کرویت زمین: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
سومین آیهای که دلالت بر کرویت زمین دارد، آیه 54 سوره اعراف است که میفرماید: خداوند روز را با شب میپوشاند و شب شتابان به دنبال روز و در جستجوی آن است. باید گفت که این موضوع نیز که با عبارت «يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً» بیان شده است، اشاره به کرویت زمین دارد، چرا که حرکت شتابان شب به دنبال روز تنها وقتی معنا دارد که زمین کروی و قسمتی از آن روز و قسمتی دیگر شب باشد و بر فرض مسطح بودن زمین، همانطور که گفتیم تمام زمین روز یا شب میشود و دیگر این مفهوم که شب با سرعت در طلب روز باشد، صادق نخواهد بود. | سومین آیهای که دلالت بر کرویت زمین دارد، آیه 54 سوره اعراف است که میفرماید: خداوند روز را با شب میپوشاند و شب شتابان به دنبال روز و در جستجوی آن است. باید گفت که این موضوع نیز که با عبارت «يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً» بیان شده است، اشاره به کرویت زمین دارد، چرا که حرکت شتابان شب به دنبال روز تنها وقتی معنا دارد که زمین کروی و قسمتی از آن روز و قسمتی دیگر شب باشد و بر فرض مسطح بودن زمین، همانطور که گفتیم تمام زمین روز یا شب میشود و دیگر این مفهوم که شب با سرعت در طلب روز باشد، صادق نخواهد بود. | ||
چهارمین و یکی از | چهارمین و یکی از اصلیترین دلایل کرویت زمین از دیدگاه قرآن، آیاتی است که در آنها الفاظ مشارق و مغارب و نیز مشرقین و مغربین به کار رفته است. دو دیدگاه اصلی درباره مراد و مفهوم این الفاظ وجود دارد: | ||
*در دیدگاه اول مشرق و مغرب با توجه به روزهای مختلف سال مورد نظر است. مفسران متقدم عموماً به این دیدگاه معتقد بودند که مشارق و مغارب به معنای محلهای متفاوت طلوع و غروب خورشید در روزهای مختلف سال است. مشرقین و مغربین نیز مربوط به دو مشرق و مغربی است که در میان این مشرقها و مغربهای متعدد از بقیه ممتازند كه يكى در آغاز تابستان، يعنى حداكثر اوج خورشيد در مدار شمالى، و يكى در آغاز زمستان، يعنى حداقل پایين آمدن خورشيد در مدار جنوبى است. | *در دیدگاه اول مشرق و مغرب با توجه به روزهای مختلف سال مورد نظر است. مفسران متقدم عموماً به این دیدگاه معتقد بودند که مشارق و مغارب به معنای محلهای متفاوت طلوع و غروب خورشید در روزهای مختلف سال است. مشرقین و مغربین نیز مربوط به دو مشرق و مغربی است که در میان این مشرقها و مغربهای متعدد از بقیه ممتازند كه يكى در آغاز تابستان، يعنى حداكثر اوج خورشيد در مدار شمالى، و يكى در آغاز زمستان، يعنى حداقل پایين آمدن خورشيد در مدار جنوبى است. |
نسخهٔ ۶ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۵۷
بیان ایده
خداوند متعال در آیات متعددی به کروی بودن زمین اشاره کرده است. البته هیچ یک از این اشارات بیپرده و صریح نبوده و نیازمند توضیح و تبیین است، چرا که بیان صریح این مسئله موجبات تکذیب قرآن را از سوی مخالفان در عصر نزول فراهم کرده و به نوعی، تبلیغ علیه قرآن محسوب میشده است.
آیه 5 سوره زمر از آیاتی است که کرویت زمین را مطرح میکند. در این آیه از فرآیند پی در پی آمدن شب و روز به پیچیده شدن شب بر روز و بالعکس تعبیر شده است. برخی از مفسران برآنند که کاربرد فعل «يُكَوِّرُ» در این آیه بر کرویت زمین دلالت میکند و در بیان دلیل آن آوردهاند که:
●پیچیده شدن شب بر روز (و بالعکس) مستلزم آنست که قسمتی از زمین، شب و قسمتی از آن روز باشد تا شب به سمت قسمت نورانی رفته و بر آن پیچیده شود. اما اگر زمین را مسطح فرض کنیم، کل سطح زمین، یا روز خواهد بود و یا شب، زیرا به محض طلوع یعنی بالا آمدن خورشید از سطح زمین، همه سطح، روز شده و به محض پایین رفتن خورشید از سطح، کل سطح زمین شب میشود. از این رو با فرض مسطح بودن زمین، لفظ پیچیده شدن شب بر روز یا روز بر شب معنا نمیدهد، زیرا تنها یکی از آن دو حضور دارند و امکان پیچیده شدن یکی بر دیگری وجود ندارد. بدین ترتیب باید گفت که در به کار بردن لفظ «یکور» برای روز و شب، کروی بودن زمین نهفته است.
