏شود از اينكه سماء را در اصل بلند و بالا آفريد، نه اينكه بعد از خلقت آن را بلند كرد و به بالا برد، و در صورتى كه مراد از آن خود جهت بالا نباشد، بلكه أجرا مى‌باشد كه در جهت بالا قرار دارند، آن وقت معناى رفع آن تقدير محل‌هاى آن‌ها خواهد بود، و معناى جمله اين خواهد بود كه: خداى تعالى محل ستارگان را نسبت به زمين بلند قرار داد، و اين تقدير را آن روز كرد كه زمين و آسمان همه يكپارچه بود، بعدا آنها را فتق و جداى از هم كرد،... و چه اين، منظور از رفع، رفع حسى است نه معنوی. و اگر منظور از رفع سماء، منازل ملائكه و مصادر امر الهى و از آن جمله وحى بوده باشد، در اين صورت مراد از رفع، رفع معنوى خواهد بود، البته ممكن هم هست منظور از رفع را اعم از حسى و معنوى بگيريم[۱۸]

رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّىٰهَا
سقف آن را برافراشت و آن را منظّم ساخت،
آیه 28 سوره نازعات

يعنى سقف آسمان و نقطه مرتفع آن را بلند كرد[۱۹].

مراد از « بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»

پانویس و منابع

  1. طباطبائی،1417: ج11، 288
  2. مکارم، 1374: ج10، 111
  3. Erik Verlinde
  4. وجود اشياء از جهت استنادش به ذات پروردگار و با قطع نظر از اسباب وجودى ديگر كلام خدا هستند آيه ذيل است كه مى‏فرمايد:" وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ" كه امر خداى را بعد از آنكه يگانه معرفى نموده به لمح بصر تشبيه نموده است كه منظور از آن نفى تدريجى بودن است و از آن فهميده مى‏شود كه موجودات خارج با اينكه تدريجا و به وسيله اسباب مادى موجود گشته و منطبق بر زمان و مكان هستند معذلك جهتى دارند كه آن جهت عارى از تدريج، و خارج از حيطه زمان و مكان است و از اين جهت امر خدا و قول و كلمه او شمرده شده است و اما از جهت اينكه در مسير سلسله علل و اسباب قرار داشته و بر زمان و مكان منطبق مى‏گردد از اين جهت امر خدا نيست بلكه خلق خداست هم چنان كه فرمود:" أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ" پس امر، عبارت است از وجود هر موجود از اين نقطه نظر كه تنها مستند به خداى تعالى است، و خلق، عبارت است از وجود همان موجود از جهت اينكه مستند به خداى تعالى است با وساطت علل و اسباب. اين معنا از كلام ديگر خداى سبحان به خوبى استفاده مى‏شود كه فرمود" إِنَّ مَثَلَ عِيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ" زيرا در اين آيه نخست خلقت آدم را ذكر نموده و ارتباط آن را با خاك كه يكى از اسباب است بيان مى‏‌كند سپس همان وجود را بدون ارتباطش به چيزى با تعبير" كن" خاطر نشان مى‏‌سازد (دقت فرمائيد). از همه آنچه كه گفته شد اين معنا به دست آمد كه امر عبارت است از كلمه ايجاد آسمانى يعنى فعل مختص به ذات او و اسباب و علل واسطه و تخلل نيستند و اين امر به مقياس زمان و مكان و هيچ خصيصه مادى ديگرى اندازه‏گيرى نمى‌‏شود. و در درجه دوم اين معنا را خاطر نشان مى‌‏سازد كه امر او در هر چيز عبارت است از ملكوت آن چيز، و فراموش نشود كه ملكوت، ابلغ از ملك است بنا بر اين براى هر موجودى ملكوتى و امرى است آن چنان كه فرمود:" أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" و نيز فرمود:" وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" و نيز فرمود:" تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ" . پس، از آنچه گذشت اين معنا روشن گرديد كه امر خدا عبارت از كلمه ايجاد او است و كلمه ايجاد او همان فعل مخصوص به او است بدون اينكه اسباب وجودى و مادى در آن دخالت داشته و با تاثيرات تدريجى خود در آن اثر بگذارند اين همان وجود ما فوق نشاه مادى و ظرف زمان است و روح به حسب وجودش از همين باب است يعنى از سنخ امر و ملكوت است.(طباطبائی، 1417: ج13، 197-198). ... با انضمام اين آيه به ما قبلش اين معنا به دست مى‏‌آيد كه: مراد از" ملكوت" آن جهت از هر چيزى است كه رو به خداست، چون هر موجودى دو جهت دارد، يكى رو به خدا، و يكى ديگر رو به خلق. ملكوت هر چيز آن جهتى است كه رو به خدا است، و ملك آن سمت رو به خلق است ممكن هم هست بگوييم: ملكوت به معناى هر دو جهت هر موجود است، و آيات زير هم بر همين معنا حمل مى‏شود،" وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ" و" أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" و" قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ". (طباطبائی،1417:ج17، 116).
  5. نک.طباطبائی،1417: ج10، 149
  6. قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعًا لَّهُۥ مُلْكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
    بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زیرا) حاکمیّت آسمانها و زمین از آن اوست و سپس همه شما را به سوی او بازمی‌گردانند!»
    آیه 44 سوره زمر
  7. إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِى خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ فِى سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ ٱسْتَوَىٰ عَلَى ٱلْعَرْشِ يُدَبِّرُ ٱلْأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِنۢ بَعْدِ إِذْنِهِۦ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمْ فَٱعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
    پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران‌] آفرید؛ سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت؛ هیچ شفاعت کننده‌ای، جز با اذن او نیست؛ این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید! آیا متذکّر نمی‌شوید؟!
    آیه 3 سوره یونس
  8. المیزان: سماوات مشهودند.
  9. در آیه الرعد : 2 اللَّهُ الَّذي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْري لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ نیامدن الارض شاید نشانه آن است که الارض هم جزء سماوات است همچون سایر اجرام و بغیر عمد به اجرام هم مربوط است. در آیه المؤمنون : 86 قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ اگر زمین را ذکر نکرده معلوم می‌شود زمین جزئی از سماوات است.و الا ربوبیت خدا تمام کائنات را شامل نمی‌شود! العرش: همه مخلوقات
  10. وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ لَا تَأْتِينَا ٱلسَّاعَةُ قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّى لَتَأْتِيَنَّكُمْ عَٰلِمِ ٱلْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِى ٱلْأَرْضِ وَلَآ أَصْغَرُ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكْبَرُ إِلَّا فِى كِتَٰبٍ مُّبِينٍ
    کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندی که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینی ذرّه‌ای در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است!»
    آیه 3 سوره سبأ
  11. وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَآ إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِى ٱلْبَرِّ وَٱلْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِى ظُلُمَٰتِ ٱلْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِى كِتَٰبٍ مُّبِينٍ
    کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آنها را نمی‌داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می‌داند؛ هیچ برگی (از درختی) نمی‌افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‌ای در تاریکیهای زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [= در کتاب علم خدا] ثبت است.
    آیه 59 سوره انعام
  12. {{QFrame|Surah=349|Ayah=46}
  13. default شماره آیه یا سوره اشتباه است!
    default شماره آیه یا سوره اشتباه است!
    آیه 73 سوره سبأ
  14. وَلِلَّهِ غَيْبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ ٱلْأَمْرُ كُلُّهُۥ فَٱعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
    و (آگاهی از) غیب (و اسرار نهان) آسمانها و زمین، تنها از آن خداست؛ و همه کارها به سوی او بازمی‌گردد! پس او را پرستش کن! و بر او توکّل نما! و پروردگارت از کارهایی که می‌کنید، هرگز غافل نیست!
    آیه 123 سوره هود
  15. وَلِلَّهِ غَيْبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ وَمَآ أَمْرُ ٱلسَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ ٱلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ
    غیب آسمانها و زمین، مخصوص خداست (و او همه را می‌داند)؛ و امر قیامت (بقدری نزدیک و آسان است) درست همانند چشم برهم زدن، و یا از آن هم نزدیکتر؛ چرا که خدا بر هر چیزی تواناست!
    آیه 77 سوره نحل
  16. يَوْمَ هُم بَٰرِزُونَ لَا يَخْفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنْهُمْ شَىْءٌ لِّمَنِ ٱلْمُلْكُ ٱلْيَوْمَ لِلَّهِ ٱلْوَٰحِدِ ٱلْقَهَّارِ
    روزی که همه آنان آشکار می‌شوند و چیزی از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته می‌شود:) حکومت امروز برای کیست؟ برای خداوند یکتای قهّار است!
    آیه 16 سوره غافر
  17. ر.ک. به مقاله سماوات
  18. طباطبائی،1417: ج19، 97
  19. طباطبائی،1417: ج‏20، 190