انتقال درد از طریق پوست: تفاوت میان نسخهها
خط ۲: | خط ۲: | ||
=بیان ایده= | =بیان ایده= | ||
یافتههای علمی نوین نشان میدهد که پوست وسيعترين اندام بدن و اولين عضوی است كه در معرض حوادث خارجي از بدن محافظت میكند. پوست بدن دارای سه لايهی اپيدرم، درم و هيپودرم است كه گيرندههای گرما، درد و غيره در آنها قرار دارد. فراوانترين گيرندهها، گيرندههای درد هستند. | |||
در صورت برخورد عضوی که دچار سوختگي شده با هر وسیلهای، دردی شدید ايجاد میشود. اما پايانه دندريتي گيرندههای درد در لايه هيپودرم پوست قرار ندارند، در نتيجه شخصي كه دچار سوختگي عميق میشود دردی حس نمیكند. لذا برای تكرار اين عذاب بايد دوباره اين پايانهها ساخته شوند. در آیه ۵۶ سوره نساء این مسئله به روشنی آمده است. بیان این مطالب در قرآن کریم حکایت از اعجاز علمی این کتاب دارد. زیرا در صدر اسلام کسی از حقیقت آن آگاه نبوده و مردم آن عصر از فهم این معانی عاجز و ناتوان بوده اند.اما با پیشرفت علم در عصر حاضر، پرده از این راز برداشته شده است. | |||
[[پرونده:انتقال درد از طریق پوست 1.jpg |قاب|وسط]] | |||
=بررسی لغوی و تفسیری= | =بررسی لغوی و تفسیری= |
نسخهٔ ۱۸ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۰۷
بیان ایده
یافتههای علمی نوین نشان میدهد که پوست وسيعترين اندام بدن و اولين عضوی است كه در معرض حوادث خارجي از بدن محافظت میكند. پوست بدن دارای سه لايهی اپيدرم، درم و هيپودرم است كه گيرندههای گرما، درد و غيره در آنها قرار دارد. فراوانترين گيرندهها، گيرندههای درد هستند.
در صورت برخورد عضوی که دچار سوختگي شده با هر وسیلهای، دردی شدید ايجاد میشود. اما پايانه دندريتي گيرندههای درد در لايه هيپودرم پوست قرار ندارند، در نتيجه شخصي كه دچار سوختگي عميق میشود دردی حس نمیكند. لذا برای تكرار اين عذاب بايد دوباره اين پايانهها ساخته شوند. در آیه ۵۶ سوره نساء این مسئله به روشنی آمده است. بیان این مطالب در قرآن کریم حکایت از اعجاز علمی این کتاب دارد. زیرا در صدر اسلام کسی از حقیقت آن آگاه نبوده و مردم آن عصر از فهم این معانی عاجز و ناتوان بوده اند.اما با پیشرفت علم در عصر حاضر، پرده از این راز برداشته شده است.
بررسی لغوی و تفسیری
کلمات اصلی
- نُصلِی: از ص- ل - حرف معتل، "الصلی" به معنی افروختن با آتش است، "صلیت الشاة" یعنی آن را کباب کردم. گفتهاند که "صلی النار" به معنی داخل شدن در آتش است [۱].
- نَضِجَت: از ن-ض-ج، به معنی بریان شدن [۲]
- جُلُود: جمع جِلد، پوستها
- يَذُوقُواْ: از ذ-و-ق به معنی چشیدن [۳]