● ابتدا باید روشن نمود که به چه چیز روز گفته میشود. روز آن زمانی است که نور خورشید بر قسمتی از زمین میتابد. بنابراین میبینیم که روز بدون سه عنصر نور، خورشید و زمین بی معناست، زیرا هر زمان نورانی را روز نمیگویند و همچنین این نور باید از منشاء خورشید و روشنایی بخش زمین باشد تا زمان انتشار آن را روز بگویند. بدین ترتیب با روشن شدن معنای روز، واضح است که پیچیده شدن روز بر چیزی، یعنی نور خورشید بر قسمتی از زمین پیچیده شود و اگر در قرآن، مطابق تصور عصر نزول، زمین مسطح دانسته شده بود، هیچ گاه لفظ پیچیدن (تکویر) که دایرهوار بودن در آن شرط است، برای یک سطح استفاده نمیشد. بنابراین کاربرد لفظ یکور در این آیه نشان دهنده توجه و نیز اشاره غیر مستقیم به کرویت زمین است.
بررسی لغوی و تفسیری
کلمات اصلی
- يُكَوِّرُ: از ریشه «ک - و - ر» به معنای گرداندن و پیچیدن چیزی و پیوستن قسمتی از آن به قسمت دیگر همانند پیچیدن عمامه [۱]
- سَخَّرَ: از س- خ- ر، سوق دادن و راندن اجباری چیزی به سوى هدفى معيّن [۲]
- يَجْري: از ج- ر - ی، عبور سریع [۳]
- اجل: مدتی است که برای چیزی معین شود[۴]
بررسی تفسیری
درتفسیر نمونه، این تعبیر برای روز و شب بسیار جالب دانسته شده و آمده است: «اگر انسانى بيرون كره زمين ايستاده باشد و به منظره حركت وضعى زمين به دور خودش و پيدايش شب و روز بر گرد آن نگاه كند، مىبيند كه گويى به طور مرتب از يك سو نوار سياه رنگ شب بر روشنايى روز پيچيده مىشود و از سوى ديگر نوار سفيد رنگ روز بر سياهى شب»[۵]. جالب این که مفسران متقدم به دلیل عدم توجه به کرویت زمین، معنای روشن تکویر در مورد روز و شب را درک نکرده، از این رو این آیه را با دو آیه مشابه آن تفسیر کرده و معنای ایلاج (داخل کردن) و اغشاء (پوشاندن) را که در آن دو آیه آمده، برای تکویر لحاظ کردهاند، درحالیکه این معانی برای تکویر بسیار دور از ذهن هستند.
دومین آیهای که به کرویت زمین اشاره دارد، آیه 29 سوره لقمان است (متن و ترجمه آیه در قسمت آیات مرتبط آمده است) که در آن از لفظ «یولج» درباره روز و شب استفاده شده است. «ولوج» به معنای دخول در جای تنگ [۶] و «ایلاج» مصدر باب افعال آن به معنای داخل کردن است. مفسران درباره معنای داخل کردن روز در شب و شب در روز دو دیدگاه دارند:
مراد از این تعبیر، کم و زیاد شدن طول مدت شب و روز در فصول مختلف سال است. این تعبیر به معنای پی در پی آمدن شب و روز است. به عبارت بهتر پیروان این دیدگاه بر آنند که خداوند از به دنبال هم آمدن شب و روز تعبیر به داخل شدن یکی در دیگری کرده است.
بر اساس دیدگاه دوم باید گفت که کاربرد لفظ «یولج» همانند «یکور»، با پیش فرض کرویت زمین بوده است چرا که برای داخل کردن چیزی در چیزی باید هر دو در یک زمان وجود داشته باشند، ولی میدانیم که در صورت مسطح بودن زمین، کل زمین یا روز است و یا شب.
سومین آیهای که دلالت بر کرویت زمین دارد، آیه 54 سوره اعراف است که میفرماید: خداوند روز را با شب میپوشاند و شب شتابان به دنبال روز و در جستجوی آن است. باید گفت که این موضوع نیز که با عبارت «يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً» بیان شده است، اشاره به کرویت زمین دارد، چرا که حرکت شتابان شب به دنبال روز تنها وقتی معنا دارد که زمین کروی و قسمتی از آن روز و قسمتی دیگر شب باشد و بر فرض مسطح بودن زمین، همانطور که گفتیم تمام زمین روز یا شب میشود و دیگر این مفهوم که شب با سرعت در طلب روز باشد، صادق نخواهد بود.
چهارمین و یکی از اصلیترین دلایل کرویت زمین از دیدگاه قرآن، آیاتی است که در آنها الفاظ مشارق و مغارب و نیز مشرقین و مغربین به کار رفته است. دو دیدگاه اصلی درباره مراد و مفهوم این الفاظ وجود دارد:
- در دیدگاه اول مشرق و مغرب با توجه به روزهای مختلف سال مورد نظر است. مفسران متقدم عموماً به این دیدگاه معتقد بودند که مشارق و مغارب به معنای محلهای متفاوت طلوع و غروب خورشید در روزهای مختلف سال است. مشرقین و مغربین نیز مربوط به دو مشرق و مغربی است که در میان این مشرقها و مغربهای متعدد از بقیه ممتازند كه يكى در آغاز تابستان، يعنى حداكثر اوج خورشيد در مدار شمالى، و يكى در آغاز زمستان، يعنى حداقل پایين آمدن خورشيد در مدار جنوبى است.
- در دیدگاه دوم، مشرق و مغرب با توجه به مکانهای مختلف در نظر گرفته میشود. بر اساس این دیدگاه که مستلزم کروی بودن زمین است، منظور از مشارق و مغارب، مشرقها و مغربهای مختلف برای هر نقطه از کره زمین است، چرا که اگر زمین کروی نبود، تنها یک مشرق و مغرب (بدین معنا) برای زمین متصور بود.
همانطور که میبینیم با توجه به اینکه هریک از این دو معنا میتواند در جای خود صحیح و مورد نظر آیه باشد، نمیتوان منظور آیه را منحصر در دیدگاه دوم که مستلزم کرویت زمین است، دانست.
پنجمین آیهای که بر کرویت زمین دلالت دارد، آیه 30 سوره نازعات است. فعل «دحاها» که در این آیه برای زمین به کار رفته، از نظر اکثر مفسران به معنای گستردن است. اما برخی از مفسران متأخر برآنند که این واژه به معنای غلتاندن یا پرتاب کردن گوی نیز آمده است [۷] [۸][۹]. بر این اساس میتوان گفت که آیه به حرکت وضعی و نیز انتقالی زمین تصریح مینماید. علاوه بر این، باید گفت که چون غلتاندن زمین جز در صورت کروی یا شبه کروی بودن آن امکان ندارد، این آیه به صورت غیر مستقیم به کرویت زمین نیز اشاره میکند.
آیه دیگری که به نوعی به کرویت زمین اشاره دارد، آیه 15 سوره ملک است. در این آیه خداوند میفرماید که او کسی است که زمین را برای شما رام کرده، پس بر شانههای آن راه بروید. برخی معتقدند که چون واژه «مناكب» به معنای شانهها به صورت جمع استعمال شده و شانه هم مُنحني است، پس همه جاي زمين كه محل رفت و آمد انسانها و ساير موجودات زنده است، منحني خواهد بود و از اين آيه كروي بودن زمين استفاده ميشود.
البته هرچند آیات متعددی که ذکر شد، هریک به نحوی دلالت بر کرویت زمین دارند، ولی برخی نیز با توجه به آیاتی که از گستردن و هموار کردن زمین سخن میگویند، مدعی شده اند که قرآن زمین را مسطح میداند. در پاسخ این ادعا باید گفت که گسترده شدن زمین به صورت سطحی هموار، تضادی با کرویت آن ندارد، زیرا کره نیز دارای سطح است و در هندسه نیز آن را از اقسام سطح شمردهاند. علاوه بر این باید گفت که گسترده بودن زمین، خود میتواند مستلزم کروی بودن آن باشد. زیرا اگر زمین را مسطح در نظر بگیریم، در لبههای آن دیگر گسترده نخواهد بود و این با گسترده شدن مطلق آن از دیدگاه قرآن تناقض دارد. پس به ناچار باید زمین را سطحی در نظر بگیریم که در همه جهات به نحوی گسترده باشد که لبه و انتها نداشته باشد و اینچنین سطحی میتواند مطابق با کره باشد.
اهداف و روش تحقیق
هرچند که خداوند در آیات متعددی به مسئله کرویت زمین اشاره نموده، اما گفته شده کرویت زمین از زمان یونان باستان شناخته شده بود و در عصر نزول، علم بدان دست یافته بود، بنابراین نمیتوان قائل به اعجاز علمیدر این آیات شد و باید گفت که این آیات تنها از جمله اشارات زیبای علمیقرآن به شمار میرود.
آیات مرتبط
سوالات تحقیق
- آیا میتوان گفت مقدم شدن عبارت «يُكَوِّرُ الَّيْلَ عَلىَ النهََّارِ» بر عبارت «يُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلىَ الَّيْلِ» اشاره به امری خاص است؟
- آیا میتوان از تقدیم و تأخیر این دو عبارت، جهت چرخش زمین را استنباط نمود؟
- آیا میتوان از کاربرد لفظ «يُكَوِّرُ» علاوه بر کرویت زمین، چرخش زمین به دور خود را نیز استنباط کرد؟
- آیا میتوان گفت که آوردن فعل «يُكَوِّرُ» در باب تفعیل و نه به صورت ثلاثی مجرد بیانگر معنای خاصی است؟
- آیا تفاوتی میان فعل «یولج» و «یُدخل» در نحوه داخل کردن وجود دارد؟
- مقدم شدن واژه «اللَّيْلَ» بر «النَّهار» در هر سه عبارت تقریباً مشابه «يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ»، «يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهار» و «يُكَوِّرُ الَّيْلَ عَلىَ النهََّارِ» اشاره به چه نکته ای است؟
- فاعل در عبارت «يَطْلُبُهُ حَثيثاً» چیست؟ آیا میتوان احتمال فاعل بودن «اللَّيْل» و «النَّهار»- هر دو- را در این عبارت پذیرفت؟
- با توجه به ویژگیهای معنایی واژه «حَثيثاً» آیا میتوان گفت که حرکت شب به دنبال روز، علاوه بر سرعت از خصوصیات دیگری نیز برخوردار است؟
- چه توجیهی برای معنای مشرقین و مغربین، از دیدگاه دوم که مشرق و مغرب را نسبت به هر نقطه از زمین در نظر میگیرد، وجود دارد؟
- تطور معنایی ریشه «دحو» به چه صورت است؟ آیا اصل در معنای «دحو» گستردن است یا غلتاندن؟
- آیا واژه «منکب» معانی دیگری دارد؟ آیا قرینه ای وجود دارد که نشان دهد معنای «شانه» مورد نظر آیه است؟
- از چه شواهدی میتوان به کرویت زمین پی برد؟
- پیشینه کشف کرویت زمین به چه زمانی باز میگردد؟
- اعراب جاهلی درباره شکل زمین چه اعتقادی داشتند؟
- آیا علم به کرویت زمین در عصر نزول به شبه جزیره عربستان رسیده بود؟
پانویس و منابع
1. راغب اصفهانی،حسین، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، دار القلم، دمشق
2. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن، مؤسسه اعلمى،بیروت، 1395 ق
3. طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، شرکت سهامیانتشار، تهران، 1362 ش
4. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، قم
5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، تهران،1382
6. مقاله "جوانان در عصر طلایی یونان"، منبع الکترونیکی:
8. -http://www.astronomy.ohio-state.edu/~pogge/Ast161/Unit2/measearth.html
9. -http://www.lhup.edu/~dsimanek/flat/flateart.htm
10. -http://abyss.uoregon.edu/~js/lectures/science/history.html
11. -http://www.ferris.edu/faculty/burtchr/sure452/notes/history_of_geodesy.pdf
12. -http://www.astronomy.ohio-state.edu/~pogge/Ast161/Movies/